● دیدگاه
خامنهای در برابر فشارهای حداکثری آمریکا چه خواهد کرد؟
اکبر گنجی – حکومت ولایی میکوشد تا حد امکان خود را یکدست سازد، همچنین فضا را هر چه بیشتر به روی مخالفان، منتقدان و رقبا ببندد تا بتواند از طریق سلطه پلیسی و امنیتی جامعه را کنترل کند.
برنامه رسمی و علنی دولت دونالد ترامپ برای ایران، «فشار حداکثری» به منظور کشاندن رهبران جمهوری اسلامی به پای میز مذاکره است. ترامپ برای این کار بسیار عجله دارد، زیرا میخواهد از آن در داخل آمریکا به عنوان یک پیروزی و برگ برنده انتخاباتی استفاده کند.
این نظر قویا مطرح است که رهبران جمهوری اسلامی با دولت ترامپ مذاکره نخواهند کرد. آیت الله خامنهای نیز گفته است که مذاکره با دولت آمریکا که به هیچ توافقی پایبند نبوده و نیست، بی فایده و مضر است؛ و اگر هم روزی قرار بر مذاکره ایران و آمریکا باشد، آن مذاکره با دولت ترامپ نخواهد بود.
دونالد ترامپ به شدت عصبانی است و گناه را به گردن جان کری- وزیر امور خارجه دولت اوباما- انداخته و تاکنون چندین بار گفته است که جان کری برخلاف قوانین آمریکا حکومت ایران را تشویق کرده که این دوره را تحمل کنید تا در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر ۲۰۲۰ آمریکا یک دموکرات جایگزین دونالد ترامپ شود. اکثر نامزدهای دموکرات ریاست جمهوری نیز وعده دادهاند که در صورت پیروزی به توافق هستهای باز خواهند گشت.
ترامپ در ۲۲ آوریل ۲۰۱۹ برای به صفر رساندن صادرات نفتی ایران، کلیه کشورهای خریدار نفت ایران را شامل تحریمهای امریکا کرد. او در همان روز در توییتی نوشت که عربستان سعودی و امارات متحده وعده دادهاند که با افزایش تولید، کسری نفت ایران در بازار را جبران کنند. سپس افزود که جان کری- بر خلاف قانون لوگان، رهبران ایران را تشویق کرده تا با او مذاکره نکنند.
تحریمهای کمرشکن وضعیت اقتصادی را دوباره به شدت خراب کرده است. میانگین رشد اقتصادی دولت حسن روحانی- پس از لغو تحریم- سالانه ۵ درصد بود و تورم را نیز از ۳۹ درصد به ۹ درصد کاهش داد. اما با برقراری تحریم ها، رشد اقتصادی در سال ۲۰۱۸ به منفی ۳,۵ تا ۵ درصد تنزل کرده است. تورم نیز به نحو افسار گسیختهای افزایش یافت. با افزایش تحریمها و فشار حداکثری در کلیه زمینه ها، ایرانیان در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰، چشم انداز تیرهای در پیش خواهند داشت و بسیاری از اعضای طبقه متوسط نیز به طبقه فقرا خواهند پیوست.
سیل بزرگ اولین ماه سال ۱۳۹۸ نیز اگر چه موقتا - برای سال جاری- بحران آب را حل کرد، اما بیش از ۷۰ کشته و ۴۰ هزار میلیارد تومان خسارت وارد آورد.
جایگاه دولت در ایران − ازجمله به دلیل "نفتی" بودن و سلطه اقتصادی و نقش "سرپرستی"اش چنان است − که نمیتواند در برابر چیزی چون فاجعه طبیعی گسترده امسال بیاعتنا بماند. کل هزینه خسارات به گردن دولت میافتد و افتاده است. در شرایط سختی که دولت باید احتیاجات اصلی زندگی مردم را تهیه کند، حال باید ۴۰ هزار میلیارد تومان از بودجه سال ۹۸ را هم به خسارات مالی سیل اختصاص دهد.
پرسش "چه باید کرد؟ " دوباره سبز شده است.
اگر از مردم بپرسید، آنان خواهان زندگی خوب انسانی هستند. اگر از دموکراسی خواهان بپرسید، آنها پروسه گذار غیر خشونت آمیز به جمهوری سکولار ضد تبعیضهای قومی و مذهبی و جنسی و طبقاتی را به عنوان راه حل پیشنهاد خواهند کرد. یعنی حکومتی که عدالت به مثابه برابری و نفی کلیه اشکال تبعیض- از جمله بهره کشی- اصل تنظیم کننده آن است. چنین حکومتی محصول یک جامعه مدنی قوی و گسترده است.
خامنهای چه خواهد کرد؟
برداشت من این است که او به دنبال مقاومت و ایستادگی در برابر «زورگوییها و سلطه جهانی استکبار» است.
درباره شعارهای اقتصادی خامنهای، نکات قابل ذکرند: یکم- معلوم نیست چه معنایی دارند. دوم- لزوما عملی نیستند. سوم- حسن روحانی و تیم اقتصادی اش قادر به تحولی نیستند. چهارم- میان تیم اقتصادی حسن روحانی اختلاف نظر فراوانی وجود دارد. پنجم- با این که آیت الله خامنهای ظاهرا کلیه تصمیم گیریهای کلیدی اقتصادی را به سران سه قوه واگذار کرده، اما آنها فاقد شجاعت تصمیم گیری هستند.[1]
وقتی یک حکومت غیر دموکراتیک در برابر فشارهای شدید خارجی قرار میگیرد، اولا تا حد امکان خود را یکدست میسازد. ثانیا فضا را هر چه بیشتر به روی مخالفان، منتقدان و رقبا میبندد تا بتواند از طریق حکومت پلیسی و امنیتی جامعه را کنترل کند. کشورهای بسیاری- از جمله کره شمالی- مصداق این مدعا هستند. آیت الله خامنهای نیز این فرایند را آغاز کرده است. او در حال یک دست کردن حاکمیت است. قصد دارد تا با نیروهای جهادی و انقلابی و جوانتر مشکل ناکارآمدی نظام را حل کند.
گام اول- نهادهای انتصابی: در ماههای گذشته او بسیاری از مسئولان نهادهای انتصابی را تغییر داده است. مهمترین این تغییرات، انتصاب ابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه و انتصاب سرلشکر سلامی به فرماندهی کل سپاه پاسداران است.
گام دوم- نهادهای انتخابی: به نظر آیت الله خامنهای قوه مجریه، قوه مقننه، شوراهای شهر و شهرداری نه تنها انقلابی و جهادی نیستند، بلکه با پیرسالاری، فاقد لیاقت برای حل مشکلاتاند.
قرار است در اسفند ماه ۹۸ - کمتر از ۱۰ ماه دیگر- انتخابات مجلس و شوراهای شهر برگزار شود. انتخابات باید به گونهای طراحی و سازماندهی شود که نیروهای جهادی و انقلابی مجلس و شوراهای شهر را فتح کنند. اگر چنین شود، حکومت بیش از پیش یکدست خواهد شد.
در مرحله بعد، در اردیبهشت ۱۴۰۰ انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهد شد. اگر تا آن زمان حسن روحانی استعفا ندهد یا عزل نشود، رئیس جمهوری جهادی و انقلابی بر سر کار خواهند آورد تا حکومت کاملا یک دست و یکپارچه شود. اخیرا سایت تابناک - وابسته به سرلشکر محسن رضایی- در یادداشتی نوشته بود که این بار مردم به یک رئیس جمهور نظامی- سپاهی رأی خواهند داد.
بدین ترتیب، فرایند یکدست و یکپارچه کردن حکومت آغاز شده است. فضای جامعه هم باید بیش از پیس بسته شود. اگر تاکنون مسئولان نظام و افراد خارج از حکومت از سپاه و بسیج انتقاد میکردند، پس از «تروریستی» اعلام کردن سپاه از سوی دولت دونالد ترامپ، انتقاد از سپاه اگر همکاری با دولت متخاصم قلمداد نشود، حداقل همراهی با دشمن به شمار خواهد رفت.
آیا پروژه یکدست کردن حکومت عملی است؟
منطقا نباید مانعی وجود داشته باشد. اما عملا مشکلات فراوانی وجود دارد. تجربه محمود احمدی نژاد در برابر ما قرار دارد. در آن زمان با حذف کامل اصلاح طلبان و اعتدالیون، حکومت یک پارچه شد و آیت الله خامنهای با خوشحالی بارها اعلام کرد که از طرح دشمن- حاکمیت دوگانه- خلاص شدیم و حاکمیت یگانه و یکدست شد. قطار انقلاب به پندار او به روی ریل هایش بازگشت و همه نهادهای انتصابی و انتخابی در دست نیروهای ارزشی و انقلابی قرار گرفت.
آیت الله مصباح یزدی و اعضای شورای نگهبان انتخاب (یا انتصاب) احمدی نژاد را خواست امام زمان اعلام کردند. اما چندی نگذشت که احمدی نژاد توسط همانها رمال، جن گیر، حرام زاده، اسلام و تشیع ستیز، عامل دشمن و غیره و غیره خوانده شد. مشکل در کجاست؟
مشکل به ساختار قانون اساسی جمهوری اسلامی باز میگردد که انتصابی و انتخابی است. وقتی فردی بیش از ۲۰ میلیون رأی به دست آورد، رفته رفته خود را در برابر فرمانهای ولایت مطلقه غیر انتخابی قرار خواهد داد. سخنانی که احمدی نژاد طی چند سال گذشته بیان کرده، حتی از سوی مهندس موسوی و مهدی کروبی بیان نشده است.
از سوی دیگر، جمهوری اسلامی یا باید به طور کلی اینترنت را قطع کند، تلویزیونهای ماهوارهای را ببندد و تلفنهای همراه هوشمند را جمع آوری کند، یا در نظر گیرد که وجود اینها دیگر بستن دهان مردم امکان پذیر نیست. جلوی شبکههای ماهوارهای را به هیچ ترتیبی نمیتوان گرفت. مگر این که ایران را به کره شمالی دیگری تبدیل سازیم که مردمش فقط و فقط قادر به استفاده از منابع اطلاع رسانی حکومتاند.
ایران را نمیتوان به کره شمالی دیگری تبدیل کرد. اینها محصول دو تاریخ کاملا متفاوت هستند. سالانه صدها هزار تن از مردم کره شمالی قربانی تحریمهای فلج کننده دهها ساله و انزوای کامل کشورشان از جهان میشوند. حتی رهبر کره شمالی طی یکی دو سال اخیر بارها به این امر اذعان کرده که مردم در اثر بی غذایی در حال مرگاند. اما جامعه جهانی هیچ اهمیتی به مرگ آنها نمیدهد.
شرایط دشوار دموکراسیخواهان و وظایف آنان
آری، نگاهها باید به داخل و جامعه ایران باشد. اما «استحکام داخلی» محصول مشارکت سیاسی مردم است، نه یکپارچه سازی حکومت و بستن زبان ها که شدنی هم نیست.
دموکراسی خواهان ایرانی اینک در شرایط دشواری قرار دارند. از یک سو مثلث «ترامپ- نتانیاهو- بن سلمان» از هیچ اقدامی برای صدمه زدن به ایران و ایرانیان دریغ نمی کنند، از سوی دیگر، آیت الله خامنه ای و فقیهان درباری به پیامدهای هولناک خیال پردازی هایشان برای ایران و ایرانیان اهمیتی نمی دهند. شاه رویاپردازانه به دنبال «تمدن بزرگ» بود که او را نه تنها رهبر خاورمیانه بلکه قدرت مسلط اقیانوس هند می کرد. به شهادت اسدالله علم- وزیر دربار- و علینقی عالیخانی- وزیر اقتصادش- به دنبال بمب اتمی نیز بود. هزینه رویاپردازی های او یک انقلاب پر هزینه بود. آیت الله خامنه ای هم به دنبال «تمدن نوین ایرانی اسلامی» است. شاید هزینه این دومی جنگ و تجزیه ایران باشد.
ایران تحت هیچ شرایطی نباید از توافق هسته ای خارج شود. دموکراسی خواهان نیز باید مردم را در نهادهای مدنی و صنفی و کارگری سازمان دهند و قدرتمند سازند تا ضمن عبور از این شرایط خطرناک، راه گذار به دموکراسی گشوده شود. اگر این هدف محقق شود، نه تنها طرح یکدست سازی خامنه ای شکست خواهد خورد، بلکه از طریق ایجاد موازنه قوا میان دولت و جامعه مدنی دموکراسی امکان پذیر خواهد شد.
پانویس
[1] بنزین یک نمونه است. وقتی بنزین به قیمتی نازل توزیع میشود، به شکل بسیار زیانباری برای بودجه عمومی هم میزان مصرف آن بالا میرود و هم قاچاق میشود. این دو پیامد منفی البته به زیان محرومان است. همه این معضل را میدانند اما پوپولیسم، شجاعت تصمیم گیری از مسئولان را گرفته است. در صورتی که میتوان قیمت بنزین را چندین برابر کرد تا اولا مصرف آن کاهش یابد. ثانیا قاچاق آن دیگر به صرفه نباشد. در این صورت میتوان درآمد حاصل از آن را حداقل به پنج دهک پایینی جامعه اختصاص داد که بسیاری از آنها مصرف کننده مستقیم بنزین نیستند و این ثروت ملی از جیب آنها به جیب ثروتمندان و قاچاق چیان ریخته میشود.
نظرها
طاهر
با سلام،من فکر نمیکنم در این وضعیت بحرانی نزدیکان به حکومت بخواهند قدرت دولتی را در دست بگیرند چون اوضاع بسیار اشفته است و تقبل مسئولیت دولت فقط وقت انها را میگیرد لازم نیست چنین کاری بکنند ولی مجلس را لازم دارند و اینکار را خواهند کرد وضرری هم ندارد چون مجلس هیچ کجا مورد سوال واقع نمیشودِ
کیوان
خامنه ای چه خواهد گرد ؟ هیچ . طبق معمول همیشگی : ۱- فحاشی و هتاکی ۲- گنده گوئی و لاف زدن ۳- تهدید ۴- ریا و فریب ۵- ......
آیت... شنگولیان
بسم الله تعالی ما آنقدرها هم بی اُرزه نستیم.بعدا قرارداد گلستانچای، فتحعلیشاه رو وادار بجنگ مجدد با روس ها کردیم که نتیجه اش قرارداد ترکمنچای شد. این فتحلعیشاه بی لیاقت ادامه نداد وگرنه همین تتمعش رو بنام ایران هم نبود. الان حکومت در دستان با کیفیت ولی فقیه امام زمانه. کار ناتمام روحانیت آن زمان رو حضرت، آقا ورئیس جمهور محترممان با همکاری برادران اصلاح طلب و اصولگرا با جانبازی برادران سپاهی در تحقق توسعه امت اسلامی ادامه خواهیم داد. السلامم و علیکم برحمت الله و برکاته
وحید
از همه بهتر میدونه که هیچ کاری نمیتونه بکنه و خامنه ای فقط وعده سرخرمن میده و ایمددرمانی میکنه
نهایت
اگر دنیای سکولار بخصوص ابرقدرت اولش یعنی امریکا، بالاخره بعد از ۴۰ سال به این حقیقت رسیدن که موجودیت ضد بشری جمهوری اسلامی ایران، در نهایت موجودیت جهان غیر شیعی ولایی را نابود میکند، باز هم جای شکر باقی است و اما امریکا و کل جهان سکولاار از جمله چین و روسیه… هنوز بگمان این هستند که با بازی با کارت حفظ نظام ولایی سپاهی میتوانند چند صباح دیگر سپری کنند، فقط افسوس خورد به حال مردمان جهان امروز و آینده!
صدیق
در متن فوق، چند جمله باید اصلاح شود: یکی در خصوص میانگین رشد اقتصادی، اشارهای به رشد 5 درصد شده بود. سؤال اینست که آیا روحانی زیرساختی برای کشور ساخت؟ آیا روحانی در آن مدت به کشاورزی رونق داد؟ آیا روحانی به بودجه عمرانی پول تزریق کرد؟ آیا روحانی شرکتهای مختلف را برای پول آوری به خارج گسیل کرد؟ خیر! هیچیک از این مسائل در برنامه کاری روحانی نبود. روحانی با کمک وزیر نفت کهنهکارش! نفت بیشتری فروخت (این تنها دلیل رشد اقتصادی بود). اما دولت او در رانتخواری -بعد از احمدی نژاد- و شاید همتراز با دولت احمدینژاد رانتخوار و فاسد بود. این دولت هرگز مشخص نکرد پولهایی که با چمدان از آمریکا وارد کشور شدند در چه جهتی مصروف شدند! در دوره روحانی بیشترین دلارهای چمدانی از کشور خارج شدند، که بدون کمک دولت چنین امری محال است. بنابراین بحث رشد اقتصادی در دولت روحانی به یک جک خندهدار بیشتر شبیه است (علیرغم اعداد و ارقام که مفسرین اقتصادی اعلام میکنند) تا عملکرد اقتصادی. خامنهای خود در ایران و منطقه به یک زورگو و سلطه طلب استکباری تبدیل شده است. نمونههای زورگویی خامنهای در داخل کشور و منطقه بیشمارند. کسی که خود منطق زورگویی دارد نهایت با یک زورگوی دیگر سرشاخ خواهد شد و گردنش را میشکنند. خامنهای سالهاست که در فکر یکدست کردن حکومت استبدادی خود است، اما این فرد نادان هرگز نخواهد فهمید که حکومت یکدست در دنیای امروز سرطان است. اینبار اما خلاف گفتههای نگارنده، خامنهای قصد دارد تا کشور را یکدست تقدیم سپاه قدس و شبه نظامیان تحت فرمان آن بدهد. اما نباید فراموش کرد که این خواب هرگز تعبیر "پنبهدانه" نخواهد شد. خامنهای با پیر سالاری مشکلی ندارد، که اگر داشت، خود را از سیاست کنار میکشید، یا جنتی و صدیقی و دیگران را بازنشسته میکرد (تا کمتر پرت وپلا بلغور کنند). خامنهای تصمیم دارد کشور را میلیتاریزه کند. اما اگر نظام تابحال توان ایستادن داشته با کمک اصلاحطلبان (فاسد) خارج کشور بوده که تتمه اصلاحطلبان (جنایت پیشه و فاسد) داخل کشور هستند. و این جماعت با میلیتاریزه شدن کشور دستکم تا امروز موافق نبودهاند، چون آنها هم از قدرت سهم میخواهند.
ولایت خندان سپاهی
خیالتان راحت کنم، اگر قیمت هزار درصد افزایش یابد این مردم عرضه قیام ندارند. اگر یک میلیون نفر توی خیابانها هلاک شود، بخرای از این مردمان برنخواهد خواست. اگر ده میلیون نفر از قحطی بمیرند باز هم این مردم بی عرضه کاری نخواهند کرد. فقط خدا رحم کند و عدو سبب خیر شود و امریکا به نظام حمله کند و هیولایی نظامی-آخوندی در هم شکند و آن وقت آن درصد اقلیت شجاع بالاخره میزند توی خیابان و سرنگونی رقم یمزنند. در هر صورت نوکیسگان رانتخوار و دزد با برنده خواهند، فعلا برنده 40 سالست نظام ولایی سپاهی است و از قرار معلوم حتی امریکا هم قصدی ندارد حمله کند. مثل کوبا و کره شمالی دهها سال دیگر تحریم و تحریم، و زجر و رجر...!
حسنعلی
این خط این نشان اگر این تحریم جدید هم وضع شود اتفاق خاصی نمی افتد مردم کم کم به این وضیت عادت میکنند و وضعیت چند سال بعد خیلی بهتر میشود همه به دشمنی آمریکا پی بردند مخصوصا بعد از خروج از بحران.امروز پنجم فروردین است .همین کامنت را پنجم اردیبهشت ۹۹این ا بگزارید خواهید دید نه نظام تغییر کرده نه مردم از گرسنگی تلف شدند برعکس همه چیز خیلی بهتر شده
احمد
آقای گنجی از « مثلث ترامپ ـ نتانیاهو ـ بن سلمان » می گوید ؛ این مثلث یک بخش ایرانی نما هم دارد که مردم ایران را خوار و ذلیل و ایران را ویرانه می پسندد ؛ اینان خورده ـ برده ها و آقازاده های پیش از انقلابند که ناتوان از اداره جامعه و ناامید از همراهی مردم با خود ؛ به تازش ارتش بیگانه به ایران دل بسته اند تا در سایه قدرت بیگانه ، ایران را نابود کنند . تظاهر آنان به ایران دوستی ، پوشش دشمنی هیستریک شان با ایران و ایرانی است . این ها بیشتر به بهانه مخالفت با حکومت ، به بیگانگان رهنمود می دهند و به آنان فشار بر ایران را کارآمد جلوه می دهند . حال که نشانه های عکس خواست و پسندشان آشکار شده ، ملت را « بی عرضه » می نامند یعنی صفت خودشان را به دیگران نسبت می دهند .
ایراندوست
محبوبیت ترامپ در امریکا بیشتر از گذشته شده و امکان دوباره انتخاب او در مبارزه برای پست ریاستجمهوری بیشتر است مگر اینکه در پشت پرده، یک سناریو از ارتباط با روسها یا سرسپردگی او به مافیای یهود از طریق دامادش یا زنبارگی او ، نوشته و اجرا شود یا ترامپ ،خود از این اوضاع بلبشوی سیاسی خسته شود و انصراف دهد. از آنطرف، ۵ درصدیهای رژیم سپاهی اسلامی و حامیان قلمزن پیدا و ناپیدای آنها در خارج از کشور، دلخوشند که این نیز بگذرد زیرا حاکمیت ایران، قهرمان گریز از بحران است و با روسیه،چین ،ترکیه و قطر نرد بازی سیاسی دارند و همیشه جفت شیش میاورند ! اگر نفت و گاز نبود ، جمهوری اسلامی هم نبود هرچند یک شبه افغانستانی میشدیم که فقط به حافظ و سعدی افتخار میکردیم. مرگ رژیم ایران با هزینه کمتر جانی و مالی از طریق تورم و گرانی، تحریم بین المللی و افشای فساد داخلی و سرکوب دگر اندیشان ،امکانپذیر است و باید در یک مدت یکساله جواب دهد . شوربختانه بخشی از فراماسونرهای ایرانی مستقر در کالیفرنیا از طریق رسانههای بظاهر مخالف، صرافی ها ،تجار و شرکتهای خصوصی مرتبط با بازرگانی با ایران ، بخاطر منافع اقتصادی و سیاستهای منطقهایی ، از حامیان رژیم اسلامی و سد راه دمکراسی در ایران هستند !
کریم
آقای احمد به نکته جالبی اشاره کردند. و آن همان ضرب المثل قدیمی "دیگی که برای من نمیجوشه، میخوام سر سگ توش بجوشه" است. بله متأسفانه این روحیه را حزباللهیهای اصیل هم دارند. آنها میگویند که اگر قرار باشد قدرت در دستان ما نباشد، خاکستر تحویل مردم ایران خواهیم داد. اینها هم ایرانیانی هستند که بعکس آن آقازادههای قبل از انقلاب که گوشت و پوست و استخوانشان در خارج رشد کرده، همه چیزشان از ایران است. متأسفانه سرداران سپاهیای هم داریم که بجای استفاده از اصول درست نظامی در نگهبانی و حفاظت، جنگلهای زاگرس را برای مدت ده سال به آتش کشیدند تا مبادا دشمن!! در میان جنگلها مخفی شود، و اینگونه تبعات از بین بردن جنگلها باعث جاری شدن سیل امروز شده است. با تأسف فراوان باید گفت خائن در کشور ما فراوان است. یکی در شکل سپاهی، دیگری در شکل مجری شبکه تلویزیونی خواننده قدیمی که در کانال تلگرامیاش به تبلیغات وسیع برای ایران مال دست میزند، ایران مالی که نتیجه خون همان خوزستانیهایی است که امروز خانههایشان گرفتار حشد عراقی و سیل سپاه است. یکی در شکل سلبریتی ظاهر میشود و دیگری در قالب رئیس، اسناد صدا و سیما را از کشور خارج میکند. اما بنظر نمیرسد آن خارج نشین که ایران را حتی ندیده بیشتر از این خائنین داخلی برای کشور خطرناک باشد. دستکم که حشد و حزب الله و سایر تروریستها را به کشور که راه نداده است! امروز آخوندی در کانال خود زنان ایران را تشویق به صیغه ساعتی و در دفعات در یک روز برای برادران حشد عراقی کرده است، و زیر آن نوشته امام حسن عسگری! سالها گفتند که زن ناموس مرد نیست. درست است! اما چرا امروز هیچ چیز غیرت مرد ایرانی را جریحه دار نمیکند، میدانید چرا؟ چون آخوند به رختخواب ما مردان ایرانی خزیده است. آنزمان که صدیقی امام جمعه به احمدی نژاد گفت: اگر آقا بخواهد همین الآن زنت را به تو نامحرم میکند، بسیاری همانند یک جوک تلخ از کنار آن گذشتند، امروز تبعات آن صحبت نمود پیدا میکند. در هیچ کجای دنیا شما چنین بیناموسیای نمیبینید. که دولت یک کشور مردم خود را بیناموس کند. ما مردم ایران چیزی را برای از دست دادن نداریم!
farid
اصلاحات در چارچوب این نظام طالبانی جای ندارد حتی از نوع اعتدالی ! ماموریت اینها برگشت بقرون تاریک وسطی و حکومت اخوندها در دربار صفویه میباشد...
sattar beheshti
حکومت اسامی علاوه برایجاد و پشتیبانی گروههای تروریستی در منطقه بنا بر مصلحت علیه آنها اقدام کرده اند! هنگام معامله با ریگان برای آزادی گروگانهای سفارت ٫رایان کروکر از اظهارات فرستاده سپاه قدس در مذاکره محرمانه با آمریکایی ها پیش از حمله ایالات متحده به افغانستان نقل کرده: "او نقشه ای را ارائه کرد و آرایش جنگی طالبان را در سرتاسر افغانستان نشان می داد... پرسیدم می توانیم یادداشت بردارم؟ گفت: می توانید نقشه را نگه دارید"! - در سوریه هرگز علیه داعش عملی نکردند ولی هنگامیکه داعش در عراق مورد حمله آمریکا قرار گرفت نیروهای حشد الشعبی بدنبال ارتش عراق بدنبال جمع آوری سلاح و غنایم بودند! -سعید قاسمی با یک برنامه اینترنتی گفته بود اعضای سپاه پاسداران با پوشش نیروهای امدادی هلال احمر به بوسنی و هرزگوین رفته بودند و «با القاعدهایها با هم بودیم. استیلشان را از ما گرفتند!… مجاهدین از سرتاسر دنیا آمدند و یک اتفاق جدید رقم خورد و یگانهای جهادی مسلمان متشکل شدند.» - اللهکرم از دیگر فرماندهان پیشین سپاه پاسداران، با اشاره به اینکه «القاعده لایههای مختلفی دارد»، گفت که «لایهای» از اعضای گروه القاعده در بوسنی «به نحوی با ما ارتباط داشتند.»!
شرط سیزدهم
در شروط دوازگانه مذاکر-مصالحه با نظام ضد بشری ولایی سپاهی، یک شرط جای خالی است، و آن شرط سیزدهم، یعنی تضمن عملی و سریع عمل به سکولار دموکراسی و اجرای حقوق بشر. شروط دوازدانه پمپئو تنها متضمن این میشود که این دیکتاتوری ایران را در مرزهایش محبوس و مهار شود و هیچ کاری به نفع بهبود دموکراسی و حقوق بشر و بخصوص عدالت اجتماعی و اختصاصی و بهبود وضعیت معیشت اکثریت جامعه یعنی طبقه کارگر صورت نگیرد! یعنی بدون شرط سیزدهم، تنها بهشت دزدخانه نظام برای طبقه حاکم و نوکیسگان رانتخوار بهتر خواهد شد. دعا کنید جام زهر دیگر چشیده نشود. سرنگونگی و گذار به دموکراسی ناممکن شده است از درون، تنها دخالت زور خراجی با لحاظ اصل شرط سیزدهم ممکن استف حالا از طریق حمله خارجی یا خفت گرفتن تمام شریانهای حیاتی نظام جهل و جنایت. هر چند حمله خارجی زودتر (بدون اشغال) کار تمام میکند. و بت اهریمن فرو میریزد وفرصت قیام فراهم میشود.
احمد
کریم نوشته است که « آقای احمد به نکته جالبی اشاره کردند. و آن همان ضرب المثل قدیمی “دیگی که برای من نمیجوشه، میخوام سر سگ توش بجوشه” است. بله متأسفانه این روحیه را حزباللهیهای اصیل هم دارند...............» ؛ اما سخن پایانی شان گویای این است که خودشان را هم جزء اینان به شمار می آورد : « ما مردم ایران چیزی را برای از دست دادن نداریم! » ، یعنی دیگ ایران برای ما نمی جوشد و چیزی نداریم که از دست بدهیم ، پس ... ؟! به هر رو ، ساده سازی از این نوع که در این پیام های کوتاه یک سویه موج می زند ؛ نه تحلیلی منسجم از وضع کنونی کشور و گزینه های پیش رو و سود و زیان و شدت و ضعف تحقق هر یک به دست می دهد ، نه استراتژی روشنی از آن بر می آید و نه به تاکتیکی کارآمد می انجامد .
احمد
1 ـ در دهه 70 متوسط سن جمعیت زیر 25 سال بود ؛ جامعه ای جوان ، پر تکاپو ، آرزو اندیش و خواهان تغییرات بنیادی . توان این جمعیت زیر فشار داخلی و خارجی ، در مسیر تغییرات آرام اما عمیق افتاد : اصلاحات و رفرم سیاسی ـ فرهنگی ؛ و دوره ای بی نظیر در تاریخ کشور رقم خورد . اکنون اما میانگین سن بالای 30 است و جامعه به نتایج مشخص رفتار خود می اندیشد ، محتاط و مآل اندیش تر است و به کارنامه سیاسی خود و همسایگان و مدعیان « رستگاری » با دقت بیشتری نظر می کند . 2 ـ از بین طیف های سیاسی ایران ، به رغم هیاهوی غالباً پوچ مخالفان نظام ، حاکمان بیش از همه تغییر کرده اند ، خواه به علت قرار داشتن در موضع قدرت و الزام به عمل و خواه به دلیل انعطاف پذیری بیشتر در پذیرش تغییرات . مخالفان هم بی تغییر نمانده اند اما در جهت منفی ! مثلاً مجاهدین که زمانی می گفتند « سر کوچه کمینه ، مجاهد پر کینه / آمریکایی بیرون رو ، خونت روی زمینه ... » ، به فرقه ای در خدمت واپس گراترین نیروهای استعماری قرار گرفته اند ؛ یا با سقوط اردوگاه شوروی ، چپ مارکسی ، گروه گروه ، بی خانمان شدند و هر یک به سمتی رفتند و به جایی پناهیدند ، از جمله به بقایای میلیتاریسم دودمانی ... ؛ کمترین توان نوسازی و اصلاح و بیشترین اصرار بر تصلب ، به رغم زیست در جوامع دمکرات ، ویژگی سلطنت باختگان و خورده ـ برده ها و آقازاده های پیش از فروریزی نظام دودمانی ـ میلیتاریستی پهلوی است ، که هنوز در گریز از انواع کشاکش های درونی ، با تاختن به دیگران ، هویت خود را تعریف می کنند . 3 ـ وضع موجود فقط ثمره حکومت و حاکمان نیست ؛ تا آن جا که به بینش و کنش افراد و طیف های سیاسی برمی گردد ، اپوزیسیون هم به اشکال مختلف در ایجاد تنگناهای کنونی سهم داشته است ، از جمله با دادن اطلاعات به بیگانه ( مجاهدین به بعثی های عراق ، پهلویچی ها به جنگ طلبان آمریکا ... ) و تشویق آنان به تحریم و تنزل سطح رفاه و توانمندی جامعه . این که آنان مسئولیت خود در این فرایند را کتمان یا انکار می کنند و یا مایه افتخار می دانند ، خود مبنایی است برای سنجش صداقت و وفاداری آنان . 4 ـ لازم بود وضعی پدید آید که جامعه با مسایل خود رو در رو شود و نیز مدعیان سروری و حکومت را بشناسد و بیازماید . اکنون ما در این میدانیم ....