● نمای نزدیک
ردیابی از منشأ "بو" در فضای شهر تهران
س. اقبال − این گزارش از روی مستندات عینی در خیابانها و مکانهای عمومی شهر نوشته شده است. در ماجرای "بو" سرگشتگی مقامات و برداشت مردم از آنان متجلی است.
این گزارش به تمامی از روی مشاهدات عینی در خیابانها و مکانهای عمومی شهر نوشته شده است. در ماجرای "بو" سرگشتگی مقامات و برداشت مردم از آنان متجلی است.
ساعت ده صبح روز چهارشنبه دوازدهم دی ۱۳۹۷ بود که موضوع انتشار بو در مناطق مرکزی تهران رسانهای گردید. آنوقت همهی ادارات ذیربط برای ردیابی از این بوی ناآشنا، به خط شدند. از ستاد بحران وزارت کشور گرفته تا ستاد بحران شهرداری تهران همه نسبت به ردیابی از منشأ بو توان خود را به کار گرفتند. حتا سازمان حفظ محیط زیست هم در این خصوص بیکار نماند. آنان هم همانند ادارهی فاضلاب تهران با اتومبیل در سطح شهر گشت میدادند تا بتوانند مشت همدیگر را در این ماجرای عمومی باز کنند، چون مدیران ادارات جمهوری اسلامی افشای اسرار مگوی یکدیگر را مزیتی برای خویش میپندارند. همچنان که تمامی مدیران این ادارات به هم زنگ میزدند و با هم تماس میگرفتند تا خلاصه بفهمند موضوع بو به عملکرد ناصواب کدام اداره از ادارات دولتی باز میگردد.
فرمانداری و استانداری نیز اطلاعات به دست آمده از نهادهای ذیربط را جمعآوری میکردند تا سرانجام بتوانند یکی از آنان را بر کرسی اتهام بنشاند. ولی پاسخ همهی مدیران ریز و درشت به استانداری و فرمانداری تهران، سراپا در تکذیب و رد اتهام از خود خلاصه میشد. به همین دلیل هم همگی به کار میدانی روی آوردند. حتا رفتگران شهر را بسیج کردند که همهی سوراخ و سمبههای جوی و نهر خیابان و کوچه را زیر و رو کنند تا شاید بتوانند نشان و نشانهای از محل انتشار این بو گزارش نمایند. اما گزارشها به پرسش اصلی یعنی منبع و منشأ بو پاسخ قطعی و روشن نمیدادند و همین موضوع به طبع بر پیچیدگی ماجرا میافزود.
خبرنگاران هم به سهم خود وقت و لحظه را غنیمت شمردند تا هریک زودتر از دیگری خبر علتیابی از این ماجرا را رسانهای کنند. آنان هم همراه با اکیپهای کارشناسی ادارات به گشتزنی میدانی در سطح شهر مشغول شدند. حتا مأموران هر اداره را تعقیب میکردند تا مبادا کسی از ایشان اصل ماجرا را از دیدرس مردم پنهان نماید. به هر حال خبرنگار سوژه میخواهد و چه سوژهای بهتر از این که سرآخر، ادارهای از مجموعهی جمهوری اسلامی سهلانگار معرفی گردد. اما همه به خوبی میفهمیدند که رسانهای کردن این سهلانگاری به حتم باید مستند باشد و همه به دنبال همین مستند میگشتند که دستیابی به آن به همین آسانی ناممکن مینمود.
سرانجام مردم در واگویههای خود اعلام کردند که این بو از ناحیهی میدان بهارستان در سطح شهر پخش میشود. یعنی اینکه بهارستان را بوی تعفن ورداشته است. زبانی کنایهآمیز که خودش به تنهایی بوی سیاست میداد. مردم میگفتند آخر بهارستان را از سالها پیش، بو ورداشته است، ولی گروهی اکنون دارند آن را میشنوند. پس از آن گفته شد که بو از ساختمان پلاسکو است، چون چاه فاضلاباش ترکیده است. باز دوباره عدهای اظهار تأسف میکردند که ایکاش گاز متان آن را تا درب خانههای مردم لولهکشی میکردند. در چین و هند همین کار را میکنند، اما متأسفانه ما نتوانستهایم از این راهکار صرفهجویانه بهرهمند شویم. آنوقت شک و شبههی مردم بالا گرفت. چون عدهای نظر میدادند که توان گاز ساختمان پلاسکو به آن حد نیست که بتواند تمامی فضای شهر تهران را درنوردد.
از سویی گروهی از مأموران آب و فاضلاب تهران به دنبال ترکیدگی لولهی فاضلاب در حوالی میدان انقلاب میگشتند. چون گفته میشد که مرکز بو باید همان حوالی باشد. ولی مدیر ادارهی آب و فاضلاب از پیش هرگونه ترکیدگی را در لولههای فاضلاب شهری تکذیب نمود. درایت و دوراندیشی مدیر به این میگویند!
در ضمن همهی شهروندان تهرانی ظرف همین چند روزه آموختند که منشأ بو به حتم در گازی است که حضور خواسته یا ناخواستهاش را پیرامون ما اعلام میکند. ولی این گازِ ناپیدایی که بوی تهران از آن برخاست، هرگز رنگی با خود به همراه نداشت و به همین دلیل هم هرگز دیده نمیشد. در واقع این گاز همانگونه که در کتابهای درسی میآورند، گازی بدبو و بیرنگ بود.
سرانجام مردم در واگویههای خود اعلام کردند که این بو از ناحیهی میدان بهارستان در سطح شهر پخش میشود. یعنی اینکه بهارستان را بوی تعفن ورداشته است. زبانی کنایهآمیز که خودش به تنهایی بوی سیاست میداد. مردم میگفتند آخر بهارستان را از سالها پیش، بو ورداشته است، ولی گروهی اکنون دارند آن را میشنوند.
سرانجام در این مورد هم نظر کارشناسیتری ارایه گردید. چون گروهی از کارشناسان ادارات به این نتیجه رسیدند که این بو از موادی است که ادارهی توزیع گاز از آن در گازرسانی سود میبرد تا مردم بتوانند از انتشار ناخواستهی گاز در هر محلی آگاه گردند. اما باز این نظر کارشناسی، پایان ماجرا نبود. چنانکه حد اقل از گروه خبرنگاران افرادی بودند که به سوژههای دیگری غیر از این باور داشتند. سوژههایی که به همین آسانی نمیتوان آن را رسانهای کرد. چون رمزگشایی از چنین موضوعی پای مسایل امنیتی را به میان خواهد کشید و آنوقت خبرنگار نمیتواند شق ورق بایستد و موضوع گزارش خود را به همین آسانی رسانهای کند.
ضمن آنکه مردم عادی بنا به تجربهای همیشگی هرگز به اخبار رسمی باور ندارند. حکومت اگر هم راست بگوید مردم این حرف راستِ حکومت را نمیپذیرند. آنان علت این بو را هم، در عملکرد منفی جمهوری اسلامی میجویند. مخفیکاری حکومت و ناراستی با مردم باعث میشود همگی نسبت به عملکرد جمهوری اسلامی بیاعتماد باقی بمانند. در واقع دلیل بیاعتمادی مردم به حکومت را باید در رفتار ناسالم و ناصواب کارگزاران آن جست. انگار حکومت دارد مواد جنگی یا گازهای شیمایی خود را آزمایش میکند و نمیخواهد کسی از آشنا و غریبه به کم و کیف این موضوع آگاهی یابد. عدهای هم پای آزمایش هستهای را در لایههایی از عمق زمین به میان میکشیدند. حتا شیوع انواع و اقسام سرطان را در سطح شهر به پای همین آزمایشها مینوشتند.
پارک لاله − گروهی بیست نفره ضمن رقصِ خود دم گرفته بودند: بابا بو، بو، بو / بو بلای جونه، بو بلای درده
در همین موقع عدهای زن و مردِ پا به سن گذاشته، در پارک لاله گرد آمده بودند تا به دور از چشم منکراتیهای جمهوری اسلامی با هم برقصند و برای هم ترانه بخوانند. تکرار و بازخوانی ترانههای قدیمی، یاد روزگار گذشته را در آنان زنده میکرد. همین گروه بیست نفره ضمن رقصِ خود، دم گرفته بودند: بابا بو، بو، بو / بو بلای جونه، بو بلای درده – از گروه جمعیتی که به رقص و آواز مشغول بودند، یکی فریاد زد: سرآخر بوی خیابان پاستور بالا گرفت. نمیتوانستند مهارش کنند، زد بالا. بیچاره سعید طوسی. دیگری میگفت: بابا لگد زدند به شکم سرلشکر فیروزآبادی، بویش تهران را ورداشت. یکی هم فریاد میزد: آقا مرغ و گوشت ندادند مردم بخورند، همه رفتند لوبیا خوردند، این هم شد نتیجهاش، خلاصهی کلام، حکومت باید نتیجهی اشتباهاتش را بپذیرد. خانمی هم داد میزد: ترا به خدا دختراتونا هرگز به آدمایی که بو میدن، شوهر ندین!
بوی تهران از هر چیزی که بود، سرانجام چند ساعتی بیشتر دوام نیاورد. همان شب "باران رحمت" تمامی گسترهی تهران را در بر گرفت و دیگر اثری از این بو به یادگار نگذاشت. چون از گند و کثافت شهر همه را با خود شست و در اعماق زمین پنهان کرد.
***
این گزارش علیرغم ظاهر طنزآمیز خود، به تمامی از روی مستندات عینی در خیابانها و مکانهای عمومی شهر نوشته شده است. مستنداتی که در آینهی آن، به درستی رفتار مردم و هنجارهای کارگزاران حکومت در قبال موضوع شیوع بو در فضای عمومی تهران انعکاس مییابد. پیداست که مردم از سر ناچاری همراه با رفتارها و واگویههایی از این دست، دردها و رنجهای جمعی خود را از حکومت التیام میبخشند.
نظرها
نظری وجود ندارد.