ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

بزرگداشت نودمین سالگرد تولد آنه فرانک در سازمان ملل

دبیرکل سازمان ملل: نهالی که به یاد آنه فرانک کاشته شده «نمادی زنده از میراث» او و ارزش‌های سازمان ملل است که پس از جنگ جهانی دوم و هولوکاست برپا شد.

سازمان ملل  در مراسمی نودمین سالگرد زادروز آنه‌ فرانک را با حضور دوست دوران کودکی‌ او جشن گرفت. کتاب خاطرات او یکی از مهمترین آثار به‌جا مانده از هولوکاست و نمادی از امید و مقاومت به‌شمار می‌رود و حالا یک نهال نیز به عنوان نمادی زنده‌ای از او در مقر سازمان ملل کاشته شده است.

تصویر آنه فرانک در نمایشگاهی از قربانیان آشوویتس در نیویورک

آنه فرانک یهودی آلمانی و متولد شهر فرانکفورت بود. در تاریخ ۱۲ ژوئن ۱۹۲۹ به دنیا آمد و در سن ۱۵ سالگی، تنها چند هفته پیش از پایان جنگ در اردوگاه آشویتس جان سپرد. خانواده‌اش کمی بعد از به قدرت رسیدن نازی‌ها، به آمستردام مهاجرت کردند. وقتی نسل‌کشی یهودیان به هلند رسید، آن‌ها مجبور شدند در خانه‌ای پشتی در خیابان پرینسن‌خراخت ۲۶۳ مخفی شوند. او از پنجره این خانه یک درخت بلوط هندی را می‌دید که در خیابان قد علم کرده بود.

پس از دو سال مخفی‌گاه‌شان لو رفت و توسط نازی‌ها دستگیر شدند. او در این دو سال خاطراتش را ثبت کرد و پدر او، اوتو فرانک، تنها بازمانده جنگ، دفترچه خاطرات او را چاپ کرد و به آنه شهرتی جهانی بخشید. همراه با نودمین سالگرد تولد او، نهالی از بلوط هندی کاشته شده و به مقر سازمان ملل اهدا شد.

در مراسمی به همین منظور آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل بیانیه‌ای خواند و گفت که این نهال هم «نمادی زنده از میراث آنه فرانک» است و هم نماد ارزش‌های سازمان ملل که پس از جنگ و هولوکاست برپا شدند. گوترش گفت:

«درختی که از رشد این نهال پدیدار می‌شود فانوس امید خواهد بود و  یادآوری زنده‌ای نسبت به اهمیت ادامه تلاش‌هایمان برای ساختن دنیایی عادلانه و صلح‌آمیز. دنیایی که در آن گوناگونی را ارج بنهیم و مرد و زن، جوان و پیر بتوانند در آن بدون ترس رشد کنند».

شارون دوگلاس، مدیرعامل «مرکز آنه‌ فرانک برای احترام دوجانبه» که نهال را به سازمان ملل اهدا کرد گفت:

«آن درخت بلوط در هوای آزاد زندگی کرد و برای آنه بازنمایی نماد زنده امید و آزادی بود».

یکی از مهمانان ویژه این مراسم گابی روجرز لیبر، دوست دوران کودکی آنه فرانک بود او گفت تجلیل از زندگی او برایم بسیار تکان‌دهنده است.

گابی که اکنون ۹۲ سال دارد و در لوس‌آنجلس زندگی می‌کند مورد رفاقتش با آنه گفت:

«ما با هم تیله بازی می‌کردیم و هر دو جر می‌زدیم. همین جر زدن خیلی مفرح بود».

در نودمین سالگرد تولد آنه فرانک، از او رمان ناتمامی نیز با عنوان «کیتی جان»در آلمان منتشر شد که حاوی نامه‌هایی به دوست خیالی‌اش به نام کیتی ست.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • الف.بامداد

    خفتگان [به مناسبتِ بیستمین سالِ قیامِ دلیرانه‌ی گتتوی شهرِ ورشو] از آن‌ها که رویاروی با چشمانِ گشاده در مرگ نگریستند، از برادرانِ سربلند، در محله‌ی تاریک یک تن بیدار نیست. از آن‌ها که خشمِ گردن‌کش را در گِرهِ مشت‌های خالیِ خویش فریاد کردند، از خواهرانِ دلتنگ، در محله‌ی تاریک یک تن بیدار نیست. از آن‌ها که با عطرِ نانِ گرم و هیاهوی زنگِ تفریح بیگانه ماندند چرا که مجالِ ایشان در فاصله‌ی گهواره و گور بس کوتاه بود، از فرزندانِ ترس‌خورده‌ی نومید، در محله‌ی تاریک یک تن بیدار نیست. ای برادران! شماله‌ها فرود آرید شاید که چشمِ ستاره‌یی به شهادت در میانِ این هیاکلِ نیمی از رنج و نیمی از مرگ که در گذرگاهِ رؤیای ابلیس به خلأ پیوسته‌اند تصویری چنان بتواند یافت که شباهتی از یهوه به میراث برده باشد. □ اینان مرگ را سرودی کرده‌اند. اینان مرگ را چندان شکوهمند و بلند آواز داده‌اند که بهار چنان چون آواری بر رگِ دوزخ خزیده است. ای برادران! این سنبله‌های سبز در آستانِ درو سرودی چندان دل‌انگیز خوانده‌اند که دروگر از حقارتِ خویش لب به تَحَسُر گَزیده است. مشعل‌ها فرود آرید که در سراسرِ گتتوی خاموش به جز چهره‌ی جلادان هیچ چیز از خدا شباهت نبرده است. اینان به مرگ از مرگ شبیه‌ترند. اینان از مرگی بی‌مرگ شباهت برده‌اند. سایه‌یی لغزانند که چون مرگ بر گستره‌ی غمناکی که خدا به فراموشی سپرده است جنبشی جاودانه دارند. ۱۶ اسفندِ ۱۳۴۱

  • مهری یلفانی

    تنها صداست که می ماند. فروغ فرخزاد.