جلیقه زردها: یک ضد قدرت؟
یادداشت سوم آنتونیو نگری در مورد جنبش جلیقه زردها و اعتراضات در فرانسه: جلیقهزردها یک ضد قدرتِ ضعیف اما مؤثر سیال، چندگانه و متکثر، گسترده و غیرمتمرکز، اجتماعی و غیرهویتیاند که تن به رابطه نمایندگی (متجلی در قوانین) و چانهزنی سندیکایی نمیدهند.
یادداشت سوم آنتونیو نگری در مورد جنبش جلیقه زردها و اعتراضات در فرانسه: جلیقهزردها یک ضد قدرتِ ضعیف اما مؤثر سیال، چندگانه و متکثر، گسترده و غیرمتمرکز، اجتماعی و غیرهویتیاند که تن به رابطه نمایندگی (متجلی در قوانین) و چانهزنی سندیکایی نمیدهند.
نمیدانم اعتراضاتِ جدیدِ دیگری در شنبه آینده وجود خواهد داشت یا خیر. در اعتراضات ۱۵ دسامبر بیش از ۸۰۰۰ مأمور پلیس در میادین حضور داشتند. علاوه بر این، در یک بازی عجیب و سرنوشتساز با استراتژی دقیق پلیسی، "خوب"ها و "متوسط" هایِ جنبش در جلوی اُپرا گارنیه (۱) و "بد"ها در شانزه لیزه حاضر شدند. نخستین گروه، کسانی بودند که سودایِ اهداف "دموکراتیک" را در سر داشتند (که ما به زودی آن را بررسی خواهیم کرد) و کسان دیگری که به شدت به عدم امکان تظاهراتِ مستمر اعتراض کردند. این بارعملیات پیشگیرانه برای بایکوت وقایع و ارعاب پلیسی به حدی عظیم بود که صرف داشتن ماسک گاز در وسایل حمل و نقل عمومی یا دربزرگراهها، میتوانست بهانهای باشد برای دستگیری. حضور چشمگیر و حجم خشونتِ پلیس (که صدها مجروح به جا گذاشت) و استفاده از نارنجکهای دستی و گلولههای پلاستیکی و یک کشته در شهر مارسی و... نشاندهنده این امر بود که سرکوب پلیسی این اعتراضات از سال ۶۸ به این سو بیسابقه بوده است.
"برادری اصل نگهدارنده جلیقه زردهاست"
در حالیکه برنامهریزیهای برای تداوم اعتراضات وجود دارد، نمیتوان از حالا گفت میزان گسترش اعتراضات در آینده چگونه و به چه میزان خواهد بود. [چیزی که مشخص است] پلیس ملی امنیتی فرانسه (CRS) نیروهای خود را در تقاطعِ جادهها و اطراف آنها، مکانهای اداری، و ورودی بزرگراهها تخلیه خواهد کرد (برای مقابله با معترضانی که گاهی ورودی عوارضیِ بزرگراهها را آتش میزنند).
با اینحال، علیرغم اتمام مهلتی که پلیس برای پایان بخشیدن به اعتصابات داده، چیزی که مطمئن هستیم، این است که جنبش به پایان نرسیده است. اجازه دهید اینجا از واژه جدیدی استفاده کنم: زاد-شده (۲) یعنی مقاومت محلی و تثبیت نقاط قوت مبارزه درکوتاه مدت، که بهطور غیررسمی در شکل "مناطق خودگردانِ دفاع " از خویش بروز میکند.
یک مسیر کوتاه برای توضیح این قضیه وجود دارد. در فرانسه، و در تاریخِ انقلابیِ شکوهمند آن، یک کلمه وجود دارد که توضیح آن دشوار است: برادری. [اشاره به شعار "آزادی، برابری، برادری" در انقلاب فرانسه] محتوای اتوپیایی "آزادی" و "برابری" شناخته شدهاند. اما "برادری" نه معنای مشخصی دارد و نه دریافتی عرفانی بهدست میدهد، بلکه حتی بهنظر می-رسد مفهومی انتزاعی و بیهوده است. در راهپیماییها و تظاهرات، "برادری" به شکلی فراگیر بدنها را در برگرفته است، درونِ مقاومت، در یک برنامه برای امر مشترک، زنان و مردانی با پس زمینههایِ مختلف اجتماعی خود را در اطراف آتشی ستیزهجویانه کنار هم یافتهاند.
جلیقه زردها ضدقدرت، یعنی مخالف "مشارکت" هستند. آنها از ساختار قانون اساسی خارج شدهاند و رابطه فرموله شده نمایندگی (در قوانین) را انکار میکنند
"امر مشترکِ" پرولتاریا و فقرا که ادوارد پی. تامپسون با تئوریزه کردن" اقتصاد اخلاقی" بهعنوان اساسِ شورشهای مردمیِ قرن هجدهم از آن میگوید، وجود دارد. البته دیگرانی نیز بر این شباهت تأکید کردهاند و درعین حال، بر خصلت مردانه، محلی و رایج این "اقتصاد" دست گذاشته و بر این ویژگیها صرف نظر از رفتار و احساسات تجربه شده درچرخه مبارزات از سال ۲۰۱۱ به این سو، تأکید میکنند. این درست نیست: در بسیاری از مبارزات، آنهایی که در میادین هستند، ویژگیهایی چون شادی و قدرتِ "با هم بودن" را کشف میکنند و بدین ترتیب فلاکت و تنهایی زندگی روزمره را از بین می-برند— این است کشفِ امر مشترکِ مالتیتود که یک اقتصادِ اخلاقی را تا زمان معاصر بسط میدهد. تجلی صریح این امر را بیش از جنبش جلیقه زردها، میتوان در مبارزانِ آرژانتینی جنبش Non Una di Meno (نه یکی کمتر) مشاهده کرد.
اما به موضوع بحث خودمان بازگردیم: این برادری، این اقتصاد اخلاقی، اصل نگهدارنده جلیقه زردهاست. تمامی فرانسه این را درک کرده است. اما احساس دوگانه "شور و اشتیاقِ" آزادیخواهانه و "ترس" از حاکمان نیز وجود دارد. این دو همزمان، سؤالاتی را پیش میکشند که بحث پیرامون آن زیاد است؛ اکنون یکایک این آزادیخواهان به این میاندیشند که اگر قادر نباشند خودشان درخواستها و قدرتشان را سازماندهی و کنترل کنند، چگونه دیگران میتوانند آن چیزی را که به صورت اشتراکی به دست آورده و ساختهاند، به مثابه نظم "کموناردهای" جدید، تأیید کرده و تداوم ببخشند؟
اجازه دهید در این نقطه کمی مکث کنیم. چگونه میتوان جنبش را کنترل یا سرکوب کرد؟ گرایش دولت، علاوه بر پاسخ وقیحانه مبنی بر ردِ مالیات بر طبقه "خوش شانسها"، عزیمت از بحث در مورد دستمزدها، هزینهها، مالیات و اعتراضات اقتصادی و بهطور خلاصه از عدالت توزیعی به عرصه سیاسی نمایندگی، حقوق و دموکراسی است. (از نظر دولت) مخالفت تمام شده، مناظره (باید) شروع شود: با یک بیانیه مناسب مبنی بر اینکه به این درخواستها بی چون و چرا و در یک برنامه مستمر رسیدگی میشود؛ چنین چیزی در حال تحمیل شدن بر جلیقه زردهاست. همانطور که نخستوزیر، بنای ایجاد یک برنامه برای بحث مستمر را بنیان گذاشته است. ترکیبی از جلسات برنامهریزی شده پیرامون مالیات، زمین، محیط زیست و... که باید از هم اکنون تا ماه مارس برگزار شود! ممکن است برخی بگویند این خبرخوبی است— چون بحث باید از پایه، از شهرداریها شروع شود که امکان مشارک همگانی در آن فراهم باشد. اما برای دولت، خبرهای خوب همینجا به پایان میرسد. به محض اینکه بحث از شهرداریها فراتر رود و به میز مذاکره با حاکمان برسد، جلیقه زردها به صراحت و قاطعانه میگویند که تمایل به نشستن بر سرِ آن میز را ندارند، به این دلیل که آنها اعتماد ندارند، به این دلیل که فکر میکنند که پس از انفجار شورش جلیقه زردها، این دولت مشروعیتی برای بحث و تصمیم گیری ندارد. آنها اعتماد ندارند. ما قبلاَ گفتهایم درحال حاضر در واقع راهی برایِ تحقق وعدهها وجود ندارد. رئیس جمهور وعدههایش را داده: اعطایِ چک ۱۰۰ یوروریی برای حداقل دستمزدها، یا لغو طرح مشارکت اجتماعیِ عمومی (CGS) برای بازنشستگان، اما آنها به هیچ وجه نمیدانند چگونه میتوانند این وعدهها را عملی سازند.
قطعاً در اینجا یک تفاوت عمده وجود دارد با قدرت دوگانهای که در انقلابهای مدرن شاهد بودیم. دراینجا یک ضد قدرتِ ضعیف اما مؤثر وجود دارد با ترکیب و کالبدی عجیب، متکثر و گریزپا که قادر است در برابر قدرتِ دولت، رسانه، نماینده و... مقاومت کند، زیرا هیچ رهبر، هیچ ابزار نمایش، هیچ نمایندگی فعال و... ندارد.
به یاد بیاورید زمانی که رئیس جمهوری فرانسه در حال صحبت کردن و وعده دادن بود، چنان فشاری را داشت تحمل میکرد گویی یک نئولیبرال را دو شقه کرده است! دولتمردان به دستمزدها و حقوقِ شهروندی اشاره میکنند و هرآنچه که درخواست معترضین است را (فقط) به زبان میآورند، در حالیکه از کفر گوییِ (جنبش) به مقدساتی شاکی هستند که "اقتصاد شادی" نام گرفته. (نامی که اقتصاد جریان اصلی به نئولیبرالیسم داده است)
اما مکرون به سختی شکست خورده است، اکنون جلیقهزردها هستند که در مسیر (شادی) حرکت میکنند و او رفته رفته تسلیم خواهد شد! چه شرم آور است او!
اما او واقعاً تسلیم خواهد شد؟ چگونه است که همه درحال حاضر درخواست پول دارند؟ حتی پلیس هم درخواستی در این زمینه را ارئه داده! دستمزد بیشتر برای چه چیزی؟ برای تلاشهای توأم با اکراهش برای دور نگه داشتن مالتیتودِ عصبانی از کاخ الیزه؟!
"جلیقه زردها برای سندیکاها مرگبار هستند"
بیایید به بحث پیشنهاد شده از جانب دولت بازگردیم. به نظرمیرسد که درحال حاضر تمرکز باید روی RIC (رفراندوم ابتکاریِ شهری) باشد- پیشنهادی که اساس درخواست جلیقه زردهایِ اپرا گارنیه است. درفرانسه، رفراندوم، با وجود اینکه در قانون اساسی آمده، کم صورت گرفته است. آنها فکر میکنند رفراندوم ابزاری مؤثر برای تحقق درخواستها در یک بازه زمانی کوتاه است. من معتقدم که بحث درباره تعریف رفراندوم، خیلی جدی است، اما فکر نمیکنم که دولت اجازه دهد برای مثال یک رفراندوم درمورد حداقل دستمزدها یا حقوق بازنشستگی انجام شود. به نظر اکثریت جلیقه زردها، انگیزه دولت در مخالفت با رفراندم، دفع و بایکوتِ بحث حول شرایطِ معیشتی، پول، دستمزد (و مسئله عدالت توزیعی) است.
تصادفی نیست که پیشنهاد گفتوگوی سازماندهی شده از جانب دولت درمورد خواستهای جلیقه زردها با اصرار زیاد از جانب CFDT (کنفدراسیون کارگری دموکرات فرانسه) صورت پذیرفت. از اولین روزهای خیزش، این اتحادیه رفرمیست، که در چشم اکثریتِ شرکتهای بزرگِ خصوصی بسیار معتبر است، وارد میدان شد. این رفرمیسمِ مناسب و مُجازی است که نئولیبرالیسم آن را احضار کرده است. این اتحادیه از یک برنامه رفرمیستی پشتیبانی میکند که همواره متکی به چانهزنیهایِ فردی و مفتخر به جلب مشارکتِ کارگران درشرکتهای سرمایه داری است. البته لوران برگر رئیس اتحادیه CFDT یک مرد باهوش است! از همان ابتدا، او اعلام کرد که جلیقه زردها برای سندیکاها مرگبار هستند. او فهمید آنها به شیوهای رادیکال، زمین چانهزنیهایِ سندیکایی را پشت سر گذاشتهاند و طرحهایِ خود را به عنوان یک جنبشِ کارگری (و نه دستهای از مشاغل) همچون یک طبقه اجتماعی ارائه میدهند. به این ترتیب این پیشفرضِ صحیح وجود دارد که سندیکا نهادی است که به خوبی با سازمانِ نئولیبرالیِ کار و به طورکلی با ساختار قدرتِ نمایندگی سازگار است. عمل جلیقه زردها باعث ناپدید شدنِ اتحادیههایِ سنتی از صحنه شد، و برخی آنها را "اتحادیههایِ شکست" نامیدند. این تصادفی نیست که فراخوان اعتصاب برای ۱۴ دسامبر توسط CGT، به طورکامل شکست خورد، بهتر! هیچکس حتی به این فراخوان توجهی نکرد.
لوران برگر چه چیزی را درک کرد؟ او متوجه شد جلیقه زردها ضدقدرت، یعنی مخالف "مشارکت" هستند. آنها از ساختار قانون اساسی خارج شدهاند و (درحال حاضر) رابطه فرموله شده نمایندگی (در قوانین) را انکار میکنند، آنها یک ضد قدرت هستند که خود را "دیگریِ" سیستم معرفی میکنند، چرا که خود را در زمین میانجیگری معمول دولت و قانون اساسی وارد نکرده و تاحد زیادی آن را رد میکنند.
واقعیت این است که مکرون دارد ذره ذره نقش و جایگاه "رهبریِ" اتحادیه اروپا در دوران پسا مرکل را از دست میدهد.
به نظر میرسد بیش از حد در مورد قدرت دوگانه از نقطه نظر سنتِ انقلابی صحبت میشود. قطعاً در اینجا یک تفاوت عمده وجود دارد با قدرت دوگانهای که در انقلابهای مدرن شاهد بودیم. میتوانم بگویم دراینجا یک ضد قدرتِ ضعیف اما مؤثر وجود دارد با ترکیب و کالبدی عجیب، متکثر و گریزپا که قادر است در برابر قدرتِ دولت، رسانه، نماینده و... مقاومت کند، زیرا هیچ رهبر، هیچ ابزار نمایش، هیچ نمایندگی فعال و... ندارد. قدرت دوگانهای که امروز از آن سخن میگوییم، به نظر خود را در شکلی جدید و با تفاوتهایی نسبت به گذشته نشان میدهد. این تفاوتها را یادآوری میکنم: سیال، چندگانه و متکثر، گسترده و غیرمتمرکز، اجتماعی و غیرهویتی، پایداریِ اخلاقی وغیره. آنها همه عناصری هستند که از عمل و مقاومت نیرویِ ضدقدرت درمفهوم "مدرن" آن (ژاکوبنیسم، بلشویسم وغیره) فاصله میگیرند. باید گفت لوران برگر پدیده جلیقه زردها را خوب درک کرده است.
برای اینکه متوجه شویم قدرت دوگانه وجود دارد یا نه، کافی است ببینم درحال حاضر تنها میانجیگر قابل توجه میان قدرت دولتی و جلیقه زردها، نیروی پلیس است. یعنی بازوی سرکوب. زمانی که جلیقه زردها، به عنوان یک مالتیتود، به عنوان یک طبقه اجتماعی، بحران عمیق واسطهگریِ دولت/جامعه را نشان میدهند— واسطهای که دیگر نمیتواند به نمایندگان سیاسی واگذارشود— این پدیده اجتناب ناپذیر میشود.
در هر صورت، وضعیت دولت فرانسه بسیار بحرانی است. هزینههای برنامهریزی شده برای اصلاحات وعده داده شده، کسری بودجه را به بیش از ۳ درصد تولید ناخالص داخلی میرساند. [بهعنوان مثال در ایتالیا این رقم در بودجه پیشنهادیِ ۲۰۱۹ به رقم ۲,۴ درصد رسید که با اخطار شدید بروکسل مواجه شد؛ بهموجب پیمان ماستریخت مصوب اوایل دهه نود میلادی، این رقم نباید از سقف تعیین شده برای اعضای اتحادیه اروپا بیشتر باشد (م.) ] به نظر نمیرسد که درحال حاضر روش مؤثری برای بازگرداندن تعادل وجود داشته باشد. تنها چیزی که مورد توجه قرارگرفته، مالیات بر GAFA است که آن هم از مدتها قبل پیشنهاد شده بود، ولی هرگز اجرا نشد. (۳) تصمیمات اتخاذ شده ناقص هستند، زیرا شامل مالیات بر شرکتهای انحصاریِ بزرگ سرمایه نمیشوند، آنها قادراند آزادانه در اروپا حرکت کنند. با اینحال، اروپا مطمئنا وضعیت استثناء فرانسوی را میپذیرد! واقعیت این است که مکرون دارد ذره ذره نقش و جایگاه "رهبریِ" قطعیِ اتحادیه اروپا در دوران پسا مرکل را از دست میدهد.
خبر بد دیگر برای دولت این است که دانشآموزان، دبیرستانیها و دانشجویان، همچنان مبارزه را ادامه میدهند. هیچ گونه ادعایِ آوانگارد بودن یا هژمونیطلبی از جانب گروهها و سازمانهای کوچک شنیده نمیشود، تنش و اضطراب برای چگونگیِ همگرایی مبارزات بسیار زیاد است، اما این مبارزه جلیقه زردها بوده که چنین اثرِ پداگوژیک یا آموزشیای برجای گذاشته است.
درعوض میتوان گفت خبر خوب برای دولت احتمالاً این میتواند باشد که گروهی از جلیقه زردها در انتخابات پارلمانی ماه مه حضور یابند. اینها عناصری هستند که فشردگیِ صفوفِ جبهه جلیقه زردها را از بین میبَرند و نمایانگر اپورتونیسمی (احتمالاً در حد اقلیتی بزرگ) هستند در مقابل خصلتِ «ضدقدرت» بودنِ جنبش.
دوره کریسمس امسال سرد خواهد بود. جلیقه زردها به خاطر پس انداز برای شب سال نو صرفه جویی کرده، اما شکایتی نکردهاند... مبارزه ادامه دارد. دراین دوره کم تنش، به ادامه مبارزه و تلاش بیشتر فکر میشود. همدیگر را در سال ۲۰۱۹ خواهیم دید و درهرصورت، جلیقه زردها علاوه بر فرانسه، درکانون بحثهای اروپا قرار خواهند داشت.
منبع: یورونوماد (۲۱ دسامبر ۲۰۱۸)
پانویسها
۱: کاخ گارنیه یا اپرا گارنیه به فرانسوی: (Opéra Garnier) محل برگزاری اپراهای شهرپاریس از سال ۱۸۷۵ تا ۱۹۸۹ میلادی بودهاست. این کاخ در ۱۸۶۲ توسط شارل گانیه شروع به ساخت و در سال ۱۸۷۵ افتتاح شدهاست و از بناهای مشهور فرانسه به شمار میرود.
۲: zone d’aménagement différé با علامت اختصاریِ ZAD به¬معنیِ "منطقه توسعه عمرانی معوق"، اشارهای است به منطقهای خودگردان در نوتردام دِلاند (Notre-Dame-des-Landes) در ۲۵ کیلومتری شهر نانت. زادیستها نامی است برای ساکنان و مدافعان و مبارزانی که علیرغم حملات پلیس، این منطقه را تخیله نکرده و اجازه ساخت فرودگاه را در آنجا ندادند.
۳: طرح مالیات بر چهار شرکت بزرگ اینترنتی به عنوان نمادهای جهانی سازی سرمایه. GAFA علامت ترکیبیِ حروف اول شرکتهای گوگل، اپل، فیس بوک و آمازون است.
نظرها
reza
متاسفانه شرکت طرفداران پروناسیونال و ماری لوپن ارزش کار جیلقه زرد ها را تقلیل داده است