رهبر طالبان: تا تأسیس «نظام اسلامی فراگیر» میجنگیم
در پیام امسال ملا هیبتالله آخوندزاده به مناسبت عید فطر خبری از اشاره به آتشبس احتمالی نبود. رهبر طالبان دولت مرکزی را به کارشکنی در گفتوگوهای بیناافغان متهم کرد.
رهبر طالبان افغانستان وعده داد که این گروه اسلامگرای جهادی تا دستیابی به اهداف خود از جنگ دست نمیکشد. ملا هیبتالله آخوندزاده به امکان مذاکره با دولت مرکزی در کابل اشارهای نکرد و دولت را به کارشکنی در گفتوگوهای بیناافغان متهم کرد.
آخوندزاده شنبه یکم ژوئن / ۱۱ خرداد در پیام سالیانهاش در پیشواز عید فطر به شهروندان افغانستان اطمینان داد که طالبان به دنبال پایاندادن به دههها نزاع و جنگ خونین است. او گفت که گروه جهادیاش به دنبال حکومتی است که «همه افغانها» را نمایندگی کند.
اما آنچه رهبر طالبان هدف گروهش معرفی کرد، فعالان جامعه مدنی افغانستان را از ابتدای گفتوگوهای صلح افغانستان بین ایالات متحده و طالبان نگران کرده است. آخوندزاده در پیامش گفت که طالبان به دنبال «پایاندادن به فساد و برپایی یک نظام اسلامی است».
رهبر طالبان در حالی از تعهد گروهش به صلح خبر داد که هیچ اشارهای به امکان پذیرفتن آتشبس یا برقراری مذاکرات دوجانبه مستقیم با دولت اشرف غنی، رئیسجمهوری نکرد. آخوندزاده در عوض گفت:
«هیچ کس نباید از ما انتظار داشته باشد که پیش از رسیدن به اهدافمان، بر جبهههای داغ جهاد آب سرد بریزیم یا ۴۰ سال ایثارمان را فراموش کنیم».
سال گذشته طالبان و دولت مرکزی به مناسبت عید فطر آتشبسی سه روزه اعلام کردند. آخوندزاده در پیام امسال اشارهای به امکان آتشبس دوباره نکرد. درحالیکه خبرگزاری آوای افغانستان در گزارشی اعلام کرد که «در آستانه عید فطر حملات دهشتافگنی گروههای تروریستی و رویدادهای جنایی در سطح کشور به ویژه پایتخت افزایش یافته است».
نمایندگان طالبان ماهها با دیپلماتهای آمریکایی در حال مذاکره هستند. آنها خواهان خروج نیروهای خارجی از افغانستان شدهاند و وعده دادهاند که اجازه استفاده از خاک افغانستان را برای ترتیبدادن حملات تروریستی به دیگر گروهها نخواهند داد.
هرچند جامعه مدنی افغانستان، بهویژه زنان نسبت به بازگشت طالبان به قدرت نگران هستند، رهبر طالبان در پیام عیدش گفت:
«امارت اسلامی به دنبال برپایی یک حکومت حاکم بر سرنوشت خود، اسلامی و فراگیر است که همه افغانها در وطن دوستداشتنی ما آن را بتوانند بپذیرند».
طالبان و کابل، ناراضی از گفتوگوهای بینا افغان
با وجود مخالفت طالبان با مذاکره مستقیم با دولت غنی، گفتوگوهای موسوم به بیناافغانی یا «افغانـافغان» بین نمایندگان طالبان با چهرههای سیاسی افغانستان به جریان افتاده است. آخرین نشست هفته گذشته در مسکو برگزار شد اما بدون دستیابی به نتیجه مشخص به پایان رسید.
آخوندزاده دولت غنی را به تلاش برای مشکلآفرینی در روند گفتوگوهای افغانـافغان یا به گفته او، بین «امارت اسلامی» و چهرههای سیاسی افغانستان متهم کرده است: «امارت اسلامی به چنین تلاشهای مذبوحانه و مانعتراشیهای دیپلماتیکی که برای گفتوگوهای بیناافغان ترتیب داده شد، هیچ اهمیتی نمیدهد».
اما سیاستمداران افغانستان نیز نسبت به این گفتوگوها تردید دارند. روزنامه «هشت صبح» کابل، نزدیک به عبدالله عبدالله، مقام ارشد اجرایی حکومت افغانستان دراینباره مینویسد: « برخی از نامزدان انتخابات ریاست جمهوری، احزاب و چهرههای سیاسی، برگزاری همچو نشستها را تضعیفگر نظام سیاسی در کشور و "امتیازدهی" به گروه طالبان عنوان کردهاند.»
به گزارش این روزنامه، رحمتالله نبیل، نامزد انتخابات ریاست جمهوری در پیامی فیسبوکی از «سریبودن» دستور کار این نشستها انتقاد کرده و نوشته است: «برگزاری همچو نشستها میتواند سبب تضعیف نظام سیاسی کشور و تحریک جنگهای نیابتی میشود».
عنایتالله حفیظ، نامزد دیگر انتخابات ریاست جمهوری نیز به این روزنامه گفته است: «برگزاری دومین نشست مسکو میان چهرههای افغان و نمایندهگان گروه طالبان هیچ تأثیر مثبتی بر روند صلح ندارد، به جز تأمین منافع مقطعی چند چهرهای که از سیاست کنار رفتهاند.»
محمدکریم خلیلی رییس شورای عالی صلح و لطیف بهاند سفیر افغانستان در مسکو به عنوان نمایندگان دولت مرکزی در گفتوگوهای بیناافغان حضور دارند. حامد کرزی، رئیسجمهوری پیشین و چند چهره سیاسی سرشناس دیگر نیز برای شرکت در این نشستها به مسکو رفتهاند.
در نشست چهار روز پیش برای نخستین بار ملا عبدالغنی برادر، معاون رهبر طالبان در برابر دوربینهای تلویزیونی در حال گفتوگو با چهرههای سیاسی افغانستان ظاهر شد.
نظرها
کارو
این بدین معناست که طالبان همزمان هم یک گروه بنیادگرای اسلامی است و هم یک گروه ناسیونالیست پان-افغان، چرا که همۀ شهروندان کشور افغانستان را از هزاره و ازبک و تاجیک و ترکمن جزو هویتی پشتون(افغان) می داند و آن ها را به لحاظ ملی انکار کرده و افغان میداند. ارتجاع طالبانی ریشه هم در بنیادگرایی اسلامی، هم در ناسیونالیسم افغان و هم در پیوند آن با سرمایه داری مدرن دارد.