«کابل شهری در باد» - برنده جایزه داوران جشنواره ایدفا
شهزاده سمرقندی - مستند ابوذر امینی داستان در راهماندگان افغانستانی را به شکلی نمادین بازگو میکند. با او گفتوگو کردهایم.
فیلم مستند بلند «کابل شهری در باد» ساخته ابوذر امینی برنده جایزه داوران جشنواره بینالمللی ایدفا شد.
«کابل شهری در باد» در افغانستان ساخته شده و در بخش استعدادهای تازه جشنواره ایدفا نیز به نمایش درآمده. این فیلم از معدود فیلمهاییست که هم از فیلمهای افتتاحیه این جشنواره بود و هم جایزه ویژه داوران را به دست آورد. چنین دستاوردی در تجربه جشنواره معتبر ایدفا کمسابقه بوده است. اما با این حال، ابوذر همه برداشتها و گفتههای خود از این شهر را تمام نکرده است. او میگوید فیلم سوم او نیز در باره کابل است.
فیلم ساختن در کابل برای هر فیلمسازی همراه با ریسکهای جانیست، اما برای فیلمسازی که پا به پای قهرمانهای خود که مردمان معمولی این شهر اند میرود، ترسی انگار وجود ندارد و هیچ کدام از سختیها و نگرانیها تا حال نتوانسته او را در اروپای امن نگه دارد. او هر بار که به کابل برگشته با امید دیدن بهبودی در روزگار قهرمانهای خود بوده اما آن طور که او میگوید همواره بدبین و اندوهگین برمیگردد. انگار زمان در کابل خفته است. زیر بادهای شنآلود و رنگرفته و خاککوچی که رنگ خاکستری به تمام هستی شهر میکشد.
ابوذر فیلمسازی را در دانشگاههای اروپا آموخته و دید ویژه سوررئالی در بیان حقیقت حال مردم خود دارد. حقیقتی که او در آن در رفت و آمد است.
«کابل شهری در باد» و آغشته به رنگ خاکستری بادهای ریگآلود
فیلم «کابل شهری در باد» داستان چند تن از باشندگان عادی شهر کابل را قصه میکند که در سایه جنگهای مداوم داخلی به روزگار خود ادامه میدهند. با این که در این فیلم صحنهای از جنگ یا انتحاریهای شهر نمیبینیم، اما بوی و رنگ جنگ را در سر و صورت و زندگانی قهرمانهای این فیلم میبینیم. ابوذر امینی در گفتوگو با زمانه گفت که با این که فیلمهای دستاول از صحنههای خونین و وحشتناک جنگ در دست داشت و گروه فیلمبرداری نیز شاهد این رویدادهای فجیع بود، به عمد از این نوارها استفاده نکرده است.
یکی از ویژگیهای این فیلم مستند در آن است که با وجود فیلمهای متعددی که از کابل دیدهایم، به نکاتی از این شهر میپردازد که در فیلمهای قبلی از آنها یا سریع گذشته اند یا اصلا فیلمسازان آن نکات را ندیده اند. یکی از این نادیدههای شهر کابل باد خاککوچ آن است؛ باد شدیدی که شهر را در خود محو میکند و تصویر از نگاه دوربین غایب میشود.
ابوذر امینی این خاصیت محوکننده باد را به عنوان عنصری از زمان و حوادث روز به کار برده و بدون این که از آن در فیلم صحبت بشود، برداشتی که بیننده از دیدن این فیلم به دست میآورد این است که در این فیلم باد شهر کابل را با خود میبرد و آینده قهرمانهای فیلم ناروشن و تیره و گردآلود از غمها و داغهایی است که جنگ بر سر و سینه آنها به جا گذاشته.
فیلم با از کار افتادن مینیبوسی شروع میشود که در طول فیلم راننده تلاش میکند آن را دوباره به کار بیندازد. مینیبوسهای کابل و کل کشور همه قدیمی و فرسوده اند، اما آیا این مینیبوس نمادی ار کابل و مسافران آن باشندگان در راه مانده این شهر اند؟ آیا باد عنصر نمادین از هستی مردمان این شهر و آینده خاکپوش آن است؟ و مزارهای در خاک فرو نشسته و آسمانی آغشته در ریگهایی که باد به هوا کشانده است و صورت شهر را با سیرت آن همسان کرده است؟ آیا این فیلمی بدبینانه از آینده بهتر برای کابلنشینان است؟
ابوذر امینی در گفتوگو با زمانه به این پرسشها پاسخ داده است:
این گزارش را با خط سیریلیک نیز میتوانید در اینجا بخوانید.
تریلیر فیلم «کابل شهری در باد»:
گفتوگو با ابوذر امینی در باره «فرشته نوین»
نظرها
نظری وجود ندارد.