ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

ائتلاف نامقدس راست افراطی با دین

ناسیونالیست‌های راست افراطی، از سالوینی گرفته تا اُربان، در حال ربودن مضامین مذهبی و استفاده از آنها به عنوان سوخت برنامه سیاسی‌شان هستند. پوپولیست‌ها ثابت کرده‌اند که درسوء‌استفاده از دین بسیار خبره‌اند.

ناسیونالیست‌های راست افراطی، از سالوینی گرفته تا اُربان، در حال ربودن مضامین مذهبی و استفاده از آنها به عنوان سوخت برنامه سیاسی‌شان هستند. پوپولیست‌ها ثابت کرده‌اند که درسوء‌استفاده از دین بسیار خبره‌اند.

متئو سالوینی، وزیر کشور و معاون نخست وزیر و رهبر حزب لگا مهم‌ترین جریان راست افراطی در ایتالیا با تسبیح مسیحیان کاتولیک

چرا شهروندان مذهبی، تا این اندازه، مجذوب نطق رهبران سلطه‌جویی هم‌چون متئو سالوینی، ویکتور اُربان، ژائیر بولسونارو و نارندرا مودی می‌شوند؟ حتی در کشورهایی با سنت قدرتمند سکولار هم‌چون فرانسه و هلند، پوپولیست‌های جناح‌راست همچون مارین لوپن و گرت ویلدرز در معرفی «مسیحیت یهودی» به عنوان رکن اصلی تمدن اروپای غربی درنگ نمی‌کنند.

در بلژیک، حزب ملی‌گرای فلامان (ان-و آ) با دفاع از موسساتی هم‌چون سازمان آموزشی کاتولیک و سازمان‌های کلیسایی که مورد بی‌اعتنایی دموکرات‌های مسیحی قرار گرفته‌اند، شهرتی برای خود به‌هم زده است. در ایتالیا، سالوینی پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات پارلمان اروپا، خودنمایانه بر تسبیح مسیحیان کاتولیک (رُزاری) بوسه زد. در مجارستان، اُربان دفاع از «تمدن مسیحی» را به آموزه رسمی کشور تبدیل کرده ‌است. دونالد ترامپ طی یک سخنرانی‌ در ورشو –جایی که حزب حاکم  قانون و عدالت خود را به‌عنوان جناح سیاسی کاتولیسم محافظه‌کار معرفی کرده‌– نیایش قدیمی ژان پل دوم را تکرار کرد: «ما خداوند را می‌طلبیم».

به‌وضوح، رابطه‌ای کلیدی میان پوپولیسم و دین برقرار شده است. محافل دانشگاهی اما به نظر توجه چندانی به این ارتباط نشان نمی‌دهند. برای مثال،یان وارنر مولر در «پوپولیسم چیست؟» (۲۰۱۶) مطلقاً به این رابطه نمی‌پردازد. مسأله عجیب‌تر هم می‌شود، اگر بدانیم جریانی که اولین بار اصطلاح «پوپولیسم» را به کار برد – یعنی همان اولین پوپولیست‌های اواخر قرن ۱۹ آمریکا – به شدت اهل کلیسا رفتن بودند. به عنوان ائتلافی میان کارگران و کشاورزان طرفداران رادیکال اصلاحات ارضی و مخالف سرمایه‌داری، پوپولیست‌ها از شبکه‌های پیشین کلیسای متدیست (غالباً در جنوب) و منابع موجود در سنت کلیسای بشارتی آمریکا استفاده کردند. آنان جنبش خود را «جنگ صلیبی مشارکتی» نامیدند.

ما البته دیگر در عصر مشارکت‌های توده‌ای از این دست به‌سرنمی‌بریم، چه در سیاست و چه در دین. احزاب و انجمن‌های مدنی در سرتاسر دموکراسی‌های غربی طی ۳۰ سال گذشته افول شدیدی را تجربه کرده‌اند. و اجتماعات مبنی باورهای جدید، پیروان پیشین کلیساهای سنتی را ربوده و دنباله‌روی خود کرده‌اند.

با وجود این، دلایل بسیار محکمی وجود دارد برای آنکه بخش گسترده‌ای از جریان پوپولیسم امروز را یک عقب‌گرد مذهبی تلقی کنیم. سنتی‌گرایی اوراسیایی (اروپا-آسیایی) ولادیمیر پوتین، دموکراسیِ مسیحی اربان، فرهنگ یهودی-مسیحی ترامپ، پنتاکوستالیسم بولسونارو، کاتولیسم پوپولیستی سالوینی و ملی‌گرایی هندوی مودی، همگی نمونه‌هایی از واکنش‌ مذهبی به حکمرانی سکولار اند. در طول چند دهه‌ اخیر،‌ صرفاً ارزش‌های دموکراتیک و لیبرال محو و کمرنگ نشده‌اند، بلکه بی‌اعتمادی فزاینده‌ای نیز نسبت به سکولاریسم و مبلغان آن به وجود آمده‌ است. این فرایند با پیدایش فلسفه‌ مسیحیت انجیلی در اواخر دهه‌ هفتاد در آمریکا آغاز شد. این جریان نه‌ فقط در آمریکا به موفقیت‌های سیاسی انجامید، بلکه در آمریکای لاتین و آفریقا نیز رواج یافت و شکی عمومی نسبت‌ به تمام چیزهای سکولار را به سرتاسر جهان صادر کرد.

شارل مورا، فاشیست فرانسوی می‌گفت که به خدا اعتقاد ندارد، اما «اینکه مردم به خدا باور داشته باشند را حیاتی تلقی می‌کرد». در بحبوحه‌ تأثیرات سرگیجه‌آور جهانی‌سازی، پوپولیسم مبتنی بر «خدا و کشور» راهی است برای  ادغام و اندراج سرمایه‌داری درون یک کالبد مذهبی‌ سنتی.

بله، ما غفلت کردیم و متوجه رشد ضدانقلاب جهانی مذهبی‌ای نشدیم که درست پیش چشمان‌مان درحال روی‌ دادن بود. همین وجه از بزنگاه سیاسی زمانه‌ ما می‌توانند توضیح دهد چرا پوپولیست‌های جناح راست درسال‌های اخیر موفقیت زیادی کسب کرده‌اند: پوپولیست‌ها ثابت کرده‌اند که درسوء‌استفاده از دین بسیار خبره‌اند.

گسترش دین به قوت عقیدتی زندگی مذهبی مربوط نمی‌شود؛‌ سیر نزولی روند انجام مناسک دینی در اغلب دموکراسی‌های غربی، هم‌چنان ادامه دارد و بیشتر شهروندان در مؤسسه‌های دینی فعال نیستند. درعوض، استفاده‌ پوپولیست‌ها از دین بیشتر به منزله ارائه شیوه‌ای برای تشکیل اجماعات جدید است. دین صرفاً ابزاری‌ است برای جلب نظر جامعه‌ای که احساس می‌کند مرکز ثقل و تعادل اخلاقی خود را از دست داده است.

شارل مورا، فاشیست فرانسوی می‌گفت که به خدا اعتقاد ندارد، اما «اینکه مردم به خدا باور داشته باشند را حیاتی تلقی می‌کرد». در بحبوحه‌ تأثیرات سرگیجه‌آور جهانی‌سازی، پوپولیسم مبتنی بر «خدا و کشور» راهی است برای  ادغام و اندراج سرمایه‌داری درون یک کالبد مذهبی‌ سنتی.

پوپولیست‌ها اکنون در حال پیشبرد سناریویی هستند که یک کاتولیک، یعنی استیو بنن نوشته است، کسی که ادعا می‌کند بحران مالی جهانی به دلیل ازمیان‌ رفتن قیودی رخ داد که سنت‌های دینی مدعی آن بودند؛ این قیود دینی، به زعم بنن، به دلیل اثرات ویرانگر الحاد سکولاریسم شکسته شدند.

یکی از شخصیت‌هایی که به‌شکل قابل‌توجه‌ای الهام‌بخش بنن بوده‌است، منتقد فرهنگی آمریکایی، کریستوفر لش است. لش در کتاب خود «یگانه بهشت حقیقی» (۱۹۹۱) می‌نویسد که جامعه‌ آمریکایی دیگر احساس نمی‌کند که «تحت نوعی اجماع اخلاقی اداره می‌شود». از دید لش، مهار هنجارها به‌طور جمعی، نسبت‌ به برهم‌کنش آزاد نظرات و ایده‌ها در بازار روشنفکری اهمیت ثانوی دارد. بارزترین مثال در این مورد، تنزل دین به امری صرفاً شخصی بوده‌ است؛ به ابزاری شفابخش که می‌توان از آن در وقت نیاز استفاده کرد، اما هرگز به باوری زیسته بدل نخواهد شد. او ادعا می‌کند «در میان قشر صاحب امتیاز»، دین اکنون «چیزی مفید برای مراسم ازدواج و خاکسپاری است و جز این چیزی غیرضروری به‌حساب می‌آید.»

ممکن‌است لش با تغییراتی که بنن و سایر پوپولیست‌های امروز بنابه ترجیحات خود در افکار او ایجاد کرده‌اند، موافق نباشد. اما واضح است که ناخرسندی از سکولاریسم –پدیده‌ای که او در سال ۱۹۹۱ تشخیص داده بود– امروز شدت گرفته‌است. دین‌گرایی، هرچند به عنوان ابزاری شفابخش و خالی از محتوای اجتماعی، راه و ابزاری برای خلق دوباره «افسون و جادو» است؛‌ و البته برای جنبش‌های پوپولیستی دست‌راستی، که در حال گسترش و نفوذ در دموکراسی‌های غربی هستند، زبانی مهیا کرده برای نوعی «سیاسی‌سازی جدید»،‌ علیه دنیای تکنوکرات‌ها و نیروهای بدون چهره بازار.

ضرورتی ندارد که چپ در واکنش به این تحولات دست از تعهدات سکولار خود بشوید؛ اما شناخت پتانسیل زبان مذهبی و ظرفیت آن در نوسازی هنجارها کارآمد خواهد بود. سرمایه‌داری دارد پیش چشمان ما تغییر می‌کند و در حال جا دادن خود در شکم‌بندی‌ است که پوپولیست‌ها برایش فراهم کرده‌اند.

سنت‌ها و مضامین مذهبی به‌عنوان نوعی نقطه ثقل اخلاقی جدید و به‌مثابه بهشتی در دنیایی سنگدل دارند عرضه می‌شوند. در مقابل، مخالفان پوپولیسم دست‌راستی باید پاسخی و چاره‌ای بیاندیشند.

منبع:‌ گاردین

در همین زمینه

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • یاشاسین تبریز

    در ایران این وحدت بین راست و مذهب خیلی قدیمی است. برای خیلی ها آغاز و ابتدای آن هم از ترور احمد کسروی بود.

  • ایراندوست

    راست افراطی در غرب متشکل از افراد متوسط هوشی که میتوانند از نارضایی عوام سخن بگویند و مطرح شوند درست شده است. احزاب و گروهای متعارف غربی ، البته نه رادیکال چپ یا راست نئو نازی، مراکز خوب اشتغالی و کاری هستند با حقوق و مواجب بالاتر از درامد یک مدیر کل اداره یی دولتی یا شرکت کوچک خصوصی. اگر حرف دل مردم کوچه و بازار با زبان و فرهنگ بومی و جایگاه طبقاتی آنها که بیشتر کارگران، بازنشسته‌ها و طبقه متوسط ناراضی‌ از اوضاع اجتماعی و اقتصادی را بزنید ، حتما رای میاورید و در یک قصبه یا شهر و در بهترین شکل در مجلس انتخاب خواهید شد. امروزه در اروپا، بازی قدرت در میان همه احزاب قدیمی‌ میانه رو و سوسیال دمکرات و جدیدهای پوپولیست ضد مهاجرتی است. برنده بازی در گرفتن قدرت سیاسی آن جریانی است که بتواند حرفهای عامه پسند بزند و وعده و وعید و در سبز رفاه و امنیت را نشان دهد. مسلما مسیحیت یهودی یک نوع ایدئولوژی در میان این بازار مکاره عوام گرایان سیاسی است. واکنشی در مقابل اسلام سیاسی شده در آسیا و آفریقا ! بخاطر وقایع جنگ جهانی‌ دوم ،این مسیحیت ، بیشتر یهودی است تا مسیحی‌ و بدون حمایت مافیا سوداگر یهودی هرگز نمیتوانست در سپهر سیاسی غرب عرضه اندام کند. اعضای این تشکیلات ، گذشته فعالیت در گروهای نژادپرستانه دارند و در میان بیشتر این افراد این گرایشات هنوز بچشم میخورد ولی اینها در بیان , از گذشته خود پشیمان و سرخرده هستند چون امروز، هدف اصلی‌ آنها آن مهاجر مسلمان ریشو یا روسری بسته ایی است که بدلیل فقر و جنگ به آغوش استعمار گران خود آمده است. ضعیف‌ها چه در کشور خود و چه در کشور میزبان همیشه بالاترین پرداختیها به زندگی‌ را باید بپردازند !

  • حقیقتگو

    تاریخ جنایت بارو اسعمارگر وبرده وارانه اروپائی درکشورهای افریقائی و همچنین درکشورهای امریکای لاتین و همچنین درکشورهای آسیائی را مطالعه کنید تمامی این جنایات و استعمارگری ها فاجعه باروشستوی هرگونه تمدن و خلاقیت دراین کشورها کاتولیک ها بوده اند...جنگ افروزی هیتلر حامیان مالی و تکنیکی اش کاتولیک ها بوده اند..جنگ دریوگسلاوی برعلیه مسلمانان و قتل عام کردن شان با حمایت همه شکل وفرمی ازجانب کاتولیک های یوگسلاوی ومجارستان و لهستان و ایتالیا و اتریش و آلمان وهلند بوده است...درکلیساها کاتولیک ها کشیش ها مسیحیان را فرزندان خدا خطاب می کنند و همین فرزندان هم باید صاحب کره زمین و تمام منابعش باشند - البته کاتولیک ها وفاشیست ها ودست راستی درحمایت ازدیکتاتورهای اسلامی درمنطقه خاورمیانه که منابع خاورمیانه را غارت می کنند وبه اروپا می فرستند ازهیچ کوششی دریغ نکرده اند...ولی مردمان مسلمان منطقه خاورمیانه بعنوان انسان به رسمیت نمی شناسند زیرا که فرزندان خدا نیستند بلکه بنده گان خدا و یا به عبارتی مردمان مسلمان برده گان فرزندان خدا هستند و نباید به کشورهای فرزندان خدا ورود کنند...