معنای توقیف رمان «بند محکومین» کیهان خانجانی
وزارت ارشاد اسلامی نخستین رمان کیهان خانجانی را بعد از هفت چاپ توقیف کرد. این اثر یک سند اجتماعی از جامعه محکومین ایران است.
وزارت ارشاد اسلامی رمان «بند محکومین» نوشته کیهان خانجانی را توقیف کرد. نمایشگاه کتاب تهران هفته آینده برگزار میشود. ارشاد اسلامی این کتاب را که به چاپ هفتم رسیده از حضور در نمایشگاه کتاب تهران نیز محروم کرده است.
کیهان خانجانی ۲ خرداد ۱۳۵۲ در رشت متولد شده و در دیدار با نصرت رحمانی و در اثر آشنایی با احمد گلشیری در کارگاه داستاننویسی دانشگاه دهاقان اصفهان به داستاننویسی روی آورده است. از این نویسنده دو مجموعه داستان و یک رمان منتشر شده: مجموعه داستانهای «سپیدرود زیر سی و سه پل» (۱۳۸۳)، «مردی که میسوخت» (۱۳۹۵) و رمان «بند محکومین» که نشر چشمه در سال ۹۷ آن را منتشر کرد و به زودی در کمتر از یک سال به هفت چاپ رسید. نخستین مجموعه داستان خانجانی نامزد پنجمین دوره جایزه هوشنگ گلشیری بود و جایزه بهترین مجموعه داستان ششمین دوره مهرگان ادب را نیز دریافت کرد.
«بند محکومین» مضمونی بدیع و بافتی آشنا دارد: رمان در زندان لاكان رشت میگذرد، در بند محكومین. نویسنده تلاش میکند با راه یافتن به سرگذشت زندانیان پیوندی بین آنها برقرار کند. این پیوند درونی بین انسانهای محکوم چفت و بست رمان را میسازد. خانجانی در گفتوگویی درباره چند و چون شکلگیری چنین ایدهای در ذهنش به آوردن بیتی از شعر «کاوه یا اسکندر» اخوان ثالث اکتفا کرده است.
«هرگاه به این وضعیت از شعر اخوان رسیدیم "آبها از آسیاب افتاده است، دارها برچیده، خونها شستهاند..." خدمتتان خواهم گفت.»
به گفته حسن موسوی چلک، رییس هیات مدیره انجمن مددکاران اجتماعی ایران، در «هر ساعت ۵۰ نفر وارد زندانها میشوند». با این حساب هر روز ۱۲۰۰ زندانی و هر سال ۴۳۸ هزار نفر در ایران به زندان میرود و به یک معنا از هر ۲۰۰ ایرانی، هر سال یک نفر سر از زندان درمی آورد. به این اعتبار میتوان گفت «بند محکومین» کیهان خانجانی یک سند اجتماعی است از جامعه محکومینِ ایران.
امین فقیری، از نویسندگان برجسته قبل از انقلاب در معرفی رمان «بند محکومین» مینویسد:
«ما آگاه میشویم که زندان لاکان رشت ۲۵ اتاق دارد و ۲۵۰ محکوم. از هر نوع مجرم در این اتاقها زندگی میکنند و همگی آنها از دو شخصیت بزن بهادر پرنفوذ با نامهای آزمان و آخان حساب میبرند و تبعیت میکنند. راوی داستان که خود جزو محکومین است، منتها با جرمی به مراتب کمتر از دیگران، یکایک شخصیتهایی را که مورد نظر هستند معرفی میکند. نام راوی "املیانو زاپاتا"ست. این زاپاتاست که به عنوان اول شخص همه چیز را با خواننده درمیان میگذارد. شگردی که نویسنده به کار میبرد این است که در آخرِ هر حکایت با جملهای کسی را معرفی میکند که میخواهد در فصل بعدی حکایت، زندگی و منش و کردار و علت محکومیتش را بگوید (…) روایتی که نویسنده برای نوشتن حکایت شخصیتهای رمانش پی گرفته است، در ادبیات کلاسیک ایران مثل هزار و یک شب و سمک عیار هم دارای سابقه است.»
به گفته امین فقیری، نثر چکشی و تلگرافی و سرشار از طنز خانجانی از ویژگیهای برجسته این اثر است. از دیگر ویژگیهای این اثر بازسازی لحن و لهجه شخصیتهاست. خانجانی میگوید:
«من گیلهمرد هستم، گیلکی را خوب میگویم و میفهمم. اما برای تبدیل آن به فارسی و استفاده از ظرفیتهایش، واقعاً وقت و انرژی صرف کردم و کتابهای تخصصی و داستانهای بومی سایر نقاط ایران را خواندم. چون همیشه علاقه وافری داشتم به متون کهن، متوجه شدم بسیاری از ظرفیتهای آن متنها و گیلکی مشابه است.»
امین فقیری نیز در نقد این اثر از این نکته غافل نمانده که رمان «بند محکومین» از عشق و علاقه نویسنده به دیار خود نشان دارد. کیهان خانجانی درباره میزان رضایتش از این کتاب سخن دوپهلویی گفته بیانگر این معنا: فاصلهای وجود دارد بین آنچه که میخوانیم و آنچه که در بیرون از ما اتفاق میافتد:
«هنر ادغام امر واقع و امر خیالی و امر نمادین است با ساختار و فرمی که جهان تازه بسازد در مقابل جهان دروغینی که داریم. چنین آثاری علیالظاهر دروغین، بسیار واقعیترند از امر دروغینی که بازتولید و تبلیغ میشود. از بند محکومین راضی نیستم اما از "بند محکومین" راضیام.»
بیشتر بخوانید:
نظرها
نظری وجود ندارد.