نگاهی به مبارزات مدنی و جنبش آزادی خواهی زنان ایران
مهناز همدانیان - دیگر آزادیخواهی و برابری طلبی مختص زنان ثروتمند و بالای شهر تهران نیست.
وضعیت اجتماعی زنان ایرانی در دورههای مختلف تاریخی، متفاوت بوده است. زن ایرانی در دوره ساسانی حتی به مقام سلطنت نیز رسید. ولی در دوره های دیگر، بویژه در دوران قاجار، همپایه بهایم و وحوش شد؛ ارزش و جایگاه چندانی نداشت و از حقوق انسانی خود محروم بود.
شاید بتوان گفت مبارزات زنان ایران برای به دست آوردن آزادی و حقوق اولیه انسانیشان دست کم از صد سال پیش آغاز شده است. هرچند که پیش از آن نیز بودند زنانی که جبر و تبعیض مردانه را نمیپذیرفتند و جسورانه میایستادند. اما مبارزاتی که بتوان آن را به صورت یک جنبش مبارزاتی در نظر گرفت تقریبا از نزدیک به صد سال پیش شکل گرفت. تقریبا تا پیش از صد سال پیش، زنان در جامعه ایران «ضعیفه هایی» بودند که در پستوهای خانه هایشان بی نام و نشان، و در انزوا به سر می بردند.
پیش از آن نیز بودند برخی زنان سنت شکن که از پستوی خانه ها فراتر رفته و در اجتماع از خود نشان و ردپایی بر جای گذاشتند. زنان مبارزی که اگر تلاشها، مبارزات و از جان گذشتنهای آنها نبود؛ شاید ما زنان در جایگاه امروز نبودیم و هنوز پشت دیوارهای اندرونی محبوس و منزوی به سر می بردیم.
فاطمه زرین تاج برغانی قزوینی ملقب به طاهره قرهالعین، شاعر و عالم مذهبی ایرانی، از این دست زنان بود. طاهره اولین زنی بود که در ایران به فساد فی الارض متهم و اعدام شد. وی در زمانی که در ایران نه تنها زنان که اکثریت جامعه مردان هم بیسواد بودند، مقدمات علوم، فقه، اصول، کلام و ادبیات عرب را از پدرش آموخت. شاید بد نباشد که در این روزگار مبارزه با حجاب اجباری، بدانیم طاهره پیشاهنگ مبارزه با حجاب بود و حجاب را باعث نادانی و نماد سرکوب زنان میدانست. وی را نخستین زنی میدانند که به حجاب اعتراض کرد. او از زنان بسیار تاثیرگذار در تاریخ مبارزات زنان ایران بوده است.
تاج السلطنه، دختر ناصرالدین شاه قاجار، متولد ۱۲۶۲ هجری شمسی از دیگر زنان مبارز و تاثیرگذار بود. این شاهزاده قجری که بسیار فراتر از دوران خود بود و اندیشه هایی مدرن و فمینیستی داشت. تاج السلطنه از اندک افرادی بود که در آن روزگاران شروع به نوشتن خاطرات زندگی اش نمود. کاری که در آن دوران حتی مردان نیز در جامعه ایران چندان با آن آشنا نبودند.
او بدون هیچ ترسی بسیار آزاد، رها و روان، از احساسات زنانهاش، عشق و دلدادگیاش، و از خواسته های برحقش سخن می گفت. در روزگاری که سواد برای زنان خطرناک شمرده میشد، خانه و آشپزخانه را تنها جای مجاز و طبیعی برای زنها میدانستند و زنان از حق سواد آموزی محروم بودند، تاج السلطنه از خاطراتش می نویسد. وی در خاطراتش، بر هر آنچه که «نباید» می تازد و از باورها، بایدها و علایق خود سخن میگوید و آزادانه آنها را مینویسد. با شجاعت تمام در برابر قوانین نابرابر می ایستد و به آنها می تازد.
بی بی خانم استر آبادی، از دیگر زنان مبارز و تاثیرگذار ایرانی بود که تلاشها و مبارزات بسیار خردمندانه او در رسیدن زنان به جایگاه کنونی و داشتن حقوق امروزی بسیار موثر بوده است. او از نویسندگان دوران مشروطیت، نویسنده کتاب طنزآمیز “معایب الرجال” (در پاسخ به اندرزنامههایی به اسم “تادیب النسوان”) بود که مردان برای “آموزش زنان” مینوشتند. او اولین دبستان دختران را با نام مدرسه دوشیزگان بنا نهاد.
بی بی خانم در روزنامههای حبل المتین، تمدن و نشریه مجلس مقاله مینوشت. وی را نخستین زن طنزنویس ایرانی میدانند. بیشتر مقالات وی در دفاع از آموزش دختران بود.
شاید بتوان آغاز جنبش مستقل آزادیخواهی زنان در ایران را زمان آغاز به کار نشریه «دانش» دانست. «دانش» هفته نامه ای اجتماعی بود که از مطالب خانوادگی مینوشت و توسط انجمنی از زنان که سردبیر آن «خانم دکتر کحال» بود نوشته و اداره می شد.
صدیقه دولتآبادی، روزنامه نگار تجدد طلب و از فعالان سیاسی دوران مشروطه است که نشریه “زبان زنان” را در سال ۱۲۹۸ شمسی در اصفهان منتشر کرد. وی خواهر یحیی دولتآبادی، نویسنده معاصر، بود. صدیقه اولین زن ایرانی که در یک کنگره بینالمللی به نمایندگی از زنان ایران شرکت کرد و سخنرانی کرد. او نیز یکی دیگر از زنان تاثیرگذار ایرانی بود که برای نجات زنان از نابرابریهای اجتماع آن روزگار تلاشهای بسیاری را انجام داد.
زنان ایرانی برای ایجاد تغییر و حذف بی عدالتی ها و نابرابریها تلاشهای بسیار کردند و دست به اقدامات سازنده بسیاری زدند. آنها در راستای فرهنگسازی و آگاه کردن دیگر زنان و دختران جوان مدارس و انجمنهایی را تاسیس کردند. «جمعیت نسوان وطنخواه» که در اوایل بهمن ماه سال ۱۳۰۱ توسط محترم اسکندری در تهران شروع به کار کرد از این دست اقدامات بود. اسکندری این جمعیت را با هدف ترویج حقوق زنان و بهبود شرایط دختران تشکیل داد. وی شاعری پیشگام در جنبش زنان ایران و ناشر نشریه «نسوان وطنخواه» نیز بود.
در دورانی که زنان در تهران از یک سو و مردان از سوی دیگر پیادهرو حرکت میکردند، برخی زنان پیشرو و روشنفکر بدنبال راهی برای رهایی از بند تبعیض و رسیدن به حقوق اولیه انسانی خود بودند.
دهههاست که جنبش آزادیخواهی زنان ایران برای رسیدن به برابری و «حقوق اولیه انسانی» خود در حال مبارزه با فرهنگ و قوانین مردسالاری است که حتی حق آزادی پوشش را نیز از زنها گرفته اند.
زنان پیشرو و آزادیخواه ایران از همان ابتدای آغاز جنبش آزادیخواهانهشان سعی در آگاهسازی زنان و دختران جامعه داشته اند. چرا که واقعیت این است؛ زن اسیر و دربند، زن خار شده و زن ناآگاه هرگز نمیتواند فرزندانی رها و آزاده پرورش دهد. زنان نادان کودکان نادان به بار میآورند، و زنان در بند کودکانی اسیر.
مبارزات زنان ایران در صد سال اخیر فراز و فرودهای بسیار داشته است؛ اما یقینا انقلاب ایران و روی کار آمدن جمهوری اسلامی یک عقبگرد و پسرفت بسیار شدید در راه جنبش آزادیخواهی زنان و احقاق حقوق زنان ایران بوده است.
بیشتر زنان و مردانی که در جریان انقلاب ۵۷ شرکت داشتهاند در پی برابری، عدالت اجتماعی و آزادیهای سیاسی بیشتری بودند. اما حکومتی بر مسند قدرت نشست که تلاشها و مبارزات آزادیخواهانه مردم را مصادره کرد. جمهوری اسلامی سب شد تا زنان نه تنها بسیاری از حقوق به دست آورده شده در طی سالها تلاش و مبارزه مدنی را از دست بدهند، بلکه پس از گذشت بیش از چهل سال هنوز در تلاش باشند تا بتوانند حق آزادی انتخاب پوشش خودشان را به دست بیاورند.
بزرگترین ضربه ها به جنبش آزادیخواهانه زنان از همان هفتههای اول انقلاب وارد شد. قوانین کشور شاهد یک عقبگرد تاریخی بسیار بزرگ بود. در اولین گام، قانون حمایت از خانواده ملغی شد. حق طلاق، حق حضانت، سرپرستی و قیمومیت فرزندان که برای زن و مرد تقریبا مساوی بود؛ به نفع مردان تغییر کرد. قانون جزای اسلامی را گذاشتند و زن حق و ارزشش شد نصف حق و ارزش مرد. قانون سنگسار و قوانین بربریت و دوران قبایلی برای زنان ایرانی تصویب و اجرا شد. مشاغلی مانند “قضاوت” مردانه شد و زنان این حق تقریبا تازه به دست آورده را نیز از دست دادند. قضاتی مانند خانم “شیرین عبادی” از کار برکنار شدند. رفته رفته جنسیت گرایی حاکم شد و بسیاری از مشاغل و رشته های دانشگاهی جداسازی جنسیتی شدند.
اکنون اما شرایط جامعه بسیار تغییر کرده است. درصد بسیار بالایی از زنان ما تحصیلات دانشگاهی دارند و بسیاری از آنها نیز دارای تحصیلات عالیه هستند. حالا اغلب زنان ما تحصیلکرده و آگاه به حقوقشان هستند. دیگر آزادیخواهی و برابری طلبی مختص زنان ثروتمند و بالای شهر تهران نیست. زنان حتی در شهرهای کوچک و روستاها خواهان حقوق برابر و رفع تبعیض های جنسیتی هستند. جنبش زنان ایران و کمپین های آنان نه تنها متوقف نشده است، بلکه در سطح جهانی شناخته شده است.
شاید در کوتاه مدت جنبش آزادی خواهی زنان به نتیجه مطلوب نرسد و سرکوب شود. اما یقینا در آیندهای نه چندان دور پیروزی از آنِ زنان است.
نظرها
ف. فرشیم
بسیار خوب، روان و موجز و مؤثر. دستتان درد نکند. منتظر مقالات بیشتر در این زمینه هستیم.