ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

کانون نویسندگان ایران: اعترافات تلویزیونی نمایانگر سرکوب آزادی بیان است

کانون نویسندگان ایران می‌گوید «اعتراف‌گیری» و نمایش تلویزیونی آن در تاریخ جمهوری اسلامی سابقه دیرینه‌ای دارد. تنها هدف آن مقدمه‌چینی برای سرکوب‌های مدنی و ایجاد وحشت در میان مردم.

کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرده که «اعتراف‌گیری» و نمایش تلویزیونی آن در تاریخ جمهوری اسلامی سابقه دیرینه‌ای دارد و هدفی جز مقدمه‌چینی و توجیه سرکوب‌های مدنی و ایجاد وحشت در میان مردم نمی‌توان برای آن تصور کرد. کانون نویسندگان ایران نوشته است چنین برنامه‌هایی در یک معنای وسیع‌‌تر نمایانگر سرکوب آزادی بیان است.

کانون نویسندگان ایران

شامگاه شنبه ۲۹دی برنامه «۲۰:۳۰» سیمای جمهوری اسلامی اعتراف‌های اجباری اسماعیل بخشی (نماینده کارگران هفت‌تپه) علی نجاتی (رئیس پیشین و عضو سندیکای کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه) و سپیده قلیان (فعال مدنی) را پخش کرد. در این برنامه این افراد گزاره‌هایی را که به سبک این برنامه از طرف امنیتی‌های جمهوری اسلامی دیکته می‌شود، بیان کردند. کتمان موضوع شکنجه اسماعیل بخشی و سپیده قلیان، بخشی از مستند «طراحی سوخته» بود.  پس از پخش این ویدیو، اسماعیل بخشی و سپیده قلیان بازداشت شدند.

کانون نویسندگان ایران دوشنبه یکم بهمن در واکنش به پخش اعترافات اسماعیل بخشی و سپیده قلیان از سیمای جمهوری اسلامی با انتشار بیانیه‌ای با اشاره به سابقه پخش اعترافات تلویزیونی تحت عناوینی مانند «هویت» و «چراغ» نوشته است که چنین برنامه‌هایی همواره یک قصه را تکرار می‌کنند و با هر تکرار بیشتر به ضد خود بدل می‌شوند:

 «در توضیح این تغییر و تبدیل همین بس که اگر تا پیش از این، "اعتراف‌کنندگان" در عذاب و آزار ناشی از مصاحبه‌های اجباری و تهدیدهای همواره‌ی دستگاه امنیتی، ناگزیر سکوت می‌کردند، امروز با صدای بلند شکنجه و اعتراف‌گیری را موضوع گفت‌وگوی جامعه می‌کنند. "طراحی سوخته" که آمده است تا موضوع شکنجه‌ی بازداشت‌شدگان هفت تپه را توجیه، و به زبان دقیق‌تر، لوث کند و آن را از ذهن و زبان مردم بیندازد و سروصدایش را بخواباند، خود به موضوع دیگری برای گفت‌وگو و اعتراض بدل شده است.»

کانون نویسندگان ایران در این بیانیه «اعتراف‌گیری» را نمایانگر سرکوب آزادی بیان دانسته است:

«"اعتراف‌گیری" در ساده‌ترین نقش خود سرکوب آزادی بیان است. آزادی بیان فقط آزادی در "گفتن" نیست، آزادی در "نگفتن" نیز هست. اگر کسی را به هر دلیل مجبور کنند بگوید، بنویسد، به نمایش درآورد آنچه را نمی‌خواهد و نمی‌پسندد، آزادی بیانش نقض شده است. سخنی که با سلب اختیار و آزادی از انسان به زبان بیاید بی‌اعتبار و بی‌ارزش است و باید آن را در ردیف هذیان قرار داد. زیرا عامل اعتباربخش سخن، یعنی اختیار آدمی، در آن وجود ندارد.»

 بهمن کشاورز، حقوق‌دان و رئیس اسبق کانون وکلا نیز در گفت‌وگو با دیده‌بان ایران با استناد به ماده ۹۱ قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ گفته است در مدتی که پرونده ای در مرحله بازپرسی و تحقیقات مقدماتی قرار دارد، هیچگونه اطلاعاتی در مورد متهم یا اجزای پرونده یا آنچه که در تحقیقات گذشته است ویا می‌گذرد نباید افشا شود و این شامل گفته‌های متهم، اقرار و مانند آن هم می‌شود و بنابراین پخش اعترافات تلویزیونی بر اساس قوانین داخلی جمهوری اسلامی نیز غیر قانونی است.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • Neda

    خدارحم قلیان، پدر خانم قلیان، در ارتباط با مدت یک ماهی که سپیده قلیان در بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز زندانی بود، می‌گوید: «در مدتی که زندانی بود، ‌داغانش کرده بودند به طوری که به دلیل شکنجه به شدت لاغر شده بود. در برنامه طراحی سوخته هم که از تلویزیون پخش شد، سمت چپ بدنش زخمی و سیاه و کبود بود». آقای قلیان اضافه می‌کند: «زمان آزادی هم به سپیده گفته بودند که اگر صحبتی کند، ‌خاکسترش می‌کنند». دارحم قلیانمی‌گوید که تعداد ماموران ۱۰ تا ۱۲ تن بود که پس از ممانعت پسرش از ورود آنها به منزل،‌ «روی او ریختند و زدند و پس از آن هم بدون کفش و با دستبند و پابند بردند و در صندوق عقب ماشین انداختند!!». وی در مورد چگونگی بازداشت سپیده قلیان هم می‌گوید: «دخترم را هم مثل پسرم با کتک بردند!!. به دستانش هم دستبند زدند». آقای قلیان به این پرسش که آیا ماموران حکم قضایی داشتند، ‌پاسخ می‌دهد: «هیچ حکم قضایی نشان ندادند. وقتی خواستار دیدن حکم شدم، گفتند به تو مربوط نیست و من و همسرم را زدند!».