۲۰۱۸ سال خونینی در خاورمیانه بود، اما جهان تنها یک قتل را دید
در خاورمیانه، قطر احتمالاً تنها کشوری است که میتواند با رضایت به سال گذشته نگاه کند. و البته یک کشور دیگر نیز در مسابقه خوشبختی میتواند رقیب قطر باشد: ترکیه
قتل جمال خاشقجی جهان را تکان داد، اما منطقه دستخوش رویدادهای مهم دیگری نیز بود: آمریکا از برجام خارج شد، خلافت دولت اسلامی برچیده شد، فاجعه جنگ یمن ادامه یافت... در خاورمیانه، قطر احتمالاً تنها کشوری است که میتواند با رضایت به سال گذشته نگاه کند. و البته یک کشور دیگر نیز در مسابقه خوشبختی میتواند رقیب قطر باشد: ترکیه
حدود ۵۰۰ هزار نفر در جنگ داخلی سوریه کشته شدهاند و ۵۰ هزار نفر هم در یمن کشته یا از گرسنگی تلف شدند. دهها روزنامهنگار در میدانهای جنگ سوریه، عراق و یمن جان سپردند. اما این قتل تنها یک روزنامهنگار سعودی بود که موفق شد جهان غرب را تکان دهد. تا آنجایی که به خاورمیانه مربوط میشود، سال ۲۰۱۸ سال جمال خاشقجی بود، کسی که قطعات بدنش جایی در ترکیه یا در تنگه بُسفر پراکنده شده است.
دشوار بتوان واقعهای را به یاد آورد که توانسته باشد تا این حد روابط بین واشنگتن و ریاض یا اتحادیه اروپا و عربستان سعودی را تضعیف کند؛ یکی از معدود موارد تاریخیای که طی آن یک روزنامهنگار توانسته زمینلرزهای دیپلماتیک به راه بیندازد —گرچه نه به خاطر یک خبر داغ پراهمیت، بلکه با قتلش.
ماجرای خاشقجی البته تنها سرنخ حلنشده در کلاف سردرگم منازعات رخداده در سال ۲۰۱۸ نیست. سال گذشته کوهی از پروندههای حلنشده و مبهم را برای سال پیشرو به ارث گذاشته است.
خروج آمریکا از برجام
مهمترین رویداد راهبری سال، خارج شدن آمریکا از توافق هستهای با ایران بود، تصمیمی که جهان را متحیر کرد و نگرانیهای عمیقی در مورد آینده منطقه به وجود آورد. زورآزمایی دولت ترامپ، ایران را در مخمصه اقتصادی دشواری انداخت؛ و البته با توجه به امتیازهایی که واشنگتن مجبور شد برای جلوگیری از شوک ناشی از قطع ناگهانی نفت صادراتی ایران به برخی از متحدانش اعطا کند، این فشارهای اقتصادی هنوز به حد نهایی خود نرسیده است.
در این مورد اما چیزی ترسناکتر هم وجود دارد، آنکه بالاخره ایران نیز روزی تصمیم میگیرد از این توافق خارج شود و غنیسازی اورانیوم را از سر بگیرد. توافق هستهای موفق شده بود این امکان را ۱۰ تا ۱۵ سال به تعویق بیندازد، اما تصمیم ترامپ ممکن است این فاصله زمانی را خیلی کوتاهتر بکند.
آیا رئیسجهمور آمریکا، که گرفتار چندین و چند پرونده قضایی و بازپرسی است – پروندههایی که میتوانند منجر به برکناری یا محاکمه او شوند— مایل است با ایران وارد جنگ شود؟ آیا او پس از آنکه با امتناع از گوش دادن به هشدارهای متحدانش به صورت آنها تف انداخته، قادرخواهد بود ائتلافی بینالمللی را بسیج کند؟
هر گونه تصمیمی از این نوع اسرائیل، یعنی نورچشمی آمریکا را به جنگی بزرگ و غیرمترقبه خواهد کشاند، آن هم در زمانی که اسرائیل درنبرد آسانتری که در حال حاضر در آن شرکت دارد، یعنی در سوریه و ضد ایران و حزبالله، به مانع روسیه برخورد کرده است. مسکو در بهترین حالت اسرائیل را اسباب دردسر و اگر واقعبینانهتر نگاه کنیم، تهدیدی راهبردی میبیند.
بیشتر بخوانید:آیا اسرائیل میتواند ایران را از سوریه بیرون کند؟
ارتباط تنگاتنگی بین ماجرای خاشقجی و خروج آمریکا از توافق هستهای با ایران وجود دارد. در هر دوی این ماجراها نام عربستان میدرخشد، یعنی رهبر خودخوانده جنگ علیه ایران در خاورمیانه.
در سال ۲۰۱۹، آمریکا باید تصمیم بگیرد که آیا مثلاً با فروش ۱۱۰ میلیارد دلار اسلحه به ریاض، انگارکه هیچ اتفاقی نیفتاده، به رابطه با این کشور ادامه خواهد داد، یا آنکه عربستان را به خاطر قتل آن روزنامهنگار مجازات خواهد کرد. این تصمیم بر رفتار عربستان در بازار نفت تأثیر خواهد گذاشت؛ در این سناریو، پرسش این خواهد بود که آیا عربستان برای جبران کاهش نفت ایران در نتیجه تحریمها، همچنان تولید نفتش را افزایش خواهد داد، یا اینکه اجازه خواهد داد قیمت نفت بالا برود؟ — عدم کنترل قیمت نفت به دست عربستان، معنایش چیزی جز راه انداختن شورشی جهانی علیه ترامپ نیست.
پایان دولت اسلامی
سال گذشته سال پایان تسلط دولت اسلامی بر فتوحاتش در عراق و سوریه نیز بود. باز هم این ترامپ بود که رسماً پایان جنگ را اعلام کرد و با اظهار آنکه دولت اسلامی شکست خورده و در نتیجه مأموریت به سرانجام رسیده، نیروهای آمریکا را از سوریه خارج کرد.
جالب آنکه چند روزی پیش از این اعلامیه خبرساز، ترامپ همچنین اظهار داشت که رئیسجمهور ترکیه، اردوغان، قول داده به جنگ علیه دولت اسلامی ادامه دهد و آن را منهدم سازد. پس بالاخره دولت اسلامی شکست خورده است یا هنوز یک تهدید محسوب میشود؟
هزاران تن از جنگجویان داعش هنوز در جنوب سوریه و بخشهایی از عراق فعالاند. این قبول که این دولت اسلامی همانی نیست که قلمرواش را همچون یک کشور اداره میکرد، اما حیات آن در مقام یک سازمان تروریستی به پایان نرسیده است. سال آینده، احتمال بالایی وجود دارد که دولت اسلامی در مکانهای جدیدی ظاهر شود، و یا اینکه عملیاتهایش را در همین مکانهای فعلی مانند لیبی، شبهجزیره سینا، یمن و حتی فراتر از ساحل شرقی مدیترانه، گسترش دهد. ضمناً، رهبر آن، یعنی ابوبکر بغدادی، نیز امسال کشته نشد.
نادیده گرفتن القاعده کار اشتباهی خواهد بود. گرچه، نابودی آن چندین بار تا کنون گزارش شده، اما این سازمان زنده و هنوز در یمن، مراکش، مصر و سوریه در حال فعالیت است؛ القاعده همچنین واحدهای سازمانی فعالی در اروپا دارد.
سال آینده چهلمین سالگرد همکاری ثمربخش القاعده با ایالات متحده در جنگ علیه شوروی در افغانستان است. این ازدواج سابقاً خوش و خرم که موفق شد ارتش شوروی را شکست دهد و جهاد علیه کفار شوروی را به یک اصطلاح آمریکایی محترمانه تبدیل کند، به طرزی دراماتیک از هم پاشیده است.
جنگ یمن
جنگ در یمن در سال ۲۰۱۹ نیز ادامه خواهد داشت و بدون هیچ افق حقوق بشری یا دیپلماتیکی وارد چهارمین سالش خواهد شد. مادامیکه این جنگ به عنوان جنگی بین ایران و عربستان سعودی تعریف شود و نه جنگی بر سر تخصیص منابع، غرور ریاض به آن اجازه نمیدهد که میدان را ترک کند، گرچه هنوز موفق نشده در نبرد با نیروهای بسیار ضعیفتر از خودش پیروزی نظامیای کسب کند.
این آخرین جبههای است که عربستان سعودی پس از شکست مفتضحانهاش در لبنان، کوتاه شدنِ دستش از سوریه و عراق، میتواند در آن قدرت و نفوذش را ثابت کند.
طایفه حوثیهای یمن قبل از شروع جنگ حتی خودشان هم نمیدانستند که عامل و کارگزار ایران هستند. در واقع، اسلام شیعه که در ایران مستقر است اسلام زیدیه حوثیها را انحرافی جدی از راستکیشی شیعه میداند.
حوثیها تنها خواستار حقوق برابر، سهمی منصفانه از بودجه و جایگاهی قابلاحترام در دولت فاسد و ناکارآمد یمن بودند. روی کاغذ، آنها میتوانستند حت در جنگ با القاعده در یمن، وفادار به آمریکا و متحد عربستان باشند.
اما حالا هیچ یک از طرفین طرح قابلاجرایی برای حل بحران یمن ندارد. این جنگ بحرانی وخیم و معضلی بشری ایجاد کرده که وسعت آن آنقدر زیاد است که حتی در فهرست مشکلاتی قابل حل در سال ۲۰۱۹ نیز قرار ندارد.
بیشتر بخوانید:سه پانوشت بر صلح شکننده یمن
چه کسی امسال برنده بازی بود؟
سال گذشته برای هیچ کدام از کشورها عربی سال خوبی نبود. حتی آن گروه از کشورهای عرب مانند مراکش، تونس، عمان که جهان را با به راه انداختن جنگ آزار نمیدهند، نیز رضایتی از امور نداشتند. آن دسته از کشورهای عربی که درگیر جنگ نشدند، مصیبتهای اقتصادی گریبانشان را گرفت، و آنهایی که بحران اقتصادی نداشتند، دچار تلاطمهای سیاسی شدند.
با یک استثناء: اوضاع بر وفق مراد قطر است.
شهروندان قطر بالاترین درآمد سرانه در جهان را دارند. آنها برای خرید خانه از کمکهزینه یا وامهای سخاوتمندانهای بهرهمند میشوند. خدمات بهداشتی و آموزشی رایگاناند. بهترین آثار هنری به قیمت دهها میلیون دلار برای موزههای آن خریداری شدهاند. و سه سال دیگر، بهترین تیمهای فوتبال جهان در آنجا باهم بازی خواهند کرد، آن هم در ورزشگاههای مجهز به سیستم تهویهای که برای جام جهانی ساخته شدهاند. دولت قطر باثبات است و پیوندهای بسیار خوبی با جهان دارد.
عربستان سعودی وقتی همراه با متحدانش، بحرین، مصر و امارات، تحریمهایی را ضد قطر وضع کرد، تعادل و ثبات آن کشور را برهم زد. اما قطر تسلیم خواستههای ریاض نشد. نه شبکه تلویزیونی الجزیره را تعطیل و نه با ایران قطع ارتباط کرد؛ همچنین زیر بار پرداخت غرامت به خاطر آسیبهایی نرفت که ادعا میشود به عربستان آورد آمده است.
قطر نه تنها این تحریم طاقتفرسا را بهخوبی مدیریت کرد، بلکه موفق شد رشد اقتصادی خود را افزایش و روابط بینالمللیاش را گسترش دهد. قطر احتمالاً تنها کشوری در منطقه است که میتواند با رضایت به سال گذشته نگاه کند.
تنها یک کشور است که در مسابقه خوشبختی میتواند رقیب قطر باشد. برای رئیسجمهوری ترکیه، امسال سال فوقالعادهای بوده است.
انتخابات زودهنگام ماه ژوئن جایگاه اردوغان در مقام رئیسجمهوری قدرقدرت مستحکم ساخت، رئیسجمهوری که حوزه اختیاراتش از همتای آمریکاییاش گستردهتر است. او بهطور موفقیتآمیزی رسانههای آزاد کشورش را نابود کرده است. با پوستکلفتی به سرزنشها و توبیخهای جامعه جهانی نسبت به بازداشت و زندانی کردنِ دهها هزار سرباز، غیرنظامی، روشنفکر، دانشجو و استاد دانشگاه از سوی دولتش وقعی ننهاد. حتی بحران اقتصادی کشورش نتوانست خدشهای بر محبوبیتاش وارد سازد.
بیشتر بخوانید:چهار چالش دیپلماتیک اردوغان، پس از پیروزی در انتخابات
اردوغان، علاه بر کردهای سوریه، جنگی سبعانه را علیه هموطنان کرد خودش به راه انداخت و حدود ۱۵۰ هزار دیوانسالار، قاضی و دادستان را از کار برکنار کرد؛ او حالا قدرتمندترین رهبر منطقه است. حتی صدای عربستان را هم درآورده است؛ که البته اینجا هم خاشقجی نقشی کلیدی ایفا کرد. اگر وضعیت سلامتیاش اجازه دهد، انتظار میرود که اردوغان نه تنها در سال ۲۰۱۹ که دستکم تا یه دهه دیگر نیز بازیگری کلیدی در عرصه سیاست باشد.
پیش به سوی یک خاورمیانه جدید
سال ۲۰۱۸ شالودههای موقعیت استراتژیک جدیدی را در خاورمیانه پایهگذاری کرد؛ در نقشه جدید ژئوپلتیکی منطقه، دیگر نه آمریکا، بلکه روسیه قدرقدرت دائمی است. روسیه کنترل جنگ سوریه را به دست گرفت و سرنوشت بشار اسد را تغییر داد. به لطف روسیه، اسد ائتلاف وسیعی را پشت سر خود یافت که به ماندن او در قدرت کمک کرد؛ ائتلافی که حالا حتی ترکیه و آمریکا را نیز شامل میشود.
در سالی که پیشرو است، روسیه از روابطش با آنکارا و احداث خط لوله گاز طبیعی از وسط ترکیه برای افزایش فروش گاز خود به اروپا استفاده خواهد کرد. روسیه ائتلافش با ایران را حفظ خواهد نمود و در عین حال توافقنامههایی را نیز برای فروش اسلحه به مصر و احداث یک نیروگاه هستهای در آنجا امضا خواهد کرد.
همان طور که آمریکا از منطقه کنار میکشد، روسیه دارد بیشتر به سمت غرب پیشروی میکند.
باید اضافه کرد، در سال ۲۰۱۸، بلوکها و ائتلافهای بزرگ جای خود را به کشورهای مجزا یا ائتلافهای کوچک اما قدرتمند دادند و سازمانها جایگاهی به مستحکمی جایگاه دولتها پیدا کردند.
منبع:هاآرتس
نظرها
نظری وجود ندارد.