فشار حداکثری و دولتی که «چیزی برای از دستدادن ندارد»
بازتاب تنش ایران و آمریکا در رسانههای جهان
تحلیلگران در رسانههای جهان درباره تنش ایران و آمریکا چه مینویسند؟ نگاهی به خلاصه برخی از آخرین تحلیلها.
تنشها بین ایران و آمریکا، بهویژه پس از آنکه از حمله برنامهریزیشدهای به ایران سخن رفت که در آخرین دقیقهها تعلیق شد، بازتاب زیادی در رسانههای بینالمللی داشته است. تحلیلگران در یادداشتهایی در روزنامهها و وبسایتهای خبری گوناگون به این موضوع پرداختهاند. در زیر نگاهی میاندازیم به مهمترین بخشهای شماری از این یادداشتها.
▪️چرا «فشار حداکثری» بر ایران نتیجه عکس میدهد؟ ــ دیوید فلیکینگ
سیاستمداران امروز واشنگتن باید از باب دیلن، آن دیپلمات معروف، مشاوره بگیرند. دیلن در یکی از آهنگهایش، با عنوان مثل یک سنگ غلتان، میگوید: «وقتی چیزی نداری، چیزی برای از دست دادن نداری». حال دولت ترامپ با سیاست «فشار حداکثری» بر ایران این بیت را به محک آزمایش میگذارد. نتیجه این آزمایش جزیی میتواند مسیر قیمتهای نفت را مشخص کند...
یک بازی جنگی با نام چالش هزاره که در سال ۲۰۰۲ نزاعی به سبک ایران و ایالات متحده را شبیهسازی کرده بود، تخریب تقریباً کامل ناوگان دریایی ایالات متحده را پیشبینی میکرد. همانطور که حملات اخیر به نفتکشها نشان دادند، برای ایران برهم زدن امنیت تنگه هرمز کار سختی نیست. سادگی نسبی این اختلال یادآوری میکند که بیش از نیروی نظامی ایران، سرمایهگذاری اندک این کشور در نظم اقتصادی و سیاسی جهانی عامل اصلی بازدارنده در وقوع جنگ است.
تحریمهای اخیر ایالات متحده و بستن راههای صادرات نفت ایران، صدمات بزرگی بر اقتصاد این کشور وارد کرده. صندوق بینالمللی پول اعلام کرده که تولید ناخالص داخلی (واقعی) ایران امسال شش درصد سقوط خواهد کرد و تورم قیمتهای مصرفکننده از ۳۷ درصد عبور میکند. این تبعات بعید است که باعث زانو زدن تهران در برابر خواست واشنگتن شود، و حتی باعث افزایش تنشها در اطراف تنگه هرمز نیز میشود. اگر نفت ایران از این تنگه عبور نکند، برهم زدن ترافیک این تنگه تبعات اقتصادی جزیی برای ایران خواهد داشت.
در حال حاضر ایران میخواهد در بازی جلب حمایت عمومی برنده باشد، و این عامل اصلیای است که مانع حملات سختتر این کشور میشود... رفتار ایران تا امروز با ملاحظه تنظیم شده است: برای ادامه بازیِ «این به آن در» با آمریکا به اندازه کافی خشن است، اما آنقدر مبارزهطلب نیست که حمایت روسیه، چین و اروپا را از دست بدهد.
ایران در حال کاهش تعهدات خود به برجام نیز هست. نتایج این حرکت ایران در مذاکرات آینده بین تهران و واشنگتن نقش بازی خواهد کرد. ایران با این کار اطمینان حاصل میکند که توافق آینده اساساً فرق زیادی با برجام نداشته باشد. مسئلهای که چندان خوشایند نیست...
▪️تحریمهای ترامپ علیه رهبر ایران؛ واقعاً به چه منظوری؟ ــ رابین رایت
رئیسجمهوری دونالد ترامپ پس از وضع تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی به خبرنگاران گفت: رهبر ایران شخصی است که در نهایت مسئول رفتارهای خصمانه رژیم است، و این تدابیر نمایانگر پاسخ قوی و متناسب به اقدامات تحریک آمیز ایران است. معمولاً ایالات متحده سران کشورهایی همچون صدام حسین در عراق، معمر قذافی در لیبی، نیکولاس مادورو در ونزوئلا را به عنوان نشانهای مبنی بر اینکه این رهبران دیگر مشروعیتی ندارند، تحریم میکند. به عبارت دیگر، واشنگتن معتقد است که این رهبر باید برود.
فرمان اجرایی جدید ترامپ فرمانده سپاه پاسداران را هم که در سرنگون کردن پهپاد پیشرفته آمریکایی نقش داشت، شامل میشود. دولت ترامپ قصد دارد اواخر هفته محمد جواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران را که تحصیلکرده آمریکاست، هم تحریم کند. الیزابت روزنبرگ، یک کارشناس سابق وزارت خزانه داری آمریکا به رابین رایت گفته است: «این تحریمها نمادین است ... تحریمها نمایش جنبی تهدید بالاگرفتن رویارویی نظامی است و یک درگیری تمام و کمال.» همه اینها کمک میکند تا روایت بر ایران متمرکز شود و نه بر آمریکا- همان کاری که ترامپ با توقف حمله تلافی جویانه نظامی علیه ایران (پنجشنبه گذشته) انجام داد. این مقام سابق خزانهداری آمریکا همچنین مدعی است که ترامپ نیازی نداشت تا یک فرمان اجرایی جدید صادر کند- مگر برای تبلیغ و جلب توجه رسانهای ناشی از آن.
کیت بائر، یک مقام سابق خزانهداری که اکنون برای موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک کار میکند، میگوید: «اختیار تحریم هر نهاد یا مقامی که با دولت ایران وابستگی داشته باشد از سال ۲۰۱۲ و زمانیکه دولت اوباما یک فرمان اجرایی را صادر کرد، وجود داشت.» بائر میگوید واضح است که این دولت میخواهد پیامی بفرستد. این تحریمها ممکن است از نظر سیاسی مشوق دیپلماسی یا عامل کاهش تنش باشند. اما کارشناسانی هم معتقدند تحریم رهبر ایران و اطرافیانش ممکن است نتیجهای معکوس به بار آورد.
هدف دولت ترامپ این است که تهران را وادار به پاسخگویی درباره برنامه توسعه موشکی، دخالتهای منطقهای، سابقه حقوق بشری و همچنین برنامه هستهایاش کند. اما چنانچه عدنان مزارعی، مدیر سابق برنامه خاورمیانه صندوق بین المللی پول میگوید این تحریمها مذاکره برای رسیدن به یک توافق جدید را بسیار بسیار دشوار میکند. در مجموع تحریمها یک ابزار ناکامل هستند و چنانچه کارشناس سابق وزارت خرانه داری میگوید ممکن است تحریمها کارآمد باشند، اما سالها و شاید دههها زمان میبرد.
▪️چگونه خامنهای دیدار آبه از ایران را به «مأموریت غیرممکن» تبدیل کرد؟ ــ سعید جعفری
شینزو آبه (مرسوم در ژاپن: آبه شینزو) ۱۲ ژوئن برای دیداری دو روزه به تهران رفت که همه آن را مأموریتی برای کاهش تنشها بین تهران و واشنگتن میدانستند. روز بعد نخستوزیر ژاپن با علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی بر سر میز نشست. جزئیات دیدار خامنهای و رهبران جهان منحصراً از سوی تیم رسانهای ویژه نهاد رهبری پوشش داده میشود که تنها نسخهای متنی و ویراسته از ملاحظات او را منتشر میکنند. در مورد آبه اما خلاصههایی ویدئویی از جلسه منتشر شد که هدفی آشکار داشت. خامنهای در این ویدئو میگفت: « من شخص ترامپ را شایسته مبادله هیچ پیامی نمیدانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد».
آنچه به جز تحریمها ظاهراً به این پاسخ رهبر جمهوری اسلامی انجامیده، ماهیت پیشنهادهایی است که میانجیگر ژاپنی ارائه داد. بسته پیشنهادی که آبه منتقل کرد، ایرانیها را اغوا نکرد و تغییری در رویکردشان نسبت به دولت ایالات متحده ایجاد نکرد.
یک منبع مطلع به المانیتور گفت: «پیشنهادهایی که آبه از سوی آمریکاییها ارائه داد، انضمامی نبودند و به همین خاطر ارزش توجه قابل ملاحظه نداشتند. نخستوزیر ژاپن این پیام ترامپ را رساند که رژیمچینج [تغییر رژیم] ایران گزینه او نیست. اما این در تضاد آشکار با فشاری است که دولتش بر جمهوری اسلامی وارد میآورد. در ضمن، ایران هماکنون اقدامات واقعی برای کاهش فشار اقتصادی و رفع تحریمها را لازم دارد و نه یکمشت کلمه. تهران دوست ندارد به عنوان ابزاری در دست ترامپ برای کسب محبوبیت در کارزار انتخاباتی دوبارهاش بدل شود».
در میان حلقههای سیاسی ایران این استدلال برتری یافته است که رهبران جمهوری اسلامی از الگوی کره شمالی در مذاکرات با ایالات متحده پیروی نخواهند کرد، زیرا جمهوری اسلامی مصمم به طرد شرایطی است که کیم جونگ اون را به پای میز مذاکره کشاند. در این بستر، نزدیکی دوباره ایران به دولت آمریکا، علیرغم تضمینها برای مذاکرات صادقانه و جدی، ناممکن باقی خواهد ماند. به باور رهبران جمهوری اسلامی، ثمره چنین مذاکراتی ــ همچون در مورد کره شمالی ــ به چند عکس مشترک تقلیل خواهد یافت که ترامپ به شدت به آنها برای کارزار انتخاباتی ۲۰۲۰ نیاز دارد.
▪️جنگ ایران حتی فاجعهبارتر از عراق خواهد بود ــ درک دیویدسن
نیوزویک در سال ۲۰۰۲ و در آستانه جنگ عراق در مورد برنامههای دولت بوش برای تغییر رژیمهای خاورمیانه نوشت. در میان همه مثالهایی که مطرح میشد حمله به ایران از همه محبوبتر بود. یک «مقام بلندمرتبه دولت بریتانیا» به نیوزویک گفته بود که «همه میخواهند به بغداد بروند. مردان واقعی میخواهند به تهران بروند.» اما با اینکه همه خواستار جنگ با عراق بودند و این جنگ چنین فاجعهبار و گران تمام شد، رویای حمله به ایران کمرنگ نشد. حال بعد از سالها، در پی حملههای اخیر به نفتکشها در اطراف تنگه هرمز و سرنگون کردن پهپاد آمریکایی، جنگطلبان آمریکایی نیرویی دوباره گرفته اند.
آیا حمله به نفتکشها کار ایران بود؟ وقتی ایالات متحده میگوید که ایران مقصر است و آماده است بابت این موضوع این کشور را تنبیه کند، شاید این سوال دیگر چندان مهم نباشد. اما حتی اگر ایران مقصر باشد، واکنشی مستقیم به رفتار خصمانه دولت ترامپ در خروج او از برجام و بازگرداندن تحریمها نشان داده است. تحریمها بیشتر از سرنگونی یک پهپاد و شش بمبگذاری به اقتصاد ایران آسیب زده است. سیاست فشار حداکثری ترامپ به ایران هیچ انگیزهای برای آمدن به پای میز مذاکره نمیدهد. بنابراین دلایل ایران برای اعتماد به آمریکا کم است.
ایران بلافاصله به فشار حداکثری واکنش نشان نداد. بعد از مدتی انتظار متوجه شد که باید به کشورهای دیگر حاضر در توافق هستهای فشار بیاورد، و تهدید کرد که غنیسازی را از سر بگیرد. مقامات اروپایی به ایران هشدار دادند که باعث تخریب حسن نیت بینالمللی نشود. اما مسئله این است که این حسن نیت تا کنون هیچ کمکی به ایران نکرده و رهبران اروپایی در برابر تحریمهای آمریکا ناتوانند و مایل نیستند که با ترامپ مقابله کنند.
احتمالا ایران به این نتیجه رسیده است که باید بیانیه قویتری صادر کند. اگر حمله به نفتکشها کار ایران باشد این حرکات به شیوهای انجام شده است که کمترین خسارت جانی و محیطزیستی را برساند و در عین حال قدرت ایران برای ایجاد دردسر در منطقه را نشان دهد. نیروی دریایی ایران از معدود بازیگرانی است که قادر به انجام این کارها است.
شباهتهایی بین شرایط حمله به عراق و حوادث اخیر وجود دارد. ایران نیز مانند عراق برای سالها یکی از اهداف جنگطلبان آمریکایی بوده. این بار نیز مانند جنگ عراق، دولت ایالات متحده در حال آماده کردن شرایط برای جنگ است. جان بولتون مدام از تهدیدهای نامشخص ایران دم میزند و حضور عمومی او در رابطه با ایران نیز جنگ عراق را به خاطر متبادر میکند. پمپئو نیز ایران را متهم به حملات طالبان در افغانستان کرد که خندهدار است، و البته نشان از تلاش او برای استفاده از «مجوز استفاده از نیروی نظامی» است که در سال ۲۰۰۱ و در واکنش به حملات ۱۱ سپتامبر صادر شد.
اما یک تفاوت بزرگ بین شرایط اخیر و جنگ عراق وجود دارد: دونالد ترامپ. ترامپ از ابتدای نامزدی برای ریاستجمهوری منتقد رفتن دولت بوش به جنگ با عراق بود. او همچنین مایل است که بگوید مشکلات بزرگ بینالمللی را بدون تغییر هیچ چیز میتواند حل کند. با کره شمالی همین کار را کرد و حالا میخواهد با ایران انجام دهد. رفتن به جنگ با ایران به معنای شکست سیاست حداکثری است و بعید است که اگوی ترامپ به او اجازه این کار را بدهد.
خطر جنگ از مشاوران ارشد ترامپ برمیخیزد؛ بولتون و پمپئو هر دو ظاهراً مایل به جنگ هستند. ممکن است که بولتون ایران را قانع کند که رفتارهای ایران اگر مستحق یک جنگ تمام عیار نباشد، دست کم میتواند با حملات نظامی محدود پاسخ داده شود. ترامپ چند شب پیش نزدیک بود چنین دستوری صادر کند.
حمله یکباره اما پایان ماجرا نیست و به راحتی میتواند به نزاعی بزرگتر منجر شود. هولناکیهای جنگ عراق در برابر جنگ با ایران (کشوری که نسبت به عراقِ صدام حسین بزرگتر و آمادهتر است و حامیان منطقهای بیشتری دارد) رنگ خواهد باخت.
نظرها
نظری وجود ندارد.