دی ماه ۹۶: در کرمانشاه چه گذشت؟
نگاهی به آنچه در دی ماه ۹۶ کرمانشاه گذشت، پاسخی به پرسش هویت معترضان و مروری بر زمینههای محلی اعتراضات در این شهر.
مردم دی ماه ۹۶ چه کسانی بودند؟ آن اشباح شبانه که درست یک سال پیش خواب را از چشمان دلواپسان اصولگرا و اصلاحطلب ربودند؟
در نخستین سالگرد اعتراضات دی ماه، این یادداشت نگاهی میکند بر آنچه در دی ماه ۹۶ کرمانشاه گذشت، پاسخی به پرسش هویت معترضان و مروری بر زمینههای محلی اعتراضات در این شهر.
اعتراضاتی که در ۷ دی ماه ۱۳۹۶ در مشهد کلید خورد، از ۸ دی ماه همچون توفان تمام ایران را درنوردید و با سرایت به بیش از صد شهر به یکی از جلوههای شاخص تظاهرات مردمی علیه نظام جمهوری اسلامی در تاریخ چهل سالهاش شد.
برخلاف گمانهزنی چهرههایی از هر دو جناح حکومت که اعتراضات را به بیگانگان نسبت دادند، عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور به استناد گزارشهای شورای عالی امنیت ملی و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی تأیید کرد که عوامل این اعتراضات داخلی است. او همچنین اظهار داشت که در بیش از ۴۲ شهر بین مردم و نیروهای امنیتی درگیری رخ داده و شمار بازداشتشدگان را بیش از ۵ هزار نفر اعلام کرد. طبق آمار منتشرشده، در جریان اعتراضات حداقل ۲۵ نفر جان خود را از دست دادند و تعداد بسیار بیشتری مجروح شدند.
سخنرانی رئیس جمهوری در ۱۱ دی ماه (با تأخیر چهار روزه) اوضاع را آرام نکرد و شب ۱۱ دی ماه بسیاری از شهرهای ایران صحنه درگیریهای شدید بود.
گستردگی تظاهرات و تفاوتهای آن با اعتراضات قبلی، در محتوا (با توجه شعارها) و در فرم و زمان اعتراض (وقوع اعتراضات در ساعات پایانی روز)، دی ۹۶ را به نقطه عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی بدل کرده است؛ نقطه عطفی حاکی از عبور بخش وسیعی از مردم، به خصوص گروهها و اقشار فقیر و حاشیهنشین شهری جامعه ایران، از دوگانهای بود که دستکم در ۲۰ سال گذشته بر سیاست ایران سایه افکنده بود: دوگانه اصلاحطلب و اصولگرا. نه اصلاحطلبان مردم معترض دی ماه را نمایندگی میکردند و نه اصولگرایان.
برخلاف اعتراضهای قبلی، حرکت اعتراضی نه به رهبری و هدایت اصلاحطلبان رخ داد و نه شعاری در حمایت از آنها سر داده شد، حتی شعاری در حمایت از رهبران در حصر جنبش سبز بر زبان کسی جاری نشد. شاید، از همین رو اصلاحطلبان بیپرواتر و تندتر از اصولگرایان به حرکت دی ماه ۹۶ تاختند.
برخی از آنها چون بهزاد نبوی حرکت را کوچک شمردند، عدهای گفتند این اعتراضات سیاسی نیست و گروهی همچون عطاءالله مهاجرانی یا آرش غفوری با بیان جملاتی در رسانهها با این مضمون که «ما نمیدانیم اینها چه کسانی اند» به انکار هویت معترضان پرداختند.
انگیزه نوشتن این یادداشت همین ادعای آخر است. مردم دی ماه ۹۶ چه کسانی بودند؟ آن اشباح شبانه که درست یک سال پیش خواب را از چشمان دلواپسان اصولگرا و اصلاحطلب ربودند؟
۱۳۹۶/۱۰/۸ تا ۱۳۹۶/۱۰/۲۰
جمعه هشتم دی ماه ۹۶ درست یک روز پس از تظاهرات مشهد، کرمانشاه از بزرگترین شهرهای ایران بود که به موج اعتراضات سراسری پیوست.
هزاران نفر از مردم کرمانشاه از حوالی میدان اصلی شهر، میدان آزادی (گاراژ) به سمت بازار با شعارهایی همچون «مرگ بر دیکتاتور»، «نان، کار، آزادی» و «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» به حرکت درآمدند.
دسته دیگری از مردم در سمت دیگر میدان آزادی (در بلوار طاق بستان) خواستار پیوستن به جمعیت آن سوی میدان بودند که با ماشین آب پاش پلیس مواجه شدند.
تظاهرات به درگیری کشیده شد و مردم شعارهایی همچون «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی»، «سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن» و «نترسید، نترسید، ما همه با هم هستیم» سر دادند. گروهی از معترضان نیز بنرهای تبلیغاتی تظاهرات حکومتی ۹ دی را از میادین به پایین کشیدند.
صبح نهم دی ماه، با حضور نیروهای امنیتی در میادین اصلی شهر و بازداشت گسترده کسانی آغاز شد که برای تظاهرات آمده بودند. با تاریک شدن هوا درگیریها در میدان آزادی شدت گرفت و به محلههای دیگر کشیده شد. در همین روز، در جریان اعتراضات استان لرستان دو نفر کشته شدند.
۱۰ دی ماه تظاهرات از صبح دوباره در حوالی میدان آزادی و با شعار «مرگ بر روحانی» شکل گرفت و همچون روزهای گذشته با تاریکی هوا برخوردها شدت گرفت. در پارک معلم گروهی از معترضان خشمگین به ساختمان بسیج حمله کرده و بعد از تخریب آن، ساختمان را به آتش کشیدند.
پس از سخنرانی روحانی در ۱۱ دی ماه تظاهرات در کرمانشاه به محلههای نسبتاً مرفهتر هم کشیده شد، و در کوچههای سیمتری و گلستان و نوبهار درگیری با نیروهای پلیس کوچه به کوچه تا پایان شب ادامه یافت. در این شب، تظاهرکنندگان شعارهایی همچون «ما بچههای جنگایم، بجنگ تا بجنگیم» و «مرگ بر خامنهای» سر دادند.
از ۱۲ دی ماه، شهر فضایی کاملاً امنیتی به خود گرفت، با این حال، اعتراضات تا روزهای ۱۶ و ۱۷ دی ماه به صورت پراکنده ادامه داشت و رفته رفته با حضور گسترده نیروهای امنیتی فروکش کرد.
از آن زمان تا امروز، دهها اعتراض کارگری در کرمانشاه صورت گرفته و معلمان این شهر در اعتصاب سراسری ملعمان، حضور چشمگیری داشتند.
شهناز زنی ۵۵ ساله و معلم دارای ۳ فرزند، که از جمله حاضران در تظاهرات دی ماه کرمانشاه بوده، میگوید: «جوان بودیم، انقلاب کردیم برای آزادی، من کمونیست بودم، با شروع انقلاب چادر به سر کردم و پس از اینکه معلوم شد هیچ جرمی نداشتهام معلم شدم. بیچارهمان کردند، به تظاهرات رفتم چون بچههایم آیندهای ندارند.» او که تا کنون در همه انتخاباتها شرکت فعال داشته میگوید دیگر رأی نخواهد داد.
رضا ۳۰ ساله، فارغالتحصیل مهندسی عمران از دانشگاه آزاد، پس از پایان سربازی به علت نیافتن شغل در کرمانشاه به عسلویه رفت. حال پس از سه سال از آنجا به کرمانشاه بازگشته، چون اکثر کارها در عسلویه خوابیده است. او در توضیح دلایل شرکتش در اعتراضات دی ماه میگوید: «یه نگاه به شهرک صنعتی کرمانشاه بکن، آخه اینم شد مملکت!؟»
مریم ۶۰ ساله و بازنشسته آموزش و پرورش، یکی دیگر از معترضان دی ماه ۹۶، میگوید: «حقوق بازنشستگی دیگه کفاف نمیده، بچههامان آینده ندارند.»
سعید ۲۵ ساله، که به علت فقر و اعتیاد پدر ترک تحصیل کرده و حالا در دیزلآباد در یک مکانیکی کار میکند، با پسرخالهاش در تظاهرات شرکت داشته، او در جواب سوال من با لحنی پر از حسرت میگوید: «میدانی آشوران (آبشوران) کجاست؟»
اگر نمیدانید کجاست، بروید مجموعه داستان آبشوران نوشته علی اشرف درویشیان را بخوانید.
کاوه ۴۹ ساله اهل روستایی اطراف سرپل ذهاب است. یک بار جنگ خانهاش را ویران کرده و یک بار هم زلزله اخیر. میگوید: «هیچ آینده روشنی نداریم، اعتیاد، فقر، بدبختی در همین شهرک آناهیتا بیداد میکند.» و وقتی از کار میپرسم، جواب میدهد: «ما اهل حقایم (یارسان)، استخداممان نمیکنند.» بعد دستی به سبیلهایش میکشد و با شوق میگوید: «دست بهشان نمیزنم، ما اعتقاد داریم.» آدمهایی که در دی ماه ۹۶ به خیابان آمدند، همه از یک جنس نیستند، اما درد مشترک همه آنها فقر و ظلم است.
محسن ۲۲ ساله، بچه پارک شرقی یکی دیگر از آنهاست. خوشحال از حمله به پایگاه بسیج میگوید قبلاٌ بسیجیها دستگیرش کردهاند و به خاطر یک چکه عرقخوری پایش به دادگاه باز شده است.
زمینههای محلی اعتراضات کرمانشاه
بحران ساختاری اقتصادی، زمینه اصلی اعتراضات سراسری دی ماه بود. با این حال، نباید از بستر محلی اعتراضات دی ماه غافل شد، به ویژه که روند و فرایند گسترش اعتراضات سال گذشته از «حاشیه» به مرکز بود. در ادامه برخی از زمینههای محلی را در مورد کرمانشاه مرور میکنیم:
الف) شهری با سابقه سیاسی و سنت مبارزاتی طولانی
«این شهر که مرکز ایالت غرب ایران است و بیش از سایر شهرها، مردان مستبد و مقتدر دارد در طلوع مشروطیت میدان جنگهای خونین و قتل و غارتهایی شد که در سایر نقاط ایران نظیر آن دیده نشده بود.» این سخن ملکزاده در مورد کرمانشاه است، شهری با سابقهای درخشان در قیام مشروطه که در قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ و انقلاب بهمن ۱۳۵۷ نیز یک آتشفشان فعال بود.
کمتر حزبی با شعاع فعالیت ملّی و کشوری را در ایران یک قرن گذشته میتوان یافت که در کرمانشاه فعالیت نداشته باشد: مجمع آدمیت، لژ بیداری، انجمن اخوت، انجمن سری غیرت، حزب سوسیال دموکرات، کمیته مجازات، حزب توده، حزب ایران، حزب میهن، حزب اراده ملّی، جبهه ملّی، مجمع مسلمانان مجاهد، حزب دموکرات ایران، حزب سومکا، حزب ملّت ایران، حزب پان ایرانیسم، حزب زحمتکشان، کومله، حزب دموکرات کردستان و دهها گروه و تشکیلات دیگر در این شهر فعال بودهاند. کرمانشاه را از این نظر تنها با تبریز میتوان مقایسه کرد.
بد نیست بدانیم که استان و شهر کرمانشاه همواره در انتخابات پایگاه مهمی برای اصلاحطلبان بوده است. در هر دو دوره انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ و ۱۳۸۰، کرمانشاه یکی از ۳ استانی بود که بیشترین رأی را به محمد خاتمی داده بودند. در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴، در کرمانشاه مهدی کروبی با ۳۳ درصد آرا در جایگاه نخست قرار گرفت و اکبر هاشمی رفسنجانی با حدود ۱۸ درصد دوم شد و محمود احمدینژاد پس از قالیباف و معین در جای پنجم قرار گرفت. در انتخابات سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ نیز، پس از سیستان و کردستان و گیلان، بیشتر رأی به حسن روحانی در کرمانشاه به صندوق ریخته شد. در سال ۱۳۹۶ روحانی در هر ۱۴ شهرستان استان رأی اول را کسب کرد.
ب) شهری جنگزده
جنگ ایران و عراق رسماً با حمله عراق به استان کرمانشاه آغاز شد. از فروردین ۵۸ در نقاط مرزی قصرشیرین درگیریهای رخ داده بود. با حمله عراق این شهرستان به تصرف عراق درآمد. با آغاز جنگ تحمیلی پنج شهر و بیش از ۴۰۰ روستای استان در نواحی مرزی خالی از سکنه شد و اغلب جمعیت این مناطق به مرکز استان مهاجرت کردند.
استان کرمانشاه در طول ۸ سال جنگ بیش از ۱۱۵۰ بار مورد حمله قرار گرفت، از آن جمله میتوان به بمباران خوشهای شهر کرمانشاه در ۳۰ آذر ۶۵ (یلدای خونین کرمانشاه با بیش از ۶۴۰ کشته)، بمباران شدید هواپیماها در ۷ آبان ۶۵ (بیش از ۱۲۰ کشته و ۵۸۰ زخمی) و بمباران شیمیایی روستای زرده از توابع دالاهو (کرند) با ۲۷۰ کشته و ۸۳۰ مجروح اشاره کرد.
همزمان با این سالهای سیاه جنگ و ویرانی، ماشین سرکوب و کشتار مخالفان سیاسی در زندان مرکزی کرمانشاه (دیزلآباد) فعال بود. در این مورد، میتوان به اعدام ۱۱ معلم مارکسیست به اتهام هواداری و عضویت در سازمان چریکهای فدایی خلق در ۲۸ مرداد ۵۸ و همچنین اعدام زندانیان در تابستان ۶۷ در این زندان اشاره کرد.
در یک کلام، کرمانشاه شهری است که جنگ زیرساختهای اصلی آن را ویران کرده، اما هیچگاه مورد توجه ویژه دولت برای بازسازی و توسعه نبوده است.
ج) شهر حاشیهنشینها
موج گسترده مهاجرت به شهرها بعد از پایان جنگ، منجر به گسترش جغرافیای شهری کرمانشاه گردید و این خود زمینهای شد تا روستاهای اطراف کارکرد خود را از دست داده و رفته رفته به حاشیههای شهر تبدیل شوند. همزمان، ایجاد شهرکهای غیراصولی و فاقد استانداردهای شهری در اطراف شهر و نیز ساخت و سازهای بیرویه و غیرقانونی، عامل دیگری برای رشد پدیده حاشیهنشینی شهری در کرمانشاه بود.
رشد حاشیهنشینی منجر به افزایش آسیبهای اجتماعی نظیر بیکاری، طلاق، اعتیاد و خودکشی شده است. امروز بیش از یک سوم جمعیت شهر کرمانشاه در حاشیههای آن زندگی میکنند، و جمعیت ساکن در این مناطق متأسفانه دارای شرایط زندگی و رفاهی مناسبی نیست. بنا بر آمارهای رسمی، حدود ۳۰ درصد از جمعیت کشور یعنی حدود ۱۹ میلیون نفر در بافت ناکارآمد و نابسامان شهری زندگی میکنند و کرمانشاه، با حدود ۴۰۰ هزار نفر حاشیهنشین (از جمعیت حدوداً ۱ میلیون نفری شهر) از این بابت پیشتاز است.
به نقل از مدیر کل راه و شهرسازی استان کرمانشاه، ۳۹ درصد جمعیت استان مسکن مناسبی ندارند و تنها در شهر کرمانشاه، بیش از ۱۰۰ هزار مسکن فرسوده وجود دارد.
د) شهر محرومیتها و آسیبها
استان کرمانشاه دستکم ۱۸۰ هزار بیکار دارد و آن طور که استاندار کرمانشاه گفته، این استان در ۱۸ سال گذشته ۱۵ بار دارای بالاترین نرخ بیکاری در کشور بوده است. به گفته مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی این استان، میانگین نرخ بیکاری ۹ درصد بالاتر از متوسط کشوری است و ۳۲ درصد جمعیت بیکار کرمانشاه تحصیلات عالی دانشگاهی دارند.
استان ۲ میلیون نفری کرمانشاه در انتهای سال ۹۳ نرخ بیکاری ۱۵,۷ درصد را تجربه کرد، در سال ۹۴ به ۱۷,۶ درصد رسید و در سال ۹۵ رکورد ۲۲ درصد را ثبت کرد. نرخ بیکاری کرمانشاه در سال ۹۶ نیز اندکی کاهش یافت و به ۲۱,۶ درصد رسید، اما همچنان از پیشتازان نرخ بیکاری کشوری است.
بنا بر ارزیابی فعالان اقتصادی مشارکتکننده در پایش ملی کسب و کار در بهار ۱۳۹۷، استان کرمانشاه پس از استانهای خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان و خوزستان بدترین وضعیت محیط کسب و کار را داشته است. کرمانشاه در بهار ۹۶ رتبه دوم بدترین محیط کسب و کار، در تابستان ۹۶ رتبه چهارم و در پاییز و زمستان همین سال هم رتبه اول نامساعدترین کسب و کار کشور را داشته است.
بیکاری زمینه اصلی مجموعهای از آسیبهای اجتماعی در استان کرمانشاه بوده است. به گفته معاون دادستان عمومی و انقلاب کرمانشاه (در مرداد ۹۶)، استان کرمانشاه در معضلهای اعتیاد، بیکاری، بیماری ایدز، حاشیهنشینی، خودکشی و طلاق در جمع هفت استان اول کشور قرار دارد.
براساس آمار شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان کرمانشاه، ۶۵ درصد بزهکاریها، ۵۵ درصد طلاقها، ۳۰ درصد کودکآزاریها، ۳۵ درصد قتلهای عمد، ۲۳ درصد نزاعها و ۱۰ درصد جرائم مالی استان کرمانشاه به افرادی مربوط میشود که به در پی بیکاری اسیر اعتیاد شدهاند.
در آمارهای رسمی، استان کرمانشاه، در کنار ایلام و لرستان در صدر آمار خودکشی کشور قرار دارد.
کرمانشاه نه فقط از بیکاری، بل از کمبود مکانهای تفریحی و فرهنگی نیز رنج میبرد. شهر کرمانشاه با بیش از ۱ میلیون نفر جمعیت فقط ۲ سالن سینما دارد.
ه) شهر تبعیض زبانی و دینی
همچون دیگر مناطق کردنشین ایران، کرمانشاه نیز سالهاست تحت ستم و تبعیض قومی، زبانی و مذهبی است. فعالین فرهنگی به خاطر آموزش زبان کردی به اتهام جداییطلبی به زندان میافتند. بخش بزرگی از جمعیت شهری و روستاهای استان، سنیمذهب بخش دیگری از جمعیت به ویژه در شهرستانهای دالاهو (کرند) و صحنه از پیروان آیین یارسان (اهل حق) هستند و این منطقه زادگاه این آیین باستانی است. و تبعیض مذهبی در ایران آشکارتر از آن است که احتیاج به شاهد و دلیل داشته باشد. جمهوری اسلامی اهل حق را به عنوان اقلیت مذهبی به رسمیت نمیشناسد و حق ابراز عقیده از پیروان یارسان گرفته شده و نه تنها انکار میشوند بلکه مورد آزار و سرکوب قرار دارند. یک مثال روشن، تراشیدن سبیل زندانیان یارسانی است.
در کرند، بسیاری از خانوادهها شناسنامه فرزندان خود را از اسلامآباد میگیرند تا در آینده برای استخدام در ادارات دولتی دچار مشکل نشوند. به دلیل انکارهای رسمی حکومتی و به رسمیت شناخته نشدن همچون یک اقلیت، آمار جمعیتی دقیقی از اهل حق در دست نیست، اما بنا بر گزارش وبلاگ آیین یارسان، جمعیت پیروان آئین یارسان در ایران بیش از ۲ میلیون نفراند که بخش عظیمی از آنها در استان کرمانشاه زندگی میکننند.
به رسمیت شناخته نشدن دین یارسان موجب شده که پیروان این آئین از حقوق قانونی به عنوان اقلیت دینی همچون داشتن نماینده در مجلس محروم باشند.
و) لرزش زمین، کاتالیزور زلزله سیاسی
زمینلرزه ۱۳۹۶ ازگله با ۶۲۰ کشته و نزدیک به ده هزار نفر مصدوم، بدون شک یکی از زمینههای محلی اصلی اعتراضات دی ماه ۹۶ در کرمانشاه بود. مدیریت ضعیف دولتی در امدادرسانی و عدم رسیدگی به زلزلهزدگان زخم عمیقی بر جان و ذهن مردم کرمانشاه بر جای گذاشت. در جریان زلزله، ۹۱ کودک در استان بیسرپرست، و هزاران خانواده داغدار شدند.
به گفته مقامات رسمی، ۱۲ هزار واحد مسکونی شهری و روستایی در جریان زلزله تماماً تخریب شد. روستاهای یارساننشین زرده و توت شامی در منطقه دالاهو و نیز شهر سرپل ذهاب از جمله نقاطی بودند که آسیب شدیدی در زلزله دیدند.
بیشتر بخوانید:
نظرها
کرماشانی
با تشکر از نویسندۀ مقاله به خاطر این نوشتار، اضافه می کنم که کرماشان همچنین بالاترین میزان بیکاری زنان را دارد و این در حالی است که زنان در این شهر نیز همچون دیگر نقاط ایران به تحصیل علاقه نشان می دهند و بیکاری زنان کرماشان در عین تحصیلات بالای آنان است. میزان بیکاری زنان در شهر کرماشان 69 درصد است. علاوه بر این بهتر بود نویسنده که به دنبال «ریشه های محلی» اعتراضات است، به جای بررسی مشارکت مردم کرماشان در انخابات ریاست جمهوری و یا فعالیت احزاب مرکزگرای قانونی و اپوزیسیون، که نمی توانند گویای رویکرد محلی مورد نظر نویسنده باشند، به بحران هایی همچون خودسوزی سه یارسان در سال 92، اعتراضات در جریان سفر استانی روحانی به کرماشان در سال 1395 و لب دوختن سه پیروی یارسان در جریان این سفر د راعتراض به وضعیت مردم یارسان، اعتصاب گارگران پالایشگاه بیستون که هم اکنون نیز در جریان است، سرکوب و اختناق شدید در دانشگاه های کرماشان که اجازۀ هیچگونه فعالیت سیاسی را به ویژه رد مورد مسائل محلی و کوردی نمی دهد، و ... اشاره می کرد. ضمن اینکه عدام و سرکوب فعالان کمونیست در کرماشان منحصر به اعدام سال 58 و 67 نمی شود و علاوه بر اینکه در تمام دهۀ 60 چوبه های دار در دیزل آباد برقرار بود، هم اکنون نیز فرزندان کورد کرماشان در زندان های رژیم و بالای چوبه های دار جان خود را به خلق کورد و خلق های تحت ستم ایران می بخشند.