«حجاب مسئلهای صرفا پوپولیستی نیست»
محبوبه عباسقلی زاده - با این مخالفم که سلبریتی-کنشگری زنان توسط رسانههای غالب، گفتمان تغییر رژیم را به حرکت متکثر دختران خیابان انقلاب تحمیل کرد.
آیا مطالبه حجاب، سیاسی است؟ فعالان جنبش زنان، باید در مورد حجاب در چه عرصههایی کنشگری کنند؟ عرصه مقاومت در زندگی روزمره یا سیاست کلان؟ عصر ارتباطات نقش موثری در پیدایش و رونق جریانهای پوپولیستی در جنبش زنان ایرانی داشته است. فمینیستهای ایرانی نظرات متفاوتی درباره رویکرد فعالان زن با موضوع حجاب و پوپولیسم و کنشگری در جنبش زنان دارند.
نوشین احمدی خراسانی، نویسنده، پژوهشگر و فعال جنبش زنان، معتقد است، در شرایط کنونی بهتر است مطالبه حجاب را سیاسی نکنیم. او یکی از دلایل مهم سرکوب حرکت دختران خیابان انقلاب را سیاسی کردن و استفاده پوپولیستی از آن میداند. محبوبه عباسقلی زاده به رویکرد پوپولیستی به مسئله حجاب نقد دارد. استدلال او این است که حجاب در ماهیت مسئلهای پوپولیستی نیست که رویکرد پوپولیستی با آن خوانا باشد.
احمدی در مقاله «دختران خیابان انقلاب و پوپولیسم سیاسی» مینویسد:
«نیروهای پوپولیست غالباً به دنبال انحلال و ادغام مطالبات متکثر و گوناگون گروههای مختلف زنان، حول یک «خواسته به ظاهر اصلی» یا «مفهوم واحد» یا «سمبل»، و یا بهتر بگوییم «نه»ی بزرگ، هستند. در واقع گویی همه مطالبات موجود با برآوردهشدن یک «خواسته اصلی» و یا با یک «نه»ی بزرگ به تمام بدیلهای از قبل موجود (روشنفکران و همه گروههایی که هر یک بخشی از این مطالبات را نمایندگی میکنند) ممکن و متحقق میشود! برای نمونه میتوان به تلاش برخی نیروهای پوپولیست برای تقلیل و تجمیع مطالبات زنان، در یک مطالبه خاص و سمبلیک مانند «رفع حجاب اجباری» اشاره کرد.»
برای تأمل در چنین پرسش هایی، زمانه مجموعه گفتوگوهایی با چندین فعال زنان خواهد داشت. در نوشته قبلی زمانه با آزاده دواچی گفتوگو داشت. این بار سراغ محبوبه عباسقلیزاده، پژوهشگر و فعال حقوق زنان رفتهایم.
عباسقلی زاده به این پرسش که «آیا مطالبهی حجاب، سیاسی است؟» چنین پاسخ میدهد:
از زمانی که ما وارد دوره استعمار نو شدیم، حجاب به امر سیاسی تبدیل شد. زمانی که رضاشاه برای مدرن کردن جامعه کشف حجاب را اجباری کرد از همان دوران مسئله کدهای لباس به امر سیاسی تبدیل شد. بعدها آیت الله خمینی حجاب را در مبارزه مذهبی و ضداستعماری خود، به امری هویتی تبدیل کرد. خمینی پس از تشکیل حکومت، به تدریج حقوق زنان را شرعی کرد و حجاب را اجباری. حتی زنانی مثل من که زمان انقلاب نوجوان بودیم و به حجاب اعتقاد نداشتیم هم حجاب بر سر گذاشتیم، به عنوان تظاهری سیاسی و مخالفت با شاه و استعمار.
حجاب از آغاز جمهوری اسلامی تاکنون یکی از موضوعات مهم جنبش زنان بوده اما به خاطر شرایط نحوه برخورد با آن متفاوت بوده است. با توجه به فراز و فرودها بیشتر تمرکز جنبش زنان در چند دهه اخیر بیشتر به اصلاحات حقوقی و شریعت بوده است. موضوعاتی ساختاری مثل آزادی بدن و حجاب برای استراتژی گذاری جمع بزرگ جنبش زنان ریسک بالایی داشت و دارد. زیرا ما درباره زنانی حرف میزنیم که افزون برحجاب با مسائل روزمرهای مثل حقوق خانواده، طلاق، حضانت یا مشارکت سیاسی زنان نیز مواجهاند. در حوزه بدن هم مسئله سنگسار را داریم. گروههای کوچکی در جنبش زنان درباره حجاب همواره کنشگری کردهاند مثلا هما دارابی که خود را در سال ۱۳۷۲ در اعتراض به حجاب اجباری آتش زد.
اما در جنبش زنان به حجاب به عنوان امری که دست و پای زن را میبندد اولویت داده نشد. دلیلش هم این بود که پیش از این مسائل تبعیضهای قانونی دیگر دست و پای زنان را بسته بود. بحث ما ورود به حیات سیاسی بود و حجاب اولین مانع ما نبود ضمن اینکه میدانستیم حجاب امری هویت بخش برای رژیم بود. درعین حال حرکتهای حقوقی و اصلاحی و قدم به قدم، استراتژی جنبش زنان را تشکیل داده است.
عباسقلی زاده نیز مانند احمدی خراسانی معتقد است، سازماندهندگان جنبش زنان حجاب را در دوران پس از انقلاب ۵۷ به طور استراتژیک به زندگی روزمره زنان واگذار کردند. او در این باره میگوید: «ما باور داشتیم اگر بتوانیم زنان را یاری کنیم تا توانمند شوند و به خودآگاهی و آزادی درونی برسند، برای آزادی بدن خود از پوشش اجباری نیز حقطلبی میکنند.»
عباسقلی زاده درباره مسئله چگونگی برخورد کنشگران زن با حجاب در شرایط امروز میگوید:
«امروز شرایط تکنولوژیکی و اقتصادی تغییر کرده و فضایی فراهم شده که افراد تک به تک میتوانند صدا داشته باشند. در این دوره که تودهها به صورت نقطهای از طریق شبکههای اجتماعی صدا یافتهاند، مسئله حجاب نیز وارد عرصههای اجتماعی شده است. در این دوره جامعه مدنی که جامعه متشکل و سازماندهنده در فضای واقعی به عنوان واسطه مطالبات مردم بود، کنار زده میشود و حوزه فراگیر و توده وار وارد عرصه عمومی میشود. در چنین شرایطی سازماندهندهها باید از این واقعیت استفاده کنند و به دنبال روشهایی باشند که با جامعه تبادل داشته باشند.
او در پاسخ به رویکرد پوپولیستی در جنبش زنان درباره مسئله حجاب میگوید:
«مسئله موافقت یا مخالفت من با روش توده وار متکی به سلبریتیها در شبکههای اجتماعی نیست. نقد من چگونگی سازماندهی تودهها در شرایط امروز است. مسئله این است که این حرکتهای توده وار چطور میخواهند به ثمر برسند.»
پوپولیسم صرفا منفی نیست بلکه میتواند مثبت هم باشد. اولین نقد عباسقلی به رویکرد پوپولیستی به حجاب در ایران این است که این مسئله ماهیتا مسئلهای پوپولیستی نیست که رویکرد پوپولیستی با آن خوانا باشد. مسئله حجاب یکدست نیست بلکه از نظر فمینیستی چندوجهی است. به این معنی که نگاه قومیتها، مذاهب و طبقات مختلف مردم به آن متفاوت است. بنابراین ما نمیتوانیم بگوییم حجاب خواستی پوپولیستی است. به این دلیل میتوانیم مسئله حجاب اختیاری را مطرح میکنیم نه مسئله حجاب را.
نقد دیگر او این است که کسانی که مخالف حجاب هستند هم با انگیزههای مختلفی حجاب را نمیخواهند. گفتمانهای غیر سیاسی، اصلاح طلب یا برانداز و غیره در مطالبه رفع حجاب اجباری سهیماند. به گفته عباسقلی زاده اما تنها گفتمان برانداز است که با صدای تغییر رژیم از طریق رسانههای جریان اصلی خارج از کشور و شبکههای اجتماعی بر صداهای دیگر غالب شده است.
زمانه در پایان درباره حرکت «دختران خیابان انقلاب» از عباسقلی زاده میپرسد. او با تحلیل احمدی خراسانی درباره عدم گسترش این حرکت توافق نظر دارد و میگوید: «از آنجایی جامعه مدنی سازماندهنده حرکت دختران خیابان انقلاب نبود برای ادامه آن و هزینهها نیز برنامهای نبود بنابراین افراد به صورت فردی باید هزینه میدانند. من تا اینجا موافق سیاسی کاری هستم. اما با این مخالفم که سلبریتی-کنشگری زنان توسط رسانههای غالب، گفتمان تغییر رژیم را به این حرکت متکثر دختران خیابان انقلاب تحمیل کرد. سلطه گفتمانی این سبلریتی-کنشگران هزینه زنان را بسیار بالاتر برد.»
گفتوگو با محبوبه عباسقلی زاده را میشنوید.
نظرها
نظری وجود ندارد.