● دیدگاه
تحصن معلمان و پاسخ به واکنش وزیر: معلمان سالهاست از تربیت سنتی دست شستهاند
محمد بطحایی در واکنش به آخرین دور تحصن معلمان این حرکت را کماهمیت و ضد عدالت خواند. مجید کریمی، عضو انجمن صنفی معلمان کردستان به او پاسخ داده است.
بر اساس فراخوان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان کشور طی روزهای ۱۲ تا ۱۴ اسفند ماه ۷۹، معلمان در بسیاری از شهرها و روستاهای ایران در چندین استان در دفاتر مدرسهها به تحصن پرداختند و از حضور در کلاسهای درس خودداری کردند تا بار دیگر و به شیوهای قانونی، مسالمتآمیز و مدنی، خواستهای مشروع خود را مبنی بر آزادی معلمان زندانی، تحصیل رایگان، حذف مدارس پولی، رفع تبعیض در پرداختها میان کارکنان دولت، معیشتی آبرومند، بیمه کارآمد و ... به گوش مسئولان برسانند.
البته این تحصن در ادامه تحصنهای دو روزه در هر یک از ماههای مهر و آبان سال جاری بود که با به نتیجه نرسیدن مذاکرات میان تشکلهای صنفی با فرادستان آموزش و پرورش بر سر موارد ذکر شده، معلمان ناچار به اعتصاب سه روزه اخیر شدند: سومین روز اعتصاب معلمان و واکنش آموزش و پرورش
بعد از این تحصن موفق که در دهها شهر و روستا و صدها مدرسه برگزار شد، محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش در سخنانی ضمن کم اهمیت دانستن تحصن معلمان، این کنش مدنی را دارای اثر نامطلوب تربیتی بر دانشآموزان عنوان کرده و آن را ضد عدالت برشمردند.
- بیشتر بخوانید: وزیر آموزش و پرورش معلمان معترض را به «بیعدالتی» متهم کرد
با توجه به اینکه اینجانب با سابقه ۲۱ سال تدریس در دبیرستانهای سقز و مریوان و موفق در تفهیم مطالب و مفاهیم درسی به دانشآموزان (با توجه به بازخوردی که از دانشآموزان، اولیاء آنها و کادر اجرایی مدارس گرفتهام)، در نظر دارم این دو مفهوم به کار گرفته شده در سخنان وزیر را برای ایشان بازتعریف کنم، به امید این که به تفهیم مطلب برایشان کمکی کرده باشم.
دو مفهوم "تربیت" و "عدالت" واژگان کلیدی در سخنان وزیر بودند که با ذهنیتی سنتی و کهن از تفسیر این مفاهیم و بر اساس همان پیشینه ذهنی از آموزههای مکتبخانهای، سعی در محکوم کردن حرکت به جا و مدنی معلمان داشتند. (البته از جنبه حقوقی و قانونی اعتراض را حق معلمان دانستند ولی تحصن را خیر، گویا تحصن شکلی از اعتراض نیست! شکی نیست که جناب وزیر یا دچار تعارضگویی هستند یا نوع دیگر کنش صنفی را که همان تجمع است ترجیح میدهند که لازم است شورای هماهنگی در صورت عدم پاسخگویی مسئولان، این مورد را هم برای ماههای آینده در دستور کار قرار دهد.)
تربیت، عدالت و اهداف تربیتی در آموزش نوین با آنچه در ذهن ایشان است فرسنگها فاصله دارد و متاسفانه بخش بزرگی از حاکمیت همین نگرش را دارند که اکنون در مواجهه با مسائل مختلف دچار استیصال شده و از حل مسائل عاجز ماندهاند، طوری که شکاف بین دولت و ملت و انواع شکافهای اجتماعی و طبقاتی به حد اعلای خود رسیده است.
حال به بازتعریف این دو مفهوم مهم در سخنان وزیر میپردازم که تعریفی مدرن و امروزی از این مفاهیم است.
۱- تربیت: تربیت را در فرهنگهای لغت به معنی پروراندن، پرورش دادن، ادب یاد دادن، آداب و اخلاق به کسی آموختن معنا کردهاند.
در قدیم هدف از تربیت، پرورش انسانهایی بود که مطیع و فرمانبردار باشند، هدف از تربیت سنتی رعایت سلسله مراتبی بود که مربی به متربی القا میکرد و تخطی از آن را عین طغیان قلمداد میکردند. در این نوع تربیت انسانهایی رام و راهور پرورش مییافتند که نه خبری از پرسشگری در میان آنها بود و نه از حق و حقوق انسانی خود در برابر حکام جابر چیزی میدانستند.
ملایان که عهدهدار امر تربیت بودند به پرورش انسانهایی میپرداختند که خود را مکلف به انجام تکالیف بدانند و عبد و عبید صالح باشند. ملا، فقیه و مفتیان زمان با تکرار مکررات اهداف مورد نظر را در ذهن متعلمان جای میدادند و آنان نیز بدون کوچکترین اعتراضی پذیرا میشدند.
آری! این نگرش ارباب و رعیتی، بندگی و تکلیفمحوری، اطاعت محض و بیچون و چرا، پذیرش سلسله مراتب شاه و شیخ و فئودال و رعایا اساس این نگاه تربیتی و مکتبخانهای بود.
اما هدف از تربیت مدرن نه پرورش انسانهایی گوش به فرمان و پذیرا و بدون پرسش، بلکه پرورش شهروندانی آگاه است که حقوق سیاسی و اجتماعی خود را با جرات مطالبه میکنند، پرسشگر هستند، نقادند و ستم و اجحاف را بر نمیتابند.
اکنون سالهاست که معلمان این سرزمین از تربیت سنتی و اهداف آن عدول کردهاند و به تربیت دانشآموزانی معترض و عدالتخواه، مطالبهگر، پرسشگر و نقاد پرداختهاند که رسیدن به حقایق بر مبنای خرد و عقلانیت را فرا رو قرار داده و برای رسیدن به پاسخهای درست در رابطه با جهان هستی، متد و روش علمی را برای کشف رموز آن به کار میبندند و برای پاسخ به سوالات خود به هالههای نور و ارواح و اجنه متوسل نمیشوند.
معلمان سالهاست در شیوه تربیتی مدرن خود به تربیت دانشآموزان و شهروندانی پرداختهاند که خود را صاحب حق و حقوق سیاسی و اجتماعی میدانند و البته مسئولیتپذیر در برابر همنوعان، اجتماع و زیستبوم خود هستند.
ما سعی کردهایم دانشآموزان و شهروندانی تربیت کنیم که جهان متکثر و متنوع را دریابند و در عین اینکه شهروند جهانی باشند، برای ارتقا و توسعه مملکت خود نیز بکوشند (البته شاید بعضیها واژه "سیتیزن" یا شهروند را تنها برندی از یک ساعت مچی ژاپنی بدانند).
تربیت مدرن، تربیت و پرورش شهروند ذی حق است که اطاعت بیچون و چرا و بدون پرسش برایش بهایی ندارد. شهروند امروز حقوق خود را مطالبه میکند. حق مشارکت در امور سیاسی و اجتماعی با حقوق برابر برای خود قائل است و یک زندگی استاندارد و آبرومند را برای خود طلب میکند.
لذا ما معلمان و دانشآموزان تنها تبعههای ساده یک کیان سیاسی نیستیم که مطلوب مستبدان باشد بلکه شهروندانی صاحب حق هستیم که یکی از حقوق مسلم ما همان حق اعتراض است. لذا این کنش نه تنها ضد تربیت نیست بلکه عین تربیت مدرن است.
مشکل اینجاست که مواجهه مسئولان و حاکمان این دیار که دموکراسی در آن غریب و مهجور است مواجهه عهد قاجاری است و توقعها همان توقع و انتظارات ملا و مکتبخانه. و همین است که سخن همدیگر را نمیفهمیم و مطالبات چندین ساله ما معلمان همچنان بر زمین میماند و جواب حقخواهیها، زندان، تبعید، اخراج، تعلیق و ... است و این شکاف عظیم دولت و ملت را سبب شده است.
۲- عدالت: عدالت نیز در تعریف سنتی و افلاطونی آن پافشاری بر ایجاد جامعهای "کاست" است که هیچ گروه و طبقه اجتماعیای خواستار رسیدن به طبقه بالاتر نشود. در تقسیمبندیای که افلاطون از عدالت ارائه میکند، جامعه به سه طبقه حاکمان که نهادشان از طلاست، جنگاوران و سپاهیان که از نقرهاند و برزگران و پیشهوران که از آهناند تقسیم میشود. هر کدام اینان باید به طبقه خود راضی باشند تا نظم شهر یا مدینه به هم نخورد (البته تعریف عدالت نزد افلاطون شامل جنبههای دیگری از نفس آدمی و زندگی اجتماعی میشود که مد نظر این نوشتار نیست).
گویا این مفهوم "عدالت" نیز در نگاه و نظر جناب وزیر مربوط به قرون و اعصار گذشته است و به نوعی تعریفی افلاطونی و سنتی از آن دارند، اما نگاه امروزین به عدالت مبنی بر مولفههایی چون برابری و عدم تبعیض است، عدالت در تساوی حقوق و توزیع آن بر مبنای شایستگی، برابری در آزادی.
لذا عدالت با سه وجه مهم آزادی، برابری و پاداش برای خدماتی که در جهت خیر همگان است تعریف میشود.
بر این مبنا معلمان حق اعتراض دارند و البته نوع اعتراض خود را در چهارچوبهای قانونی خود مشخص میکنند و در این راستا از کسی کسب تکلیف نکرده و نخواهند کرد.
امروزه اگر معلمان نسبت به زندانی شدن همکارانشان، وجود مدارس کپری، عدم پرداخت عادلانه حقوق و مزایا، بیمه ناکارآمد، عدم تحصیل رایگان، پولی شدن مدارس و تبعیضات آموزشی، افت کیفیت آموزش، ناایمن بودن مدارس و ... معترضاند، این نه تنها تناقضی با عدالت از نگاهی انسانی و برابر ندارد، بلکه عین عدالت است با تعریف مدرن آن.
لذا پیشنهاد میشود وزیر و معاونان و مشاوران ایشان با مطالعه متون جدید خود را از دایره تعاریف سنتی بر مبنای متون قدیمی که هدف آن راضی کردن رعایا به سرنوشت مالامال از ادبار و بدبختی است رها کرده و اندکی خود را به روز کنند تا از قافله تمدن بشری جا نمانند.
پر واضح است که پاسخهای کهنه به نیازهای جدید هر سیستمی را به نابودی خواهد کشاند.
- در همین زمینه
نظرها
نظری وجود ندارد.