● دیدگاه
بررسی آرزوی ولایی برساختن تمدن نوین اسلامی ایرانی در طول نیم قرن
اکبر گنجی − آیت الله خامنهای در ۲۲ مهر ۱۳۹۷ برای تکمیل متن مقدماتی "الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت" فراخوان داد. نگاهی انتقادی به این متن.
آیت الله خامنهای در ۲۲ مهر ۱۳۹۷ متن مقدماتی "الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت" در ۵۰ سال آینده را رونمایی کرد و برای تکمیل آن فراخوان داد. گفته شده که "چند هزار تن" به مدت ۷ سال بر روی این متن مقدماتی کار کردهاند. قرار است نسخه ارتقاء یافته یا نهایی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، حداکثر ظرف ۲ سال آینده برای تصویب و ابلاغ به رهبر ارائه شود. در متن مقدماتی میخوانیم:
"تا سال ۱۴۴۴ ایران به پیشتاز در تولید علوم انسانی اسلامی و فرهنگ متعالی در سطح بینالمللی تبدیل شده و در میان ۵ کشور پیشرفته جهان در تولید اندیشه، علم و فناوری جای گرفته و از اقتصادی دانشبنیان، خوداتکا و مبتنی بر عقلانیت و معنویت اسلامی برخوردار، و دارای یکی از ۱۰ اقتصاد بزرگ دنیا است...در سال ۱۴۴۴ ایران از نظر سطح کلی پیشرفت و عدالت، در شمار ۴ کشور برتر آسیا و ۷ کشور برتر دنیا شناخته میشود و دارای ویژگیهای برجسته جامعه اسلامی و خاستگاه تمدن نوین اسلامی ایرانی است".
همچنین "توقف خام فروشی منابع طبیعی ظرف ۱۵ سال از زمان شروع اجرای الگو و جایگزینی آن با زنجیره پیشرونده تولید ارزش افزوده ملی در داخل و خارج کشور"، یکی از تدابیر این طرح است.
آرزوهایی چون کسب رتبه پنجم تولید علم در جهان، رتبه هفتم عدالت در جهان و تبدیل شدن به یکی از ده اقتصاد بزرگ جهان، نباید در میان ایرانیان مخالفی داشته باشد. بالاتر از این رتبهها نیز آرزوی هر ایرانی است. محل نزاع، شدنی یا ناشدنی بودن دست یافتن به این رتبهها، و سیاق و بستری است که این اهداف را امکان پذیر میسازند. به تعبیر دیگر، ایرانیها به عنوان انسان دارای همان ویژگیهایی هستند که دیگر انسانهای دست یافته به این رتبهها دارند. اما این ویژگیها در یک بستر اجتماعی و سیاسی شکوفا میشود و در بستر و زمینه دیگری، امکانی برای بروز و ظهور نمییابند.
تمدن سازی چیست و چگونه است؟
آیت الله خامنهای در ابلاغیه نوشته است: "کشور راه پیشرفت را خواهد پیمود و طلیعه مبارک تمدن نوین اسلامی ایرانی در زیست بوم ایران رُخ خواهد نمود". در ابتدای متن الگوی پایه هم آمده که این چارچوب در نیمقرن آینده کشور را به سوی "تمدن نوین اسلامی ایرانی" پیش میبرد.
در بخش "مبانی دین شناختی" هم نوشته اند:"اسلام با نظام هستی و سرشت انسان، هماهنگی دارد و نقش بدیلناپذیری در تأمین نیازهای نظری و عملی، فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی ایفا میکند. به همین جهت استطاعت کامل برای تمدنسازی و ارائهی الگوی پیشرفت دارد...تمدنسازی و پیشرفت اسلامی افزون بر تکیه بر اصول، ارزشها و تعالیم اسلامی، مبتنی بر عقل و دانش بشری نیز هست."
در بخش "رسالت" نیز تأکید کردهاند که "رسالت ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران حرکت عقلانی، مؤمنانه و متعهدانه در جهت ایجاد تمدن نوین اسلامی متناسب با آرمانها در زیستبوم ایران است".
تجربه نشان میدهد که تمدنها با برنامه ریزی پیشینی ساخته نشدهاند. تمدن اسلامی، تمدن غربی، و... ساختمانهایی نبودند که مهندسان با برنامه ریزی پیشینی آنها را بسازند، بلکه تمامی تمدنها پیامد ناخواسته میلیونها "افکار و گفتار و رفتار" بودهاند. به تعبیر دیگر، پس از این که مجموعه وسیعی از امور زاده و مستقر شد، آیندگان، به طور پسینی آنها را تمدن (تمدن یونانی، تمدن مسیحی، تمدن اسلامی، تمدن غربی، و...) خواندند و نامیدند.
مسئله دیگر، خود مفهوم یا اصطلاح تمدن است. واقعا روشن نیست که این مفهوم در تمامی مصادیق به یک معنا به کار رفته باشد. آن چه اینک "تمدن غربی" خوانده و نامیده میشود، با دیگر تمدنها، تفاوتهای بنیادین دارد. به تعبیر دیگر، تمدنها، همچون بازی ها، دارای "شباهت خانوادگی"اند. از این رو، نمیتوان ادعا کرد که اسلام استطاعت کامل برای تمدنسازی دارد. بسیاری از میوههای تمدن مدرن در اسلام وجود ندارد و اگر تمدن به عنوان یک مفهوم مدرن مد نظر باشد، آنگاه باید نشان داد که تمدن جدید با اسلام ناسازگار نیست.
برنامه ریزی برای رشد و توسعه
علم اقتصاد نزدیکترین علم در میان علوم ناظر به جامعه به علوم تجربی طبیعی مدرن است. کمی سازی مفاهیم و اصطلاحات تا اندازه زیادی در آن صورت گرفته است. ریاضیات و آمار کاربرد وسیعی در این علم دارد. محاسبه و پیش بینی رشد اقتصادی، رکود اقتصادی، تورم، بیکاری، فقر، بحران اقتصادی و...هم جزیی از این علم است. هیچ یک از علوم انسانی تجربی مدرن تا این اندازه کمی، محاسبه پذیر و پیش بینی پذیر نشدهاند.
در عین حال، پیش بینیهای اقتصاددانها، به شرط صحت، با پیش بینیهای دانشمندان علوم طبیعی تجربی تفاوت دارند. طبیعت به پیشبینیهای دانشمندان واکنش نشان نمیدهد، اما انسانها و حکومتها به پیش بینیهای اقتصاددانها واکنش نشان داده و قادرند با کنش هایشان آنها را تغییر دهند. وقتی اقتصاددانها از تورم و رکود اقتصادی خبر میدهند، مردم رفتارشان را تغییر میدهند. پیش بینی رشد یا افت بازار سهام، موجب تغییر رفتار مردم شده و خود این رفتارها نیز بر روی بازار و پیش بینیها تأثیرگذارند.
از سوی دیگر، همه کشورها و حکومتها خواهان رشد اقتصادی بالا، کمترین تورم و بیکاری بوده و هستند. تقریباً همه دولتها میکوشند تا جزو بهترین اقتصادهای جهان با کمترین میزان نابرابری باشند. همه دوست دارند که بزرگترین تولید کننده علم در جهان باشند. در این صورت، وقتی یک حکومت- به عنوان مثال ایران- اهدافی را برای رشد و توسعه تعیین میسازد، دیگر کشورها- مردم و حکومتشان- به عنوان دوستان یا رقبا یا دشمنان بیکار نمینشینند تا آن کشور خاص به این رتبهها دست یابد، آنان هم به دنبال بهترین رتبههای جهانی میروند و ممکن است هیچ گاه این رتبهها نصیب این کشور خاص- مثلا ایران- نشود.
بسترهای رشد و توسعه
میانگین رشد اقتصادی سالیانه چین در دوره ۳۹ ساله ۲۰۱۸- ۱۹۸۰؛ ۹,۵ درصد بوده است. در همین مدت، چین توانسته است بیشترین سرمایه گذاری خارجی را جذب کند. تغییر سیاست خارجی چین نقش چشمگیری در این تحول بزرگ داشت. گذار از سیاست تخاصم به سیاست تنش زدایی و همکاری با همه دولت ها، فضای سرمایه گذاری خارجی را فراهم آورد. اگر دوستی چین با آمریکا نبود، مطلقا دولت آمریکا اجازه نمیداد تا در این کشورتا این حد سرمایه گذاری خارجی صورت گیرد. یا چشم بر کپی برداری چینیها (سرقت علمی و تکنولوژیک به تعبیر امروزی آمریکایی ها) ببندد (حتی فرید زکریا در مقاله ۵ آپریل ۲۰۱۸ در جنگ تجاری ترامپ با چین، حق را به ترامپ میدهد).
حکومتی که خود را در تخاصم با آمریکا و اسرائیل تعریف کرده و برای خود هویت سازی میکند، موانع بسیاری در برابر خود میسازد که راههای رشد و توسعه را مسدود میسازد. وقتی روحانی برای بار دوم انتخاب شد، در سه مقاله "روحانی بدون توافق قادر به حل مسائل اقتصادی نخواهد بود"، "تغییر سیاست خارجی، شرط حل مسائل اقتصادی" و "برجام منطقه ای، آری؟ نه؟ هزینههای سازش و مقاومت" همین نکات را توضیح دادم. بیرون آمدن آمریکا از توافق هستهای و تبدیل رشد اقتصادی مثبت به رشد اقتصادی منفی، تورم تحت کنترل به تورم افسارگسیخته و دیگر پیامدها، شاهدی است براین مدعا. به بند زیر تدابیر طرح بنگرید: "۵۵- ترویج عقلانیت و روحیه جهادی در جهان اسلام و حمایت از حرکتهای اسلامی و نهضتهای آزادیبخش و استیفای حقوق مردم فلسطین". با این گونه سیاست ها، مستقل از این که حق یا ناحق باشند، اسرائیل و آمریکا و کشورهای عرب منطقه به تقابل ایران میآیند و آمدهاند.
آیت الله خامنهای و مریدانش "شرق گرایی" را توصیه و توجیه میکنند. اما حاضر نیستند از چین و روسیه سیاست خارجی بیاموزند. آیا سیاست خارجی چین و روسیه مانند سیاست خارجی جمهوری اسلامی است؟
عدالت و تبعیض زدایی
آیت الله خامنهای میخواهد که تا ۵۰ سال دیگر ایران از منظر رعایت عدالت، جزو ۷ کشور برتر جهان باشد. در بحش "آرمان ها"، از "عدالت همهجانبه" سخن میگوید. در بخش "افق" هم مینویسند: "تا سال ۱۴۴۴ سلامت محیط زیست و پایداری منابع طبیعی، آب، انرژی و امنیت غذایی با حداقل نابرابری فضایی در کشور فراهم شده؛ کشف منابع، خلق مزیتها و فرصتهای جدید و وفور نعمت برای همگان با رعایت عدالت بین نسلی حاصل شده است. فقر، فساد و تبعیض در کشور ریشهکن گردیده و تکافل عمومی و تأمین اجتماعی جامع و فراگیر و دسترسی آسان همگانی به نظام قضایی عادلانه تأمین شده است".
در بخش "تدابیر" هم آمده است: "۲۳- تحقق عدالت در ساختار قانونی نظام بانکی با ایجاد انضباط پولی، رهایی از ربای قرضی، توزیع عادلانه خلق پول بانکی و بهرهمند سازی عادلانه آحاد مردم جامعه از خدمات پولی...۳۶- پوشش همگانی مراقبتها و خدمات و توزیع عادلانۀ منابع حوزۀ سلامت...۴۱- اعتلای منزلت و حقوق زنان و ارتقای جایگاه اجتماعی و فرصتهای عادلانۀ آنان...۴۸- برخورد بدون تبعیض با مفسدان به ویژه در سطوح مدیریتی".
اما تأکید بر سیطره فقه، شریعت و ولایت فقیه جایی برای عدالت و عدم تبعیض باقی نمیگذارد. تبعیض (تبعیض میان مسلمان و غیر مسلمان، تبعیض میان زنان و مردان، تبعیض میان آزاد و برده، تبعیض میان فقیه و غیر فقیه، و...) اساس و بنیاد احکام فقهی را تشکیل میدهد. تبعیضهای فقهی امکانی برای عدالت باقی نمینهد. ولایت فقیه بارزترین مصداق تبعیض است که حکومت را "حق ویژه" فقیهان به شمار میآورد. فقه و فقیهان بر "الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت" سیطره دارند.
امید بخشی به مدافعان و منفعت خوران جمهوری اسلامی
آیت الله خامنهای در این شرایط بحرانی نه تنها به پیروانش امید میدهد که جمهوری اسلامی به بقای خود ادامه خواهد داد، بلکه میگوید که برای نیم قرن آینده نیز برنامه داشته و در سال ۱۴۵۰ نیز حکومت ایران تحت رهبری ولایت مطلقه فقیه قرار دارد. در بخش "افق" مینویسند: "ایران در آن زمان (سال ۱۴۴۴) از تداوم رهبری فقیه عادل، شجاع و توانمند و ضمانت کافی برای سیاستها، قوانین و نظامات مبتنی بر اسلام برخوردار است".
این نوعی پیشگویی پیامرانه است که در علوم تجربی جایی ندارد. در حال حاضر بهتر است حکومت فکری به حال بحرانهای ساختاری کند که مردم را به فقر و فلاکت انداختهاند. عادلانهترین عمل، کنار رفتن فقیهان و گذار از نظام ولایت فقیه به نظام دموکراتیک عادلانه است. عدالت به مثابه عدم تبعیضهای قومی و جنسی و دینی و طبقاتی.
اما نکته مهم آخر. این طرح نمونهای است از حاصل آنچه آیت الله خامنهای و پیروانش "علوم انسانی اسلامی" میخوانند. به بیانی دیگر، این یک نمونه از حاصل اسلامی سازی علم و توسعه است. نمونهای که همچون نمونههای پیشین، از قبل شکست خورده است.
نظرها
reza
رهبر بیانیه "1444" داده یا وصیت نامه منتشر کرده؟ "بنی احمد" نماینده مجلس شاهنشاهی بود. از اواسط سال 1356 که قیمت نقت سقوط کرد و بحران سیاسی – اقتصادی در ایران آغاز شد و نامه نویسی ها به نخست وزیر "هویدا" و سپس شخص شاه توسط علی اصغر حاج سیدجوادی وسعت گرفت، در مجلس هم زمزمه های انتقادی آغاز شد. معدود نمایندگانی به خود جرات دادند و برای نخستین بار به جای استناد به فرمایشات شاهنشاه آریامهر در باره رفتن به سوی تمدن بزرگ شاهنشاهی (شبیه تمدنی که روز گذشته آقای خامنه ای برای رسیدن به آن در سال 1444 بشارت داد) و یا منویات ایشان در سخنرانی هایش، از بحران و کمبودها و نارضائی مردم سخن گفتند و هشدار دادند. چاپلوسان درون مجلس که در اکثریت مطلق بودند توی شکم امثال بنی احمد رفتند اما بتدریج آنها هم وقتی حضور مردم در خیابانها را دیدند فهمیدند کار خراب است. یا سکوت کردند و یا با احتیاط همان چیزهائی را گفتند که بنی احمد گفته بود. تاریخ در جمهوری اسلامی درحال تکرار است. آقای خامنه ای وعده تبدیل ایران به یکی از 7 قدرت جهانی تا 15 سال دیگر را میدهد و از تمدن بزرگ اسلامی سخن می گوید، شاید هم وصیت نامه خود را در قالب بیانیه منتشر کرده است. بقول معروف "قاچ زین را نگهدارید، اسب دوانی پیشکش". اما آنها که میدانند در ایران چه می گذرد و چگونه زمین زیر پای حکومت و مردم می لرزد از بیم آنچه در آینده روی خواهد داد در مجلس دهان می گشایند.. همچنان که خانم سلحشوری دهان گشود و یا حیدری نماینده تهران در همین چند هفته پیش دهان گشود و گفت
majid
یه توهمی زده این رهبر تریاکی , اصلا جدیش نگیرین , من آدمهای معتاد زیادی دیدم که پای منقل و وافور خودشون حاکم دنیا میبینن و واسه آینده برنامه میریزن و حرفهای قلمبه سلمبه میزنن و ... وقتی دوباره خمار میشن همه اینا یادشون میره
majid
آقای گنجی خود شما هم خوب می دانید که شاید این وعده و برنامه آقای خامنه ای اجرایی نشه ولی جمهوری اسلامی با همین مناسبات حالا حالا ها در خدمت شما و آن دو عزیز کامنت گذار خواهد بود. فعلا که در منطقه جمهوری اسلامی ره صد ساله رو با استفاده از حماقت غرب و آمریکا و عربستان و با نبوغ و تیز هوشی خامنه ای و سپاه 10 ساله طی کرده است. در ضمن آقای هم اسم بنده عصبانیت در کامنت شما و حتی متن آقای گنجی موج میزنه و آدم عصبانی ***درست کار نمی کنه.
نقی
تحلیل جالبی بود, خسته نباشید. قبل از خامنه ای هم "عاری از مهر" برنامه داشت که ایران را به دروازهء تمدن بزرگ برساند, اما در عمل ایران فقط به دروازهء جاعش رسید! امیدواریم که دولت بعد از ج.ا. دست از سر این "تمدن" بازی ها بر دارد و بیشتر به فکر مسائل روزمرهء مردم باشه. ناگفته نماند که در برخی از مراحل تاریخی اسلام اتفاقا تمدنی چندین فرهنگی و جهانی بود: تاریخ "ال آندلوس" در اسپانیا و همزیستی مسالمت آمیز مسیحیان, مسلمانان و یهودیان نمونه و الگویی است که در جهان قرن بیست و یکم نیز استفاده دارد.
داود بهرنگ
با سلام به گنجی عزیز سند مورد اشارۀ نوشته گنجی [“الگوی اسلامی پیشرفت” ]بسان خبرنامه ای است که گروهی دزد سرگردنه ـ تسخر زنان ـ نوشته و بدان ـ با بوق و کرنا ـ گفته باشند که: «از این پس و تا چند دهه آینده ـ راه ها سرانجام این جا ـ که ما اکنون بدان آدمکشی و دزدی و چپاول می کنیم ـ امن خواهد شد. کاروانسراهای جدید ساخته خواهد شد. قاطرچی های جدید و کاروانی از شتران ـ با یک دنیا جُل و پلاس ـ در خواهند رسید و این جا به این ترتیب ـ هر چه بیشتر ـ پشگل باران خواهد شد. اکنون جای نگرانی نیست؛ آسوده بخوابید! بلوشر در "سفرنامه" خود می نویسد: «به حکومت رضا شاه عنوان سلسلۀ پهلوی دادند. کسی نمی دانست معنی اش چیست. خود رضا شاه هم نمی دانست معنی اش چیست. محرمانه از هرتسفلدِ باستانشناس در این باره پرسیده بود و هرتسفلد شرح مفصلی در این باره و در بارۀ خط فهلوی و سنت فهلوانی بدو داده بود.» (215) این جا هم ـ در این مورد ـ گویا دزدان سرگردنه محرمانه از یک عده "مفت الذین" پرسیده اند که اسم دیگر گرفتن و بستن و خستن چیست؟ اسم دیگر قتل و غارت چیست؟ اسم دیگر سیاهی و تباهی چیست؟ پاسخ را شنیده اند که اسم دیگرش ـ از برای فریب مردم ساده دل ایران ـ اسلام و خدای رحمان و حرف مفت است. با احترام داود بهرنگ گفتۀ بلوشر را من از کتاب "سفرنامۀ بلوشر" ـ ترجمۀ کیکاوس جهانداری ـ انتشارات خوارزمی ـ تهران ـ چاپ 1369 برگرفته ام.
ناشناس
تمدن مدرن با بسط مفهوم آزادی ایجاد گردیده است . حتی تمدن اسلامی که در قرون 3و 4 هجری نیز وجود داشت از ازادیهای به مراتب گسترده تری نسبت به امروز برخوردار بود چنانکه در زمان امام صادق ناخداباورانی مانند ابوشاکر براحتی در مکه یا مدینه وجود خدا و پیامبری را نفی می کردند . اما در همین انقلابی که به گفته حضرا ت طلیعه تمدن نوین اسلامی است قرار بود مارکسیستها در دانشگاه تدریس کنند اما حالا چی !!!!!!
علی ظرافت جو
بسمه تعالی بعد از اصلاح ساختار به بن بست رسیده نظم جهانی دردوران جاهلیت، با معرفی و تبیین نظم نوین اسلامی و ایجاد مدینه جدید توسط حضرت ختمی مرتبت(ص)، همه قدرتمندان درصدد بودند تا در نظم نوین جایگاه گذشته خویش را بهر نحو ممکن بازسازی و احیاء نمایند و این امربعد از رحلت پیامبر عظیم الشان(ص) امکان پذیر شد و اولین انحراف در مسیر صلاح و رستگاری توسط اشخاص نزدیک به ایشان صورت گرفت. ادامه انحراف با سلطه بنی امیه و سپس سلطه بنی عباس محقق شد. پس از آن با ایجاد حکومت عثمانی انحراف توسط اشخاصی از نژاد غیرعرب ادامه یافت. ولایت غصب شده در جنگ جهانی اول به دست نیروهای صلیبی افتاد و درنهایت حکومت حقه جهانی که از جایگاه واقعی خود خارج شده بود در جنگ جهانی دوم از دست صلیبیون نیز خارج و به دست خلف یهودیان یعنی صهیونیزم بین الملل افتاد و از این تاریخ به بعد کشورهای اروپایی و آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر از جمله ایران همگی مستعمره سرمایه داران یهودی گشته و سران و حاکمان این کشورها دست نشاندگان حاکمان جدید دنیا شدند. بی کفایتی و ناکارآمدی شدید نظام فعلی حاکم بر جهان در پنجاه سال اخیر و احتمال قریب به یقین فروپاشی آن موجب شده است که دست نشاندگان و وابستگان آن هم وسوسه شوند تا از این نمد کلاهی برای خود دست و پا کنند . شاه با ادعای میراث داری نظام شاهنشاهی کوروش ، ترکیه با ادعای میراث داری امپراتوری عثمانی ، و آل سعود با ادعای میراث داری خلافت بنی امیه هریک تلاش داشته و دارند تا قدرت و شوکت گذشته خود را بازیابی نمایند. برقراری نظم نوین بر پایه اسلام توسط مردم مسلمان ایران که با پیروی از سیره و روش ائمه معصومین یگانه پرچمدار اسلام راستین می باشند تنها راه نجات مردم تحت ستم جهان و رهایی آنها از چنگال اهریمنی مستکبران عالم می باشد. هرچند که سردمداران نظام به بن بست رسیده دوران معاصر برای رهایی از سرنوشت اسلاف خود سعی می کنند با یارگیری از صاحبان زر و زور و تزویر و اغفال متحجرین و کج فهمان تازه مسلمان در اقصی نقاط عالم، مانع شکل گیری مجدد تمدن اسلامی شوند.
sattar beheshti
دادستان کل کشور: حضور زنان در ورزشگاه تکرار شود، برخورد قانونی میکنیم! -دادستان کل کشور: نظام ما اسلامی است، ما مسلمان هستیم، وقتی خانمی به ورزشگاه میرود و با مردانی که با لباس ورزشی و نیمهلخت مواجه میشود و آنها را میبیند گناه میکند، برخی دنبال این هستند که حریم ها را بشکنند. -«قرار نیست ۴ نفر با هر هدفی حریمها را بشکنند و ما ساکت بمانیم، ابتدا نصیحت می کنیم بعد برخورد میکنیم.» چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۷ برابر با ۱۷ اکتبر ۲۰۱۸
داود بهرنگ
(1) آقای علی ظرافت جو من نظر به این که حرف های شما تیپیک حرف های یک بازجو و شکنجه گر اسلامی در زندان های جمهوری اسلامی [حکومت شیعه اثنی عشر در ایران به اشغال درآمده امروز ایران] است با شما حرف های زیر را در میان می نهم. چنین حرف هایی را به این شکل یک زندانی که شما معمولاً چشم هایش را چشم بند می زنید و مقابلتان می نشانید و مورد پرس و جو قرار می دهید ندارد. 1. این حرف ها که شما این جا نوشته اید هیچ ارتباطی به دین اسلام ندارد. [هیچ گونه ارتباطی به اسلام ندارد.] نشانگر آن است که شما قرآن نخوانده اید. شما دین و قرآن را با ادراکات ذهنی تان ـ که ویژۀ ذهن شماست ـ قاطی کرده اید. 2. این پیغمبر و خدایی که شما این جا از آن سخن به میان آورده اید پیغمبر و خدای جمهوری اسلامی [پیغمبر و خدای آخوند روضه خوان امروز] ایرانی است. 3. تعابیر "نظم جهانی"، "معرفی و تبیین نظم نوین اسلامی"، "مدینه جدید" و "حکومت حَقۀ جهانی" و این حرف ها اختراع ذهن شماست و ارتباط به دین اسلام ندارد. می توانید از یک و نیم میلیارد مسلمان در دنیا بپرسید. 4. اسلام دین "یا ایهاالعرب" یا دین "یا ایهاالایرانی" یا دین "یا ایها المسلمون" نیست. اسلام دین "یاایهاالانسان" است. به من و شما اگر چنانچه خودمان را انسان [از نوع غیر شاخ دارش] بدانیم مربوط است. 5. دین اسلام عرب و یهود و مسلمان و مسیحی و بودیست و سیاه و سفید و بزرگ و کوچک نمی شناسد. هر کس فقط از این جنبه که انسان است مخاطب دین اسلام است؛ ولاغیر. شخص پیغمبر هم مخاطب اسلام است. دین فرد ورای دین ندارد. ادامه در 2
داود بهرنگ
(2) 6. جنگ آخوند ایرانی با یهود و صهیونیزم و این و آن در دنیا ارتباط به دین اسلام ندارد. شما می توانید در مناطق کویری ایران سرزمین مستقل و خودمختار خودتان را تأسیس کنید و آن جا پرچم جنگ خودتان را بر علیه هر قوم و ملتی که با آن در جنگید برافرازید. 7. شما چرا پشت جان و مال مردم ایران سنگر گرفته اید؟ چرا مردم ایران را به گروگان گرفته اید؟ خیمه و پرده سرایتان را به مناطق کویری ایران ببرید. اجازه بدهید مردم ایران دور شما سیم خار دار بکشند. شما آنگاه آنجا خود دانید. 8. شما از "مردم مسلمان ایران" سخن به میان آورده اید. از کجا می دانید که مردم ایران مسلمانند؟ اگر اکنون از مردم بپرسید بسا می خواهند سر به تن شما نباشد. چرا حرف مفت می زنید؟ 9. اگر مردم ایران امکانش را داشته باشند حاضرند از جور شما به هر جای ممکن پناه ببرند. همین امروز؛ هر سفارتی در ایران اگر آگهی پذیرش مهاجر منتشر کند چند روز طول نمی کشد که چند میلیون پشت در سفارت صف می کشند. چرا حرف مفت می زنید؟ 10. شما از "مردم تحت ستم جهان" هم سخن به میان آورده اید. تحت ستم تر از مردم ایران در جهان کنونی کیست؟ چرا حرف مفت می زنید؟ با احترام داود بهرنگ
علی ظرافت جو
جناب داود بهرنگ من متوجه نشدم حرف های بغض آلود شما چه ارتباطی به نوشته من دارد بنظر من انتخاب ترامپ نشام می دهد دنیا درآستانه بازگشت به جاهلیت و چنگیز و اسکندر مدرن است. بهمین دلیل ضمن بازخوانی آنچه موجب بعثت پیامبر عظیم اشان اسلام گردید شمه ای بشرح زیر در ارتباط موضوع پست حاضر نوشته ام: در پاراگراف اولم خلاصه ای تاریخی از مراحل انتقال توام با انحراف حکومت پیامبر اکرم (ص) به دیگران (کسانیکه بتدریج نسبتشان از پیامبر و دین او دورتر می شد) نوشته ام. پاراگراف دوم ام تحلیلی سیاسی از تلاش سران ایران ، ترکیه، و عربستان برای بازسازی شاهنشاهی کوروش، حکومت عثمانی و خلافت بنی امیه در دوران معاصر است در پاراگراف آخر بی ثمر بودن تلاش های شاهان و سلاطین و خلفا برای بازگشت به گذشته به لحاظ منطقی را مطرح کرده ام. و با توجه به اینکه در حرکت های طبیعی (تاریخی ، زمانی ، فصلی...) هیچگاه عقبگرد صورت نمی گیرد وفقط تکرار(دورانی) در آن مشاهده می شود تحلیل خود را ارائه کرده ام که در شرایط حاضر آنچه که محتمل است بازگشت به نقطه اول و ساخت تمدن نوین اسلامی است . و مطلبی که در اینجا اضافه می کنم اینکه چون سران استکبار جهانی کمتر از ابوسفیان نیستند احتمال اینکه این اتفاق همانند فتح مکه بصورت مسالمت آمیز روی دهد بسیار زیاد است
امیرحسین دلسوز مردم
اینکه بشود ایا تمدنی ساخت.وبرنامه ریزی کرد.من تردید دارم.ولی مخالف این فکر نیستم.چون دوران عوض شده است.شاید در صد سال پیش محال بود.و شاید در این دوران گروهی از متفکران بر اساس ایده ال ها جهان بینی خود بتوانند.تمدنی را ساخته بلکه جرقه ان را ایجاد کنند.می گویم تردید دارم.واینکه تنش در روابط جهانی تاثیر دارد.صد البته ولی دو نکته اول غرب در بیست سال اینده قدرت خود را نخواهد داشت.و دوم اینکه ایران بتواند این مسیر را طی کند.خود را برغرب تحمیل خواهد کرد.اقای گنجی عزیز اینها نکته هایی بود.که به ذهن من رسید.و امید ورارم سود مند برای من مردم ایران و شما باشد.