تنش ایران و آمریکا: آیا ولی فقیه ضعیفتر و سپاه قویتر میشود؟
بازتاب تنش ایران و آمریکا در رسانههای جهان
تحلیلگران در رسانههای جهان درباره تنش ایران و آمریکا چه مینویسند؟ نگاهی به خلاصه برخی از آخرین تحلیلها.
تنشها میان ایران و آمریکا، بهویژه پس از آنکه از حمله برنامهریزیشدهای به ایران سخن رفت که در آخرین دقیقهها تعلیق شد، بازتاب زیادی در رسانههای بینالمللی داشته است. تحلیلگران در یادداشتهایی در روزنامهها و وبسایتهای خبری گوناگون به این موضوع پرداختهاند. در زیر نگاهی میاندازیم به مهمترین بخشهای شماری از این یادداشتها.
▪️چرا «مرد قدرتمند» ایران ضعیف میشود؟ - راینهارت باومگارتن
مفسر SWR، شبکه رادیو و تلویزیون جنوب غربی آلمان، در تفسیری در مورد ستیز میان ایران و آمریکا بر قدرت علی خامنهای، ولی فقیه حکومت اسلامی، متمرکز شده و ضمن تشریح قدرت مطلقه او و نقشی که نهادهای زیر فرمانش در حوزه اقتصاد دارند، این نظر را مطرح میکند که با بالا گرفتن بحران در رابطه تهران و واشنگتن، قدرت آیتالله کاهش یافته و در برابر، سپاه پاسداران نیرو میگیرد.
راینهارت باومگارتن مینویسد:
«در ماه مه ۲۰۱۸ رئیس جمهوری آمریکا، دونالد ترامپ، به صورت یکجانبه از پیمان اتمی [برجام] خارج شد. از آن هنگام در ایران این شایعه قوت گرفته که پاسداران انقلاب خود را برای کسب قدرت آماده میکنند. اگر میان آمریکا و ایران جنگ درگیرد، احتمال این قدرتگیری بیشتر میشود. بسیاری از پاسدارانی که از خدمت فعال در سپاه بیرون آمدهاند مهمترین و پرنفوذترین مقامات سیاسی را در اختیار دارند.»
به نظر باومگارتن در صورت درگیری نظامی قدرت همچنان به صورت اسمی در دست خامنهای خواهد بود، اما در عمل سررشته امور در دست پاسداران قرار خواهد گرفت.
باومگارتن در ادامه مینویسد: «تحریمها − به گفته بیژن خواجهپور، اقتصادددان ایرانی، در مصاحبه با ARD [شبکه یک آلمان] – تأثیراتی دارند، اما مؤثر نیستند. آنها بیشتر به مردم فقیر آسیب میرسانند، طبقه میانی را ضعیف میکنند و به نیروگیری جناح تندرو میانجامند.»
در مقاله باومگارتن به مقاومت مردم دربرابر استبداد اشاره شده و از جمله از فراخوان ۱۴ تن در ایران در مورد لزوم کنارهگیری رهبر نظام، علی خامنهای نام برده شده است.
▪️حرکت با بیاعتنایی به سمت جنگ با ایران، مایه شرم بریتانیا است ــ سیمون تیسدال
جرمی هانت، وزیر خارجه بریتانیا گفته است که درخواست واشنگتن را برای پیوستن به این کشور در صورت بروز تقابل نظامی با ایران بررسی خواهند کرد. سیمون تیسدال، نویسنده گاردین در واکنش پرسیده است: چهطور عراق اینقدر سریع فراموش شد؟
نویسنده گاردین مقالهاش را با توصیفی از قدمت تاریخ ایران آغاز میکند:
«شهر شاهانه پرسپولیس، پایتخت ویرانشده شاهان پرشیا، از دل بیابانی در شمال شرقی شیراز همچون سرزنشی علیه متجاوزان باستان و مدرن بیرون زده است. ستونهای مرمرینش که بسیاری هنوز ایستادهاند، ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح برافراشته شدند، وقتی ساکنان جزیرههای بریتانیا در پوست حیوانات جستوخیز میکردند و یونانیها بزرگترین تهدید نظامی بودند. آمریکای دونالد ترامپ هم ایدهی بدی بود که هنوز زمانش فرا نرسیده بود.»
تیسدال با اشاره به تاریخ استعمار و نقش بریتانیا در به قدرت رساندن رضاشاه، قسمت اعظم تاریخ معاصر رابطهی بریتانیا با ایران را «شرمآور» توصیف میکند. او میگوید که ایالات متحده در این موضوع مکمل بریتانیا است و به «فرمانده آزاررسانها» بدل شده. تیسدال به این جملات محمد مصدق به اورال هریمن، فرستاده ایالات متحده ارجاع میدهد: «نمیدانید چقدر آنها [بریتانیاییها] حیلهگرند. نمیدانید چقدر آنها شریرند. نمیدانید چگونه به هر چه دست میزنند، لوثاش میکنند».
تیسدال سپس مینویسد: «با داشتن این پیشینه تلخ، شاید فرض کنیم که بریتانیا از مداخلههای بیشتر شرم خواهد کرد. اما هرگز».
نویسنده به دو نامزد اصلی نخستوزیری بریتانیا پس از استعفای ترزا می، یعنی بوریس جانسون و جرمی هانت میپردازد و پیشبینی میکند که آنها بریتانیا را به جنگ آمریکا و ایران در صورت وقوع خواهند کشاند: «اگر ترامپ در مواجهه با اقدامات تلافیجویانه ایرانیها ــ که همین هفته گذشته اتفاق افتاده بود، اگر حملات هوایی برنامهریزیشده ایالات متحده هفته گذشته رخ میداد ــ به بریتانیا روی آورد، میتوان انتظار داشت جانسونِ ابرچاپلوس و هانت مطیع آمریکا رام و حتی هیجانزده همراهی کنند».
به باور تیسدال، ورود «کورکورانه» بریتانیا به نزاع احتمالی به خاطر «توهمهایی که محافظهکاران درباره شأن جهانی و توانایی فرضی بریتانیا برای برداشتن "لقمههای گندهتر از دهنش" پراکندهاند»، در حال حاضر بیشتر شده است.
او دستآخر مقاله را با درخواست «مخالفت فعالانه و بدون دودلی در برابر تهدید رژیم ترامپ علیه ایرانیها، منطقه و ما» به پایان میرساند.
▪️تنشهای ایران و آمریکا: آنچه بازیگران کلیدی دور ترامپ به دنبالش هستند ــ امیر تیبون
امیر تیبون در یادداشتی برای هاآرتص اسرائیل به بازیگران کلیدی تنش ایران و آمریکا پرداخته است. خلاصهای از آن:
دونالد ترامپ
در مورد ایران، رئیسجمهوری ایالات متحده بین دو بخش متفاوت از پایگاه سیاسیاش گیر افتاده. یک بخش ائتلاف ترامپ را راست مسیحی تشکیل میدهد که غالباً مسیحیهای تبشیری هستند و از سیاست تقابلجویانه علیه تهران حمایت میکنند. اما بخش مهم دیگری از پایگاه ترامپ که در انتخاب دوباره او در سال آتی نقش حیاتی دارند، راستگرایان منزویطلبی هستند که از مداخلههای آمریکا در خاورمیانه خسته شده اند. آنها به خاطر نقد ترامپ بر جنگ عراق و وعدهاش برای آغاز نکردن «جنگهای احمقانه» به او رأی دادند. ترامپ در حال بندبازی بین این دو موضع است.
مایک پومپئو و جان بولتون
این دو حامی موضع سرسختانه علیه تهران، از حامیان حمله نظامی هفته پیش به ایران بودند که ترامپ آن را در لحظههای آخر متوقف کرد. آنها همچنین از حمایت مایک پنس، معاون اول برخوردارند که چهره اصلی راست مسیحی در دولت ترامپ است.
نتانیاهو، محمد بن سلمان و محمد بن زاید
رهبران خاورمیانهای که رابطه شخصی نزدیکی با ترامپ دارند، شیفته موضع سرسختانه او علیه ایران هستند. نتانیاهو چهره محبوبی در پایگاه اونجلیکالهای رأیدهنده به ترامپ است. بن سلمان ولیعهد سعودی و بن زاید ولیعهد ابوظبی به پرسروصدایی نتانیاهو نیستند و ابداً محبوبیت او را در میان جمهوریخواهان آمریکایی ندارند اما از نفوذشان در واشنگتن برای تشویق سیاستهای ضدایرانی ترامپ استفاده میکنند.
وزیر دفاع غایب
اغلب نادیده گرفته شده که هرچند آمریکا در آستانه مقابله نظامی با ایران است، وزیر دفاع ندارد. این وضعیت قدرت بیشتری به سهگانه بولتونـپومپئوـپنس بخشیده است.
تاکر کارلسون و لورا اینگراهام
کارلسون و اینگراهام دو مجری محبوب راستگرایان در فاکسنیوز هستند [و هر دو متهم به نژادپرستی و دگرهراسی]. کارلسون انزواطلب است و نه تنها در برنامههایش که در مکالمههای خصوصی با ترامپ استدلال میکند که جنگ جدید در خاورمیانه به بخت او برای انتخاب دوباره در ۲۰۲۰ ضربه میزند. اینگراهام نیز هفته پیش در برنامه تلویزیونیاش گفت: «تنها موانعی که برای برندهشدن ترامپ در ۲۰۲۰ میبینم، یکی فروپاشی اقتصادی است و دومی، یک جنگ آمریکایی جدید.»
▪️ترامپ میگوید جنگ با ایران خیلی طول نخواهد کشید. او به حد کافی تاریخ نخوانده ــ دیوید ایگناتیوس
نویسنده واشنگتنپست مقالهاش در نقد انگاره «جنگ کوتاهمدت» با ایران را با این جملات آغاز میکند: «گاه بهترین اقدامات در سیاست خارجی برای یک کشور قدرتمند، محدودترین آنها ــ دستکم در مورد اقدامات آشکار ــ است. این موضوع شاید در مورد تقابل ایالات متحده با یک ایران بهگوشهراندهشده اما بالقوه زهرآگین صادق باشد».
دیوید ایگناتیوس این مقاله را در واکنش به اظهارنظر رئیسجمهوری آمریکا نوشت که پیش از سفر به ژاپن برای شرکت در اجلاس گروه ۲۰ کشور صنعتی جهان (جی ۲۰) گفته بود که جنگ احتمالی با ایران مدت زیادی به طول نخواهد انجامید. او مینویسد:
«تاریخ به ما میآموزاند که جنگهای نابودگر اغلب وقتی آغاز میشوند که ملتهای قوی ملتهای ضعیفتر را دستکم میگیرند یا اینکه فکر میکنند میتوانند از طریق زور، نتایج سیاسی را رقم بزنند. این آموزه آشکار جنگهای عراق و افغانستان است. ایالات متحده فرض میکرد که میتواند پیروزیهایی سریع و قاطع علیه دشمنان به دست آورد. تاریخدانهای بریتانیایی مدرن ارزیابی مشابهی از جنگ جهانی اول دارند، وقتی که طرفین درگیر به انتظار پیروزی سریع به جنگ شتافتند».
ایگناتیوس به ضعف تکرارشونده دیگری در سیاست خارجی ترامپ نیز اشاره میکند که به گفته او تاریخ در آن باره نیز درسهایی به ما داده است: «جنگهای فاجعهبار اغلب وقتی آغاز میشوند که ملتهای قوی، نیاز ملتهای ضعیفتر به حفظ ظاهر در بزرگی و منزلت را نادیده میگیرند. ترامپ انگار باور دارد که میتواند به رهبران خارجی تا حد تحقیرکردن آنها بیاحترامی کند و سپس آنها را با چربزبانی و دعوت به مذاکره بکشاند». به باور نویسنده، مشکل ترامپ این است که پیشبینیناپذیربودناش دیگر خیلی قابل پیشبینی شده است.
نویسنده واشنگتنپست مقاله را چنین به پایان میبرد: «ترامپ باید بفهمد که در حال واردشدن به قلمروی خطرناکی به لحاظ سیاسی و نظامی است. شاید در حال دریافتن این نکته است که جنگی غیرضروری با ایران محتملترین مسیر شکست او در ۲۰۲۰ خواهد بود.»
▪️با هر چه نزدیکترشدن آمریکا و ایران به جنگ، مذاکرات جدید ضروری است ــ اکونومیست
اکونومیست در مقالهای که در بخش چاپی «رهبران» این مجله منتشر شده است، از ضرورت آغاز فوری مذاکرات دوجانبه بین واشنگتن و تهران مینویسد:
«خوشبختانه ایران قرار نیست به زودی به قدرتی با سلاح هستهای بدل شود. زمان دستیابی به توانایی ساخت سلاح اتمیاش بیش از یک سال است. اما بار دیگر از برنامه هستهایاش برای افزایش فشار بر آمریکا استفاده میکند. این موضوع یک عنصر جدید افنجاری به یک مخلوط پیشاپیش آماده انفجار افزوده است....
نه آقای ترامپ، نه متحدان آمریکا و نه ایران، هیچیک جنگ جدید و بزرگی در خاورمیانه نمیخواهند. با این وجود استراتژی اقای ترامپ برای اعمال «فشار حداکثری» بر ایران این دورنما را محتملتر کرده است. فضای مانور ترامپ کمتر و کمتر میشود...پیش از آنکه تنشها به شکل غیرقابل کنترلی تشدید شوند، هر دو طرف نیاز به آغاز مذاکره دارند. این امر آن قدر که به نظر میرسد، بعید نیست.
استراتژی ترامپ در قبال ایران بر این فرض متکی است که باراک اوباما امتیازهای زیادی را حین مذاکرات ۲۰۱۵ به آسانی تقدیم ایران کرد. سال گذشته رئیسجمهوری آمریکا برای یک معاهده بهتر از قرارداد قبلی خارج شد و تحریمهایی را بازگرداند که اقتصاد ایران را فلج کرد. مشاورانش استدلال میکنند که این کار ایران تضعیفشده را به پذیرفتن یک قرارداد جدید که از محدودیتهایش طولانیتر از قبلی باشند، راضی خواهد کرد. آنها همچنین خواهان محدودکردن برنامه موشکی ایران و پایان دادن به مداخلاتش در منطقه هستند...
تحریمهای سختگیرانه در ۲۰۱۵ ایران را بر سر میز مذاکره آورد اما بعید است به دگرگونیای بینجامند که ترامپ میخواهد. یک دلیلش هم اینکه او حسن روحانی، رئیسجمهوری و حامی توافق هستهای را بیاعتبار کرده است. حالا تندروها تصمیمگیرنده اصلی هستند. دلیل دیگر هم اینکه آمریکا تنها دست به عمل میزند...
تنها بدیل وضعیت پیش رو مذاکرات است...
آمریکا میتواند با نشان دادن ژست حسن نیت ایران را به بازگرداندن به سر میز مذاکره راضی کند: مثلاً با برقراری دوباره معافیتهای نفتی که اجازه بدهد برخی کشورها از ایران نفت بخرند. ایران در عوض شاید قول بدهد که بار دیگر به تعهداتش در برجام وفادار بماند. رهبران ایران پشت پرده اظهار کرده اند که مایل به امضای توافقی همچون توافق قبلی هستند و مخالفتی با تمدید محدودیتها برای مدت طولانیتری از ۲۰۳۰ [که اکنون در برجام ذکر شده] ندارند.
آن وقت چه بر سر توافقی میآید که برنامه موشکی ایران و مداخلاتش در منطقه را قرار بود محدود کند؟ ظاهراً ترامپ دریافته است که همهچیز را یکجا به دست آوردن واقعگرایانه نیست. یک توافق جدید نمیتواند به همه معضلات برآمده از ایران پایان دهد یا روابط این کشور با امریکا را عادیسازی کند. حتی شاید تمام تحریمهای امریکا را نیز پایان نبخشد.... اما اگر به درستی انجام شود، برنامه هستهای ایران را بار دیگر در چارچوبی مشخص محدود خواهد کرد و پرداختن به دیگر مشکلات بدون بروز جنگ را ممکن.»
نظرها
ایراندوست
جنگ آمریکا با ایران بدون پیش بینیهای استراتژیکی و فقط بدلایل کوتاه مدت تاکتیکی، دوام و بقای جمهوری اسلامی را در پی دارد. حمایت حداکثری مردم در صورت یک واکنش نظامی مقابل ایران، مظلوم نمایی حاکمین ایران را برجسته میکند . اگر آمریکاییها واقعا عقل سیاسی در این بلبشوی اتاقهای فکری و اندیشکدههای رنگارنگشان داشته باشند بجای جنگ روانی و در چاله افتادن گفتمان جمهوری اسلامی در خط و نشان کشیدنها و هارت پورتهای معمول شان، باید آلترناتیو و اپوزیسیون ملی و دمکراتیک علیه جمهوری اسلامی را قبل از یک حرکت احتمالی نظامی تقویت کنند و پل گروههای سرنگون طلب در داخل و خارج از ایران را معماری، کمک و پشتیبانی کنند ! نیروهای آزادیخواه به اندازه کافی در داخل و خارج از کشور وجود دارد ولی نفوذ عوامل جمهوری اسلامی در گروه ها، حرافی بی حد و حصر، بی عملی، بدبینی و برخوردهای شخصی که در فرهنگ اجتماعی ایران ریشه دارد، از دلایل بی اتحادی و شکست تا امروز است !
راهبردی قطع دستان اختاپوس ج.ا.
راهبردی قطعدستان اختاپوس ج.ا.بهترین است. تحریم همه جانبه اقتصادی حکومتی، تحریم صد در صد هرگونه ممر درآمد اقتصادی 90% حکومتی که فقط 10% استغال کشور دارند، اما این 10% تقریبا همگی حامی و عامل سرکوب سیاسی -اقتصادی وامنیتی نظام هستند. تمامی بانکها حتی خصوصی عامل حکومتند. تمامی فروشگاهای رنجیره ا,ی- تمامی مراکز اموزشی حتی خصوصی /خصولتی توسط عوامل اطلاعاتی-سرکوبگر کنترل میشودند، بایست تحریم کامل شوند. وفتی حکومتی-خصولتی حاکمیت از نفت و گار و پنروشیمی و پایشگاه است تحریم کامل شود و یک دلار نتواند درامد داشته باشد، حکومت بخودی خود فرومیپاشد. کسانی دنبال مبارزه مسالمت آمیز هستند راه حل همین است. اقتصاد کلید رمز پیروزی بر دیکتاتور ی است