سهم فوتبال از اختلاسهای میلیاردی چقدر است؟
هدایتی یکی از بدهکاران بانکی است که باشگاهداری کرده و حال با افول او، زنوری مطلق در تراکتورسازی و ماشینسازی تبریز نقش عابر بانک را دارد برای جذب بازیکنان گرانقیمت.
باشگاههای فوتبال ایران برای پرداخت مطالبات «خارجی»ها با مشکل روبرو شدهاند. سقوط ریال پرداخت دستمزد مربیان و بازیکنان خارجی شاغل در فوتبال ایران را دشوار و گاهی نیز ناممکن است. با این حال دو باشگاه دولتی – پرسپولیس و استقلال- و همچنین سپاهان اصفهان به جذب بازیکنان از دیگر کشورها اصرار دارند. تراکتورسازی تبریز هم که امسال به یکی از «مولتی میلیاردر»های مسئلهدار واگذار شد، با رقمهای عجیب و غریب مربیان و بازیکنان نامدار را جذب میکند. شماری از «ملیپوشان» ایران در لیگهای اروپایی به ایران بازگشتند، دو بازیکن از جزیره بریتانیا به تبریز رسیدند و در آخر هم قرار است مبلغ درخواستی رضا قوچاننژاد پرداخت شود تا او هم به جمع ستارههای تراکتور سازی اضافه شود. هزینه باشگاهداری در فوتبال ایران- آن هم در شرایطی که باشگاهها نه از حق پخش تلویزیونی سهمی میبرند و نه درآمد حاصل از بلیت فروشی کفاف هزینههایشان را میدهد از کجا تامین میشود؟
داستان حسین هدایتی که همزمان با دادگاه رسیدگی به اتهامات مدیران بانک سرمایه، نامش رسانهای شده، شاید بتواند یک نشانی از مبداء هزینههای میلیاردی در باشگاههای ایران باشد.
او در این سالها لقب «عابر بانک پرسپولیس» را داشته، حتی روزهایی که سمتی در این باشگاه نداشت هم هزینه فسخ قرارداد محمدرضا خلعتبری را به باشگاه عمانی پرداخت، پول فسخ قرارداد مهدی طارمی به باشگاه ترکیهای – که به محرومیت پرسپولیس از خرید و فروش بازیکن- انجامید را فراهم کرد.
هدایتی علاوه بر هزینههای «رسمی» هر از گاهی هم بازیکنان را به مهمانی فراخواند و مبلغی به عنوان پاداش به آنان داد و برای تامین هزینه خرید «ستاره»ها اعلام آمادگی کرد.
او حتی چند سال قبل، وقتی که کارلوس کیروش سرمربی تیم ملی فوتبال ایران از تاخیر در پرداخت دستمزدش شاکی بود، شبانه به اردوی تیم رفت و پول سرمربی را از «جیبش» پرداخت کرد تا تیم «با روحیه» تمرین کند و از همانجا هم مقدمات جذب چند بازیکن برای پرسپولیس را فراهم کرد.
مالک استیل آذین چند سال قبل هم به «عشق فوتبال» یک باشگاه تاسیس و بسیاری از ستارههای فوتبال را با دستمزدهای میلیونی جذب کرد و بعد هم به «آرزوی دیرینه» خود، حضور در هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس، رسید.
در همه این سالها سوال بیپاسخ منبع پولهایی که هدایتی – و دیگر هدایتیهای فوتبال در استقلال و دیگر باشگاهها- هزینه کرد، بود. هرچند چندباری نام او به همراه انصاری که روزگاری عضو هیئت مدیره استقلال بود و زنوری مطلق که این روزها همزمان سه تیم در لیگهای مختلف دارد در فهرست بدهکاران بزرگ بانکی و متهمان به فساد مالی قرار گرفت و هر یک از آنان نیز برای دورهای بازداشت شدند، اما هیچگاه مبدا پولهای هزینه شده در فوتبال افشاء نشد.
حال در جریان رسیدگی به پرونده متهمان بانک سرمایه منبع بخشی از هزینههای عابربانک برای فوتبال مشخص شده است: تسهیلات بانکی بدون وثیقه. براساس آنچه که در جریان رسیدگی به اتهامات مدیران بانک سرمایه فاش شده، هدایتی حداقل ۶۰۰ میلیارد تومان از این بانک تسهیلات دریافت کرده و تنها ۱۲ میلیارد تومان آن را بازگردانده است.
او در این راه یک همدست و شاید هم «مباشر» داشته؛ قائم مقام بانک سرمایه که همین یکسال قبل به عنوان عضو هیئت مدیره پتروشیمی اصفهان هم منصوب شد: یاسر ضیایی.
در دومین جلسه دادگاه پرویز کاظمی و همدستانش در بانک سرمایه فاش شد: ضیایی برای هدایتی وام «جور» کرده و در ازای آن هم به عضویت هیئت مدیره استیل آذین درآمده، هم «کارمزد» ویژه دریافت کرده و هم صاحب خانه شده است.
ضیایی عضو هیئت مدیره بانک «کفالت تاجیکستان» نیز هست، همان بانک معروف بابک زنجانی. قائم مقام بانک سرمایه در نقش «کارچاق کن» هدایتی از او کارمزد دریافت کرده است. به گفته نماینده دادستان، او تنها در یک فقره به ازای دریافت ۱۲ میلیارد تومان تسهیلات، دو میلیارد تومان کارمزد «غیرقانونی» دریافت کرده است.
در همین زمینه بخوانید:
زنوزی همان هدایتی است؟
ستاره بخت هدایتی از نزدیک به دو سال پیش رو به افول گذاشت؛ همان روزهایی که با مهدی طارمی و مدیرعامل وقت پرسپولیس این باشگاه را برای دو نیم فصل از خرید و فروش بازیکن محروم کرد و مراجع قضایی از بازداشت کوتاه مدتش به دلیل بدهی به بانک خبر دادند.
او اگرچه در همه این سالها هر چه که از فساد مالیش گفته شده را شایعه و جوسازی عیله «کارآفرینی» چون خودش خوانده، اما حالا دیگر «رسوا»تر از آن است که امیدی به بازگشت به ورزشگاه و تشویق تماشاگرانی که برایش سرود ساخته بودند، داشته باشد.
محمدرضا زنوزی مطلق، رقیب هدایتی اما تازه به میدان بازگشته است و برای تراکتورسازی و ماشینسازی تبریز هزینه میکند و هر روز یک «ستاره» تازه میخرد و «بمب نقل و انتقلات» را میترکاند.
مالک جدید تراکتورسازی تبریز که امسال این باشگاه را از سپاه پاسداران خرید، مهر ۱۳۹۱ با پرداخت ۱۳۸۰ میلیارد تومان به عنوان بخشی از «بدهی خود به بانک» و سپردن وثیقه ۵۰۰ میلیارد تومانی از زندان آزاد شد.
او مالک مجموعهای از شرکتهای کوچک و بزرگ است و همچون هدایتی «عاشق فوتبال». برای همین هم همزمان دو تیم در لیگ برتر دارد و یک تیم هم در لیگ یک. از آغاز فصل جاری لیگ برتر ایران، او یکبار جان توشاک مربی نامدار ولزی را جذب و پس از چند بازی با پرداخت غرامت، قراردادش را فسخ کرد. اشکان دژاگه، مسعود شجاعی و احسان حاج صفی، سه بازیکن تیم ملی فوتبال ایران که سالها در لیگهای اروپایی بازی کردند هم به واسطه دلارهای زنوزی به تبریز رفتند. قرار است رضا قوچاننژاد هم به این جمع اضافه شود. آنتونی استوکس ایرلندی و لی اروین اسکاتلندی از دیگر ستارههای جذب شده با دلارهای زنوزی به شمار میآیند که دومی پیش از پایان فصل تراکتورسازی را ترک کرد.
مالک تراکتورسازی برای پرکردن جای خالی ستارهاش، اینبار «کوین کُنستانت» را برای سه سال و شش ماه به خدمت گرفت و سکان تیمش را جورج لیکنز بلژیکی سپرد.
نکته مهم این که رقم قرارداد هیچ یک از بازیکنان و مربیان تراکتورسازی – و سایر باشگاههای فوتبال- به صورت واقعی فاش نشده است و مشخص نیست برای جذب هر یک از این بازیکنان چه مبلغی هزینه شده است.
در همین باره بخوانید:
دل کندن از پول کثیف سخت است
فوتبال ایران طی سالهای گذشته، همانند دیگر لیگهای فوتبال، به محلی برای «پولشویی» بدل شده است. هزاران شرکت کوچک و بزرگ، نهادهای نظامی و ارگانهای حکومتی و رانتخواران و بدهکاران بانکی- از مهآفرید خسروی که اعدام شد تا بابک زنجانی که همچنان در انتظار تسویه بدهیهایش در زندان نگهداری میشود- در پشت نام باشگاهها و رنگهای پرطرفدار فوتبال به انباشت بیشتر داراییهایشان و فرار از مجازات مشغول بودند.
ماجرا آنقدر گسترده است که مجلس شورای اسلامی تا به حال دو مرتبه تصمیم به تحقیق و تفحص از فوتبال گرفته، نام برخی از مفسدان «خُرد» را افشاء کرده اما نتوانسته به فساد در فوتبال پایان بدهد.
علت این ناتوانی را هم باید در خود دستگاه ورزش و کوچکتر از آن فدارسیون فوتبال دید. مدیران فدراسیون فوتبال ایران امسال پس از ابلاغ قانون منع به کارگیری بازنشستگان، باید از سمت خود کناره میگرفتند. مهدی تاج – از مدیران وزارت اطلاعات که سالهاست در فوتبال حضور دارد- برای ماندن اما پرونده «جانبازی» ساخت. دستیار او در سپاهان اصفهان و فدراسیون فوتبال، محمدرضا ساکت، که براساس همین قانون از مقام خود کناره گرفت، همچنان پنهانی در نقش سرپرست تیم ملی به امارات متحده عربی سفر کرده است. دیگر اعضای فدراسیون فوتبال هم وضعیتی مشابه دارند.
برای آنها که به واسطه حضور در فوتبال با شرکتهای حامی مالی (اسپانسر) به توافق و شراکت رسیدهاند، دست کشیدن از بازار پررونق فوتبال و پولهای کثیفی که در آن جابجا میشود، سخت است و گاه هم ناممکن.
از این میان شاید یکی چون هدایتی، و پیش از او مهآفرید خسروی در داماش گیلان و محسن پهلوان در پدیده، با بداقبالی روبرو و به وقت نمایشهای مبارزه با «فساد» برای پنهان ماندن «بزرگان پشت پرده» قربانی شود. اصل ماجرا و هزارتوهای فساد که سالانه حداقل به روایت مجلس شورای اسلامی ۵۰۰ میلیارد تومان پول «کثیف» در آن جابجا میشود، همچنان پابرجا است.
بیشتر بخوانید:
نظرها
آرمان
بابک زنجانی پیش از زندان رفتنش گفته بود من ویترینم ! آیا امیدی هست که دیگر ویترینها و سرکوبگران بدبخت ملت عبرت بگیرند ؟