سرمایه اهدایی میلیاردرها: تبدیل نوتردام به بنای یادبود ریاکاری
اگر قشر فوق ثروتمند توانایی پرداخت میلیونها یورو بابت یک ساختمان را دارند، پس چه چیز مانع آن میشود که به گرسنگی و فقر خاتمه دهند؟ آنهم در شرایطی که چهره پاریس ماههاست از خشم جلیقهزردهای فرودست سرخ شده.
میراثی که دوسال پیش به سختی توجه کسی را جلب میکرد، حالا بهشدت ارزشمند شدهاست. میلیاردرهایی که در مقابل طرح مالیاتبرثروت فریاد خشم برمیآوردند، اکنون با طیبخاطر برای بازسازی نوتردام حاضر به پرداخت هرهزینهای اند. مکرون نیز به اهداکنندگان تبریک میگوید، بدون آنکه بپرسد که این همه پول از کجا آمده است؟ و مهمتر اینکه دلیل این بذل و بخشش چیست؟ وانگهی، اگر قشر فوق ثروتمند توانایی پرداخت میلیونها یورو بابت یک ساختمان را دارند، پس چه چیز مانع آن میشود که به گرسنگی و فقر خاتمه دهند؟ آنهم در شرایطی که چهره پاریس ماههاست از خشم جلیقهزردهای فرودست سرخ شده است.
در سال ۲۰۱۷ موج متلاطمی از اخبار در مطبوعات بینالمللی منتشر شدند که به نابهسامانی وضعیت نوتردام پاریس اشاره داشتند. مقامات کلیسای جامع توجه خبرنگاران را به تکههای کوچک سنگآهک جلب کردند که به تماس انگشتی جدا شده و فرومیریختند. مجسمههای گارگویل که سرشان افتاده بود، با میلههای پلاستیکی مرمت شده و تختههای چوبی جای طارمیهای فرو ریخته را گرفته بودند. این فرسودگی درنتیجه آلودگی، باران اسیدی و هشت قرن استفادهی مدام اتفاق افتاده بود، اما مقامات نیز بهخاطر بیتوجهیشان بیتقصیر نبودهاند. نگهبانان و ماموران نگهداری ساختمان درخواست پول بیشتر کرده بودند، اما نه دولت اقتصادی فرانسه حاضر به پرداخت هزینه کافی بود، و نه ثروتمندانی که مدام در مورد افزایش مالیات غرولند میکردند.
سپس، هفته مقدس سررسید و آن دوزخ کنار رود سن پدیدار شد و ناگهان هیچکس خبر نداد چهطور و چگونه این اتفاق افتاد. رئیس جمهور فرانسه، امانوئل مکرون پس از سالها سخنرانی و خطابهسرایی در مورد عقبکشیدن بخش دولتی، اکنون میخواهد از اندوخته دولت به مدت پنج سال هزینهای هنگفت صرف بازسازی کلیسای جامع متلاشیشده کند. باران بذل و بخشش طبقه میلیاردر فرانسه نیز جاری است. در طول سه روز ۱۰۰ میلیون یورو از فرانسوا هنری پینو، صاحب نهایی برند گوچی و ایو سن لوران، ۲۰۰ میلیون یورو از خانواده آرنو، صاحبان برند لویی ویتون، و ۲۰۰ میلیون یوروی دیگر از صاحبان لو رئال، خانوادهی بتنکور مایرز، و همچنین ۱۰۰ میلیون یورو از طرف کمپانی توتال،کمپانی بزرگ نفتی فرانسه، به کلیسا اعطا شده است.
از این دو اپیزود که تنها دو سال اختلاف زمانی دارند، میتوان دو نتیجه گرفت. اول آنکه آنچه طی این هفته رخ داد، نمایش قابلتوجهی بود از هماهنگی بین بخش دولتی و سخاوتمندی بخش خصوصی در خدمت هدفی واحد؛ یعنی ترمیم یکی از گنجهای جهان. و دوم آنکه کلیسای بازسازیشده یادبودی خواهد بود از ریاکاری سترگ سیاستهای ریاضت اقتصادی.
میراثی که دوسال پیش به سختی توجه کسی را جلب میکرد، حالا بهشدت ارزشمند شدهاست. میلیاردرهایی که در مقابل طرح مالیاتبرثروت رئیس جمهور پیشین -فرانسوا اولاند فریاد خشم برمیآوردند، اکنون با طیبخاطر حاضر به پرداخت هرهزینهای اند. امانوئل مکرون، سیاستمداری که بهکرات به فقرا گفته باید با خرج کمتر زندگی کنند و از کارگران خواسته که بیشتر به رئیسهایشان بدهند، امروزه نقش یک رهبر ملی همچون شارلدوگل را، البته با واکس موی بیشتر، بازی میکند. و پایتختی که در طول چند ماه گذشته تحت محاصره فرودستان زحمتکش جلیقهزرد بودهاست، بار دیگر ثروت عظیمی را به یاد میآورد که تنها در دست شهروندان معدودی است. شاهد آن هستیم که هر آنچه تا اواخر ۲۰۱۷ غیرممکن به نظر میرسید، امروزه در سال ۲۰۱۹ حیاتی و ضروری پنداشته میشود.
البته مسلما ترجیح بر آن است که میلیونها سرمایه خصوصی از زیر بالشتهای پر قو بیرون کشیده شده و خرج امور عمومی شوند، اما همچنین باید پرسید چرا یک آتشسوزی عظیم محرک چنین اقدامی شده؟ و دیگر آنکه چرا اهداکنندگان سخاوتمند برای خرجکردن پولشان در اولویتهایی که به شکل دموکراتیک انتخاب شدهاند، این قدر خسیس اند و در واقع با پرداخت مالیات، اینقدر سر ناسازگاری دارند؟ اگر قشر فوق ثروتمند توانایی پرداخت میلیونها یورو بابت یک ساختمان را دارند، پس چه چیز مانع آن میشود که به گرسنگی و فقر خاتمه دهند؟
عدهی قلیلی هم البته این سوال برایشان پیش آمده که در این میان کلیسای کاتولیک با سرمایه مولتیمیلیاردیاش چقدر هزینه خواهد کرد؟
مطبوعات اما ترجیح میدهند مبهوت مبالغ نُهرقمیای بمانند که از جیب جادوی ثروتمندان خارج شده. در همین حال، مکرون و دیگران نیز به اهداکنندگان تبریک میگویند، بدون آنکه بپرسند که این همه پول از کجا آمده است؟ برخی حتی فراتر میروند؛ سردبیر مانیویک تا آنجا پیشرفت که در شبکههای اجتماعی اظهار کرد: «میلیاردرها میتوانند گاهی واقعا به کار بیایند.» خب، بله. و دموکراسی نیز میتواند همین قدر دلسردکننده باشد، و فراتر از آن، برابری یک مانع بزرگ بهحساب بیاید.
اما اگر با چشمانی باز به این منظره نگاه کنیم، زشتیهای نهچندان کم آن را به روشنی خواهیم دید. به محض پرداخت ۱۰۰ میلیون یورویی پینو، مشاورش ژان ژاک آیاگون از پیشنهاد کاهش ۹۰ درصدی مالیاتِ تمامی اهداکنندگان، سخن گفت. به عبارت دیگر، دولت فرانسه باید خرج بخش اعظم سخاوتمندی میلیاردرهای عزیزش را بپردازد. البته این پیشنهاد بهسرعت رد شد، اما فرد پیشنهادکننده ابدا آدم سادهلوحی نیست. آیاگون، وزیر فرهنگ اسبق به خوبی آگاه است که فرانسه با اغماض، تسلیم کسر ۶۰ درصدی مالیات میشود: تا اینجای کار به ازای هر ۱۰۰ میلیون یورویی که سرمایهداران کاسبمسلکانه اهدا کردهاند، دولت ۶۰ میلیون یورو خواهد پرداخت. البته دستکم تا اینجا به گزارش رویترز خانواده پینو خارج این گود نشسته و خواستار معافیت مالیاتی نشدهاند.
و اما منبع مالی ۲۰۰ میلیون یورویی که از طرف ثروتمندترین مرد فرانسه اعطا شده است، یعنی برنو آرنو، شخصی که چند سال پیش خبر درخواستش برای دریافت تابعیت بلژیکی رسانهای شد. سخنگوی او البته اظهار داشت که این مساله نه در راستای مزایای مالیاتی، بلکه صادقه برای بهتر اداره کردن کسب و کارش بودهاست. ابدا نه به این دلیل که مالیات بر ارث در بلژیک تنها ۳ درصد است، و در فرانسه این رقم به ۱۱ درصد میرسد، خیر قربان.
چنین وانفسایی البته مختص فرانسه نیست، بلکه رسمی معمول و بینالمللی است. نگاهی به تیتر اول اخبار پنجشنبه گاردین بیندازید تا دریابید که چه طور یک درصد از مردم انگلیس صاحب پنجاه درصد از خاک آن اند. یا اینکه آمار و ارقام سال پیش آکسفام را بهخاطر آورید؛ ۲۲۰۰ میلیاردر جهان ۱۲ درصد ثروتمندتر شده، درحالیکه جمعیت ۳,۵ میلیاردی فرودستترینمردم جهان، ۱۱ درصد فقیرتر شده. آنها که در راس هرم اند ثروت خود را از آنها که در کف هرم اند، استخراج میکنند. با اینوجود، زمانی که پول خردی برایمان میاندازند، میایستیم به کفزدن. تمام آنچه به چشم من می آید سلفیای با نوتردامی بازسازیشده است که از قرار معلوم در گالری آرنو یا مرکز بازدیدکنندگان لورئال موجب تفاخر خواهد شد. سرتان را درد آوردهام، اما بگذارید توجهتان را به گالری ساکلر در منطقه سرپنتاین لندن نیز جلب کنم که در کمال بخشندگی از طرف خانوادهای اهدا شدهاست که میلیونها میلیون درآمد خود را در ازای اعتیاد جماعتی به مشتقات تریاک کسب کردهاند.
و در ادامه این لیست طویل ازکنایات، بد نیست به این نکته اشاره کنیم که چه طور کلیسای جامع کاتولیک به ما خاطر نشان میکند که قدمی فراتر از داد و ستد عفو در قرون میانه برنداشتهایم؛ آن زمان نیز اغنیا میتوانستند با انباشت دارایی خود و سپس اهدای مقداری از آن به کلیسا، نام نیکی از آن خود ساخته و رستگاریشان را تضمین کنند. به قول برادر روحانی تِتزل: « با انداختن هر سکه طلا در خزانه، روح نجاتیافتهای به سمت بهشت به پرواز در میآید.»
منبع: گاردین
بیشتر بخوانید:
نظرها
کارو
تحلیل بسیار خوبی از اقتصاد پنهان نهادهای خیریه و مذهبی بود، و به نظرم لازم است که دوستان ما در ایران نیز وقتی دربارۀ خیریه ها و نهادهای مذهبی و از این دست مؤسسات صحبت میکنند، به فکر این روابط اقتصادی پشت پرده باشند و مقهور زیبایی ظاهری امور خیریه نشوند. به ویژه اینکه در روزهای سیل فراگیر در ایران نیز قرار داریم و بازار نیکوکاری و امداد گرم است و این بار دولت و سپاه در «کار خیر» گوی سبقت را از همه دزدیده و درهای تجارت خیریه را به روی همه مسدود کرده اند، تا هم سود این جهان و هم خیر آن جهان در انحصار خودشان باقی بماند!
احسان
کل حرف این مقاله اینه که سرمایه داری بده، دموکراسی بده راستم میگه دیکتاتوری خوبه اونم از نوع اسلامیش
روزبه
این کمکها هزینه یکباره است و کلی به اسم و برند شخص و شرکت کمک میکنه. ولی مالیات تقریبا یک هزینه جاری و دائمی که ماه ها و سالها باید پرداخت بشه و هیچ بازدهی از دید سرمایه داران برای آنها نداره. مثلا ۱۰۰ میلیون یکبار کمک با هزارجور تبلیغ یا ۱۵ میلیون هرماه برای سالهای سال بدون هیچ بازده مستقیم برای سرمایه دار.
Ali
با حرف کارو در اینجا موافقم (علیرغم اینکه با هم مواضع متفاوتی از نظر سیاسی داریم) و با روزبه هم. اما یک نکته هم در گفتار نویسنده ی بوست کولونیال مقاله کاملا بیجاست: این بنا را همانقدر میشناختند که بناهای نظیر تاج محل ایشان را. اینجور ردیه مقاله را با رنگی دیگر جلوه میدهد که بر مباحث درستش هم اثر میگذارد در ذهن مخاطب. چنین روابط محملی که ایشان بدان اعتراض میورزند هنوز در کشورهای عزیزی نظیر هندوستان جزو نرم است و تقصیر استعمارگران هم نیست. همین.