«خانه سرخ است»: یادمان جانباختگان کشتار ۶۷ در وین
گفتوگو با پویان مقدسی، شاعر و نویسنده
فرزاد صیفیکاران: مراسمی در خانه کتاب وین در دو بخش برگزار شد: دادخواهی و ترانهخوانی. ایرج جنتی عطایی از مهمانان این مراسم بود.
حدوداً چهار دهه از عمر حکومت جمهوری اسلامی ایران میگذرد و این در حالیست که عمر این چهار دهه با کشتارها و اعدامهای مختلفی مدام دست به گریبان بوده و هست. ماشین کشتاری که چهل سال پیش آگاهانه و با هدف حذف مخالفان روشن شد و با سرعت تمام به پیش میرود، و مشخص نیست کی و چگونه خاموش خواهد شد.
اما اعدامهای تابستان ۶۷ در این میان، هم به دلیل کثرت و هم به دلیل غیرقانونی بودن آنها، بیشتر از همه توجه را به خود جلب کرده و جایگاه ویژهای را در اذهان ایرانیان بعد از گذشت سی سال به خود اختصاص داده است. تابستانی که سردی جنازهها بر گرمای آفتاب چیره شد. اعدامهایی که با دستور مستقیم روحالله خمینی انجام گرفت و عموماً جزو اعدامهای مخفیانه و بدون دادگاهی عادلانه محسوب میشوند. اعدامهای تابستان ۶۷ چندین هزار نفر از مخالفان حکومت جمهوری اسلامی که عمدتاً اعضای گروه مجاهدین خلق، احزاب چپ، کمونیست، مارکسیست و احزاب کُردی دموکرات و کومله بودند را شامل میشد. تاکنون آمار دقیقی از تعداد قربانیان این اعدامها در دست نیست، اما منابع مختلف آنها را مابین ۳۰۰۰ تا ۴۴۸۲ میشمارند. این در حالیست که حکومت ایران در تمامی این سالها سعی کرده شواهد و نشانههای این کشتار دستهجمعی را از بین ببرد و نشانی از آنها باقی نگذارد. در مقابل ایرانیان آزادیخواه و خانوادههای قربانیان در سراسر جهان، همواره کوشیدهاند با برگزاری مراسم مختلفی یاد و خاطره کشتهشدگان این حوادث را زنده نگه داشته و همچنان برای دادخواهی از عاملان آن تلاش نمایند.
در سیامین سالگرد این اعدامها، خانه کتاب وین به عنوان نهادی مستقل در تاریخ ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۸ یادمانی را با عنوان «خانه سرخ است» و با حضور چهرهای سرشناسی چون ایرج جنتی عطایی (شاعر و ترانهسرا)، مجید کاظمی (آهنگساز و خواننده)، سحر محمدی (فعال جنبش دادخواهی) و مهدی اصلانی (شاهد روایتگر) برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره قربانیان دهه ۶۰ برگزار نمود.
در ادامه گفتوگو با پویان مقدسی شاعر و نویسنده و از برگزارکنندگان این مراسم را دربارهی این مراسم میخوانید:
خانه کتاب وین به عنوان یک نهاد فرهنگی مستقل، برگزار کننده مراسم سیامین سالگرد یادمان جانباختگان اعدامهای دهه ۶۰ در ایران بود. این مراسم چه برنامههایی داشت و چه اهدافی را دنبال میکرد؟
خانه کتاب وین سالهاست به عنوان یک نهاد فرهنگی و هنری مستقل در شهر وین مشغول برگزاری برنامههای فرهنگی و هنری کوچک و بزرگ با هدف افزایش آگاهی و البته همگرایی ایرانیان و افغانهای مقیم این شهر است. برنامه یادمان هم که نتیجهی ماهها تلاش دوستان و همکاران ما بود، با هدف مشخص گرامیداشت یاد جانباختگان در اولین دههی خونین پس از انقلاب، آگاهی بخشی عمومی و تلاش برای رسیدن به روز موعود دادخواهی سازماندهی و اجرا شد.
برنامه برای دو بخش اصلی طراحی شده بود. بخش اول شامل دو سخنرانی توسط دو فعال جنبش دادخواهی میشد. سخنران اول، مهدی اصلانی فعال شناخته شدهی این عرصه بود. شاهدِ روایتگر، جان به در بردهای از کشتار تابستان ۶۷، که با جانی پر درد از تجربیات هولناکش گفت، از تاریخ خونینی که به وقوع پیوسته و از اهمیت برگزاری چنین برنامههایی برای هموار کردن مسیر رسیدن به روز دادخواهی. او همچنین به بیان خاطراتی از همبندی جان باختهاش جلیل شهبازی پرداخت و در انتها هم ویدئوی کوتاهی به یاد او پخش شد.
سحر محمدی دومین سخنران ما بود، که از اوان کودکی با اعدام مادر و دو داییاش در زندان، و همچنین کشته شدن پدر و عمویش در جنبش سربداران در آمل آشنا شده، با داغی عمیق از عمقِ تلخ ماجرا آمده بود. از رنجهایش گفت، از هدفها و انتظاراتش از این جنبش که راه پر پیچ و خمی را پیموده و همچنان هم راه دشواری در پیش دارد. یک سخنرانی شسته رفته، منسجم و محکم که تمام حضار را تحت تاثیر قرار داد.
بخش دوم اما ساختاری متفاوت داشت. ایرج جنتی عطایی ترانهسرا، نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر همراه با مجید کاظمی تهیهکننده، آهنگساز و ترانهخوان به روی صحنه رفتند. ایرج جنتی عطایی، ترانهسرای آزادی تعدادی از سرودههایش که از سالها پیش تا امروز سروده شده بودند را با صلابت و احساسی ویژه روخوانی کرد و مجید کاظمی نیز او را با گیتارش همراهی نمود. شعرهای همواره شوربرانگیز، اثرگذار، متعهد و همقدم با زمانهی ایرج جنتی عطایی حضار مشتاق را برای دقایقی با خود همراه و همسو کرد. در انتها نیز مجید کاظمی، نغمهپردار هوشیارِ امروز، ترانههایی از آلبوم ایزوله، اثر مشترک او و ایرج جنتی عطایی را به زیبایی برای حاضران اجرا کرد.
شما به عنوان یکی از برگزارکنندگان یادمان کشتار دهه ۶۰ در وین، اهمیت برگزاری مراسمی از این دست را بعد از گذشت سی سال چگونه میبینید؟
کشتارهای دهه اول پس از انقلاب و همچنین تابستان ۶۷ عموما با پنهانکاری و انکار سیستماتیک حکومت در تمام این سالها همراه بوده و به همین دلیل هنوز هم، با تمام تلاشهایی که برای مطرح شدنش در میان جامعه شده است، بسیاری هنوز یا از آن بیخبرند، یا ابعاد و جزییات ماجرا را نمیدانند. در کنار این پنهانکاری حکومتی و کمدانی عمومی، فراموشکاری جامعه را هم باید به مشکل اضافه کرد. جامعهی ما به دلایل گوناگون تاریخی و اجتماعی و سیاسی ثابت کرده است که حافظهی تاریخی خوبی ندارد و هر تکانهای در زمان حال میتواند باعث فراموشی گذشتهای حتی نزدیک، با تمام فجایع و دشواریهایش شود. به نظر ما برگزاری اینگونه مراسم و تکرار برنامهریزی شدهی آن، راهی برای مبارزه با دو مشکلی ست که در بالا به آنها اشاره کردم. جامعه باید به این کشتارها حساس بشود و حساس بماند؛ و بداند وقوع این فجایع در هر زمانهای با وجود یک حکومت دیکتاتوری تمامیتخواه ممکن است. دانستن ابعاد این فاجعه و تلاش برای دادخواهی، هم برای درک گذشته مفید است و هم برای پیشگیری از وقوع مجدد آن در آینده.
عنوان مراسم یادبود کشتار دهه ۶۰ در وین «خانه سرخ است» بود، عنوانی که اشاره به زمان حال دارد، آیا پیام خاصی در این عنوان نهفته است؟
بله. ما به خاطر حضور ایرج جنتی عطایی در این مراسم، دوست داشتیم نام برنامه را از آثار او وام بگیریم. بعد از همفکری و صحبت در این زمینه، نام ترانهی "خانه سرخ است" را که در همان دهه شصت و مرتبط با وقایع آن روزگار توسط ایشان سروده شده و سپس با آهنگسازی دو آهنگساز بزرگ، زنده یاد آندرانیک و داوود بهبودی پرداخته و توسط دو ترانهخوان نامدار، ابی و داریوش اجرا شده بود را برای این برنامه انتخاب کردیم. دلیلش هم مشخص است. شاید کشتار دگراندیشان و مخالفان از نظر کمیت در تمام سالهای پس از دههی ۶۰ در جمهوری اسلامی کاهش پیدا کرده باشد، اما از نظر کیفیت همچنان به قوت خود باقی ست و ماشین کشتار بیوقفه و به شیوههای کهنه و نو به حرکت خود ادامه میدهد. به عنوان نمونه، چند روزی پیش از برگزاری همین برنامه شاهد اعدام رامین حسین پناهی، لقمان و زانیار مرادی و همچنین موشکباران مقر حزب دموکرات کردستان توسط حکومت جمهوری اسلامی در خاک عراق بودیم. همین دو نمونهی تازهی به وقوع پیوسته در کشتار و حذف مخالفان و دگراندیشان، به خوبی نشان میدهد این خانه همچنان سرخ است و سرودهی سی و چند سالهی ایرج جنتی عطایی همچنان دارد کار میکند.
نقش هنرمندان و چهرههای سرشناس تا چه اندازه در حمایت از مراسمهای اینچنینی اهمیت دارد؟ آیا تعهدی نسبت به نقش آنان احساس میشود؟
این پرسش را از دو منظر میتوانم پاسخ بدهم. منظر نخست علاقه و احساس مسئولیت شخصی عدهی قلیلی از هنرمندان برای شرکت در اینچنین برنامههایی ست.
به عنوان مثال ایرج جنتی عطایی و مجید کاظمی برای چندمین بار است که در اینچنین برنامههایی در سراسر دنیا شرکت میکنند. آنها خودشان را متعهد و مسئول به همراهی میدانند، با پذیرفتن سختیهای سفر، بدون هیچ چشمداشتی رنج سفر را بر خودشان هموار میکنند، هنرشان را در طبق اخلاص میگذارند، تا این جریان زنده و پویا باقی بماند. من و خانه کتاب وین، به خاطر این همه همدلی و صداقت و تعهد از آنها تشکری ویژه میکنیم. اما باید توجه داشت که تعداد هنرمندانی با این مشخصات در وانفسای امروز بسیار بسیار اندک است.
اما منظر دوم پاسخ به این پرسش میتواند این باشد که حضور هنرمندان نامآشنا در چنین برنامههایی میتواند وسیلهای برای شناساندن این جریان به کسانی باشد که صرفا به عنوان هوادار یا دوستدار آنان، و حتی بدون دانش از محتوی اصلی برنامه، و برای دیدار بیپرده و صمیمی با آنان به برنامهها میآیند. به عنوان مثال آنها میآیند شاعر خونه و خاکستری و ستارههای سربی و جنگل و بن بست و پل و دریایی را ببیند، اما پیش از دیدن و شنیدن او، با یک فاجعهی تاریخ معاصر هم آشنا میشوند، یا اطلاعات بیشتری در مورد آن کسب میکنند. ما در همین برنامه هم تعدادی از این نوع همراهان را داشتیم. آمده بودند ایرج جنتی عطایی یا مجید کاظمی را ببیند، اما با برنامهای با محتوایی ویژه روبرو شدند و بیتردید اثری ویژه هم بر آنها گذاشته شده است. این اتفاق از نظر ما میتواند بسیار مفید باشد و به بهتر دیده و شنیده شدن چنین برنامههایی کمک شایانی بکند.
نظرها
نظری وجود ندارد.