● دیدگاه
تراژدی زنکشی − حق میترا استاد را پایمال نکنید
نازلی کاموری − اگر از این موضوع که زنی به دست شوهرش در مناسبات نابرابر قدرت کشته شده به راحتی بگذریم، مهمترین و دردناک ترین سویه این جنایت را نادیده گرفتهایم و حق میترا استاد و فرزند و بستگانش را زایل کردهایم.
محمدعلی نجفی شهردار پیشین تهران، همسرش میترا استاد را کشت. به این دلیل که هنوز دادگاهی برگزار نشده، در معنایی حقوقی اتهام به قتل به قطعیت درباره ارتکاب به آن تبدیل نشده است. آنچه در مورد نجفی به عنوان قاتل میگوییم به اعتراف صریح خودش برمیگردد.
نجفی خودش در مقر پلیس آگاهی مقابل دوربین تلویزیون دولتی آمد و در نهایت حفظ آرامش گفت: "امروز که این دعواهای این چند روز اخیر بالا گرفت، من یک مقداری عصبانی شدم. اسلحه را آوردم. ایشان رفتند حمام، من هم پشت سرشون. بیشتر برای اینکه برای ترسوندن و اینها باشه. اسلحه را نشونشون دادم و گفتم میخواهی این بحث رو تموم کنی یا نه؟ و ایشون هول شدن. خودشون را انداختند روی من. که اسلحه..."
قاتل پنج بار شلیک کرده است. دو گلوله از پنج گلوله وارد بدن میترا استاد شدند و او را کشتند.
آنچه در گفتوگوی خبرنگار صدا و سیما با نجفی جالب است - به غیر از لبخند معذب خود نجفی که مزیّن صحنه اعتراف است - جملهبندی اعترافکننده به صورت مجهول است. او حاضر نیست فاعل و کننده این قتل باشد. انگار که اسلحه به خودی خود میترا استاد را کشته است و نجفی ماشه را نچکانده. حتی جایی که نجفی قبول تقصیر میکند، باز مقصر اصلی میترا استاد است: "روحیه خاصی داشتند که متاسفانه باعث شدند من دچار چنین اشتباهی بشوم."
در شبکههای اجتماعی واکنش های افرادی هم که با نجفی قرابت حزبی دارند به مانند خود نجفی پر از جملاتی بود که حاضر نبودند فاعلیت و قاتل بودن نجفی را به رسمیت بشناسند. شخصیتهای سیاسی، خبرنگاران حتی حقوقدانها چنین نظریاتی را بیان کردند: این قتل مشکوک است؛ این زن جوان خود را به مردان قدرتمند نزدیک کرده است؛ شاید او پرستوی* اطلاعات سپاه بوده و خواسته زندگی سیاسی نجفی را نابود کند؛ شاید نجفی قتل را نکرده باشد و قتل کار قاتلی دیگر باشد؛ به دلیل برملا کردن فسادها برای نجفی پاپوش درست کرده اند؛ مگر میشود کسی که این همه هوش و تحصیلات دارد این گونه زنش را به قتل برساند؟...
گروهی به گونهای سخن میگویند، انگار این موضوع که مردی که روزی سیاستمدار با نفوذی بوده زنش را با اسلحه شخصیاش بکشد چیزی دور از ذهن است. حال اینکه اگر به موضوع قتل عمد زنان در جهان به دست مردان زندگیشان نگاهی کنید متوجه میشوید که داستان قتل میترا استاد به دست نجفی - این مرد تحصیلکرده سابق بر این شهردار - آنچنان داستان دور از ذهنی نیست.
بر اساس داده هایی که سازمان ملل متحد از آمار قتلهای سال ۲۰۱۷ کشورهای مختلف جمع آوری کرده است، ۸۷ هزار زن در این سال قربانی قتل عمد شدهاند. پنجاه هزار زن - یعنی ۵۸ درصد کل - توسط همسران یا اعضای خانواده کشته شدهاند. به این مفهوم، آخرین آمار سازمان ملل از زنکشی در جهان نشان میدهد که هر روز در جهان ۱۳۷ زن جانشان را به این دلیل از دست میدهند که همسر یا مردی از خویشاوندان نزدیکشان آنها را به قتل رسانده است.
بر این قتلها چه نامی بگذاریم؟
قتلهای زنان به دست مردان زندگیشان به قدری زیادند که نیازمند یک دستهبندی ویژه هستند. قتل ناموسی - عنوانی که پیش از این جا افتاده - تنها توضیحدهنده برخی از این قتل هاست. زنکشی یا femicide سالهاست که وارد ادبیات سازمان ملل شده است. این واژه را بیشتر برای توضیح قتلهایی که جنسیت محور زنان را هدف قرار میدهند استفاده میکنند. اما واژه به خودی خود دقیق نیست و شامل بسیاری از قتلهای جنسیتمحوری نمیشود که در آنها مردان همجنسگرا، دوجنسگرا یا ترنس به دست مردان خویشاوند خود به قتل میرسند.
اگر عنوان قتلهای جنسیتمحور را مقوله اصلی در نظر بگیریم، قتل عمدِ جنسیتمحورِ زنان در زیر این مقوله قرار میگیرد. در میان آنها برخی از زنان به دست همسر یا مردان خانواده خود کشته میشوند. در مجموعه زیرین، قربانیان زنانی هستند که به دست مردانی کشته میشوند که با مقتولان رابطه احساسی و جنسی داشتهاند.
اینکه ما در زبان فارسی برای گونههای مختلف این قتلها واژههای مخصوصی نداریم اتفاقی نیست. وقتی زبانی برای کشتن زنان و دختران توسط شوهران و همسران و پدران و برادران واژه ندارد یعنی آن زبان حتی نمیخواهد این موضوع را به رسمیت بشناسد که چنین خشونتی هست، چنین خشونتی در یک ساختار تبعیضی به لحاظ جنسیتی رخ داده و لازم است جداگانه دستهبندی شود.
برای همین هم هست که موضوع قتل میترا استاد بیشتر از آنکه مربوط به میترا استاد باشد تبدیل به یک آسمان-ریسمانِ پیچیدهای شده از نظریهپردازیها، کارآگاهبازیها و علتتراشیها که درهمه آنها محمدعلی نجفی سوژه و ستاره اصلی است. در این داستانها میترا استاد به عنوان قربانی اصلی این جنایت رسمیت نمییابد.
"زن دوم" هم انسان است
موضوع زن دوم بودن میترا استاد موضوعی است که مدام در نبود همدردی با او به چشم میخورد.
اینکه مبنای ازدواج میترا استاد با محمدعلی نجفی چه بوده و آیا نجفی به اصطلاح "دوزنه" بوده مشخص نیست. آنچه مشخص است این است که در آزادی چندهمسری در قانون شرعزده در ایران ممکن است که میترا استاد زن دوم بوده باشد.
چیزی که قابل درک نیست این است که چرا گاه از میترا استاد با تحقیری حرف میزنند که انگار شامل دسته بیحقوقی به نام "زن دوم" است. به جای انتقاد از نظام و شرع مردسالار دستهای از زنان را تحقیر میکنند که حتا گویا مرتبهای فروتر از "جنس دوم" را دارند.
نگاهمان به کدامین سو باشد؟
ممکن است که داستان آشنایی و همسری میترا استاد و محمدعلی نجفی هزاران سویه امنیتی و جنایی داشته باشد که هنوز هیچ یک از آنها درست پژوهیده و مستندسازی نشده است. آنچه مشخص است این است که یک زن به دست همسرش کشته شده. میترا استاد پیش از اینکه به قتل برسد، در دوران رابطه با نجفی، قربانی خشونت خانگی بوده است. این مرد از لحظه قتل تا کنون، همچنان دارد از نفوذ و قدرت خود استفاده میکند. به پلیس آگاهی میرود، در نهایت آرامش چای میخورد و بعد روایتش را بیان میکند و تریبون رسانهای هم برای بیان این روایت پیدا میکند. حتّا در نامهای گفته است که زن به او خیانت میکرده و با واژه "مهدور الدم" از میترا استاد یاد کرده است که راه شرعی اینکه "حق داشته" این زن را به قتل برساند را هم باز کند. اینها فکتهای مشخص است.
این هم مشخص است که در زبان فارسی ما هنوز در مورد موضوع قتل زنان توسط همسران آگاهیرسانی کافی نکردهایم. نه برای بیان این نوع قتلها واژه درست داریم و نه میتوانیم اذهان عمومی را راضی کنیم که بله برخی از مردان زنانشان را در نابرابری قدرت به قتل میرسانند و این هیچ ربطی به میزان سواد، قدرت، تحصیلات و یا تمایلات سیاسی قاتل ندارد. اما به این ربط دارد که قاتل قدرت و اسلحه داشته است.
موضوع قتلهای زنان به دست همسران به دسترسی مردان به اسلحه ارتباط دارد. در ایالات متحده آمریکا که خرید اسلحه با مجوز آزاد است موضوع دسترسی به اسلحه و نقش آن در کشتن زنان توسط همسران و دوست پسران بررسی شده است. پژوهشی که توسط مرکز سیاست و تحقیقات اسلحه دانشگاه جانز هاپکینز منتشر شده نشان میدهد که بودن اسلحه در خانه احتمال قتل کسی در آن خانه را هشت برابر افزایش میدهد. اگر در خانه سابقه خشونت خانگی به علاوه اسلحه باشد - که به گواه پسر میترا استاد در خانه مشترک استاد و نجفی این سابقه بوده و نجفی استاد را کتک میزده است - احتمال اینکه زن ماجرا در آن خانه به قتل برسد ۲۰ برابر است.
اینکه نجفی که شهردار سابق است با چه مجوزی کماکان اسلحه داشته است باید بررسی شود. وجود آن اسلحهٴ با مجوز در قتل میترا استاد مهم است. کما اینکه خود نجفی مقابل دوربین میگوید که از اسلحه برای ابزار ترساندن استاد استفاده کرده است.
سویههای تراژیک این جنایت زیاد است. اگر به موضوع قتل زنان حساسیت بایسته را داشته باشیم، لازم است این نکات در کانون توجهمان باشد:
- اینکه زنی به دست شوهرش در یک جنایت جنسیت محور کشته شده است،
- اینکه زنی در یک رابطه که در آن نابرابری قدرت بوده کشته شده است،
- اینکه نجفی دارد از نفوذ و قدرتش استفاده میکند و با او مانند یک قاتل برخورد نمیشود،
- اینکه نجفی اسلحه با مجوز داشته و از اسلحهاش به عنوان ابزاری برای تهدید همسرش استفاده کرده است،
- اینکه حق حیات میترا استاد، اولویت در نگاه به موضوع نیست و تحت شعاع نظریهپردازیهای سیاسی قرار گرفته است،
- اینکه فرزند ۱۳ ساله میترا استاد جنازه مادرش را پیدا کرده و اینکه هیچ قانونی از حق این نوجوان حمایت نمیکند که سوژه رسانهها نشود.
- اینکه نهایت راهکار قانون فشل مجازات اسلامی در ایران برای برخورد با چنین جنایتی قصاص است - اگر که در این میان برای شهردار سابق خودی بامبول شرعیای جور نکنند.
حق قربانی
در روزهای آتی این قتل سوژه مقالات و محتواهای مختلفی خواهد بود. شاید وقت آن رسیده باشد که همه متخصصان − که با توجه به تخصصشان به سویههای مختلف این جنایت نگاه میکنند − به این موضوع توجه بیشتری کنند که حق این زن به عنوان قربانی قتل مهم است.
میترا استاد − با هر انگیزهای و هر دلیلی − با محمدعلی نجفی رابطه احساسی و جنسی داشته است. فضای خانه آنها نه تنها برای میترا استاد امنیت نداشته و نه تنها میترا استاد در فضای خشونت خانگی زندگی میکرده بلکه این خانه نهایت خانه پایانی زندگی او شده است. اینجا نابرابری قدرت و اینکه زنی قربانی خشنترین خشونتها شده مهم است. اینکه کسی که به او خشونت میکرده و نهایت او را کشته محمدعلی نجفی همسرش بوده هم مهم است.
اولویتها هرچه هست باشد، اگر از این موضوع که زنی به دست شوهرش در مناسبات نابرابر قدرت کشته شده به راحتی بگذریم، مهمترین و دردناک ترین سویه این جنایت را نادیده گرفتهایم و حق میترا استاد و فرزند و بستگانش را زایل کردهایم.
پانویس:
پرستو در ادبیات امنیتی و جاسوسی به زنی میگویند که با هدف کسب اطلاعات به سوژهای نزدیک میشود و با او رابطه احساسی و یا جنسی برقرار میکند.
نظرها
سیروان
شرم بر شما فمینیستهای ضدمرد که از فرصتی برای پیشبرد تزهای کذاییتان استفاده میکنید این پرستو عامل اصلی لو رفتن ادمینهای تلگرامی دولت بوده است. همچنین خیلی بهتر بود در مورد مهریه ۱۳۶۲ سکهای وی هم حرف میزدید. در مورد شنود مکالمات نجفی همینطور و ... شرم و روسیاهی برای دردهای مهریه و فمینیستهای جعلی ضدمرد که خون مردان ایرانی را در شیشه کردهاند. تاریخ از شماها بهتر از فاشیستها و نازیستها یاد نخواهد کرد.
مرتضی محمدی
خود مرحومه مقتوله هم مقصر بوده نجفی حاضر به پرداخت همه ی هزار و سیصدو شصت و اندکی سکه همسر خود بوده با ادعای خودش ولی این زن اصرا بر ماندن در این زندگی باطل داشته
نگاه
علت این قتل هرچه باشد، نکات مشمئز کننده در آن فراوان است: قاتل از اسلحه با مجوز سیاسی در محدوده خانه استفاده کرده است! از هر سو به مقتول که بلادفاع است حمله می کنند! قاتل نمی گوید چه اسراری از او نزد مقتول بوده که تاب نیاورده و به کشتن او دست زده است! اگر مقتول، قاتل را به ناروا تهدید می کرده است، کافی بود تا مستندات این تهدید را به مراجع صالحه منتقل کند و از او جدا شود، نیازی نبود که تمام مهریه او را در این شرایط تقبل کند که بیشتر شبیه باج دادن به مقتول بوده است. حالا هم می گویند ارتباط نامشروع داشت تا رفتار قاتل را موجه سازند! تا وقتی که شیوه اطلاع رسانی و مظلوم نمایی قاتل با این تناقض ها روبرو است، احمقانه است که از افکار عمومی انتظار همدلی داشته باشند. خیلی مشمئز کننده است.
مهدى مدنى
در اينكه جناب نجفى مقصر است انهم بخاطر ازدواج با زنى در سن دخترش هيچ شكى نيست ولى اين خانم با اينهمه جوانى وزيبايى ايا نميتوانست شوهرى مناسب سن وحال خود گير بياورد وبايد با ازدواج با يك مرد زن دار زندگى خانواده ديگرى را از هم بپاشد كاملا مشخص است كه اين خانم هم قصد خير نداشته وقصد اخاذى ومزاحمت بهر نوع داشته تا اينكه اين مرد براى رهايى از شرش دست بكار جنونىاميزى زده است
Saba
من وقتی خبر قتل را قبل از بازگو شدن ماجرای داستان شنیدم کاملا حدس می زدم که برچه اساسی این جنجال صورت گرفته. 1. در جامعه بیمار ایرانی که مردان در جستجوی سکس و زیبایی و زنان در جستجوی پول و قدرت از طریق فروش زیبایی و سن ، سکس خود هستند کاملا بدیهی هست چنین حوادثی جریان داشته باشد و کاملا هم بدیهی به نظر می رسد. وقتی زن جوان در جستجوی پول، وارد صحنه پیکار برای بقا می شود تنها راه رسیدن به پول های که بتواند سعادت خود و فرزند خود را تامین کند عبور از صراط سکس است و در جامعه ی بیمار ایران این امر از طریق صیغه یا عقد شکل قانونی می گیرد. البته باید دقت کنیم نجفی هم کم مقصر نیست. از طرفی هم مقصر هست هم مقصر نیست. خوب تمام زندگی درس خونده تلاش کرده به مقام رسیده از زندگی حال نکرده زن خوشگل و جوون نداشته حال به دهه های اخر عمر خود رسیده به قول خارجی ها why not? چرا این همه جوون این همه ادم عشق و حال می کنن چرا ایشون نکنه که تمام جوونی شو صرف علم و دانش کرده؟ خوب عقلا می تونیم بگیم این خلا در زندگی اش وجود داشته باید پر می شده از طرفی هم خوب در دین اسلام کار زشت و قبیحی نیست چون که پیامبر اسلام هم به هر حال ... خب می مونه قسمت دوم داستان که نجفی بایستی با مهریه کمتر ان زن جوان رو به عقد خود در می اورد نه با 1362 البته دختر هم خدایی خیلی بی انصافی کرده ... 1362 خیلی زیاده و وقتی یک نفر تقاضای این پول رو بکنه معلومه که با جونش بازی می کنه از قدیم گفتن مردم از قاتل پدرشون می گذرن ولی از کسی که پول ارث پدرشونو خورده نمی گذرن خوب معلومه که عنصر به اسم پول خیلی نقش حیاتی و کلیدی در زندگی انسان ها داره. اما اینجا نجفی باید پیشنهاد کمتری می داد یعنی یه جورایی باید به نفس خودش غلبه می کرد و مثلا 300 تا که در حد توانش هم بود خدایی با این گرونی 1362 خیلی زیاده و مجبور شده که بکشه ان زن را. اما از طرفی ان زن هم مجبور بوده در سیستم ایرانی خب اینجوری باید پیشرفت کرد. یعنی حضور مرد در زندگی زن. مرد قدرتمند خب ایشون هم اگه قانع می شد به زندگی معمولی و نخوردن گوشت ، موز و... :) و طمع نمی کرد تا جسم خودشو به قیمت گزاف بفروش برسونه این بلا سرش نمی اومد. خلاصه که از ما گفتن همواره منصف باشید حتی در معامله های بزرگ .. تا به .... نرید.
پروانه فاطمه حاجیلو
زنی٫ انسانی کشته شده است. در اولین نگاه چرا؟ چرا یک انسان ٫ انسانی دیگر را می کشد؟ چرا ما به خود اجازه می دهیم که در مورد زندگی کسی که از او هیچ نمی دانیم به جز سخنان قاتل قدرتمند او ٫قضاوت کنیم . این نهایت ابتذال یک جامعه است که در مورد انسانی٫ زنی که به دست شوهرش کشته شده است بنشیند و قضاوت کند. مقاله بالا در مورد زن بودن و تحت ظلم بودن زنان در ایران می گوید و میترا استاد یکی از آن زنان است با شرایط ویژه خود. و این که حقوق اولیه زن در جامعه ایران زیر سوال است حتی در زندگی با مردی هم تراز و حتی پایین تر از نظر اقتصادی٫ تا چه برسد که که مرد قدرتمند هم باشد٫ فبها که سرش با زورمندان آن جامعه هم در یک آبشخور باشد. به یقین همه شما می دانید که این زن تحت چه فشارهای وحشتناکی زندگی می کرده است! ولی چراقضاوت می کنید دلایل روشن و نا روشنی پشت آن است که سویه وحشتناکتر این قضیه است. یا سرتان در آن آبشخور نجفی هاست که تکلیف شما معلوم است! ولی آن عده ای که نانی از این بابت در کاسه خود ندارند بهتر است بدانند که زنان جامعه ایران باید از حقوق انسانی خود برخوردار شوند و برای آن از زمان قاجار و بلکه دورتر مبارزه می کنند. جامعه ای که زنان یعنی مادران و خواهران و دختران ....شما هم جزو آن ها هستند. وقتی این جامعه و قوانین آن حقوق زنان را فقط با مهریه و شیربها تغذیه می کند نمی تواند جوابگوی خواسته های حداقل ۳۵میلیون یا نصف جمعیت ایران باشد. وبهتر است که بدانیم این جامعه از مرز بحران گذشته و به مرحله نابودی خود رسیده است. همه مردم ایران باید نسبت به نبود حقوق اولیه زنان در ایران واکنش نشان دهند وگرنه خود نیز در این چاه ویل می افتند : هیچ زنی به هیچ دلیلی نباید مورد آزار انسانی دیگر ٫ (مردی) قرار بگیرد . هیچ زنی حتی در زندگی زناشویی خود نباید مورد تجاوز قرار بگیرد و زناشویی نباید یک طرفه باشد. هیچ زنی نباید مجبور به زندگی با مردی بشود. نداشتن حق طلاق و حق ارث و حق نگهداری فرزند خود ٫اکثریت زنان ایران را دچار این سرنوشت تاریک در ایران کرده است که یا خود قتل می کنند تا آسوده شوند از دست فشارهای مرد سالارانه و زندگی خود را قمار می کنند و یا کشته می شوند به دست شوهران خود و یا از کشور ایران فرار می کنند.
آیت وکیلیان
این نوشتار که آشفتگی، بی سازمانی و شتابزدگی در آن مشهود است و طبق معمول(نوع نگاه فعالان زن یا نویسندگانزن ایرانی در چنین مواردی) نگاه احساسی در آن بر براهین عقلی چربش داشته و نویسنده اگر این یک اصل ساده (این نکته اساسی) را در این نوشته اش رعایت می کرد و آن را در تحلیل و تبیین خود به کار میگرفت، تا این اندازه هر رطب و یابسی را به هم نمی بافت. از همه مهمتر اتهام و تهمت قتل و نسبت دادن آن به نجفی را در پوشش دفاع از مقتول که متاثر از سویه ها و رگه های فمنیستی این افراد است، پنهان نمی کرد: آیا به قتل رسیدن خانم استاد - فارغ از جزئیات و تمامی سبب هایی که در ارتکاب این قتل مدخلیت داشته - توسط آقای نجفی را میتوان با قتل هایی که سرکار خانم تعبیر 《زن کشی》 برای آن به کار بردید، یکی قلمداد کرد؟؟!! و سوال دیگه اینکه؛ شما بدون در نظر گرفتنسوابق علمی، سیاسی و اجرایی نجفی، به گونه ای قلم فرسایی کرده اید که گویی مثلا گنده لات فلان محله تهران دست به چنین اقدامی زده است. تازه چنین آب و تاب بهش دادید که گویی اگر نجفی را اعدام کنند، از نهادینه شدن و رواج پدیده به زعم شما 《زن کشی》 در جامعه جلوگیری به عمل می آید. بهتر است که در بیان نظر، جامع و در به کار بردن مفاهیم، ضرورت های مسئله و در ذیل آن کلمات را در یابیم. یاد بگیرید که زن بودن و مرد بودن را در مرقومات خود دخالت ندهید.
آرمان
من همواره مدافع برابری زن و مرد بوده ام و هستم، به زبانی دیگر من یک مرد فمینیست هستم و این را نه برای خوشایند زنان که به خاطر پایبندی بر اصول انتخاب کرده ام. این را گفتم گه مرا متهم به مرد سالاری نکنید . اما در رابطه ربط دادن این قتل به دفاع از حقوق زنان به نظر من اشتباه بزرگی است. این نه یک قتل ناموسی بلکه قتلی است سیاسی امنیتی که به خاطر نبودن شفافیت در ایران شاید ماجرا های پشت پرده ان هیچ وقت روشن نشود. این خانم صغیر نبوده است که یک مرد گولش زده باشد. طمع، پول پرستی، دلال بازی برای قدرت و شاید عامل امنیتی و همه اینها انتخاب خود او بوده است. مثل همان مهماندار هواپیما که برای فلاحی کار میکرد و کشته شد.
عسگر
اگر ج.ا. در هر چیزی موفق نبوده, حداقل در پرورش لشکری از سایبر فاطمه کوماندوهایِ (ضد-زنِ) همیشه در صحنه حاضر توفیق داشته. و از آن مهمتر باید توجه داشت به موفقیت نظام آخوندی در زمینهء از بین بردن حساسیت و قبح و زشتی خشونت بطور کل, و خشونت علیه زنان در جامعه ایران. فقط نگاهی به کامنتهای اینجا کافی است ببینیم این نزول اخلاقی در ایران به چه سطوح شرم آوری رسیده است. یک نتیجهء اخلاقی ۴۰ سال حکومت آخوندهای بچه بازِ, تریاکیِ, جانیِ و دزد در کشور این است که مسلما فرهنگ روشنگری در کشور پرورش نخواهد یافت!
همان
بسیار مقاله ضعیف و تک بعدی بود؟ از رادیو زمانه نقاضا دارم در خصوص انتشار چنین مقالاتی تجدید نظر نماید
غسل تعمید
در کنار غسل تعمید های این روزهای نجفی موارد زیر هم از کارنامه کاریشان کم رنگ شده بود که لابد ناخواسته از قلم مدافعانش افتاده است البته از این دست فعالیت ها در کارنامه بیشتر اصلاح طلبان هست -رئیس دانشگاه شریف از ۱۳۵۹، دوره سرکوب خونین همه دانشجویان سکولار و چپ دانشگاه شریف توسط قمهکشهای حزب الهی. -وزیر علوم و آموزش عالی از ۱۳۶۰، دوره تعطیلی اجباری همه دانشگاههای سراسر کشور که کار وزیر علوم و آموزش عالی در آن زمان تنها مشارکت در تسویه و بازداشت و اخراج استادان و دانشجوهای غیروابسته به رژیم بود. -وزیر آموزش و پرورش از ۱۳۶۷، دوره گزینشهای قرون وسطایی در استخدام مدارس و تعهد گرفتن از معلمهای حق التدریسی، و مهمترین کارنامه کاری ایشان در آ.پ تاسیس مدارس پولی یا اصطلاحا غیرانتفاعی، که بلای جان خانوادەهای کم درآمد و طبقه متوسط جامعه شد و طعم تلخ فقر و تبعیض را از همان دوران دبستان به کودکان ایران چشاند.
علی شهبازی
گذشته از ابعاد پنهان ماجرای قتل میترا استاد همسر دوم محمد علی نجفی شهردار سابق تهران، به دست ایشان و دلایل اصلی وقوع این جنایت، چیزی که قابل تامل است، جو منفی بوجود آمده بر علیه مقتول و تولید نوعی فضای مثبت برای قاتل در سطح گسترده ای از جامعه و افکار عمومی ست. آنچه که در فضای مجازی و بیرون از آن در این روزها مشاهده می شود فوق العاده وحشتناک و هشدار دهنده ست! گذشته از حمایت آقایان از نجفی به عناوین مختلف از جمله " غیرت داشتن ! " و بستن اتهامات و برچسب هایی نظیر فاحشه بودن ، زن دوم بودن، مامور اطلاعات بودن ، شیطان صفت بودن و غیره به میترا استاد ، حمایت بی شرمانه ی بسیاری زنان از آقای نجفی و حملات وحشیانه و ناسزا گویی و بستن همان اتهامات مزخرف فاحشه و "زن دوم حقشه " و بکار بردن الفاظ رکیک به میترا استاد از جانب زنان که به نوعی این جنایت را توجیه می کنند و در نهایت نه تنها مقصر اصلی را خانم استاد می دانند بلکه عمل "قتل" را هم به عنوان یک عمل " خوب " و " به حق " از جانب جناب نجفی می دانند و تشویق ش می کنند ، بیش از آنکه تاسف آور باشد، ترسناک است !