کمال احمدنژاد، زندانی سیاسی کُرد اعدام شد
کمال احمدنژاد به اتهام «عضویت در احزاب کُردی مخالف نظام» و «قتل یک عضو سابق سپاه» بدون اطلاع خانوادهاش به دار آویخته شد.
کمال احمدنژاد سحرگاه دوشنبه ۱۹ شهریور به اتهام «عضویت در احزاب کُردی مخالف نظام» و «قتل یک عضو سابق سپاه»با وجود ابهامات موجود در پروندهاش در زندان میاندوآب به دار آویخته شد.
به گزارش مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، این زندانی سیاسی که دو هفته پیش به صورت ناگهانی به بند دو این زندان منتقل شده بود، سحرگاه دوشنبه ۱۹ شهریور بدون اطلاع خانواده و حتی بدون انجام آخرین ملاقات، اعدام شد.
احمدنژاد در پروندهای همراه با سعید سیاهی، هلمت عبدالهی، میلاد عبدی، سلیمان کری و مصطفی طهزاده محاکمه شده بود که این افراد نیز هر کدام به ۱۵ سال حبس محکوم شدهاند.
کمال احمدنژاد از اهالی روستای گامیشگولی میاندوآب بود که در اواخر پاییز سال ۹۴ به اتهام «عضویت در یکی از احزاب کرد مخالف نظام» و «قتل هاشم زینالی، عضو سابق سپاه پاسداران» بازداشت و بنا به گفته خانوادهاش، زیر شکنجه وادار به اعتراف شد.
اعدام او اما در حالی صورت گرفته است که ابهامها و ایرادهایی در این پرونده وجود داشته و برخی از افراد متهم، هنگام وقوع حادثه در محل جرم نبوده و جای دیگری بودهاند.
خانوادههای این افراد گفتهاند در دادگاهی که برای رسیدگی به اتهامهای این گروه تشکیل شده، اعلام کردهاند که آنان هنگام وقوع حادثه در محل دیگری بودهاند اما در نهایت دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، روز یکشنبه ۲۸ شهریور ۹۵ سعید سیاهی، هلمت عبدالهی، میلاد عبدی، سلیمان کری، مصطفی طهزاده و کمال احمدنژاد را محاکمه و برای آنان احکام اعدام و ۱۵ سال حبس صادر کرد.
احمدنژاد اما هشت ماه پیش و در اولین روزهای سال جاری میلادی با انتشار نامهای سرگشاده خطاب به نهادهای حقوق بشر و گزارشگر ویژه سازمان ملل، از شکنجههای بازجویان امنیتی برای انجام مصاحبه تلوزیونی با شبکه پرس تیوی خبر داد و تاکید کرد که اعترافاتش ساختگی و سناریوسازی نهادهای امنیتی برای قربانی کردن او بوده است.
او در بخشی از نامه خود خطاب به عاصمه جهانگیر، گزارشگر وقت سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران نوشته بود:
«شدت شکنجهها هر روز بالا میرفت. شکنجهها از مشت و لگد گذشته بود و آویزان کردن، شلاق با کابل و در نهایت شوک الکتریکی و تهدید به آوردن همسرم به اداره اطلاعات و همچنین توهین و فحاشی به خودم و خانوادهام. هر چه انکار میکردم که من از این موضوع بیخبرم، شنکجهگر بر شدت شکنجههایش میافزود و در نهایت به جرمی که نکرده بودم معترف شدم و مجبور شدم مصاحبهای اجباری با فشار و شکنجه و در نهایت با تهدید به مرگ، با شبکه پرس تی وی انجام دهم.»
- بیشتر بخوانید: نامه کمال احمدنژاد، زندانی کردی که اعدام شد: بیگناهم
او در نهایت دوشنبه ۱۹ شهریور ۹۷ اعدام شد.
با این اعدام، شمار اعدامهای زندانیان سیاسی کرد در ایران در روزهای گذشته به چهار مورد رسید. روز شنبه ۱۷ شهریور، رامین حسینپناهی که به اتهام «بغی از طریق عضویت در حزب کومله کردستان» به اعدام محکوم شده بود، به دار آویخته شد. او که پیش از اعدام در سلولهای انفرادی زندان رجاییشهر کرج به سر میبرد، روز ۲۶ دی سال گذشته در شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج به مرگ محکوم شده بود.
همزمان با رامین حسینپناهی، زانیار مرادی و لقمان مرادی نیز اعدام شدند. این دو که پسر عمو بودند، ۹ ماه بدون دسترسی به وکیل و خانوادههایشان در بازداشت بودند. آنها چهارشنبه ۱۴ شهریور به سلول انفرادی منتقل شدند و از خانواده ایشان خواسته شده بود تا برای ملاقات با آنان به زندان رجاییشهر کرج بروند.
لقمان و زانیار مرادی در یکم دی ۸۹ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به اتهام «محاربه از طریق اقدام علیه امنیت ملی، عضویت در حزب کومله، ترور پسر امام جمعه مریوان، جاسوسی برای بریتانیا و بر هم زدن امنیت در زمان حضور آقای خامنهای در مریوان»، به اعدام محکوم شدند.
آنها اتهامات وارده را رد کرده و گفته بودند بعد از آنکه زیر مشت و لگد قرار گرفتند، به تخت بسته شدند و شلاق خوردند، به تجاوز تهدید شدند و …، به قتل اعتراف کردهاند.
با وجود این اظهارات اما درخواست بررسی دوباره پرونده و اعاده دادرسی آنها بارها و بارها از سوی مقامهای قضایی جمهوری اسلامی رد شد.
در واکنش به این اعدامها، فیلیپ لوتر، مدیر تحقیقات بخش خاورمیانه و آفریقای شمالی عفو بینالملل ضمن ابراز همدردى عمیق با خانوادههاى اعدامشدگان گفته است: «اینکه مقامات ایرانى این سه مرد جوان را علیرغم محکومیتهاى گسترده و اعتراضهاى مکرر کارشناسان سازمان ملل و نهادهاى دیگر حقوق بشر اعدام کردند ما را در بهت و خشم فرو برده است.»
- در همین زمینه
- لینک نامه کمال احمدنژاد به عاصمه جهانگیر در تریبون زمانه:
نظرها
صدیق
کلمات دیگر قادر نیستند جنایات این فرقه کثیف ولایت توحش فقیه را به نمایش درآورند! عزادار عزیزانمان هستیم، اما به خوبی میدانیم که این "عفریتهی پلیدیها" امروز در کنج دیوار گیر افتاده است. در تمامی این سالها به رنگها و شکلهای مختلفی درآمد (روزی بنام اعتدال و روز دیگر بنام اصلاح سعی در فریب داشت)، به شکل دوست در آمد (و خزر را واگذار کرد، خلیج فارس و دریای عمان را اجاره داد، بندر چابهار را واگذار کرد)، به شکل عالم دینی درآمد (و از کشته پشته ساخت)، به شکل هیولایی آتشین آمد (و منابع طبیعی و جنگلهایمان را آتش زد)، به شکل الهه جنگ در آمد (و سالها درگیر جنگ خانمانسوز و بیدلیلمان کرد)، به شکل الهه قدیس عدالت درآمد (و اعدامهای اوایل انقلاب را راه انداخت)، به شکل بوزینهای زشت در آمد (اما ما را به گریه انداخت)، به شکل پدری دلسوز در آمد (اما فرزندانش به فرزندان ملت تجاوز کردند و خود را در دامان او مخفی کردند)، به شکل سردار مدافع کشور درآمد (و جوانانمان را برای بقای یک دیکتاتور به کشتن داد)، به شکل گوژپشتی در قوه قضاییه در آمد (و اعدامهای پیاپی را میاندازد)، و نهایتاً سریع به شکل خود باز میگردد، که عفریتی است فرار کرده از اعماق چاه فاضلاب جمکران. این روزها اما مرگ این عفریته بسیار نزدیک است و کارش تمام است. در آن شکی نیست!
Faryad
الساعدی از ائتلاف «سائرون» به رهبری مقتدی صدر که فراکسیونی با نام «اصلاح و سازندگی» در پارلمان عراق تشکیل داده، که یکشنبه 9 سپتامبر در یک برنامه تلویزیونی سخن میگفت، افزود آیتالله سیستانی در جلسهای که در نجف تشکیل شد، در گفتوگو با «مذاکره کننده ایرانی؟!»، مخالت خود را با نخستوزیری حیدر العبادی نخستوزیری کنونی و نوری المالکی نخستوزیر پیشین عراق و همچنین هادی العامری رهبر ائتلاف «الفتح» متشکیل از گروههای شبهنظامی شیعه عراقی موسوم به «حشد الشعبی»، فالح الفیاض رئیس پیشین هیئت «حشد الشعبی» و «طارق نجم» از شخصیتهای برجسته حزب الدعوه، اعلام کرد. پیش از این نیز آیتالله سیستانی از زبان نمایندگان خود، بر ضرورت نخستوزیری شخصی «توانمند و قاطع» تاکید کرده بود. او همچنین خواستار تشکیل دولتی مغایر با معیارهای دولتهای پیشین شده بود(تابع حکومت اسلامی ).