گفتوگو با یک دوست فرشید هکی: «ادعای خودسوزی و مشکلات مالی مهمل است»
فرشید هکی چهارشنبه (۲۵ مهر ۱۳۹۷) به طرز فجیعی به قتل رسید. از یکی از دوستان او پرسیدیم هکی در چه راستایی و چگونه فعالیت میکرد؟ چه سابقهای داشت؟ و آیا ادعای خودسوزی او میتواند صحت داشته باشد؟
خبر قتل فرشید هکی، پژوهشگر و اقتصاددان و فعال سیاسی و مدنی در روز یکشنبه ۲۹ مهر همگانی شد. او ظاهرا در روز چهارشنبه ۲۵ مهر به قتل رسیده است.
مرگ دلخراش فرشید هکی تا کنون واکنشهای زیادی را در شبکههای اجتماعی به دنبال داشته. عبدالرضا داوری، مدیر نشریه «بررسیهای اقتصادی» در توئیتی نوشته بود او «به طرز فجیعی» به قتل رسیده. مشخص شد او را که مشاور علمی آن نشریه بود، با ضربات چاقو از پای درآوردند و سپس جسدش در خودرو او سوزانده شد.
اما خبرگزاری «تسنیم»، وابسته به سپاه پاسداران در خبری مدعی «خودسوزی» او شد و گفت که پزشکی قانونی پس از انتقال جسد آن را معاینه کرده و علت مرگ را خودسوزی اعلام کرده است. تسنیم حتی ادعا کرد که علت خودکشی او «مشکلات مالی و خانوادگی» بود. اما پزشکی قانونی ساعاتی بعد با انتشار بیانیهای این خبر را تکذیب کرد.
زمانه برای اطلاع بیشتر از فعالیتهای فرشید هکی، فعال چپگرا و سنجش صحت و سقم ادعاهای رسانه سپاه با یکی از دوستان او گفتوگو کرده است. او که نخواست نامش فاش شود، به زمانه گفت فرشید هکی هرگز مشکلات مالی نداشت و هیچ دلیل دیگری هم برای خودکشی این فعال سیاسی به گفته او «پیگیر و سرسخت» وجود ندارد.
او به دادنامه خود فرشید هکی درباره فعالیت یک دهه اخیرش برای تشکیل حزب و گرفتن تأسیس آن از وزارت کشور اشاره کرد و گفت پروژه اصلی او در چندین سال اخیر تأسیس حزب «پیشتازان عدالت و حقوق ایرانیان» بود.
هکی در این دادنامه خطاب به «ملت ایران» مینویسد:
«اینجانب فرشید هکی از سال ۸۸ تا کنون ۹ بار طرح درخواست اخذ مجوز تاسیس رسمی حزب در چارچوب قانون احزاب و آرمان های قانون اساسی را از وزارت کشور و کمیسیون ماده ۱۰ احزاب داشته ام ... اما متاسفانه بر خلاف قانون و علیرغم عدم وجود هیچ گونه سوء سابقه یا دلیل قانونی و موجه و حتی بدون ارائه ی دلیل این موضوع از سوی کمیسیون ماده ۱۰ احزاب رد شده است . ( هم در دولت قبلی [احمدینژاد] وهم دراوایل دولت کنونی [روحانی]) مجموعه پیشتازان عدالت و حقوق ایرانیان اولویت فعالیتش در عرصه سیاسی تحقق اهداف عدالت ، حقوق و مدارهای توسعه اقتصادی - اجتماعی است، مسائلی چون تحقق عدالت و کاهش آسیب های اجتماعی کودکان کار، اعتیاد، زنان بد سرپرست، کارتن خوابی و.... از طریق راهبردهای عقلانیت سیاسی ، اقتصاد دانش بنیان و مردم نهاد ، گفت و گوی تفاهمی و ... »
هکی توضیح میدهد که برای دهمین بار از وزارت کشور حسن روحانی درخواست مجوز برای تأسیس حزب را داده و با لحنی آرام به اصلاحطلبان و دولت مدعی حقوق شهروندی هشدار میدهد:
«با توجه به اینکه امروز ترکیبی با اکثریت وزارت کشور و نمایندگان لیست امید که با تابلوهای شعارهای حقوق شهروندی در انتخابات در مسند قدرت نشسته اند ، نسبت به صدور پروانه رسمی فعالیت حزب پیشتازان عدالت و حقوق ایرانیان به مثابه ی تشکلی رسمی و مدیریتی در نظام حقوقی ، مدیریتی و سیاسی کشور مسئولیت اخلاقی و سیاسی دارند . در نهایت صدور سریع مجوز حزب پیشتازان عدالت و حقوق به مثابه آزمونی عملی و تاریخی برای نمایندگان اصلاح طلب و اعتدالیون دولتمدار محسوب می شود .»
دوست فرشید هکی به زمانه درباره پیشینه فعالیت سیاسی او گفت:
«فرشید ۱۳۷۸ دبیر انجمن اسلامی دانشگاه مازندران شد. او تأثیر زیادی در بازشدن فضا داشت. تلاشهای او باعث شد که دانشجویان ورودی ۱۳۷۹ دانشگاه مازندران به فضایی باز از لحاظ سیاسی در انجمن اسلامی وارد شوند.»
او فرشید هکی را فردی «بانظم و دیسیپلین» و «سلیمالنفس» خواند. و ادعاهای منتشرشده در خبرگزاری تسنیم ــ خودسوزی به دلیل مشکل مالی و خانوادگی ــ را قویاً انکار کرد:
«این ادعاها مهمل محض است. خانواده همسر او در بابل متمول و کارخانهدار بودند. خودش آدم قابلی بود و از همان ابتدا به کار مهندسی میپرداخت و سابقاً در عسلویه فعالیت داشت. لیسانس اقتصاد داشت و دو فوق لیسانس داشت، یکی حقوق بشر و یکی که خاطرم نیست. بعد از آن در حال خواندن دکترا بود. در جریان پایان دکترایش نبودم چون رابطهمان کمتر شده بود. او ابداً مشکل مالی نداشت. و بیشتر وقتش را به فعالیت سیاسی میگذارند و هرگز از مشکلات مالی شکایتی نداشت.»
دوست هکی از فعالیتهای او درباره محیط زیست اطلاعی نداشت («فعالیتهای زیستمحیطی میکرد اما اینکه دغدغه اصلیاش باشد، دست کم من از آن بی خبرم، چون در ۴، ۵ سال اخیر رابطه بسیار اندکی با او داشتم»). هکی عضو کمپین محیط زیستی «حمایت از زاگرس مهربان» (صدای پای آب) بود.
دوست هکی توضیح داد که این فعال مدنی و سیاسی از همان ابتدا یک «فعال چپگرا» بود و گرایشهای چپاش باعث شد که سراغ اقتصاد برود. یکی از استادان راهنمای او نیز محمد محمدی گرگانی، عضو سابق سازمان مجاهدین خلق (تا ۱۳۵۶)، فعال سیاسی ملی-مذهبی و از منتقدان هر دو حکومت پیش و پس از انقلاب ۵۷ بود.
بهروز خلیق، از اعضای ارشد سازمان فدائیان خلق (اکثریت) و حزب تازهتأسیس چپ ایران پنجم مرداد در گفتوگویی در «تالار تلگرامی حمایت از زندانیان سیاسی و عقیدتی» در پاسخ به پرسشی درباره «راه توده» گفته بود: «آنها به نظر من در اعتدالیون غش کردهاند. راست میزنند و آنها هم به خط سه اعتقاد دارند، مانند دکتر فرشید هکی. ایشان نیز به خط سه معتقد است.»
دوست هکی در گفتوگو با زمانه اشاره کرد که «خط سوم» مورد باور هکی با خط سوم چپ سنتیتر تفاوتهایی داشت. او گرایش هکی را در زمره «سوسیال دموکراسی» و پروژه اصلیاش را عدالت اجتماعی خواند و گفت که این اقتصاددان به دلیل پیشینه سیاسی خانوادگی از ابتدا با فضای چپ آشنا بود اما به چپ کلاسیک و ارتدوکس ایران نقد داشت. به گفته او، هکی فردی پراگماتیست بود، اما همیشه موضع خودش را در کار سیاسی حفظ میکرد.
او ادعاهای منتشرشده درباره همکاری او به عنوان یک «عدالتخواه» با جریان محمود احمدینژاد و یا حتی مهدی خزعلی را مطابق با واقعیت ندانست.
هکی در نشریهای مشاور علمی بود که مشاور رسانهای احمدینژاد در صدر آن است. همچنین ویدئویی از حضور او در سرای اهل قلم منتشر شد. هکی در هر حال نویسنده بود و کتابهایی همچون «اقتصاد سیاسی حقوق بشر» یا «حقوق بشر برای همه» را تألیف کرده بود.
دوست فرشید هکی درباره شیوه فعالیت سیاسی و همکاریهای او گفت:
«او در ارتباط ارگانیک با هیچ جریانی نبود. همیشه با حفظ موضع ممکن بود با کسی همکاری استراتژیک کند. اما هویت مستقلی داشت. مطلقاً به جریان احمدی نژاد نزدیک نبود، به خزعلی هم. آدم منظم و تشکیلاتی بود و خط خودش را پیش می برد. حزب خودش را می خواست. با حفظ هویت و مرزبندی می خواست کاری انجام بدهد. فعال حقوق کار و کودکان کار و کارتنخوابها بود. من شهادت میدهم که او ذرهای اهل زد و بند سیاسی نبود»
به گفته دوست این فعال بهقتلرسیده، فرشید هکی چپگرا بود اما رادیکال نبود و همیشه میخواست «منش و روش فعالیتاش در چارچوب قانون اساسی باشد.» او ایدههای عدالتخواهانه را در کنار اهمیتدادن به توسعه صورتبندی میکرد.
از او پرسیدیم که با همه این اوصاف، آیا مرگ فرشید هکی را یک قتل سیاسی میداند یا نه:
«گمان میکنم سیاسی بوده. ابتدا شوکه بودم، نمیدانستم چه شده. اما پس از خواندن خبر تسنیم و بستن ادعای خودسوزی و مشکلات مالی به او بیشتر قانع شدم که قتل او یک قتل سیاسی بوده. به سیاق قتلهای زنجیرهای. خانوادهاش احتمالاً تحت فشار شدید هستند. نمیتوان با آنها تماس گرفت. دختر و همسرش یا در شوک هستند یا ترسیده اند. اما از آنجا که فرشید به هیچجا وصل نبود و مستقل بود، قتل او نیز برای آنها هزینهای نخواهد داشت.»
هنوز مشخص نیست که چه اتفاقهایی در آخرین ساعات زندگی فرشید هکی رخ داده است. چند هفته دیگر بیستمین سالگرد قتلهای زنجیرهای است. آیا فرشید هکی قربانی تازهای از قتل دگراندیشان و فعالان سیاسی و مدنی در ایران است؟
نظرها
آقایی
این فرد محترم را خود سوزی کردند- البته بعد از کارد آجین شدن. ما شین قتل های سال های هفتاد دو باره راه اندازی شد. روح این مبارز شاد
نارون خجسته از تهران
هر شب ستاره ای به زمین می زنند و باز این آسمان غمزده غرق ستاره هاست! کشتندش! اسرار هویدا می کرد! و افسوس که ایرانیان در خوابند! بکشید شاید بیداری نزدیک است. اینان برای هیچ و پوچ نمی میرند. اینان آزادیخواهانی هستند که اسلام هزار و چهارصد سال است خونشان را می آشامد و سیر از خونخواری نمی شود. از عمرابن عبدوود تا فرشید هکی و و از حلاج تا عین القضات همدانی و ابن مقفع و تا فروهرها و قاسملوها و پوینده ها و دکتر سامی ها و فریدون فرخزادها و کسرای وفاداری و احمد تفضلی و شاپور بختیار و ستاربهشتی و ترانه موسوی و کاووس سیدامامی و هزاران و میلیونها گردن زده شده در غزوات و یهودیان بنی قریضه و یوم الخندق و...و همینطور لیست عظیم قتل عامها و قتل خاص های اسلام رحمانی و رئوف تا بینهایت می رود. کهکشانی از قتل عامها و قتل خاص ها و همه رحمانی و همه الهی و آسمانی. من از ایرانیان درخواست می کنم که خودشان را در آینه بینند و از خود بپرسند که چرا مسلمانند و چرا مسلمان شده اند و چرا مسلمان مانده اند. اگر پاسخی یافتند آنرا به دیگران سرایت دهند. آز آنها نیز بخواهند تا خود را در آینه ببینند و از خود بپرسند که برای کدام کیفیت در این دین سراسر شقاوت و قتل و شناعت ضدیت با بشر باقی مانده اند! عجب اقامتگاه بویناکی ست این دین، دین فتوا و تفخیذ و تکفیر و ارتداد. دین خشم و خون. دینی که حتا خون خدا را هم میریزد. ثارالله! یا ثارالله!
به نارون از تهران
بله کشتندش جناب حجسته از تهران! اما بله باید در آینه نگاه کرد و خود را دید و دانست که هر مسلمانی با هر درجه از اسلام شریکی از اندک تا تمام قد است در این قتل، چرا که این یک اصل اسلامی ست: اصل امت واحده. چرا که او قرآنی را قبول دارد که صریحا می گوید: و قاتلوهم حتا لاتکون الفتنه! بکشیدشان تا فتنه نابوده شود. یعنی گویی اصلا نبوده و برای همین تا تو دهانت را باز می کنی می گویندت که فتنه گری! و فتنه از زمانی ست که تو آغاز می کنی فکر و نیت بد را و بد یعنی آغاز شک در مورد این دین نامرد و انسانکش. تا طبق این کلام الله نحس بکشندت و تازه آنرا کریم و مجید و لا یمسهو الاالمطهرون هم میدانندش! اسلام را چینی ها درست فهمیده اند. چینی ها گفته اند که اسلام یک بیماری ست که اگر مداوا نشود بشریت را نابود خواهد کرد. اینرا ما داریم در ایران می بینیم. برادر من در چین زندگی میکند او میگوید واقعا چینی با یک مسلمان همانند یک بیمار بسیار خطرناک برخورد می کنند. یک چینی به برادر من گفته که در کنج مغز هر مسلمان یک عمر و یک علی قهار و آدمکش با شمشیری برهنه و یک پیامبری که آماده است با یک دختر بچه رابطه جنسی مجاز و اسلامی بر قرار کند خوابیده اند. بر ادر من بارها گفته که دیگر مسلمان نیست و این بیماری را ندارد تا بتواند با فقط یک خانواده رابطه برقرار کند.اگر ایران می خواهد دوباره ایران شود باید بساط اسلام برای همیشه از ایران جمع شود. باید روحانیت از ایران کوچ کند. و برای حسن ختام چندی پیش یک آلمانی با موهای بور و چشمان آبی آسمانی در تهران به ما می گفت: ایران در حالی که میلیاردها خرج قبر امام حسین می کند اما توالت های سر راه تهران به شهرستانها و بر عکس بسیار کثیف و زننده است به طوری که انسان نمی تواند یک لحظه در آن بماند. گویی ما در عصر حجر هم زندکی نمی کنیم! اما چند ایرانی به من گفتند که ما از نژاد آریایی هستیم. و من به آنها گفتم من از نژاد آفریقایی هستم! آنها فکر کرده بودند که حالا من به رقص می آیم که اینجا با نژاد آریایی طرفم... وبله ما ایرانیها ککمان هم نمی گزد که این انسان فرهیخته و دانشمند و دلسوز ایران را کشتند و آتشش هم زدند. چرا که هنوز غربی ها از آن آگاهع نشده اند. من دیدم که در مرگ جمال خاسقجی دهها نظر نوشته شده بود اما در اینجا فقط دو نظر!!!
sattar beheshti
سیدمجتبی واحدی : قتلگاه محمد بنسلمانسعودی، گوشه کوچکی از خاک عربستان - کنسولگری عربستان در استانبول- و قتلگاه علی بنجواد خامنه ای، همه وسعت خاکایران است ؛ زندان رسمی ( سعیدی سیرجانی تا سید امامی) ،بازداشتگاه موقت نیروی انتظامی( ستار بهشتی) ، خانه شخصی ( فروهرها ) و خیابان #فرشید_هکی!
مراسم خاک سپاری فرشید هکی
پیکر دکتر فرشید هکی، فعال محیط زیست که به شکل فجیعی توسط افراد ناشناس به قتل رسید، فردا جمعه چهارم آبان ماه ۱۳۹۷، ساعت ۹ صبح در بهشت زهرا به خاک سپرده خواهد شد.
روزنامه نگار از تهران
ای خانواده ی محترم و عزادار فرشید هکی حرف بزن عزیز دلم. مگر بالا تر از این سیاهی هم رنگی هست! حرف بزن! بگو چه شده! هر چه میدانی بگو. عجب ایران ما از مردان و زنان غیور و توانمند تهی شده. شهریاران را چه شده؟ یاران را چه شده؟ مهربانی کجا رفته؟ ای ایران بلرزه درآ! منتظر خارج نشینان عافیت طلب و سلطنت طلب و تجزیه طلب و راحت طلب و تفرقه طلب نباش ! از اصلاحطلبان عبور کرده، پس دور دور شو! اصلاحطلبان هزار درجه از اصولگرایان حلالزاده ترند. اقلا اصولگرایان ساطور محمد و شمشیر علی را لای دندان دارند و مدعی رحمانیت و رآفت تقلبی اسلام اصلاحطلبان نیستند. آنها از هفتاد هزار و صد هزار گردن زدن و تفخیذ و دخول پیامبر بر عایشه و امامشان علی راست و پوست کنده سخن می گویند. همچون سید محمد خاتمی خندان نیستند که هم اسلامش را رحمانی میداند و هم در گوش نوزادان مولتی میلیاردرها اشهد ان علی ولی الله می خواند. و علی همان کسی که شمشیر کشی قهار است که طبق گفته خودشان در زمان خلافتش و عدالتش سر هفتاد هزار نفر را بریده و در جنگها نیز سر دهها هزار نفر را بر خاک انداخته است. و من در کنار محمد خاتمی بودم که بر سید بودنش فخر می فروشد و در دوره دوم کاندیداتوریش برای تدارکچی گری با یک «یا علی » از صمیم قلب کاندید شد. از اصولگرایان ناپاکتر اصلاحطلبانند و برعکس. در خارج و بر خارج امید نبندیم. اینان حتا حاضر نیستند سر یک میز بنشیند و با هم شام بخورند بی آنکه وسط شام بخشی از آنها با دعوا میز را ترک نکند. همشان می خواهند رییس باشند. همشان تمامیت را میخواهند. رضا پهلوی هر شب خواب شاه شدن میبیند. بنی صدر در فکر آن است تا انقلاب اسلامی از هجرت باز گردد و حکومت اسلامی شماره ۲ رقم بخورد. مریم رجوی امیدوار است تا حمام خونی نو در سراسر ایران براه بیندازد. پس ماها خودمان از میان خودمان کسی را برگزینیم. بپا خیزیم من هم می آیم. چنانکه تا کنون آمده ام. فرشید هکی به دستور روحانیون کشته شد. در راسشان خامنه ای و عمیق تر از آن قرآن کریم و مجید و...