شکنجه: مقامات انکار میکنند، فعالان حقوق بشر شکنجهشدگان را به دادن شهادت فرامیخوانند
گفتوگوی «زمانه» با حسن شریعتمداری و عبدالکریم لاهیجی درباره فراخواندن شکنجهدیدگان برای ایستادگی در برابر انکار مقامات
افشاگری اسماعیل بخشی بار دیگر بحث شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی را به فضای عمومی کشانده است. این فعال کارگری و کارگر مجتمع صنعتی نیشکر هفتتپه در پستی اینستاگرامی نوشت که «تا سر حد مرگ» شکنجه شده است و وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی را به مناظره زنده در تلویزیون فراخواند. مقامهای جمهوری اسلامی تا کنون واکنش همیشگی را نشان دادهاند: تکذیب.
همزمان در افکار عمومی موج اعتراض برخاسته است. تلاشهای مختلفی برای پیشبرد کارزار دفاع از اسماعیل بخشی و کلیت شکنجهدیدگان در جریان است. عبدالکریم لاهیجی، رئیس جامعهی دفاع از حقوق بشر در ایران، فراخوان داده که شکنجهدیدگان رنجهایی را که دیدهاند بازگو کنند. حسن شریعتمداری، فعال سیاسی، به همین سان خواهان برپا کردن یک کمپین شهادت دادن شده است، کمپینی که معرف آن هشتگ «#من_هم_شکنجه_شدم» است.
با عبدالکریم لاهیجی و حسن شریعتمداری گفتوگو کردهایم:
🔘 عبدالکریم لاهیجی درباره کارزار افشاگری علیه شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی میگوید: «قربانیان شکنجه به لطف رسانههای الکترونیک میتوانند صدای خود را به گوش مردم جهان برسانند. در ایران ساختار قضایی و حقوقی برای رسیدگی به شکنجه وجود ندارد... شاید از طریق رساندن صدای قربانیان به گوش مردم جهان بتوان مبارزهای عملی با شکنجه در ایران را آغاز کرد.»
اسماعیل بخشی چهارم دی در صفحه اینستاگراماش نوشت:
«جناب آقای علوی در ۲۵ روزی که ناعادلانه در بازداشت وزارت اطلاعات بودم مصائب و رنجهایی بر من تحمیل شد که هنوز از شرّ آنها خلاص نشدم و برای رهایی از آنها به داروهای اعصاب و روان پناه آوردهام، اما در این مدت دو پرسش اساسی مثل خُره مغز مرا درگیر خود کرده است که پاسخ دهنده اصلی آنها فقط شخص شمایید و این حق بنده و ملت شریف ایران است که پاسخ این پرسش ها را بدانیم.»
انتشار این متن از سوی بخشی واکنشهای گستردهای به همراه داشت. مسئولان ارشد جمهوری اسلامی، پس از مدتی سکوت در ابتدا خبر از «ضرورت رسیدگی به این ادعاها» دادند و سپس به تکذیب موضوع پرداختند. حتی محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهوری پیشنهاد شکایت دولت از کارگر شکنجهشده را داده است. اما آیا شکنجه در زندانهای ایران آنقدر اندک است که جمهوری اسلامی بتواند به این راحتی افشاگری بخشی را نادیده بگیرد؟
کارزار اینترنتی #من_هم_شکنجه_شدم واقعیت زندانهای جمهوری اسلامی را در فضای مجازی آشکار کرده است. زندانیان سیاسی سابق با این هشتگ از تجربههای هولناک شکنجه در زندانهای رژیم حاکم بر ایران سخن میگویند.
حسن شریعتمداری، تحلیلگر سیاسی و فعال جمهوریخواه دوشنبه ۱۷ دی در یک پیام توئیتری پیشنهاد این کارزار آنلاین را طرح کرد:
— حسن شریعتمداری (@hassanshariatm5) January 7, 2019
عبدالکریم لاهیجی، رئیس جامعه دفاع از حقوق بشر ایران و رئیس افتخاری فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر نیز سهشنبه ۱۸ دی در فراخوانی از «تمام قربانیان شکنجه در ایران» خواست تا «با استفاده از همهی امکانات رسانهای ـ از جمله وبسایتها و شبکههاى اجتماعى ـ به افشاى شکنجههایی که بر آنان رفته بپردازند.» به گفته او، قربانیان شکنجه در ایران مرجعی برای دادخواهی ندارند.
عبدالکریم لاهیجی: فراخوان به تمامی قربانیان شکنجه در ایران
همانطور که در بالا آمد، زمانه درباره کارزار دادخواهی قربانیان شکنجه و لغو آن در زندانهای جمهوری اسلامی گفتوگویی با لاهیجی و شریعتمداری انجام داده است. در این گفتوگوها از این دو فعال پرسیدیم جایگاه شکنجه در نظام کیفری جمهوری اسلامی را چه طور ارزیابی میکنند، آیا میتوان آن را با پیش از انقلاب ۱۳۵۷ مقایسه کرد و کارزار لغو شکنجه و دادخواهی قربانیان آن چگونه و در چه صورت کارزار موفقی خواهد شد.
در شبکههای اجتماعی کارزار با شدت ادامه دارد. سپیده قلیان، فعال مدنی که همزمان با بخشی دستگیر شد، در یک رشته توئیت شکنجه شدید او را تأیید کرد و از «سایه کابل» بر سر خودش برای اعترافنویسی اجباری سخن گفت. قلیان نوشته است که برای شهادت درباره شکنجه بخشی در زندان در یک دادگاه صالح آمادگی دارد.
ایران و منع شکنجه
سازمان ملل متحد در ۱۰ دسامبر ۱۹۸۴ معاهده «منع شکنجه» را تصویب کرد. در پنجاهمین سالگرد تصویب بیانیه حقوق بشر در ۱۹۹۸، ۲۶ ژوئن به عنوان روز جهانی مبارزه با شکنجه تعیین شد.
جمهوری اسلامی در میان بیش از ۱۵۰ دولتی که این معاهده را امضا کردهاند، قرار ندارد. در واقع شکنجه با سازوکار کیفری این حکومت گره خورده است. همانطور که لاهیجی اشاره میکند، قانون اساسی در اصل ۳۸ «هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار یا کسب اطلاع» را ممنوع میکند اما «هر گونه شکنجه تحت هر شرایطی» را ممنوع نکرده است. مجازاتهایی همچون شلاق از نظر سازمان ملل شکنجه هستند و از نظر جمهوری اسلامی، تعزیر و مبتنی بر شرع. و اصل اولویت در حفظ نظام همهچیز از جمله شکنجه را گاه و بیگاه «مصلحت» ارزیابی میکند.
اسماعیل بخشی نیز از محمود علوی، وزیر اطلاعات پرسیده بود که از نظر اخلاقی، حقوق بشری و بهخصوص دین اسلام، حکم شکنجه یک بازداشتی چیست و آیا رواست و اگر رواست به چه میزان؟
جمهوری اسلامی نه تنها معاهده منع شکنجه را امضا نکرده، بلکه حتی با حامیان لغو شکنجه و افشاگران آن نیز بدرفتاری کرده است. اسماعیل بخشی نخستین افشاگر شکنجهها نیست. در ۳۰ آبان سال جاری نیز جمعی از زندانیان محبوس در زندان اردبیل با انتشار نامهای به جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، از وجود شکنجهای به نام «جشن تولد» در این زندان پرده برداشتند:
«نحوه اجرای “جشن تولد” یا پذیرایی به اینگونه است که زندانی با دستبند و پابند قلاب شده به دیوار یا کف زمین، با کیسه سرش را میپوشانند و با باتوم، مشت، لگد و شوکر به جانش میافتند.»
این ۱۲ زندانی پس از انتشار این نامه بار دیگر هدف شکنجه قرار گرفتند. نماینده آنها محمد صابر ملک رئیسی، زندانی بلوچ است که ۱۵ سالگی در زاهدان به ۱۵ سال حبس محکوم شد و هم در زندان زاهدان و هم در زندان اردبیل تحت شکنجه قرار گرفت.
در نمونهای دیگر، مأموران امنیتی ششم تیر ۱۳۹۲، ۳۶ تن از فعالان ترک (آذری) را هنگام رفتن به مراسم بزرگداشت «روز جهانی مبارزه با شکنجه» دستگیر کردند و حین بازداشت، به ضرب و شتم آنها پرداختند و به گزارش «هرانا»، چند تن را زخمی کردند.
اسماعیل بخشی پیش از بازداشت در یکی از سخنرانیهایش در میان دیگر کارگران نیشکر هفتتپه به آنها گفت اگر او را بردند و برایش اتفاقی افتاد و جان داد، تابوتاش را در تجمعها بیاورند. وقتی پس از ۳۵ روز بیرون آمد، روایتش از زندان نشان میداد که زندانبانهای وزارت اطلاعات او را چنان شکنجه کردند که شاید به شکلی نمادین او را از پای درآورند: «نمیدانم چه بر سرم آوردند که مثل موش آبکشیده شده بودم... منی که زمین زیر پایم میلرزید، تحقیر شدم و به شخصیت دیگری بدل شده بودم».
اما بخشی با شکستن سکوت و افشای شکنجهها و دیگران در همراهی با او در این کارزار، بار دیگر به زندگی آری گفتهاند و توانستهاند زمین را بلرزانند؛ اینبار زمینی که نظام جمهوری اسلامی ستونهایش را بر آن استوار کرده است.
نظرها
اسطوره سعید
کشتی گیران قدیم میگفتن اگر هم میدونی ازحریف شکست میخوری برو توی گود چون شکست خوردن بهتر ار پایمال شدنه !
نه میبخشیم-نه فراموش میکنیم.
۴۰ سال شکنجه- ۴۰ سال مقاومت! هنگامه حاج حسن، پرستار بیمارستان سینا از سالها شکنجه دژخیمان در سیاهچالهای خمینی میگوید نه میبخشیم-نه فراموش میکنیم.
سردبیر و عضو تحریریه نشریه گام بازداشت شدند
دقایقی قبل امیرحسین محمدیفر و ساناز الهیاری بازداشت شدند امیر حسین محمدی فر و ساناز اله یاری سردبیر و عضو تحریریه نشریه گام با یورش ماموران امنیتی به منزل پدر امیرحسین محمدی فر بازداشت و به مکان نا معلومی منتقل شدند علت و اتهام این دست گیری تا کنون مشخص نیست.
پویان مقدسی
سُرفه و سُرود برای زندانیان سیاسی، برای شکنجه شدگان سیاهی را به جان خرید و سُرفه سُرفه سرودی شد، در دخمههای نَمور انگار سنبادهای که میلهها را خراشید و برید و به خیابان خلوت زد. روبهروی نخواستن ایستاد و خواست و زمین را به زمان دوخت، حتی وقتی شلاق، های های بر پایش اشک میریخت. قلبش ایستاد و راه افتاد رگهایش خشکیدند و باز باریدند لبهایش ماسیدند و باز هم خندیدند پویان مقدسی از دفتر شعر قیام خستگان #نه_به_شکنجه #سپیده_قلیان #اسماعیل_بخشی #علی_نجاتی #شکنجه #زندانی_سیاسی #زندانهای_سیاسی_تعطیل_باید_گردند #قیام_خستگان #پویان_مقدسی
#رضا_شهابی ، نوزده ماه در زندان انفرادی بود
#رضا_شهابی ، نوزده ماه در زندان انفرادی بود انتشار روایت #اسماعیل_بخشی از شکنجهاش در دوران بازداشت، بار دیگر مساله شکنجه را در مرکز توجه قرار داده است. برخی از فعالان زندانی که در دوران بازداشت خود شکنجه شدهاند، روایتهایشان را بازگو کردهاند. یکی از بستگان #رضا_شهابی درباره آنچه بر این فعال کارگری در زندان گذشته به بیبیسی گفت: رضا شهابی زکریا، راننده و عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد در ۲۲ خرداد ۸۹ در حال رانندگی اتوبوس حامل مسافران بازداشت شد. در طول مسیر انتقال به اوین چند ساعتی او را مورد ضرب و شتم قرار داده و به سر، پهلو و گردنش ضرباتی وارد می کنند که باعث مصدومیت جدی در گردن میشود. آقای شهابی تا مهرماه سال ۹۰ به مدت ۱۹ ماه در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ اوین زیر نظر وزارت اطلاعات بود و مدام شکنجه و فشار روحی و روانی شده است. یکی از شکنجهها این بوده که "او را بر صندلی نشانده و دست و پایش را با چسب به صندلی بسته به سر، پا و گردنش ضربه زدند که به دلیل ضربات در طول دوره بازجویی، گردن و کمر او به شدت مصدوم شد که سال ها بعد از ناحیه کمر و گردن تحت عمل جراحی قرار گرفت." "همچنین او را در سلولهایی با بوی بد فاضلاب، صدای بلند هواکش و چراغی که همیشه روشن بود نگهداری می کردند. در طول ۱۹ ماه بازجویی، آقای شهابی در حالی که چشم بند داشته و رو به دیوار نشانده شده بوده، بارها مورد ضرب و شتم با دست و پا، باتوم و ابزارهای دیگر قرار میگیرد."
#رضا_شهابی ، نوزده ماه در زندان انفرادی بود
به گفته یکی از بستگان آقای شهابی، این فعال کارگری "در دوره بازجویی به علت مصدومیت، توان نشستن و ایستادن نداشت و او را درمان نمیکردند، فقط قرص هایی که باعث منگی او شده به او می دادند. وقتی او زیر شکنجه، حاضر به پذیرش خواسته بازجویان نشد، به او می گویند اعدام می شود و حتا حکم اعدام را به او نشان می دهند و وقتی نمی پذیرد که اعترافات مورد نظر بازجویان را تایید کند ضرب و شتم میشود. بعدها به او می گویند اگر خواسته بازجو را قبول نکند به او حکم ۲۰ سال زندان می دهند، اجازه هواخوری و ملاقات هم به او نمی دادند." در یک مرحله به آقای شهابی می گویند حکم بازداشت همسر و خواهرش نیز صادر شده و حتی حکمی در این مورد به او نشان میدهند و سپس او را در سلولی میبرند که صدای زنان میآمده و تا این تصور ایجاد شود که اعضای خانواده بازداشت شدند. "مادر آقای شهابی بر اثر فشارهای عصبی ناشی از 'دستگیری فرزندش ' سکته میکند و فوت میکند اما به آقای شهابی اجازه حضور در خاکسپاری مادرش داده نمیشود. یک بار که در بند ۲۰۹ آقای شهابی را به علت مصدومیت نزد پزشک بند میبرند، پزشک می گوید وضع جسمی ات خراب است چرا اعتراف نمی کنی که راحت شوی و بروی؟ آقای شهابی نیز می گوید تو پزشکی یا بازجو. پزشک هم به جای دستور اعزام او به بیمارستان فقط مقداری قرص تجویز میکند." با پیگیری همسرش، ربابه رضایی و فشار افکار عمومی، آقای شهابی را به بیمارستان منتقل کردند و مدتی هم به مرخصی پزشکی رفت. رضا شهابی در اعتراض به شرایطش چند مرحله اعتصاب غذا کرد، از بیست روز تا بیش از پنجاه روز. بعدها هم او را به زندان رجایی شهر تبعید کردند. قاضی صلواتی در جلسه اول دادرسی به آقای شهابی می گوید: "حکم تو اعدام است اگر قبلی ها را اعدام می کردیم پر رو نمی شدید آقای شهابی اعتراض کرده و به دادستان نامه می دهد که چطور دادگاه برگزار نشده قاضی حکم میدهد؟در جلسه بعدی نماینده دادستان به قاضی صلواتی می گوید این چیزی در پرونده اش نیست، آقای صلواتی می گوید گردش کار اطلاعات را نگاه کن شهابی اعتراض می کند."
#رضا_شهابی ، نوزده ماه در زندان انفرادی بود
بنا به اظهارات همکاران آقای شهابی، تنها محتوای موجود برای محکوم کردن آقای شهابی اعتراف کذب یکی از همکارانش بوده در حالی که اعتراف شخص دیگر علیه متهم، حتی طبق قوانین قضائی ایران، سندیت ندارد. استناد به اعتراف همکار برای محکوم کردن رضا شهابی را دولت ایران در گزارشی رسمی به سازمان جهانی کار نیز به طور عمومی منتشر و اعلام کرده است. آقای شهابی ۶ سال حبس گرفت و بعد در زندان اوین بنا بر شکایت سازمان زندانها یک سال دیگر نیز به حکمش اضافه می شود پس از ۷ سال و همچنین هفت ماه حبس اضافه که منجر به اعتصاب غذای آقای شهابی میشود، در اسفند۹۶ از زندان رجایی شهر آزاد میشود. آقای شهابی از کار اخراج و حقوقش قطع شده است و در طول این چند سال خانوادهاش تحت فشار اقتصادی بودهاند. به همین دلیل این فعال کارگری با همسرش ربابه رضایی رب و محصولات غذایی خانگی درست میکنند. او کماکان از مصدومیت های دوره زندان رنج میبرد. #من_هم_شکنجه_شدم #روایت_شکنجه
من هم شکنجه شده ی "لات داوود رحمانی" هستم.
من هم شکنجه شده ی "لات داوود رحمانی" هستم. معروف به حاج داوود رحمانی.همان که امروز چون هزاران شکنجه گر رسوا به خفایی خزیده و چنگ در اموال این ملت به تجارت مشغول است. کنده لاتی که زندان قزلحصار را در خون و خفقان خفه کرد. همان لات چال میدانی که در نوچه گری جلاد اوین لاجوردی، سنگ تمام گذاشت. اما بیهوده نبود آن همه خون های ریخته در آن سالهای دهشت به دست آن جلادان ؛ و بیهوده بر دار نرفتند آن سرهای پرشور و امید ؛ چرا که تشت رسوایی حکومت شکنجه گران را چنان از بام قدرت به منجلاب ذلت افکند و تیغ سلاخی شان را چنان کند کرد و دست و تازیانه شان را چنان به لرزه انداخته است که امروز از خبر شکنجه ی اسماعیل بخشی سرتاپای حکومتشان به تکاپوی انکار افتاده اند و شهامت رویارویی با یک کارگر شکنجه شده و حرف های روشنگر و حق طلبانه ی او را ندارند. اینجاست که باید پس از بوسه بر خون ها و زخم های دهه ی شسصت ، بر زخم های رسواگر اسماعیل بخشی بوسه زد و این کوس رسوایی شکنجه گران را نویدبخش ضعف و زبونی و نیستی آنها به حساب آورد. قرار شکنجه گر این است که لرزه بر اندام شکنجه شدگان بیافکند اما بخت آنان گشته و اکنون شکنجه هایشان لرزه بر اندام خود و حکومتشان می افکند، این است حکمت مبارزه و جانفشانی در راه حق و حقیقت و انسانیت. دست لرزان شکنجه گران دیگر بر عزم راسخ مبارزان حق طلب چیره نخواهد گشت.
جان زندانی سیاسی #سهیل_عربی بعلت خونریزی در خطر است
⭕️#فوری #فوری جان زندانی سیاسی #سهیل_عربی بعلت خونریزی در خطر است ✍️زندانی سیاسی سهیل عربی بعلت خونریزی در اثر ٫شکستگی بینی در زندان تهران بزرگ در شرایط سختی بسر میبرد. بینی این زندانی سیاسی مستمر خونریزی دارد اما عوامل و کارگزاران در زندان علیرغم وضعیت خطرناک خونریزی و دردهای مستمر از شکستگی بینی، ماههاست به سهیل اجازه مداوا و #عمل_جراحی را نمی دهند و با این رفتار ضد انسانی سهیل عربی را ماههاست #زیرشکنجه قرار داده اند. سهیل عربی در خرداد ماه سال جاری به دستور #حاج_مرادی رئیس زندان تهران بزرگ، زندانی سیاسی سهیل عربی به زندان دو الف (بند ۲ الف سپاه در زندان اوین) برای #بازجویی منتقل شد و در حین بازجویی؛ با ضرب و شتم و شکنجه توسط شکنجه گران؛ بینی سهیل شکست. وی را به بیمارستان خمینی برده و بدون اجازه عمل جراحی به زندان تهران بزرگ بازگرداندند. ۱۹ دی
وقاحت و بیشرمی هم حدی دارد.
این نظام و وزارت اطلاعاتش رسواتر از آنند که بتواند از اسماعیل بخشی شکایت کنند محمود واعظی، رئیس دفتر حسن روحانی، در پایان جلسه هئیت دولت و در گفتگو با خبرنگاران، با تکیه بر گزارش بزدلانه وزارت اطلاعات مبنی بر انکار شکنجه اسماعیل بخشی گفت : "امروز وزارت اطلاعات گزارش داد که موضوع شکنجه اسماعیل بخشی صحت نداشته و حق برای وزارت اطلاعات و نظام هست که از این شخص شکایت شود. نمی شود که همین طور بعضی ادعایی مطرح کنند و نظام زیر سئوال برود." وقاحت و بیشرمی هم حدی دارد. خود همین اظهارنظر دفاع از یک رسوائی است و و قابل تعقیب است. سخنان واعظی دفاع از یک جنایت و سرپوش نهادن بر آن است. جنایتی که نه تنها علیه اسماعیل بخشی، بلکه علیه صدها هزار شهروند ایرانی طی 40 سال گذشته توسط شکنجه گران حرفه ائی جمهوری اسلامی اعمال شده است. شمار زیادی از شکنجه شده گان و شاهدان شکنجه هنوز زنده اند. جمهوری اسلامی رسواتر و آبروباخته تر از آن است که بتواند از یک کارگر حق طلب که تنها بخاطر حق طلبی شکنجه شده است، شکایت کند. پرونده های جنایتهای جمهوری اسلامی علیه بشریت همچنان باز است. #کولبر_نیوز
Hasani
هادی خرسندی قاطرهای مستأصل ............ - وحید این اتوبوسی که در دانشگاه چپ شده یک مشت دانشجو کشته شدهاند، آیا نویسنده و روزنامهنگاری هم سوار این اتوبوس بوده؟ عرض کردم خیر قربان. فرمودند پس چرا مردم خیال میکنند کار حکومت بوده؟! ...... بیچارهها کجا بودید روزی که ما هزار هزار جوان و دانشجو را بیاتوبوس اعدام کردیم. باور نمیکنند بروند از همین آقای رئیسی بپرسند که عضو هیئت چهار نفره اعدامها بود. عرض کردم: خیلیها تعجب کردند که چرا ایشان را نگذاشتید رئیس تشخیص مصلحت؟ فرمودند: سه تا گزینه داشتمِ، رئیسی، لاریجانی و احمدینژاد! ـ (خنده) - مخصوصاً لاریجانی را گذاشتم که اون (احمدینژاد) به قول خودش آب را بریزد به آنجا که میسوزد! عرض کردم قربان اختلاف اینها سر چیست؟ فرمودند: نشنیدی که میگویند گاری که سر بالا میرود قاطرها همدیگر را گاز میگیرند؟
Faryad
-«اول بحث شکنجه اسماعیل بخشی را مسخره کردن، بعد محکوم کردن، گفتن بیا شکایت کن، سپس قول رسیدگی دادن، با وزیر اطلاعات جلسه گذاشتن، شکنجه را تکذیب کردن، بعد گفتند درگیری بوده ولی شکنجه نبوده(مثل ستار بهشتی )، بعد گفتن بخشی اعتراف کرده به حزب خارج از کشور وابستگی داشته، بعدا محاکمهاش میکنند!.» - در پی مطرح شدن موضوع شکنجه از سوی اسماعیل بخشی، رئیس قوه قضائیه، رئیس جمهوری و دادستان دستور بررسی موضوع را دادند، اما رئیس کمیسیون امنیت ملی در نخستین قدم بررسی، با شنیدن سخنان مقامهای وزارت اطلاعات، گفته است که قانع شده شکنجه در کار نبوده است!.- - اقا بنظر من ایشون راست میگه که #اسماعیل_بخشی شکنجه نشده چون کتک زدن و تهدید و تحقیر کردن که شکنجه نیست باور ندارید از ٨۰ میلیون ایرانی بپرسید اونا هم سالهاست هرروز دارن یا کتک میخورن یا تهدید و تحقیر میشن!
علی
با سلام من در زندان بودم. ما را با چشمانی بسته کتک میزدند. حالا ممکنه این *** بگویند کتک زدن با چشمان بسته شکنجه نیست . شاید ما نتوانیم وجود شکنجه در بدن خودمان را اثبات کنیم چون شاید اثار شکنجه فیزیکی بعد از مدتی از بین برود ولی اثار روانی همینطور که اقای بخشی گفتند هیچوقت از بین نمیرود. من شجاعت اسماعیل عزیز را ستایش میکنم چون افشاگری که اسماعیل کرد در تاریخ ایران برای همیشه باقی میماند شاید سرمشقی برای ایندگان شود و به این دروغگوهای مسلمان واقای مطهری واقای علوی و اقایی که میگوید زندان هتل نیست پیشنهاد میکنم در اینترنت فیلم ۳ ساعته شکنجه خانم سعید امامی که خودش یکی از سران شکنجه گر سیستم مافیایی اسلامی بود را مشاهده کنند. شاید وجود شکنجه در زندانهای این کشور افت زده با این بیماران*** یعنی سربازان امام زمان را قبول کنند.
منیره برادران
تقریبا همه ما، که در آن سالهای دهه 60 زندانی سیاسی بودیم، شکنجه شده ایم. در آن زمان صدای ما شنیده نشد، کمتر شنیده شد، خاموشش کردند. که اگر شنیده می شد، که اگر حساسیتی که امروز نسبت به شکنجه در فضاهای عمومی درگرفته، در آن زمان وجود می داشت، امروز فرزندان ما، اسماعیل بخشی و سپیده قلیان و ...نباید شاهد و قربانی تداوم شکنجه می بودند. "گذشته"، نگذشته، امروز ما است. بیشتر در باره اش حرف بزنیم و شنیده شویم.
رامین ویسی احمدی
اینجانب رامین ویسی احمدی فرزند مصطفی بهمراه پدرم در سال ۱۴۰۰ به اتهام کلاهبرداری۱۲ روز تمام در آگاهی کرمانشاه بازداشت بودیم که ماموران پلیس ظرفیت این ۱۲ روز بجای بازجویی نمودن من و پدرم را بشدت با ضربات مشت و لگد و باتوم مورد شکنجه شدید قراردادن و حتی در این مدت اجازه ملاقات با وکیل نیز به ما ندادن و در نهایت پدر اینجانب با وجود شکنجه فراوان تبرئه گردید