تابستان ۶۷ و انتخابات ۹۶؛ چه کسی مسئول است؟
نزدیک به ۱۶ میلیون نفر در انتخابات سال ۹۶ به ابراهیم رئیسی رأی دادند. چه کسی مسئول این حد از سقوط اخلاقی در جامعه است؟ آیا نظام ولایی به تنهایی مسئولیت دارد؟
سه دهه از کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ و تأثیرات فاجعهآمیز آن در جامعه ایران میگذرد اما متأسفانه ابعاد این جنایت بزرگ همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده و عاملان این کشتار به جنایتی که مرتکب شدهاند افتخار میکنند.
بسیاری این پرسش را مطرح میکنند که چرا دادخواهی خانوادههای قربانیان به خواست عمومی تبدیل نشده و جامعه نسبت به این جنایت که آیتالله منتظری به «مباشران» آن میگوید «به نظر من بزرگترین جنایت که در جمهوری اسلامی شده و در تاریخ ما رو محکوم میکنه به دست شما انجام شده و شما را در آینده جزو جنایتکاران توی تاریخ مینویسند.» [1] حساس نیست و آنها گستاخی را به آنجا میرسانند که خود را در معرض آرا ی عمومی قرار میدهند و عدهای به آنها رأی میدهند.
وقتی در سال ۱۳۷۶ محمد محمدیریشهری خود را نامزد انتخابات ریاست جمهوری کرد و با خاتمی و ناطقنوری و سیدرضا زوارهای به رقابت پرداخت، هنوز فضای مجازی در جامعهی ایران رسوخ پیدا نکرده بود. به همین دلیل خدشهای به خط قرمز پررنگ کشتار ۶۷ وارد نشده بود و توجه عمومی به سوابق جنایتکارانه محمدیریشهری جلب نگردیده بود.
خاتمی و ناطق نوری و زوارهای هم صلاح ندیدند به پروندهی دو دهه مشارکت و سازماندهی جنایت ریشهری اشاره کنند یا شاید او را حریف ضعیفی ارزیابی میکردند که نیاز به صرف تبلیغات علیهاش نیست. البته زوارهای و ناطق نوری در دادستانی و در مقام قضاوت و حاکم شرعی به اندازهی کافی، خود درگیر جنایت بودند.
اتفاقاً خاتمی، محمد شریعتمداری، معاون ریشهری در کشتار ۶۷ و یارغار او در انتخابات ریاست جمهوری را به کابینهی خود برد و «اصلاحطلب»ها احمد پورنجاتی دیگر معاون و مسئول ارشد کمپین انتخاباتی ریشهری را همراه خود به مجلس ششم بردند و به ریاست کمیسیون فرهنگی مجلس رساندند. حجاریان دیگر معاون ریشهری، مغز متفکر «اصلاحات» شد و به کابینه خاتمی راه یافت و علی ربیعی بازجو و شکنجهگر دههی ۶۰ مشاور اجتماعی خاتمی شد. در واقع یک دسته از اطلاعاتی و امنیتیهای سابق که مسئولان اصلی کشتار و نقض حقوق بشر در دههی ۶۰ بودند نیز معرکهگردان «اصلاحات» شدند.
جدا از شرکت چهرههایی همچون ابراهیم رئیسی، علی رازینی، علی فلاحیان، محمد محمدیگیلانی، قربانعلی درینجفآبادی، محمدحسین احمدیشاهرودی، عبدالمحمود عبداللهی در انتخاباتهای گوناگون مجلس خبرگان، فلاحیان در سال ۱۳۹۲ آنقدر جسارت به خرج داد که بگوید «درخواستهای مردمی از بنده به حد نصاب رسیده و کاندیداتوریام در انتخابات ۹۲ قطعی است.»[2]
ظاهراً شورای نگهبان در پی اجرایی کردن «مهندسی انتخابات» مصلحت نظام را در آن دید که در اولین انتخابات ریاست جمهوری پس از سرکوب جنبش ۸۸ او را رد صلاحیت کند تا تمرکز روی سوابق او نظام را با چالش دیگری روبرو نکند. چرا که این بار فضای مجازی در جامعهی ایران فعال و پویا بود.
اما انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ با حضور رئیسی رنگ و بوی دیگری گرفت. در مردادماه ۱۳۹۵ انتشار نوار صوتی دیدار اعضای هیأت کشتار ۶۷ با آیتالله منتظری و سخنان صریح ایشان در محکومیت این جنایت بزرگ همچون بمب خبری در جامعه ایران منفجر شد و واکنشهای زیادی را در هرم قدرت و در رسانهها و فضای مجازی برانگیخت.
پس از انتشار شایعاتی مبنی بر نامزدی رئیسی در انتخابات، او که به دنبال دستگیری و به زندان انداختن احمد منتظری به علت انتشار «نوار صوتی» بود، در هراس از واکنشهای اجتماعی در اسفند ۱۳۹۵صریحاً نامزدی در انتخابات را تکذیب کرد و در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه آیا در انتخابات شرکت میکنید؟ گفت: «بله حتما شرکت میکنم و رای میدهم اما کاندیدا نمیشوم؛ بنده خادم زائران امام رضا هستم.» [3]
در اردیبهشت ۹۶ پس از کش و قوسهای بسیار و تأئید و تکذیبهای متعدد بالاخره سیدابراهیم رئیسی که سهم به سزایی در کشتار تابستان ۶۷ و دیگر جنایات نظام ولایی در چهار دهه گذشته داشت رسماً وارد کارزار انتخاباتی شد.
جنبوجوش فضای مجازی و روشنگریهای بسیار راجع به سوابق جنایتکارانه رئیسی و تأکید حسن روحانی روی سوابق او، از جمله این که راهحلی برای مشکلات جامعه جز اعدام ندارد هم متأسفانه باعث نشد که آرای بسیاری به نفع او به صندوق ریخته نشود.
طبق آمار رسمی وزارت کشور نزدیک به ۱۶ میلیون رأی به نفع او به صندوقها ریخته شده است. آیا واقعاً این تعداد رأی به نفع او به صندوقها ریخته شده است؟ به سادگی نمیشود در این مورد نظر داد.
تردیدی نیست که به یمن وجود نظام ولایی، ارزشهای اخلاقی در جامعه به شدت سقوط کردهاند. این حقیقت را میتوان از خلال حمایتهای صورت گرفته از رئیسی با وجود انتشار نوار صوتی و تأکید روی سوابق جنایتکارانه وی دریافت.
در جریان انتخابات ۱۳۹۶، ۸۹۰ «پزشک» که اکثریت بالایشان از طریق سهمیههای گوناگون رژیم ولایی در چهار دههی گذشته مدارک تحصیلی خود را اخذ کردهاند، از ابراهیم رئیسی که هنرش طی قریب چهار دهه گذشته حذف مخالفان بوده بوده است با انتشار بیانهای حمایت کردند. به اسامی تعدادی از آنها که در پی میآید توجه کنید، چه تناسبی بین این «پزشکان» و استادان دانشگاه و مرتکبان به جنایت علیه بشریت همچون رئیسی هست؟ در آن زمان اسامی ۸۹۰ تن از پزشکان ایرانی که از ابراهیم رئیسی حمایت کردند، منتشر شد. [4] عاقبت کار بالا گرفت و حضرات موفق شدند حمایت بیش از ۲۰۰۰ نفر از اعضای «جامعه پزشکی» کشور از رئیسی را کسب کنند.
در اطلاعیه پزشکان «ولایی» آمده است:
«در راستای وظیفه همگانی آحاد ملت در عمل به شرکت در انتخابات جاری و حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی و به دنبال حمایت از کاندیدای اصلح جناب حجت الاسلام دکتر رئیسی و با توجه به اعلام و استقبال بی نظیر تعداد زیادی از همکاران محترم ما جمعی از اعضای هیئت علمی دانشگاهها، جامعه پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی، پرستاری، مامائی، علوم آزمایشگاهی، علوم پایه و ... ضمن دعوت از یکایک هم وطنان شریف جهت شرکت در انتخابات و جلوگیری از افتادن انقلاب به دست نااهلان در راستای فرامین امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری مدظله العالی با پاسداشت خون شهیدان و جانبازان و در دفاع از دستاوردهای انقلاب اسلامی پیمان میبندیم که از تلاش جهت استقرار عدالت در جامعه از هیچ کوششی فروگذار نکنیم... اخلاقمداری، صداقت، عدالت محوری و تکیه بر توان داخلی کشور بدون هیچ بیم و هراسی از دشمن که بارها مورد تأکید مقام معظم رهبری بوده است میسر نخواهد شد مگر آنکه دولتی زمام امور را در دست گیرد که اعضای آن منافع ملی را بر منافع شخصی، فامیلی، جناحی، باندی و حزبی خود ترجیح داده و درجهت عدالت و فرصتهای برابر در جامعه جانفشانی نمایند.»[5]
به گزارش خبرگزاری موج کرمانشاه، ۱۷۵ نفر از اساتید پزشکان طراز اول و برجسته دانشگاههای استان کرمانشاه از کاندیدایی رئیسی حمایت کردند. [6]
همچنین «اساتید دانشگاههای علوم پزشکی مازندران و پزشکان استان» تحت عنوان «جامعه پزشکی استان مازندران» با صدور اطلاعیهای که به امضای ۷۲ نفر از پزشکان با ذکر عناوینشان رسیده بود به حمایت از رئیسی پرداختند. [7]
در قم نیز بیش از ۴۰ پزشک با صدور اطلاعیهای به حمایت از رئیسی پرداختند. [8]
همچنین همایش فعالان حوزه سلامت تحت عنوان «عدالت در سلامت» با حضور رئیسی در تاریخ پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ با حضور و سخنرانی نمایندگانی از جامعه پرستاری، پزشکان عمومی، مامایی و متخصصان بهداشت و داروسازی برگزار شد. [9]
مجری این برنامه پس از حضور رئیسی متنی را قرائت کرد. او در این بیانیه حمایت جامعه پزشکی ایران را از رئیسی اعلام کرد و گفت: «جناب آقای دکتر رئیسی ما اینجا آمدهایم که بگوییم از وضع موجود بیزاریم و پای تفکر شما ایستادهایم!» [10]
«حقوقدانان» ولایی زشتی را از حد گذرانده و ۲۸۸۳ نفر از آنان با انتشار بیانیهای، اعلام داشتند:
«اینک در آستانهی انتخابات سرنوشتساز ریاست جمهوری دوازدهم، ما، جمعی از حقوقدانان، وکلا، مشاوران حقوقی، سردفتران، اساتید و دانشجویان حقوق دانشگاه با بررسی مواضع، سوابق، رویکردها و تواناییهای شخصیتهایی که برای این عرصه اعلام حضور کردهاند، در مجموع آقای حجتالاسلا م و المسلمین دکتر رئیسی – عضو برجسته جامعه حقوقی کشور – را به عنوان کاندیدای اصلح تشخیص دادهایم و از حضور ایشان در رقابتهای انتخاباتی استقبال و حمایت مینمائیم.» [11]
این دسته از «حقوقدانان» ضمن آن که رئیسی را «یادگار شهید بهشتی» خواندند روی موارد متعددی از توانمندیهای وی تأکید کرده و در خاتمه بیانیه خود اعلام کردهاند «با توجه به حضور حجت الاسلام و المسلمین دکتر رئیسی و وحدت کمنظیری که در میان حقوقدانان و سایر اقشار شکل گرفته است، امیدها را برای بازگشت قطار دولت به مسیر ایجاد کار و رونق و تحقق کرامت و عدالت در راه پیشرفت و آبادانی ایران اسلامی، زنده کرده است.»
اسامی کامل ۲۸۸۳ «حقوقدان» را که به دفاع از یک «جنایتکار علیه بشریت» پرداختهاند همچنان در دسترس است. [12]
مسعود دهنمکی و حبیبالله کاسهساز و نادر طالبزاده و احد دهبزرگی و... نیز با امضای بیانیهای مدعی شدند که ۱۷ هزار نفر از هنرمندان کشور از رئیسی حمایت میکنند. [13]
البته در کشوری که حقوق و عدالت و قضاوت و وکالت تا آنجا به قهقرا رفته که «۲۸۸۳ نفر از حقوقدانان کشور از سیدابراهیم رئیسی حمایت» [14] میکنند، عجیب نیست که عدهای در پوشش دکتر و کسانی که وظیفهی خود را نجات جان انسانها میدانند و سوگند بقراط خوردهاند از جنایتکار و جانستانی همچون رئیسی حمایت کنند.
این همه گستاخی از کجا ناشی میشود؟
این افراد در حالی به حمایت از رئیسی برمیخیزند که نقش او در کشتار ۶۷ با انتشار نوار صوتی دیدار اعضای هیأت کشتار ۶۷ با آیتالله منتظری انتشار یافته است.
متأسفانه جنایت در کشور ما به امری عادی و پیشپا افتاده تبدیل شده و «دادخواهان» مشتی انتقامجو و متعصب و متوقف شده در گذشته، معرفی میشوند.
چه کسی مسئول این حد از سقوط اخلاقی در جامعه است؟ آیا نظام ولایی به تنهایی مسئولیت دارد؟ حتماً که نظام و مسئولانش نقش بدون گفتگویی در این سقوط داشتهاند، اما سهم نیروهایی که خود را اپوزیسیون نظام مینامند چیست؟
سیامین سالگرد تابستان ۶۷
- پس از آن تابستان. پاییز فراموشی؟
- اشباح ۶۷؛ آکروبات راهش را ادامه میدهد، تاریخ به دنبالش میدود
- تابستان ۶۷: خشونت بنیادین و سیاست انکار در ایران امروز
- منیره برادران: دادخواهی و عدالتجویی مساله زنان است
- نمایشگاه فرانکفورت برای جامعهای بدون زندان
- نمایش «گمشدگان» درباره کشتار ۶۷ روی صحنه میرود
نظرها
bijan
دردناک ترین بخش 40 سال حاکمیت دینی همین سقوط هولناک علم وفرزانگی در حوزه دانشگاهیان و هیئت های علمی است . پیروان خط امام دیروزی و اصلاح طلبان امروزی که باعث و بانی سهمیه بندی و امتیاز وری برای خودی ها در دانشگاه ها بودند و حق شایستگان را پایمال کردند باید شرمنده کارنامه خود باشند .
شمس الدین جلیلیان
آقای مصداقی بنده به رئیسی رای ندادم و متاسفانه به روحانی رای دادم . شما که از اخلاق دم می زنید چگونه آراء 16 میلیون ملت ایران را ناشی از سقوط اخلاق می دانید ؟ قتل نفس و اعدام در شریعت اسلام مقررات سختی دارد و قطعا اسلام اهمیت بسیاری برای جان انسان قائل است از آن جهت که انسان است نه از آن جهت که جاندار است ! اما با این حال برای بقای نظم و اخلاق گاهی اعدام هم جایز شمرده شده همان اعدامی های 67 و همفکرانشان بودند که به همراهی ارتش عراق تا نزدیکی کرمانشاه آمدند و قصد تصرف تهران را داشتند ... ممکن است در این گیر و دار افرادی هم بی گناه اعدام شده باشند که قطعا با پیگیری های خانواده هایشان علاوه بر پرداخت دیه از بیت المال ، از آنها اعاده ی حیثیت گردیده اما اینکه همه بی گناه تلقی شوند و از آن سوی مرزها و همسو با اجانب آب به آسیباب خیانتکاران و جنایتکارانی بریزم که فقط یکی از جنایاتشان تحریک صدام به آن جنایان 8 ساله بود ، بی انصافی بلکه بی شرفی محض است . نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی یک نظام برخاسته از فطرت بشریست اما اینکه ناکارآمد جلوه کند فقط ناشی از دو مسئله است اول حاکمیت نااهلان دوم عداوت امثال شما ...
عدوی تو نیستم من, انکارِ تواَم.
نمیتوانم زيبا نباشم… نمیتوانم زیبا نباشم عشوهیی نباشم در تجلیِ جاودانه. چنان زیبایم من که گذرگاهم را بهاری نابخویش آذین میکند: در جهانِ پیرامنم هرگز خون عُریانی جان نیست و کبک را هراسناکیِ سُرب از خرام باز نمیدارد. چنان زیبایم من که اللهاکبر وصفیست ناگزیر که از من میکنی. زهری بیپادزهرم در معرضِ تو. جهان اگر زیباست مجیزِ حضورِ مرا میگوید. ــ ابلهامردا عدوی تو نیستم من انکارِ تواَم. ۱۳۶۲
پدر بزرگ بازنشته
خطاب به جناب جلیلیان آقا جان صدام هشت سال جنایت کرد, این بی شرفهای بی ناموس حاکم به زندگی ما چهل ساله که دارن جنایت میکنن, چرا این قسمت "جزیی" داستان همیشه از یادتان می رود؟! دوما یادمان نرود که در ۱۳۶۷ حداقل دو دور کشتار دسته جمعی صورت گرفت: دور اول تقریبا همه اشون مجاهد بودن, دور دوم چپها بودن که اصلا ربطی به مجاهدین نداشتند, مانند پیرمردهای ۷۰, ۸۰ سالهء توده ای راکه به جرم "همراهی با ارتش عراق" کشتنشون. طی سی سال گذشته آیا یکبار هم نام "خاوران" به گوش شما رسیده است؟به نظر می رسد که شما در مورد کشتارهای ۶۷ واقعا در جهل مرکب, تاسف باری به سر می برید که خیلی خجالت داره. در ضمن اشاره می کنید به این که " ...برای حفظ اخلاق باید اعدام کرد..."! خدمت شما عرض شود آن اخلاق و معنویاتی را که فقط با ضرب اعدام حفظ میشه, (به زبان عوام, و دوستان ویراستاری در نظر داشته باشند این صرفا ناسزا گویی نیست بَل زبان کوچه و بازار vernacular)باید شاشید بهش! ۴۰ ساله که این جهنم برای مردم ایران را با ضرب اعدام و کشتار های دسته جمعی سر پا نگه داشته اند, که تمامی این جنایات با آتش سوزی "سینما رکس" و زنده زنده سوزاندن مردم در آنجا آغاز شد. تمامی کشتارهای ۴۰ سال اخیر و دستور به آتش کشیدن "سینما رکس" همگی از سوی خمینی. منتظری و دیگر آخوندهای دانه درشت فتوا داده و صادر شده است. خاستگاه نظام جهنمی جمهوری اسلامی از آتش سوزی" سینما رکس" آبادان برمی خیزد. حداقل به دو معنا: یک) در ساحت سیاسی : بحران سیاسی ی که این حادثه دامن زد و کشور را به هم ریخت, و الگوی "مدیریت از طریق بحران زایی" با تکرار آن در سفارت آمریکا, جنگ,... دو )در ساحت کنترل و سرکوب مردم: بهره وری از غیر قابل تصور ترین ابعاد قهر و خشونت در پیشبرد امیال سیاسی, تاریخ چهل سالهء جمهوری جهنمی اسلامی.
farid
مردم ایران بیکار و گرسنه اند و گور خواب شده اند و کلیه میفروشند و حکومت اسلامی هواپیما پر از موشک و اسلحه برای شبه نظامیانش در سوریه واسد و یمن و عراق میفرستد! شبکه تلویزیونی کانال 2 اسرائیل روز یکشنبه 16 سپتامبر 2018 گزارش داد، طی حملات اسرائیل به فرودگاه دمشق یک هواپیمای بوئینگ ایرانی حامل اسلحه، منهدم شد. اسلحهای که توسط هواپیمای ایران به دمشق حمل شده قرار بود به دست شبهنظامیان وابسته به ایران از جمله حزبالله لبنان برسد این کانال تلویزیونی افزود که حملات اسرائیل زاغههای اسلحه متعلق به شبهنظامیان وابسته به ایران و یک کارگاهها تعمیر و نگهداری اسلحه را مورد هدف قرار داد. تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که ایران با قرار دادن لگوی سازمان ملل ! و برخی شرکتهای بینالمللی بر روی زاغههای تسلیحاتی خود در سوریه تلاش کرده تا آنها را مخفی نگه دارد!.
سام
بله آقای جلیلیان، اسلام اهمیت زیادی برای جان "بعضی" از انسان ها قائل است. و نه "گاهی" بلکه همیشه از همان ابتدا برای بقای اسلام، سر بریدن مخالفان جایز بوده . در ضمن عداوت رهبر نظام "کارآمد" با مردم ایران و همچنین عداوت پیامبر خونخوار شما با انسانیت فراموشتون نشه.
حمزه
شما فقط از روی عداوت مطلب کار میکنید.اگر نبود جمهوری اسلامی با تمام نقاط ضعفش،ایران هم نبود.شمایی که خودتون رو اپوزیسیون مینامید(نه برانداز)چه کردید برای ایران؟جز اینکه همه کار برای تحریم ایران و متعاقبا برای مردم ایران کردین!اگه ذره ای وجدان داشته باشید،حداقل جنایت و خیانت های پهلوی رو پیش خودتون مرور میکردین! جمهوری اسلامی هرچه باشد،مثل پهلوی خدمتگزار اجانب نیست،چیزی که پهلوی ها بودن.چطور حکومتی که ژاندارم منطقه بود،اجازه داد بحرین براحتی اب خوردن از کشور جدا بشه؟جمهوری اسلامی برای جلوگیری از چنین امری هشت سال جنگید و برای جلوگیری مجدد موشک میسازه.