● دیدگاه
جمعیتشناسی یا کوتهفکری آلوده به توهم توطئه؟ − درباره آرای جمعیتشناسانه ولی فقیه
اکبر گنجی − میمنت حسینی چاوشی، استاد جمعیتشناسی را دستگیر کردهاند، به اتهام نفوذی بودن. هر کس در چارچوب آرای جمعیتشناسانه خامنهای نیندیشد دشمن است.
میمنت حسینی چاوشی، استاد جمعیتشناسی، پژوهشگر دانشگاهی در استرالیا، دوتابعیتی، نویسنده کتاب تحولات باروری در ایران، به اتهام نفوذی دشمن توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شد. داستان چیست؟ او برای دشمن چه کرده است؟ آیت الله خامنهای یک بار گفته بود، آمریکاییها که خانواده هایشان ۱۰ الی ۱۲ بچه دارند، به ایرانیها که میرسند، میگویند یکی دو بچه کافی است. در این نوشتار داستان را از آرای آیت الله خامنهای در مورد ساختار جمعیتی ایران آغاز کرده و با راه حل امنیتی افزایش جمعیت پایان خواهیم داد.
آیت الله خامنه ای: خطای کنترل جمعیت و لزوم افزایش جمعیت
تا حدی که حافظه یاری میکند، آیت الله خامنهای موضوع خطابودن کنترل جمعیت و ضرورت افزایش جمعیت را اولین بار در ۳ مرداد ۱۳۹۱ در دیدار با مسئولان نظام مطرح کرد. او گفت که جوانی و تحصیل کرده بودن جمعیت، یکی از عوامل پیشرفت کشور است. سیاست تحدید نسل در برههای از زمان درست بود و بنابر تحقیق کارشناسان، ایران در سال ۱۳۷۱ به اهداف آن سیاست دست یافت. تداوم آن سیاست از آن زمان به بعد خطا بود و باید آن خطا جبران شود. بنابر گزارشهای علمی کارشناسی، اگر آن سیاست ادامه یابد، ساختار جوان جمعیتی در چند سال از بین خواهد رفت و با دو معضل خطرناک "پیری جمعیت" و "کاهش جمعیت" مواجه خواهیم شد. بدین ترتیب باید همه مسئولان نظام و روحانیت برای افزایش جمعیت فرهنگ سازی کنند. او سپس گفت: "رقم ۱۵۰ ميليون و ۲۰۰ ميليون را اول امام گفتند - و درست هم هست - ما بايد به آن رقمها برسيم".
در زمان آیت الله خمینی که سیاست کنترل جمعیت وجود نداشت. رهبری آیت الله خامنهای در ۱۴ خرداد ۶۸ و ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی هم در مرداد ۱۳۶۸ آغاز شد. معنای سخن آیت الله خامنهای این است که جمهوری اسلامی در عرض ۳ سال و نیم موفق به کنترل جمعیت شد. حتی پیشرفتهترین جوامع قادر به چنین کاری در این مدت اندک نبوده و نیستند.
دو ماه و نیم بعد، آیت الله خامنهای در ۱۹ مهر ۱۳۹۱ در خراسان در دیدار با گروهی از مردم بجنورد گفت که سیاست تحدید نسل باید از اواسط دهه ۷۰ متوقف میشد. این اشتباه بزرگی بود و خود من هم در آن سهیم هستم و این خطا را "خداى متعال و تاريخ بايد بر ما ببخشد". اگر جوانی جمعیت کشور حفظ شود، جوانها "همه مشکلات کشور را حل میکنند".
سال بعد، در ۶ آبان ۱۳۹۲، در دیدار با اعضای دست اندرکار برگزاری همایش ملی تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات مختلف جامعه گفت کشور باید به نحو معقول و معتدل به سمت افزایش جمعیت حرکت کند. ظرفیت طبیعی و ویژگی جغرافیای سیاسی، کشور را نیازمند جمعیت بیشتر میکند. تداوم همین روند ساختار جمعیتی کشور را پیر و غیرقابل علاج خواهد کرد. مهمترین اقدام برای این هدف، فرهنگ سازی است. علل عارضه میل به کم فرزندی را کشف کنید. و در گام بعد، درمان این عوامل بیماری زا را پیدا کنید. بالا رفتن سن ازدواج یکی از علل این مسئله است. مشکل شغل و مسکن جوانها را حل کنیم تا زود ازدواج کنند. "بنده همچنان معتقدم کشور ما کشور ۷۵ میلیونی نیست، کشور ما کشور ۱۵۰میلیونی [است]، حالا ما دستِ کم را گرفتیم گفتیم ۱۵۰میلیون؛ بیشتر هم میشود گفت". ۴ الی ۵ بچه نه تنها هیچ مشکلی نیست، بلکه وقتی بزرگ شدند موجب پیشرفت کشور میشوند. نباید از غرب تقلید کرد. اروپا اینک در مسئله کم باروری با مشکل دست به گریبان است، اما یک خانواده آمریکایی ممکن است ۱۰ الی ۱۲ بچه داشته باشد، ولی به ایرانیها میگویند یکی دو تا بچه کافی است.
شش ماه بعد، آیت الله خامنهای در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۳ در دیدار تعدادی از مسئولین جمعیت مامایی ایران گفت کثرت جمعیت جوان یک امتیاز برای کشور است، اما "سالمندی جمعیت" ضربه بسیار بزرگی به کشور و پیشرف آن است.
نگاهی به آرأ و عملکرد جمعیتی خامنه ای
یکم- فرید زکریا در کتاب جهان پسا آمریکایی، فرایندهای چند قطبی شدن جهان و کاهش قدرت آمریکا را توضیح داده است. او میگوید مزیتهای آمریکا نسبت به کشورهای در حال توسعه تا اطلاع ثانوی حفظ خواهند شد، اما نسبت به اروپا نه. اروپا در برخی موارد (از جمله نظام بازنشستگی در مراقبت درمانی به پشتوانه مالی، و...) از آمریکا پیش افتاده است. با این حال او میافزاید که آمریکا دارای "سلاح مخفی" است. این سلاح مخفی چیست؟ به گفته او، مهمترین نقطه ضعف اروپا- یا مزیت بسیار مهم آمریکا بر اروپا و بیشتر جهان در حال توسعه- "فزونی رشد جمعیت آن است". تا سال ۲۰۳۰ میلادی، ۶۵ میلیون نفر بر جمعیت آمریکا افزوده خواهد شد، در حالی که جمعیت اروپا عملاً ثابت خواهد ماند. او به نقل از نیکولاس ابرشتات مینویسد:
"در آن زمان سالمندان بالاتر از ۶۵ سال در اروپا بیش از دو برابر بچههای زیر ۱۵ سال خواهد بود که نشانه جدی کهولت سن جمعیت آن در آینده است (مفهوم بچههای کمتر در حال حاضر، کارگران کمتر در آینده است). در آمریکا، برعکس، تعداد بچهها همچنان در حال پیشی گرفتن از سالمندان است- بنا به برآورد بخش جمعیت سازمان ملل متحد، در اروپای غربی نسبت افراد آماده به کار به سالمندان از ۱: ۳.۸ کنونی به ۱: ۲.۴ کاهش خواهد یافت. در آمریکا کاهش این نسبت از ۱: ۵.۴ به ۱: ۳.۱ خواهد بود. اگر اروپاییهای سالخورده بیشتر کار کنند برخی از این مشکلات جمعیتی میتواند اصلاح شود، اما تاکنون چنین گرایشی وجود نداشته و روندهایی از این نوع به ندرت قابل بازگشت به نظر میرسند" (فرید زکریا، جهان پسا- آمریکایی، ترجمه احمد عزیزی، هرمس، چاپ اول: ۱۳۸۸، ص۲۰۳).
در ساختار جمعیتی پا به سن گذاشته، اولاً: کارگران کمتر شده، باید به جای جمعیت سالخورده از کارافتاده کار کنند. ثانیاً: سالخوردگان به جای "پس اندازه کننده"، "هزینه کننده"اند. پیامدهای منفی این برای نرخ پس اندازملی و سرمایه گذاری است. ثالثاً: به گفته بنجامین جونز اقتصاددان، بیشتر مخترعان خلاق- و اکثر برندگان جایزه نوبل- مهمترین کارهای علمی خود را در ۳۰ تا ۴۴ سالگی انجام دادهاند.
فرید زکریا مینویسد که آمریکا جامعهای مهاجرپذیر و اروپا جامعهای است که روی خوش به مهاجران نشان نمیدهد. آمریکا بزرگترین تولید کننده علم در جهان است و بیش از ۵۰ درصد آن محصول مهاجران است. رشد جمعیت آمریکا نیز تا حدود زیادی محصول زاد و ولد بالای مهاجران است، نه آمریکاییهای سفید پوست که در حد اروپا هستند.
کتاب فرید زکریا در سال ۲۰۰۸ منتشر شد. پیروزی دونالد ترامپ، واکنش راست افراطی و نژادپرست آمریکا به بیگانگان و مهاجران بود. یکی از نگرانیهای سفید پوستان این است که در آیندهای نه چندان دور- با توجه به رشد بالای جمعیت غیر سفید پوستان- آنها بر اینها برتری جمعیتی پیدا کنند. ترکیب جمعیت آمریکا اینک به شرح زیر است:
سفید پوستان اروپایی ۶۰,۷ درصد
آمریکایی/ آفریقاییها (سیاه پوستان) ۱۳,۴ درصد جمعیت کل
لاتین تبارها ۱۸,۱ درصد
آسیایی ۵,۸ درصد.
دو نژادیهای ۲,۷ درصد.
بدین ترتیب، نگرانی آیت الله خامنهای در مورد پیر شدن جمعیت ایران و پیامدهای ناگوار اقتصادی و علمی اش، با توجه به شواهد بند بعد، بهرهای از حقیقت میبرد.
دوم- جمعیت کشور در دوره ۴۰ ساله ۱۳۹۵- ۱۳۵۵، از ۳۳ میلیون و ۷۱۰ هزار نفر به حدود ۸۰ میلیون نفر رسیده است. یعنی ۱۳ میلیون نفر بیش از دو برابر. جمعیت ایران طی دوره یاد شده به ترتیب زیر بوده است:
سال | تعداد | رشد جمعیت: در صد | میانگین سن |
۱۳۵۵ | ۳۳۷۰۸۷۷۴ | ۲,۷۱ | ۲۳ سال |
۱۳۶۵ | ۴۹۴۴۵۰۱۰ | ۳,۹۱ | ۲۲ سال |
۱۳۷۰ | ۵۵۸۳۷۱۶۳ | ۲,۴۶ | ۲۲ سال |
۱۳۷۵ | ۶۰۰۵۵۴۸۸ | ۱,۴۷ | ۲۴ سال |
۱۳۸۵ | ۷۰۴۷۲۸۴۶ | ۱,۶۱ | ۲۸ سال |
۱۳۹۰ | ۷۵۱۴۹۶۶۹ | ۱,۲۹ | ۳۰ سال |
۱۳۹۵ | ۷۹۹۲۶۲۷۰ | ۱,۲۴ | ۳۱ سال |
۱۳۹۶ | ۸۱۰۰۰۰۰۰ | ||
مطابق برخی پیش بینی ها، جمعیت کل ایران در سال ۱۴۳۰ به ۹۵ میلیون نفر خواهد رسید. میانگین سن هم به ۴۴ سال افزایش خواهد یافت. بنابراین، فرایند تغییر ساختار جمعیتی از جوان به پیری کاملاً قابل رویت است.
سوم- رشد جمعیت در دهههای ۷۰ و ۸۰ و ۹۰ کاهش یافته است. اما کاهش رشد جمعیت به معنای عدم افزایش جمعیت کشور و منفی شدن آن نبوده است. در سالهای ۱۳۹۵- ۱۳۷۰، جمعیت کشور از حدود ۵۶ میلیون نفر به حدود ۸۰ میلیون نفر افزایش یافته است. یعنی در عرض ۲۵ سال، ۲۴ میلیون نفر به جمعیت کشور افزده شده است. براساس آمار لحظه به لحظه سازمان ثبت احوال ایران تا این زمان، جمعیت ایران تا پایان سال ۱۳۹۷ به حدود ۸۲ میلیون نفر افزایش خواهد یافت. از این منظر، ایران هنوز اسیر وضعیت اروپا، ژاپن، و...نشده است.
چهارم- آیت الله خامنهای ایران را از نظر زاد و ولد با آمریکا مقایسه میکند (البته برخلاف ادعای او یک خانواده آمریکایی ۱۰ الی ۱۲ بچه به دنیا نمیآورند). اما او به نکات مهم زیر توجه نمیکند:
الف- آمریکا دارای بزرگترین و قدرتمندترین اقتصاد جهان است. جایگاه ایران در اقتصاد جهانی کجاست؟
ب- آمریکا بزرگترین تولید کننده علم در جهان است. اکثر فناوریهای جدید جهانی در آمریکا ساخته شده و میشوند. با این که ایران در طی دو دهه گذشته در تولید علم رشد داشته، اما فاصله ایران و آمریکا از زمین تا آسمان است.
پ- آمریکا از نظر مساحت یک قاره به شمار میرود و از نظر منابع طبیعی هم بی نظیر است. هرچه جمعیت این کشور افزایش یابد، زمین برای اسکان آنها وجود دارد. برای تحولات جمعیتی آمریکا از سال ۱۷۹۰ تا سال ۲۰۰۰ به این لینک رجوع شود. برای مقایسه رشد جمعیت آمریکا با ایران، بهتر است نگاهی به چند دهه اخیر بیندازیم:
سال | جمعیت آمریکا (میلیون) | درصد افزایش |
۱۹۷۰ | ۲۱۳ | ۱۳,۴ |
۱۹۸۰ | ۲۳۶ | ۱۱,۴ |
۱۹۹۰ | ۲۵۹ | ۹,۸ |
۲۰۰۰ | ۲۹۱ | ۱۳,۲ |
۲۰۱۰ | ۳۰۹ | |
۲۰۱۷ | ۳۲۶ | |
اما آیت الله خامنه ای، اولاً: جمعیت ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیونی را کجای ایران با این مساحت میخواهد اسکان دهد؟ ثانیاً: فرایند بلند مدت خشکسالی، نابودی منابع آب، گسترش بیابانها و کوچ شدید جمعیتی از مناطق غیرقابل سکونت شده به مناطق قابل سکونت، معضلات ظاهراً لاینحلی برای جمعیت موجود آفریده است، چه رسد به افزایش جمعیت. ثالثاً: تحریمهای فلج کننده، کمر مردم ایران را خواهند شکست. میلیونها نفر از طبقه متوسط به طبقه فقرا پیوستهاند. سیاست آیت الله خامنه ای، به گفته علی اکبر ولایتی، لنگ بستن مانند یمنی ها، گرسنگی کشیدن و مقاومت کردن مانند آنان است.
ت- آمریکا بزرگترین قدرت نظامی جهان است. این قدرت خود تولید کننده ثروت و اشتغال آفرین است.
پنجم- چندی پیش مجلس شورای اسلامی قانون "منع به کارگیری بازنشستگان" را به تصویب رساند. در چند مورد تاکنون با مجوز آیت الله خامنه ای، برخی از بازنشستگان به کار خود ادامه داده اند ( به عنوان مثال حدود ۵۰ قاضی بازنشسته با حکم رهبری مستثنا شده اند ). این امر موجب واکنش ناقدان و حتی برخی از طلاب خود او را به دنبال داشته است. خامنه ای در ۱۳ آذر ۹۷ در توجیه این اقدام گفت، الف- این قانون خوب است و حلقه مدیریتی بسته را شکسته و راه مدیریت را برای جوان ها باز می کند. ب- تنها مشکل این قانون اطلاق آن بود. برخی افراد در ۱۸ یا ۲۰ سالگی استخدام شده و در ۴۸ یا ۵۰ سالگی بازنشست شده اند. برخی افراد صاحب تجربه هم جایگزین ندارند. پ- مسئولان برای حل مسأله به ولایت فقیه رجوع کرده و مجوز موردی گرفته اند. ت- مجلس مشکل اطلاق قانون را حل کند تا مسئولیت آن به گردن رهبری نیفتد.
آیت الله خامنهای برای توجیه افزایش جمعیت، به نیاز کشور به مسئولان و مدیران جوان و خلاق استدلال میکرد. اما مشی او، مشی "پیرسالاری" است. اولاً: به سن کلیه افرادی که او برای نهادهای انتصابی (خصوصاً شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، ائمه جمعه، و...) نصب کرده توجه کنید. ثانیاً: سپاهیان و بسیجیان بازنشسته با مجوز او در کلیه نهادها مشغول به کارند (سردار محمد باقر ذوالقدر معاون اجتماعی و پیشگیری قوه قضائیه که سازمان دهنده رئیس جمهور کردن احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ بود، یک نمونه است).
ششم- سیاستهای کلی نظام در مورد خانواده و جمعیت که از سوی او جهت اجرأ ابلاغ شده، کلیه سخنرانیهای وی، و اقدامات مسئولان نظام نتیجه بخش نبوده است. یعنی از یک سو رشد جمعیت کاهش یافته و از سوی دیگر، سن جمعیت بالا رفته است.
در طی سالهای گذشته کارشناسان بسیاری نظرات او در این مورد را در داخل کشور نقد و رد کردهاند. آیت الله خامنهای نیز پیش از این گفته است که مخالفت با نظرات کارشناسانه رهبری، ضدیت با ولایت فقیه نیست. اما نتیجه کار به هیچ وجه مطلوب او نبوده و نیست و ذهن توطئهاندیش او مطابق معمول پای نفوذیهای دشمن را در میان میبیند.
به همین دلیل رژیم از بازداشت فعالان محیط زیستی به بازداشت فعالان کنترل جمعیت به عنوان نفوذی دشمن رسیده است. به طور طبیعی صدای اعتراض مدافعان حقوق بشر بلند شد.
صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه، در ۱۲ آذر ۹۷ گفت که با توجه به هشدارهای آیت الله خامنهای طی دههها و سالهای گذشته در خصوص مسئله نفوذ، "دشمن از هر منفذی اعم از اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برای نفوذ استفاده میکند و در حال حاضر نیز همه عوامل خود را بر این هدف متمرکز کرده است، بنابراین طبیعی به نظر میرسد که نظام جمهوری اسلامی نسبت به این موضوع حساسیت به خرج دهد و نظام قضایی و امنیتی با کسانی که در داخل برای دشمن کار میکنند یا بسترساز دخالتهای دشمن در امور جمهوری اسلامی هستند، برخورد کند".
اما اگر بازداشت همه اساتید جمعیت شناس به عنوان نفوذی دشمن نیز کارساز نشد چه باید کرد؟ اگر میزان ازدواج همچنان کاهش یافت چه باید کرد؟ اگر زنان و مردان ازدواج کرده حاضر به افزایش تعداد فرزندانشان نشدند چه باید کرد؟ آیا در این صورت مأمورین سازمان اطلاعات سپاه به اتاق خوابهای مردم گسیل خواهند شد و زنان و مردان را مجبور با بچه دارشدن خواهند کرد؟ آیا امتناع کنندگان را به عنوان نفوذی دشمن بازداشت خواهند کرد؟
هفتم- آیت الله خامنه ای در هیچ یک از سخنانش پیرامون ضرورت افزایش جمعیت ایران، به قدرتمند شدن اسلام یا شیعه به عنوان هدف یا دلیل استناد نکرده است. تمام تأکید او بر پیشرفت ایران و کشور بوده است. با این همه، ممکن است در پس ذهن او یا دیگران این هدف نهفته باشد و آن را بنابر مصلحت اعلام نکنند. اگر چنین باشد، اولاً: یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون مسلمان چه تاجی بر سر اسلام نهاد ه اند که با ۱۰۰ میلیون دیگر نیز بتوانند چهره ای عقلانی، اخلاقی ، صلح طلبانه، عادلانه و ضد تبعیض در مقام نظر و عمل بسازند؟ ثانیاً: کشورهای اسلامی بیش از جنگ با غیر مسلمانان ( فعلاً کاری به این نداریم که جنگ به طور مطلق بد است، مگر دفاع در برابر تجاوز)، با یکدیگر می جنگند. گروه های تروریستی اسلام گرایی چون القاعده، طالبان، داعش، جبهه نصرت، بوکوحرام، احرارالشام، الشباب، و...نه تنها اسلام را به خشونت و تروریسم فروکاسته اند، بلکه بیشترین خشونت را در حق مسلمانان روا داشته اند. ثالثاً: برجسته کردن شکاف شیعه و سنی نه تنها به جنگ مسلمان ها با یکدیگر منتهی شده، بلکه به اتحاد کشورهای عربی منطقه با اسرائیل علیه ایران و شیعیان کشیده است. رابعاً: نزاع برسر رهبری جهان اسلام (میان اردوغان، محمدبن سلمان، خامنه ای، اخوانی ها، و...)، به خرید صدها میلیارد دلار اسلحه از "کفار آمریکایی و روسی و چینی و فرانسوی و آلمانی و بریتانیایی و کره ای" منتهی شده است. ترامپ سلاح های پیشرفته آمریکایی به آنها فروخته و مقام اول جهان را کسب کرده است. پوتین هم به ترکیه ، عربستان سعودی، قطر، و... "اس ۴۰۰ " می فروشد. حالا برخی از کشورهای مسلمان هم به دنبال خرید "گنبد آهنین" از اسراییل اند. خامساً: ایران در این رقابت ، فاقد نیروی هوایی و دریایی و زمینی مسلح به تجهیزات مدرن شده است. این مشکل را نمی توان با افزایش جمعیت حل کرد. یک شاهد این مدعا، بیش از ۲۰۰ بار حملات هوایی اسرائیل به نیروهای ایرانی و متحدانش در سوریه است که هیچ واکنشی دریافت نکرد. برای این که توان تکنولوژیک واکنش وجود نداشت.
بهتر است فقها به حوزه ها و نظامیان به پادگان ها بازگردند و اجازه دهند تا یک "جمهوری عادلانه سکولار" برمبنای شایسته سالاری و حکومت متخصصان تشکیل شود. عدالت به مثابه عدم تبعیض های قومی و مذهبی و جنسی و طبقاتی باید اساس یک جمهوری دموکراتیک قرار گیرد.
در همین زمینه
- استاندار البرز: باید انگیزه افزایش جمعیت را طبق تذکرات رهبری تقویت کرد
- نماینده رهبر جمهوری اسلامی: کارمندان مجرد ادارات اخراج شوند
- جریمه مالی جایگزین مجازات حبس در طرح افزایش نرخ باروری میشود
- «۳۴ درصد جمعیت ایران تمایلی به بچهدار شدن ندارند»
- ابلاغ سیاستهای جمعیتی از سوی رهبر جمهوری اسلامی
- فرزند بیشتر به فرمان رهبر
نظرها
افراشته
بسیاری اکبر گنجی را عامل جمهوری اسلامی در بین اپوزیسیون خارج از کشور میدانند اما ایشان بارها و بارها با بیان نظرات صریح و قاطع خود که مبنای منطقی و علمی نیز دارد مخالفت خود را با حکومت ابراز داشته وحتی راهکار های پیشنهادی خود مبنی برچگونگی خروج مملکت از سلطه حاکمیت را نیز تشریح و توضیح داده است . درپایان مطلب فوق نیز خیلی خلاصه اما شیوا و رسا به حاکمان راه حل مشکلات فعلی جامعه امروز ایران و راه پیشرفت و اعتلای ایران و ایرانی را گوشزد نموده است.
اشکان
با تشکر از نویسنده گرامی . تنها نکته ای که به نظرم ضعیف رسید, استناد به "فرید زکریا" بود. ایشان شخص معتبری نیست. بیشتر یک شخصیت رسانه ای است تا علمی. چیزی که درباره جوانی و یا کهولت جمعیت در آینده نادیده گرفته میشود؛ اثر تکنولوژی و هوش مصنوعی و انقلاب صنعتی چهارم است. تولید اقتصادی در آینده نزدیک نیاز چندانی به انسان ندارد. تا 20 سال آینده تقریبا تمام فرایندهای تولید اقتصادی را روباتهایی که خودشان خودشان را برنامه نویسی و تعمیر میکنند انجام خواهند داد و انسانها دیگر فقط مصرف کننده خواهند بود چه پیر باشند چهجوان . من "یووال هراری" را به زکریا ترجیح میدهم. ایشان تذکر میدهد تا سال 2050 طبقه جدیدی در جامعه پدید میاید که نه "بیکار" بلکه " غیر قابل استخدام" هستند! چون هوش مصنوعی نیاز به نیروی کار را منتفی کرده است. حال اینکه این روش تولید که بر پایه سامانه های فیزیکی-مجازی است در اختیار دولتی سوسیالیست باشدکه آن را در راستای کاهش ساعت کار و فراغت بیشتر انسانها استفاده کند و یا در دست شرکتهای خصوصی برای انباشت بیشتر و سود بالاتر, بحث دیگری است ولی اصل وقوعش, حتمی است. حال اینکه رشد جمعیتی اروپا صفر است, اولا با توجه به آنچه عرض کردم چیز بدی نیست ثانیا اروپا چاره دیگری ندارد. مسئله مهم در آمایش سرزمین, نه عدد جمعیت بلکه تراکم آن است. اروپا قاره ای است به شدت متراکم. تراکم آلمان 230 نفر در کیلومتر مربع است و بریتانیا 275 است. حال آنکه این رقم در مورد آمریکا تنها 32 نفر به کیلومتر مربع است و همین امر اروپا را غلام حلقه به گوش آمریکا کرده است چون محتاج واردات غذا از آمریکا است. اکنون آمریکا در موقعیتی است که اگر اراده کند میتواند با نفروختن غلات و پروتئین, اروپا را از گرسنگی بکشد و این است قدرت واقعی آمریکا نه دانشمندان برنده نوبل آن که اتفاقا بیشترشان مهاجرانی نه از کشورهای جهان سوم؛ بلکه مهاجرانی از همان کشورهای اروپایی هستند!
احمد
1 ـ بند هفتم بر یک فرض استوار است : « ... ممکن است در پس ذهن او یا دیگران این هدف نهفته باشد و آن را بنابر مصلحت اعلام نکنند. اگر چنین باشد ... » ، فرضی که نیازمند دلیل است . در بحث های 10 سال اخیر در این زمینه ، دورنمای سیاسی و امنیتی تحولات جمعیتی در کانون توجه بوده است و توجیه دینی در پی آن و وفق باورهای مذهبی تنظیم و تبلیغ شده است . 2 ـ با این که گنجی در بحث خود از هنجار عقلانی فاصله گرفته ( چون از جنبه های ناگفته و ناگفتنی بحث های جاری بی خبر است ) ، باز انحصار طلبان برون مرزی بر پایه پندار بنیادی « هر کس سر سپرده ما نیست ، دشمن است » ، او را « خودی » و بنا بر این لایق زندگی و ابراز نظر نمی دانند . این ثابت می کند که پندار و کارکرد اینان خود بخشی از مشکل ایران است .