سالهایی که گذشت: حدود و شرایط ترنسـزیستن در ایران
از فتوای تاریخی خمینی برای حلال شمردن عمل تغییر جنسیت تا امروز، جامعه ترنس به روشهای مختلف تلاش کردند روایتها و دانش زیسته خود را در شبکههای اجتماعی و رسانههای مختلف به اشتراک بگذارند و خود را رویتپذیرتر کنند.
بهار ۹۶، همزمان با انتخابات ریاستجمهوری، «سند ۲۰۳۰» بیش از هر چیز به خاطر بهرسمیتشناختن هویتهای جنسیتی متفاوت جنجالآفرین شد. این سند با عنوان اصلی «دگرگون ساختن جهان ما: دستور کار ۲۰۳۰ برای توسعهی پایا»، اهداف توسعه اجتماعی و سیاسی و اقتصادی پایا تا سال ۲۰۳۰ را تبیین، و برنامه و دستورالعملی جهانی ارائه میکند[1].
بیانیه ۲۰۳۰ که به تایید و امضای ۱۹۳ کشور رسید، مجموعه گستردهای از اهداف را در برمیگیرد و به مسائلی از جمله فقرزدایی، سلامت، آموزش باکیفیت، کاهش نابرابریها میپردازد. اما در ایران، اهداف «آموزشی» این سند بیش از همه جنجالآفرین شد. مخالفان محافظهکارِ دولت اعتدالی حسن روحانی، رئیس جمهوری، با تمرکز بر سند ۲۰۳۰ مدعی شدند که این سند تلاش دارد مراکز آموزشی ایران را به صحنه فساد و فحشا بدل کند و میخواهد با به رسمیت شناختن آزادی گرایشها و هویتهای جنسی در مدارس، فرهنگ اسلامیِ ایران را خدشه دار کند[2]. روحانی درباره این سند سکوت کرد و در نهایت پس از پیروزی در انتخابات، این «اتهامات» را نوعی «تهمت» توصیف کرد و گفت این موضوع را تا پایان دوران ریاستجمهوریاش پیگیری خواهد کرد [3].
در حالی که در ایران بار دیگر به رسمیتشناختن حقوق اقلیتهای جنسی، «اتهام و تهمت» نامیده میشد، در غرب انتقادات کاملاً متفاوتی به سند ۲۰۳۰ وارد بود. جامعه اقلیتهای جنسیتی (LGBTQ) از بیانیه ۲۰۳۰ انتقاد کردند زیرا در بیانیه اسمی از جامعه همجنسگرا، ترنس و کوییر نیامده بود. در واقع بیانیه ۲۰۳۰ برای بهاصطلاح «احترام به فرهنگهای محلی» و همراهکردن مجموعهای از کشورها از جمله کشورهایی با دولتهای محافظهکار تنظیم شده بود [4]. ذیل هدف چهارم، «تضمین آموزش با کیفیت و برابر برای همه»، به قید «برای همه» اکتفا شده و از اعضای این «همه» نامی برده نشده است[5]. چه طور است که با وجود انتقادهای آشکار جهانی درباره بیتوجهی سند ۲۰۳۰ به حقوق ترنسها و جامعه LGBTQ، مخالفان این سند در ایران به گفتارهایی کاملاً ترنسستیزانه و همجنسهراس متوسل میشوند؟
محافظهکاران در واقع استدلال کردند که «همه» به دلایل اخلاقی «نباید» در آموزش محق باشند. آنها با ارجاع به وبسایت یونسکو به مخاطبانشان نشان میدادند که «همه» شامل چه کسانی میشود تا از این طریق پوپولیسم مذهبی را علیه حسن روحانی بشورانند؛ آن هم در حالی که در دولت یازدهم هیچ اقدام جدیای در جهت حمایت از جامعه ترنس و همجنسگرا صورت نگرفته بود و رئیسجمهوری قطعاً حامی این بخش از جامعه ایران نبوده و نیست.
ارائه آمارهای مربوط به ترنسها و عملهای تغییر جنسیت که از دوران ریاستجمهوری احمدینژاد متوقف شده بود، در دوران ریاست روحانی دیگر از سر گرفته نشد. گفتارها حول حمایت از ترنسها به حاشیه کشانده شد و سکوت در این باره ادامه یافت. البته این نخستین بار نیست که یک اقلیت در ایران دستاویز بازی قدرت میشود و بیآنکه صدایش به جایی برسد، در میانه نبرد دو جناج گیر میافتد و از هر دو جهت ضربه و آسیب میخورد.
اما اتفاق دیگری در سال اخیر سبب شد که بار دیگر جامعه ترنس این بار به شکلی مثبت مرئی شود. در تابستان ۲۰۱۸ میلادی / ۱۳۹۷ شمسی، پس از دههها مبارزه ترنسها و فشار فعالان جنبش LGBTQ، ترنسجندر بودن از لیست بیماریهای روانی سازمان بهداشت جهانی خارج شد[6]. ترنسجندر در تعریف این سازمان به افرادی تلقی میشود که هویت جنسیتی آنها متفاوت با آن جنسیتی است که در هنگام تولد به آنها منسوب شده است.
این حرکت رو به جلوی بزرگی برای جامعه جهانی ترنس محسوب میشد. تلقی کردن ترنس به عنوان یک بیماری، هویت آنها را در هر کجای دنیا به نوعی «ننگ اجتماعی» تبدیل، و بدن و روانشان را پزشکینه میکرد. خارجشدن نام ترنسجندر از فهرست اختلالات روانی سبب شد که بحثها و گفتارهای جامعه ترنس در جهان و ایران با ضریب نفوذ بالاتری شنیده شود و تلاشها برای خارج کردن ترنس از فهرست بیماریها در جایجای دنیا جانی تازه بگیرد.
به گفته برخی فعالان حقوق ترنسها، در پی جنجال بر سر سند ۲۰۳۰ و خبرهای مربوط به خروج نام ترنس از لیست اختلالات و بیماریهایِ سازمان جهانی بهداشت، اخبار مرتبط با ترنسها در روزنامه و مجلات داخلی رشد چشمگیری داشته است. شبکه «حق ترانسها همین حالا» گزارش میدهد که رشد اخبار مرتبط با ترنسها، موجب واکنشهایی عموماً «تلخ، ترنسستیزانه و ناعادلانه» در میان مسئولان کشور شد:
«شاهد موج تصنعی از ارائه کاذب آمار ترنسها در بعضی مراکز استانها مثل اصفهان، خراسان شمالی، و آذربایجان شرقی بودیم. در نهایت رئیس سازمان پزشکی قانونی کشور با تکیه به همین آمارهای کاذب، بیان داشت که آمار تطبیق جنس در ایران قابل توجه نیست و وجود ترنسها را در جامعه بهنوعی مضر خواند! بعد از این بود که شاهد توقیف روزنامه صدای اصلاحات به خاطر یک تیتر معمولی در باره ترنسها و همچنین توقیف سریال ممنوعه بودیم.» [7]
بر اساس این روایت کلی درباره اتفاقات سال اخیر از زبان اعضای جامعه ترنس ایران، میتوان سیر تغییرها و تحولات سیاستهای جمهوری اسلامی در رابطه با جامعه ترنس را چنین خلاصه کرد: از یک طرف، فشار محافظهکاران برای به قول خودشان «بدنام» کردن جناح مقابل؛ و از طرف دیگر، بیعملی و بیمسئولیتی طیف اصلاحطلب در قبال اقلیتهای جنسیتی و سایر گروههای در اقلیت.[8]
ترنسهای ایران از سالهای اول پس از انقلاب برای به دست آوردن حقوق خود مبارزه کرده اند. از فتوای تاریخی خمینی برای حلال شمردن عمل تغییر جنسیت تا امروز، جامعه ترنس به روشهای مختلف تلاش کردند روایتها و دانش زیسته خود را در شبکههای اجتماعی و رسانههای مختلف به اشتراک بگذارند و خود را رویتپذیرتر کنند. جامعه ترنس در طول این سالها با توسل به امکانهای قانونی برای به دست آوردن حقوق شهروندی خود و دسترسی به حمایتها و زیرساختهای عمومی مبارزه کردند. با این حال سیاستگذاران از مطرح کردن حقوق ترنسها پرهیز کرده اند و در موارد زیادی این حقوق را زیر پا گذاشتند. این در حالی است که برای دورهای طولانی حتی آمار و اطلاعات رسمی از تعداد ترنسهای کشور و متقاضیان تغییر جنسیت ارائه نشده و جریان اطلاعات در این زمینه تا حد زیادی مختل شده است.
از چند نفر حرف میزنیم؟
بعد از مدتها بیخبری و عدم ارائه آمار رسمی مرتبط با جمعیت ترنسها، حسین ابراهیمی عضو جامعه روحانیت مبارز در دي ۱۳۹۶ در حاشیه کارگاه آموزشی «فقه پزشکی» دانشگاه علوم پزشکی اصفهان آماری ارائه داد که منبع آن را ذکر نکرد. او گفت: «بر اساس آمار رسمی حدود ۳۰۰ هزار نفر در کشور متقاضی تغییر جنسیت هستند و برای این کار به پزشکی قانونی مراجعه کردهاند و آمار غیر رسمی درباره متقاضیان تغییر جنسیت در کشور بیشتر از این رقم و حدود ۲ برابر آن تخمین زده میشود.»[9] این یعنی به ادعای ابراهیمی و از نظرگاه جمهوری اسلامی، ۹۰۰ هزار ترنس در ایران هستند که یک سوم آنان متقاضیان آشکار تغییر جنسیت هستند. این بیشترین آماری است که تا به حال از سوی یک سیاستمدار جمهوری اسلامی ارائه شده. با این حال منبع این آمار و چگونگی دستیابی به آن مشخص نیست.
ارائه آمار رسمی درباره ترنسهای کشور بدون وجود نهادهای پشتیبان و لوایح حمایتی برای ترنسها ممکن نیست. افراد زیادی با هویت ترنس به خاطر عدم حمایت خانواده و نهادهای اجتماعی به مهاجرت، زندگی در فقر و تنفروشی ناچار میشوند. این افراد در هیچ آماری حضور ندارند. با این حال آمار بالا نشان میدهد که جمعیت ترنسهای ایران در آمار رسمی کشور ۱,۱ درصد جمعیت پیشبینی شده، و جمعیت آشکار ترنسها ۰,۳۷ درصد جمعیت کل ایران اعلام شده است.
مقایسه این آمار با آمار کشورهای دیگر میتواند جالب توجه باشد. تخمینهای دادهشده از آمار جامعه ترنسجندر یا ترنسسکچوال در هر کشور بسته به تعاریفی که در هر پژوهش انجام شده متفاوت است. در یک مطالعه که «موسسه ویلیامز» در دانشگاه یوسیالای در سال ۲۰۱۶ انجام داد، جمعیت ترنسجندر آمریکا ۰,۶ درصد جمعیت کل تخمین زده شد. مطالعه این موسسه در سال ۲۰۱۱ پراکندگی جمعیت ترنسجندرها را ۰,۳ درصد تخمین زده بود. یعنی در طی سه سال تخمینها در این باره تغییری ۱۰۰ درصدی داشته و انتظار میرود آمار دادهشده درباره جمعیت ترنسهای آمریکا در سالهای آینده نیز افزایش چشمگیری داشته باشد که نشان از افزایش تدریجی آگاهی عمومی و پذیرش اجتماعی آنها دارد[10].
در سرشماری سال ۲۰۱۴ در هند نیز جمعیت ترنس این کشور حدود نیم میلیون تن بود. تخمین زده میشود که آمار واقعی حداقل ۶ تا ۷ برابر این مقدار باشد که نزدیک به ۰,۳ درصد جمعیت است [11].
تفاوت فاحش در آمارهای چند سال اخیر نشان میدهد که در همه جای دنیا مبارزه ترنسها برای صدادار شدن و دستیابی به حقوق اساسیشان ضرورتاً ادامه دارد، و آمارها نیز ضرورتاً تغییر خواهند کرد. و آمارهای اعلام شده تا امروز نیز محصول مبارزه جامعه ترنس برای مرئی شدن و به رسمیت شناخته شدن است و نه لطف دولتها و نهادهای قدرت.
تنها بخش کوچکی از جامعه بزرگ ترنس در آمارهای رسمی ایران درباره جراحی تغییر جنسیت وارد میشوند. آخرین آمار رسمی سالیانه پزشکی قانونی درباره تعداد عملهای تغییر جنسیت مربوط به سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۹ است. پزشکی قانونی اعلام کرده بود که تعداد جراحیها سالیانه از ۱۷۰ مورد به ۳۱۹ مورد رسیده است. به عبارتی طبق آمار سازمان پزشکی قانونی در سال ۱۳۸۹، بین این سالها (۱۳۸۵ تا ۱۳۸۹) تعداد یکهزار و ۳۶۶ نفر مجوز تغییر جنسیت در ایران را دریافت کرده اند.
پس از آن در رسانههای کشور آمار تغییر جنسیت کشور سالیانه حدود ۲۷۰ نفر در سال اعلام شد، که این عدد تلویحاً و به اشتباه نماینگر تعداد افراد ترنس در کشور نیز به حساب میآمد. با این حال یک جراح شاغل در بیمارستانهای ویژه عملهای جراحی به بیبیسی فارسی گفته بود که در سال ۱۳۹۲ خود او بیش از ۲۰۰ عمل جراحی انجام داده و تعداد موارد عملهای تغییر جنسیت باید بیشتر از این حرفها باشد.[12]
همانطور که پیشتر گفته شد، از سال ۱۳۸۹ پزشکی قانونی آماری رسمی در این باره ارائه نداده. اگر حتی از سال ۱۳۸۹ به این سو آمار سالیانه تغییر جنسیت ثابت مانده باشد، یک محاسبه سرانگشتی نشان میدهد که از سال ۸۵ تا سال جاری حداقل ۴ هزار و ۸۷۵ نفر تغییر جنسیت داده اند.
مقایسه دو آمار، جمعیت کل ترنس (نهصدهزار نفر) و تعداد تغییر جنسیت (نزدیک به پنجهزار نفر) (که البته هیچکدام چندان موثق نیستند و حدود حداقلی هر تخمینی هستند)، نشان میدهد درصد بسیار کمی از ترنسها برای تغییر جنسیت اقدام میکنند و موفق به انجام جراحیهای تغییر جنسیت میشوند. بخشی از جمعیت ترنس مایل به انجام عملهای تغییر جنسیت نیست، اما برخی از ترنسها که خواستار تغییر جنسیت نیز هستند به خاطر عدم دسترسی به خدمات پزشکی و منابع مالی قادر به انجام آن نیستند.
شماری از فعالان و آگاهان جامعه LGBTQ معتقدند که برخی همجنسگرایان نیز تغییر جنسیت انجام میدهند زیرا با انتخابی اجباری روبه رو بوده اند[13]. آنها بیآنکه درباره همه جوانب این عمل بدانند، بر اثر فشار خانواده و توصیههای پزشکی این انتخاب را انجام داده اند. معضلاتی از این دست نشان میدهد که روانشناسان، پزشکان، مشاوران و سیاستگذاران، همچنین سازمانهایی نظیر پزشکی قانونی نه تنها به نیازهای جامعه ترنس پاسخگو نیستند بلکه به خاطر فقدان دانش و منافع قدرت خشونتی سیستماتیک بر اقلیتهای جنسی و جنسیتی ایران وارد میکنند. تقریباً همه گزارشهایی که درباره ترنسها و همجنسگرایان ایرانی تهیه شده، از این موضوع حکایت دارد.
مبارزه برای حقوق ترنسها در ایران: جنگی در چند جبهه
ترنس بودن در ایران همچنان اختلال روانی و بیماری دانسته و با آن به عنوان یک بیماری برخورد میشود. سخن مسئولان و مقامات ایرانی در رابطه با ترنسها سرشار از خشونتهای کلامی سیستماتیک است که نشان از نبود فهم درست، مدون و شفاف از مفهوم ترنس دارد.
معمولاً ترنسجندر و ترنسسکچوال در گفتارهای دولتی ایران یکسان تلقی میشوند. ترنس یا ترنسجندر گروهی بزرگتر از ترنسسکچوال است، اما همه ترنسسکچوالها عنوان ترنسجندر را برای خود نمیپذیرند. افراد ترنسجندر لزوماً خواهان عمل تغییر جنسیت نیستند و یا گروهی از آنها ترجیح میدهند به جراحیهای جزیی اکتفا کنند. با این حال ترنسها در ایران ناچار هستند که بین دو جنس مرد و زن دست به انتخاب بزنند؛ هرچند این انتخاب نیز با موانع پزشکی و قانونی زیادی مواجه است و تلاشهای آنها لزوماً به ثمر نمینشیند.
بنابراین وقتی از ترنسها سخن میگوییم با طیفی از افراد مواجه هستیم که حق آزادی بیان جنسی و جنسیتی را برای خود قائلند و برای به دست آوردن این حق مبارزه میکنند، و بر حق حمایت پزشکی و بهداشتی در مواردی که عملهای جراحی مورد نیاز هست، اصرار میورزند.
مبارزه برای حقوق همجنسگرایان و ترنسها در ایران باید همبسته و همراه یکدیگر رخ دهد و حضور در چند جبهه همزمان ضروری است:
اول: افزایش دانش عمومی در رابطه با تمایز گرایش جنسی و هویت جنسی
گزارشهای متعددی وجود دارد که افراد با گرایشهای همجنسگرایانه ناچار به انتخاب عمل جنسی شده اند تا بتوانند در ایران زندگی کنند. این گزارشها نشان میدهند که افراد همجنسگرا با فشار خانواده، اجتماع، و پزشکان، و از ترس پلیس و دولت تصمیم گرفتهاند که عمل تغییر جنسیت را انجام دهند[14]. این نشان از دانش پایین جامعه در رابطه با گرایشها و هویتهای جنسی دارد.
در ایران تنها یک گرایش جنسی وجود دارد و آن گرایش میان دو غیرهمجنس است. و تنها دو جنس وجود دارد و آن شامل زن و مرد میشود. در همه گفتارهای دولتی و حقوقی ایران، کنشها و واکنشهای مسئولان، آمارها و لوایح حمایتی، گرایشهای جنسی، از جمله همجنسگرایی با سکوت مطلق مواجه هستند. سخنان احمدینژاد در آمریکا هنوز در یادها مانده که گفته بود «ایران همجنسگرا ندارد»[15]. منظور او طبعاً این بود که دولت جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه بر سر ممنوعیت حقوق انسانی و شهروندی برای همجنسگرایان کوتاه نخواهد آمد و همجنسگرایی را به رسمیت نخواهد شناخت.
در ایران افرادی که گرایشی جنسی خارج از عرف هتروسکچوال (رابطه غیرهمجنس) داشته باشند، اگر با تنبیه و مجازات قانونی مواجه نشوند، به انقیاد قدرت پزشکینه درمیآیند و هویت جنسی آنها سوژه دستگاه پزشکی و روانپزشکی میشود. و این دستگاهها، تغییر هویت جنسی و جنسیت را یک روش برای اصلاح گرایش جنسی و تبدیل آن به گرایش جریان غالب به غیرهمجنس میدانند.
به بیانی ساده، در ایران گرایش و میل جنسی وابسته به هویت جنسی دانسته میشود. با این حال هویت جنسی و گرایش جنسی نه از یکدیگر جدا و نه وابسته به یکدیگر هستند. برخی آمارهای جهانی نشان میدهند که درصد بالایی از ترنسها همجنسگرا نیز هستند[16]. تعداد زیادی از همجنسگرایان نیز خود را ترنس معرفی میکنند بیآنکه مایل به انجام عملهای جراحی باشند.
افزایش دانش عمومی در مورد هویت جنسی و گرایشهای جنسی گام اول برای شناسایی افرادی است که به حمایتهای اجتماعی و پزشکی نیاز دارند، و نیز رویتپذیر کردن و صدادار کردن کسانی که علی رغم میل خود ناچار به عملهای جنسی میشوند.
دوم: مبارزه برای فراروی از یک جامعه دوجنسیتی
یک معضل بزرگ دیگر در ایران این است که برخی افراد مجبور میشوند که بدون آمادگی و میل شخصی تغییر جنسیت را «به صورت کامل» انجام دهند. این معضل یک جامعه دو جنسیتی است که برای صدور مدارک شناسایی جدید و به دست آوردن مجدد حق شهروندی فرد ناچار است با انجام همه عملهای تغییر جنسیت موافقت کند.
بسیاری از فعالان ترنس بر این باورند که لزوماً مایل به انجام همه عملهای پزشکی و درمانی نیستند، با این حال در ایران و برای به دست آوردن اوراق شناسایی جدید ناچار به انجام این عملها هستند. برخی افراد برای پذیرفتن بدن جدید به زمان نیازمندند و باور دارند که جلسات مشاوره و حمایتهای اجتماعی حین فرایند تغییر جنسیت به آنها کمک میکند که میزان رضایت خود از تغییر جنسیت را محک بزنند. برخی از افراد نیز قادر به انجام همه جراحیهای مورد نیاز نیستند و به همین خاطر نمیتوانند کارت شناسایی جدید دریافت کنند.
سوم: کسب دانش روز در زمینه پزشکی تغییر جنسیت و افزایش نظارت بر نهادهای پزشکی
بخشی از متقاضیان تغییر جنسیت از کیفیت بد عملهای تغییر جنسیت در ایران شکایت کرده اند. آنها از احتمال عفونت، و تخریب اعصاب جنسی خبر داده اند. همچنین تجربه زیسته همجنسگرایان و ترنسهای ایران نشان از ضعف شدید نهادهای روانپزشکی در ارائه کمک به افرادی است که در جامعه دچار ترس و دلهره هویتی میشوند و پاسخ سوالهای خود را از مشاوران و روانشناسان میخواهند.
گزارشها نشان میدهد که در موارد متعدد روانشناسان به افراد القا کرده اند که بیمارند، به آنها توصیههای غلط و غیراصولی کرده اند، و در مواردی نیز آنها را متقاعد به شوکدرمانی کرده اند. در این باره باید بر جامعه پزشکی فشار آورد تا دانش خود درباره جنسیت را بهروز کند. گامی ضروری برای پزشکان تا هم قادر باشند مشاوره درست و اطلاعات مفید به مراجعان خود ارائه بدهند و در عین حال تکنیکهای بهروز پزشکی را برای انجام عمل تغییر جنسیت به کار ببندند تا احتمال خطاهای پزشکی در عملهای جراحی هر چه کمتر شود. تنها در این صورت است که مراجعان پزشکی میتوانند درباره عمل تغییر جنسیت تصمیمی آگاهانه بگیرند.[17]
چهارم: سرشماری جامعه ترنس، تنظیم لوایح حمایتی، و تخصیص منابع مالی
دسترسی به آمار رسمی کشور و شیوههای تخمین آماری باید در دسترس همه پژوهشگران قرار بگیرد. لایحه حمایتی جامعه ترنس همچنان در مجلس ایران منتظر مانده و بعد از سالها به تصویب نرسیده است[18].
فعالان همزمان با درخواست شفافیت دولت در قبال اطلاعات آماری، خواستار تصویب لوایح و قوانین حمایتی هستند که برای شناسایی و حمایت از ترنسهای در معرض تهدیدهای اجتماعی و طرد خانواده ضروری هستند. در نهایت فعالان ترنس بارها اعلام کرده اند که کمک دولت و بهزیستی برای انجام عملهای تغییر جنسیت نسبت به هزینههای واقعی ناچیز است و باید مساعدتها در این زمینه افزایش یابد[19].
[2] در سایت رجا نیوز برای نمونه پاراگرافی از سایت یونسکو کپی شده و به عنوان توضیح هدف چهارم آورده شده.
همینطور رجوع کنید به «بیانیه وزارت علوم در خصوص چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰» که تاکید میکند ایران این سند را با قید «تحفظ رسمی» جمهوری اسلامی، و اسناد بالادستی و دولتی کشور اجرایی کرده و بر این اساس یک «چارچوب اقدام ملی آموزش» را به اجرا خواهد گذاشت: لینک
[4] یونسکو و سایر نهادهای بینالمللی در حاشیه بیانیه توضیحاتی اضافی برای چگونگی رسیدن به اهداف آموزشی ۲۰۳۰ ارائه کرده اند و تنها در این توضیحات و برنامهها به حقوق LGBTQ پرداخته اند.
[8] در این گزارش به ذکر این نکته اکتفا می کنیم. برای تحلیل محدودیتها و شرایط همجنسگرایی در ایران نوشتن گزارشهای بیشتر و مفصلتری ضروری است.
[14] مستند زیر تیغ جنسیت را نگاه کنید، یا به کتاب جنسیت X: تجربهی زیسته همجنسگرایان و ترنسجندرها در ایران، نوشته شادی امین مراجعه کنید.
[16] در ثبت آماری گرایش جنسی ترنسها که از پاسخدهندگان ترنس بهصورت مشترک توسط دو سازمان معتبر The Task Force و National Center For Transgender Equalityدر آمریکا بهدستآمده، ۷۷% از افراد ترنس شرکتکننده بیان کردهاند که خود را دگرجنسگرا "نمیدانند" و در نتیجه فقط ۲۳% خود را دگرجنسگرا میدانستند. (از شبکه حقوق ترنس همین حالا)
[17] به منابع زیر مراجعه کنید: مستند زیر تیغ جنسیت، بیبیسی فارسی؛ میتند بچههای رنگینکمان، ایراناینترنشنال؛ کتاب جنسیت X: تجربهی زیسته همجنسگرایان و ترنسجندرها در ایران، نوشته شادی امین
[19] معاون امور اجتماعی بهزیستی استان تهران از کمک درمانی به «ترنس سکشوالها» تا سقف ۲۵ میلیون تومان خبر داد و گفت: «البته مبلغی که آنها باید برای جراحی تغییر جنسیت هزینه کنند، چندین برابر کمک بهزیستی است.» لینک
ادعای معاون بهزیستی با چالشی جدی از سوی جامعه ترنس مواجه شد: « جدیدترین اخبار نشان میدهد که سالانه ۵۰ تا ۶۰ ترنس، برای دریافت کمک های مالی به بهزیستی مراجعه می کنند تا رقمی معادل سه تا پنج میلیون، برای انجام عمل جراحی، البته با شرایط ویژه دریافت کنند؛ عملی که به گفته حامد مردانی، فعال حوزه تراجنسیتی، چندان آسان نیست» لینک
نظرها
Emma Katrina Mary Royce
درود به عزیزان رادیو زمانه ایران چهنم است برای نرنس ها کوره چهنم است با ارزوی بهترین ها اما کاترینا مری رویس