انتقال منیره عربشاهی، مادر یاسمن آریانی به زندان قرچک ورامین
منیره عربشاهی، مادر یاسمن آریانی که چند روز قبل به دلیل اعتراض به حجاب اجباری بازداشت شد، زندانی و به زندان قرچک ورامین منتقل شده است.
منیره عربشاهی، مادر یاسمن آریانی که چند روز قبل به دلیل اعتراض به حجاب اجباری بازداشت شد، زندانی و به زندان قرچک ورامین منتقل شده است.
یاسمن آریانی که روز چهارشنبه ۲۱ فروردین ماه ۹۸، توسط ماموران نیروی انتظامی بازداشت و به بازداشتگاه وزرا منتقل شده بود، پس از اعزام به دادسرا به مکان نامعلومی منتقل شده است. به پدر یاسمن آریانی گفته شده که او نیز به زندان قرچک ورامین منتقل خواهد شد.
منیره عربشاهی، مادر یاسمن آریانی روز چهارشنبه ۲۲ فروردین ماه پس از مراجعه به بازداشتگاه وزرا بازداشت شد. او طی تماسی با خانواده از انتقال خود به زندان قرچک ورامین خبر داده اما از دلایل بازداشت این دو شهروند اطلاع دقیقی در دست نیست.
یاسمن آریانی نخستین بار در تاریخ ۱۱ مردادماه ۹۷، همراه با حدود ۵۰ نفر دیگر در جریان تظاهرات سراسری مردادماه در تهران، بازداشت و به زندانهای تهران بزرگ و قرچک ورامین منتقل شده بودند. او به همراه سایر زنان بازداشت شده در این پرونده، اواخر مهرماه سال گذشته به بند زنان زندان اوین منتقل شده و توسط قاضی مقیسه به اتهام«اخلال در نظم عمومی» به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
یاسمن آریانی پس از بازداشت در تماس کوتاهی با خانواده خود گفته که با شکایت دادسرای ارشاد بازداشت شده است.
دوشنبه گذشته این فعال مدنی و بازیگر تئاتر که در حال آماده شدن برای بازی در نمایش «اکتورز استدیو» در تماشاخانه ملک بود از توقیف نقش خود در این تئاتر و کنار گذاشته شدن توسط وزارت ارشاد خبر داده بود.
این فعال مدنی ۲۳ ساله به شکل علنی در کمپین ضد حجاب اجباری چهارشنبههای سفید فعالیت میکرد و فیلمها و عکسهای اعتراضات خود را به اشتراک میگذاشت.
نظرها
حقیقتگو
بسیاری ازخدمه بیمارستان ها وهمچنین بیماران روپوش برتن دارند که یکی ازاهدافش برای متمایزومشخص بودن تابعیت آنها به بیمارستان است...وزندانی ها هم البسه زندانی برتن دارند که آنهم مشخص شود زندان نشین هستند وتابعیت زندان را دارند....حجاب هم روپوشی است که تابعیت برده بودن اسلام واربانان اسلام را مشخص می کند..رژیم آخوندسانانی که نتنها ادعای مالکیت کشوررا دارد بلکه ادعای مالکیت مردمانش را هم بابرتن کردن اجباری روپوش وحجاب برده بودن را دارد..مشکل رژیم آخوندی دگرکونی درجامعه برده گان است که به برده بودن تن درنمی دهند...وفقط دختران وزنان نیستند که باید به حجاب اجباری تن دردهند بلکه بسیاری ازمردها و اقایان محترمی دراین کشوروجوددارند که انکارحجاب مجازی تمامی هیکل شان رادربرگرفته وچشم ها وگوش ها ومغزهایشان وغیرت وهمت ووطن داریشان را پوشانده است..وگرنه ایران چنین نمیشد که شده است!!!
تا قمر در عقربه, کار ما همینه
"حقیقتگو" جان اون نکته آخری که مطرح کردید, شاید اساسی ترین دلیلی باشد که چرا و چگونه این آخوندها تا به حال ۴۰ ساله که دوام آورده اند. منتها قضیه مقداری پیچیده تر و دردناک تر از اینهاست. سیاست اصلی آخوندها از روز اول (بر مبنای آموزش از استادان استعمارگر انگلیسیی شان) سیاست تفرقه بنداز و حکومت کن بوده است. تفرقه بین شیعه و سنی, بین ترک و کرد (اورمیه), بین مسلمان و بهایی,... حالا چه نوع تفرقه ای در کل کشور بهتر از تبدیل کردن نیمی از جامعه ایران: زنان ایرانی, به شهروندانی درجه دوم (که نه حق دارند قاضی بشوند, نه شهادت شان در دادگاه برابر شهادت مردان است, نه حق سفر بدون اجازهء مرد خانه دارند و هزار و یک نوع دیگر تبعیض و بی عدالتی) به وسیلهء یک سیستم گستردهء آپارتاید-جنسی. که این دقیقا همان کاری است که ج.ا. ۴۰ ساله که دارد با رضایت و همکاریِ (مستقیم و غیر-مستقیم) اکثریت مردان ایرانی انجام می دهد. این مرض و سرطان شوونیزم مردسالارانه در فرهنگ ایرانی هم مقوله ای فرا-طبقاتی است, و متاسفانه رایج بین اکثریت قریب به اتفاق مردان ایرانی؛ از شاه کشور تا "رفیق" چپ (که در عین حالی که فاحشه بازی اش را انجام می دهد, اما در "انتقاد" به رفقای زن چیزی کم نمی آورد), از تحصیل کرده و دکترا گرفته از دانشگاه برکلی کالیفرنیا, تا کارگر ساختمانی, تا فارس, کرد, ترک,...سنتی, مدرن, پسین-مدرن, پسین-زهرمار, پسین-کوفت کاری,و.... تا زمانی که این صورت مسئله (همکاری های مستقیم و غیر-مستقیم مردان ایرانی در ستم ورزی بر زنان کشور) یک تغییر اساسی, بنیادین, کمی و کیفی نکند, و اکثر مردان ایرانی اجحاف در حقوق زنان و تبعیض بر آنان را مشکل خود حساب نکرده و آنرا درونی نکنند , به قول معروف "تا قمر در عقربه, کار ما همینه!"
بردیا
کاربری که نام خود را ننوشتهاند (تا قمر در عقربه...) به نکتهای اشاره کردهاند اما کل مطلب را نگفتهاند. حقیقت این است که جامعه ایران دوشقه نشده است. بانوان کشومان بخشی از ایرانیان هستند که شهروند درجه دو محسوب میشوند، بسیاری از ایرانیان در سرتاسر کشور (زنان و مردان) هستند که از تمامی و یا دستکم بخش مهمی از حقوق اجتماعی محرومند: آنها بهاییان، مسیحیان، سنیها، کُردها، اهل حقها، طرفداران چپ، طرفداران احزاب مختلف، و بسیاری دیگر. جامعه ایرانی 40 سال است که هزار پاره شده است. فقط دو حزب استمرارطلب و اصولگرا در این سالها شهروند درجه یک بودند و این اواخر دایره خودی بسیار تنگتر شد تا جایی که این نظام بشدت یک دست، حتی از سایه خود نیز واهمه دارد. این اصل تفرقه بیانداز و حکومت کن در جمهوری اسلامی به بن بست بدی رسیده و احتمالاً درس خوبی به طرفداران این ایده بود، که زیاد از آن استفاده نکنند!