روزنامهنگار اسرائيلی: آپارتاید «واقعیت مطلوب» اسرائیل است
امیره هاس، روزنامهنگار هاآرتص و فرزند یکی از بازماندگان هولوکاست، در مصاحبه با ماری کوهن، از واقعیتهای زندگی در رامالله، از سیاستهای اسرائیل برای بیرون راندن فلسطینیها و از هولوکاست و شباهت آن با "نکبت" میگوید.
امیره هاس سی سال است بهعنوان خبرنگار سرزمینهای اشغالی در روزنامه هاآرتص فعالیت میکند؛ او دختر یکی از بازماندگان هولوکاست است و در رامالله سکونت دارد. در واقع، او تنها خبرنگار اسرائیلی یهودی است که در کرانه باختری زندگی میکند. در دهه ۹۰ میلادی، او سه سال را در غزه گذراند و نهایتاً تجربیات خود را در کتابی تحت عنوان «نوشیدن دریا در غزه» گردآوری کرد؛ کتابی که بسیار مورد توجه قرار گرفت. به دلیل محدودیتهای ایجاد شده توسط اسرائیل، او از سال ۲۰۱۰ دیگر نتوانسته است به غزه سر بزند.
در مصاحبه با ماری کوهن، امیره هاس از واقعیتهای زندگی در رامالله، از سیاستهای اسرائیل برای بیرون راندن فلسطینیها و از هولوکاست و شباهت آن با روز نکبت میگوید.
▪️ماری کوهن: شما هم خبر مینویسید و هم نظرات خود را. آیا در اسرائیل این یک سنت است که روزنامهنگاران هر دو کار را انجام دهند؟
امیره هاس: هاآرتص همواره اینطور عمل کرده است، برخلاف این دید بسیار آمریکایی که روزنامهنگاران باید «عینی» باشند... مزخرف است، همه ما نظراتی داریم، و همینطور پسزمینهای. یک خبرنگار اسرائیلی که در ارتش خدمت کرده، پر از نظر است، اما فقط نشان نمیدهد که نظر دارد. هرکس با انتخاب واژگان و کلمات عقیده خود را بیان میکنید. میدانم که در سایر رسانههای اسرائیلی –برای مثال در رادیو اسرائیل– هرگز مسائلی پوشش داده نمیشوند که من درباره آنها گزارش تهیه میکنم. این باور عمومی وجود دارد که این سرزمین به ما یهودیان تعلق دارد، و بنابراین مجبور نیستیم درباره ترفندهایی که اسرائیل برای گرفتن زمین فلسطینیان به کار میبندد، گزارش تهیه کنیم. وقتی انتخاب میکنیم چه بنویسیم و چه ننویسیم، باز هم پای عقیده در میان است. هاآرتص خود را از قید این تمایز ساختگی رها کرده است؛ از این باور فریبنده که مقاله تنها برای ستوننویس است و خبر تنها برای خبرنگار و روزنامهنگار.
▪️م ک: در حال حاضر روی چه پروژههای گزارشیای دارید کار میکنید؟
ا ه: دارم روی دو موضوع اساسی که به مردم و سرزمین اسرائيل و فلسطین مربوط میشوند، کار میکنم. اسرائیل در حال گسترش تمهیدات و روشهایی بیشتر و تازهتری برای مصادره زمینهای آنسوی حصار جداسازی است. ظاهراً حصار به دلایل امنیتی ساخته شد، اما در حقیقت آن را در دل کرانه باختری ساختند؛ و در واقع، بین دیوار جداکننده و خط سبز (مرز ۶۷) که زمین فلسطینیان را مشخص میکند، مناطق وسیعی وجود دارد. در ابتدا، اسرائیل متعهد شد که دسترسی فلسطینیان برای کشتوکار در زمینشان را محدود نکند. اما بهویژه در طول چهار سال اخیر، انواع و اقسام قوانین و آئیننامههای گوناگون وضع کردهاند تا مانع دسترسی فلسطینیان به زمینشان شوند. اسرائیلیها و مهاجران اما میتوانند به آنجا سفر کنند، میتوانند خیلی عادی آنجا کوهنوردی کنند، و دیگر آنجا را زمین فلسطینیان نمیدانند. من چندین مقاله در این رابطه نوشتهام.
«در شرایط کنونی، حرف زدن از یک دولت یا دو دولت، تا اندازهای یک بحث تاریخگذشته است.»
پروژه دوم من در مورد سیاستهایی است که به ثبت احوال و مسائل جمعیتی مربوط میشود، مشخصاً به موضوع اعطا یا عدم اعطا اقامت به فلسطینیها. این فرایند خیلی پیچیدهای است، چراکه مراحل اداری متعددی دارد و برای مردم خستهکننده است. میدانید، شوکه کردن مردم با نقل داستان یک کودک که توسط یک سرباز اسرائیلی کشته میشود، کار راحتتری است. نمیخواهم ابعاد چنین اتفاقی را تقلیل بدهم، اما این سیاست اصلی نیست، بلکه پیامد سیاستها است. سیاست اصلی گرفتن زمین بیشتر و مخدوش کردن آمار جمعیتی فلسطینیان است، در جهت ممانعت از بازگشت فلسطینیان به کشور خودشان، یا جلوگیری ازدواج آنها با خارجیها. این واقعاً به شکل برنامهریزیشدهای در حال رخ دادن است. [رهبران اسرائیل] مینشینند و به چگونگی اجراکردن آن میاندیشند، و به اینکه چه قوانین و آئیننامههایی رسیدن به این هدف را محقق میسازند. به هرحال، این فرایند خیلی بوروکراتیک و خستهکنندهای است... از آنها سوالی میپرسید و به شما دروغ میگویند، و شما میدانید که دروغ میگویند. اما چطور میتوان ثابت کرد که دروغ است؟ یک به یک، قدم به قدم... اگر به هرکدام از سیاستها بهطور جداگانه بنگرید، زیاد بد به نظر نمیرسد. اما هنگامی که تصویر کلی را میبینید و نقاط را بهیکدیگر متصل میکنید، متوجه میشوید که مسأله چقدر جدی است. نمیتوان تمام مسائل را در یک مقاله توضیح داد؛ مقالههای بسیاری لازم است تا بتوان موضوعات را بههم پیوند داد. باید حرفم را بارها و بارها تکرار کنم تا در اذهان نفوذ پیدا کند.
▪️م ک: واکنش مردم در رامالله به انتخابات آوریل اسرائیل چه بود؟
ا ه: جناح راست آنقدر قدرتمند شده است که حتی حزبهایی هم که راست محسوب نمیشوند در رویکردشان نسبت به فلسطینیان همسو با جناح راست شده اند. آنها از هرچه ربطی به مذاکره با فلسطینیان داشته باشد، یا به لغو شهرکسازیها، یا رفع محاصره غزه اجتناب میکنند. آنها هیچ پیشنهادی در این موارد ارائه نمیدهند، چرا که میترسند رایدهندگانشان را از دست بدهند. به همین خاطر میزان توجه فلسطینیان به انتخابات اسرائيل به حداقل رسیدهاست. آنها میگویند فرقی نمیکند که چه حزبی روی کار باشد، چرا که جناح راست به کار خودش یعنی تعمیق استعمار در کرانه باختری و انزاوی غزه از باقی جهان ادامه میدهد.
▪️م ک: شما پیشتر از جوانانی صحبت کردهاید که درحال ترک کردن رامالله و سایر شهرهای کرانهی باختری اند. آیا این یک روند عمومی است؟
ا ه: شما جوانانی را میبینید که احساس میکنند افقی برایشان وجود ندارد و میخواهند مهاجرت کنند. آنها به رهبران خود هیچ اعتمادی ندارند. مردم بهدنبال شغلهای بهتر، درس خواندن، و نفس کشیدن در خارج هستند. از طرف دیگر، مردم روستاها را میبینیم؛ اسرائیل در حال گرفتن زمین روستاهاست و شغلی برای مردم وجود ندارد. بنابراین آنها به شهرها و حومههای شهری میروند. امروز امیدی به قیامی که امکان پیروزی داشته باشد، وجود ندارد. وضعیت خیلی تراژیک است.
▪️م ک: و از برخی جهات به نفع اسرائیل است.
ا ه: البته. بههمین خاطر است که فلسطینیان نمیتوانند در اورشلیم خانه پیدا کنند، چون اسرائیل بخش اعظم زمین فلسطینیان در اورشلیم را گرفته است و در عین حال، محدودیتهای بسیاری در رابطه با خانهسازی بر آنها تحمیل کردهاست. آنها نمیتوانند همانطور که اسرائیلیها در نواحی یهودینشین به ساختوساز میپردازند، خانه بسازند. هیچگونه پروژه ساخت مسکن عمومی برای فلسطینیان در اورشلیم وجود ندارد، این امکان فقط برای یهودیان وجود دارد. در چنین شرایطی خانه ساختن برای فلسطینیان با توجه به دستمزدهایشان بهشدت گران تمام میشود. این یعنی مردم بهطور متراکم زندگی میکنند، مقروض اند و یا قصد مهاجرت از رامالله را دارند، و با مهاجرت حقوق خود برای اقامت در اورشلیم را از دست میدهند. اسرائیل با هزار و یک روش فلسطینیان را مجبور به خروج از کشور میکند. و اغلب، فلسطینیان جوان را.
▪️م ک: در شرایط کنونی، نظرتان در مورد امکان تحقق «راه حل دو دولت» چیست؟
ا ه: ببینید، واقعیت فعلی در حقیقت، واقعیت امکان یک دولت است، که البته دولت موجود، دولتی آپارتاید است. در حال حاضر، دو قانون مجزا وجود دارد: یکی برای فلسطینیها و یکی برای اسرائیلیها. مردم فلسطین به گروهها و زیرگروههایی تقسیم شدهاند، همچون مردم غیرسفید آفریقای جنوبی. و ارتباط آنها با یکدیگر قطع است. و اسرائیل بهشکل متفاوتی با این گروهها رفتار میکند. این درحالی است که یهودیان اسرائیل در کل کشور همچون یک ملت و با بهرهمندی از تمامی حقوق زندگی میکنند. سوال این است که: این وضعیت چقدر پایدار است؟ ما فکر میکنیم که پایدار نیست اما تاکنون، اوضاع بر وفق اسرائیل است و وضعیت با دوام بودهاست، چرا که دنیا آن را پذیرفتهاست. ما در گذشته میگفتیم که دنیا این وضعیت را نخواهد پذیرفت، اما دنیا آن را قبول کرده است.
برای اسرائیل، این وضعیت، واقعیت دلخواه است: که فلسطینیان در محاصره و محروم از هرگونه توانایی برای توسعه اقتصادی زندگی کنند، و دنیا به آنها صدقه دهد تا بتوانند زنده بمانند. اوضاع این طوری است. اسرائیل هیچ تمایلی برای تحقق واقعیتی دیگرگون ندارد. تصور باطلی در میان یهودیان خارج از اسرائیل وجود دارد که اسرائیل دنبال راهحل است. اما یهودیان اسرائیلی] اصلاً فکر نمیکنند که مشکلی وجود دارد. در چنین شرایطی، به نظر من، حرف زدن از یک دولت یا دو دولت، تا اندازهای یک بحث تاریخگذشته است.
«امروز هرکس جرات کند اسرائیل را نقد کند، یک ضدیهود به حساب میآید. همانطور که برخی کمونیستها سابقاً میگفتند هر کس اتحاد جماهیر شوروی را نقد کند، ضدکمونیست است.»
سوال این است که آیا بخش جناح راستی مذهبی و موعودگرای اسرائیل که امروز قدرت زیادی دارد، در رسیدن به اهدافش –یعنی اخراج دستجمعی فلسطینیان و تصاحب بخش اعظم کرانه باختری– موفق خواهد شد؟ برای آنها کافی نیست که فلسطینیان تحت محاصره زندگی کنند. آنها خواستار چیزهایی بیشتر از این اند. من فکر میکنم که باید نگران چنین مسائلی باشیم، نه مسائلی فرضی در مورد یک دولت یا دو دولت.
▪️م ک: در درون اسرائیل، آیا مخالفتی نسبت به اخراج دستجمعی فلسطینیها وجود دارد؟
ا ه: هیچ. در مخالفت با سناریوی اخراج فلسطینیها که راستگراها آن را طراحی کردهاند، یا بهتر است بگوییم کل اسرائیل به غیر از تعداد انگشتشماری چپگرا، هیچ نیروی سیاسی واقعیای در صحنه است.
▪️م ک: با این حساب، به نظر لازم است مخالفت بیشتری از سوی جامعهی جهانی اظهار شود.
ا ه: بله و همینطور از سوی یهودیهای خارج از اسرائیل. من فکر میکنم که جوامع یهودی باسد گوش بهزنگ چنین سناریوهای خطرناکی باشند. اما آنچه میبینم جریان اصلی است که از تلقی سیاستهای اسرائیل بهعنوان یک مسأله و مشکل سرباز میزند؛ وضعیت آدم را به یاد کمونیستهایی میاندازد که گوششان را بر هرگونه انتقاد از اتحاد جماهیر شوروی میبستند. آنها مردم نجیبی بودند که صداقت داشتند، اما نمیخواستند در مورد اتحاد جماهیر شوروی و قساوت و سرکوبش بشنوند. امروز هرکس جرات کند اسرائیل را نقد کند، یک ضدیهود به حساب میآید. همانطور که برخی کمونیستها سابقاً میگفتند هر کس اتحاد جماهیر شوروی را نقد کند، ضدکمونیست است.
▪️م ک: میدانم که این روزها در مورد انتقال اطلاعات به مردم اسرائیل از طریق فعالیتهای روزنامهنگاری تاحدودی بدبین هستید. آیا نسبتبه رساندن مطالب به جریان اصلی یهودیان خارج از اسرائیل نیز همین بدبینی را دارید؟
ا ه: امروز شکافهای بیشتری نسبتبه قبل وجود دارد. بنابراین، وضعیت تا حدی امیدوارکننده است، اما این روند خیلی آهسته پیش میرود، زیادی آهسته، و باید پرشورتر شود. نقد اسرائیل –از جانب همه، اما عمدتاً از طرف گروههای یهودی– باید بیپردهتر، دقیقتر، جسورانهتر، و منسجمتر از آنچه امروز است، باشد.
▪️م ک: آیا گروههای یهودی فعال و منتقد در خارج آن قدر قدرت دارند که امکان تأثیرگذاری بر اسرائیل یا فشار علیه آن را داشته باشد؟
«من برای یادآوری نیازی به روز یادبود هولوکاست ندارم. من هر روز به هولوکاست فکر میکنم، چون والدین من در آن فاجعه مردهاند. هولوکاست همواره در زندگی من حضور دارد. و بهراستی، این در مورد روز نکبت هم صدق میکند؛ فاجعهای که ما طی سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۴۸ برای فلسطینیان به بار آوردیم.»
ا ه: اسرائیل در ضدیهود نامیدن هرگونه انتقادی از سیاستهایش بسیار موفق بوده است؛ اما وقتی خود یهودیان انتقاد میکنند، نمیتوان آنها را ضد یهود خواند. منظورم این است که ممکن است سعی کنند چنین برچسبی بزنند، اما خیلی مسخره است. بنابراین، مسأله اصلی این است که چطور ماشین پروپاگاندا در اروپا و ایالات متحده که بهطور خودکار انتقاد از اسرائیل را با برچسب ضدیهودیت خاموش میکند، متوقف ساخت. فکر میکنم مسأله بیش از آنکه تحت تاثیر قرار دادن اسرائیل باشد، اثرگذاری بر مباحثه عمومی، آگاهی و گشودگی خارج از اسرائیل است. منظورم این است که سرمایه عظیم یهودی حامی فعالیتهای جناح چپ نیست. سرمایه عظیم یهودی هنوز به اسرائیل میرسد، به مهاجران، به پروژههای مذهبی آشکاراً ضد فلسطین. این روند متوقف نخواهد شد. لیبرالهای یهودی هنوز بیش از حد محافظهکاراند، و بیش از حد مستعد مشکوک شدن نسبتبه هرکسی که اسرائیل را مورد انتقاد قرار میدهد.
به گمان من نقش یهودیهای خارج از اسرائیل عمدتاً این است که جرات انتقاد کردن داشته باشد، و در عین حال خود را از تاریخ یهودی و فرهنگ و بستر یهودی جدا نسازند. مهم است که مردم بفهمند آنچه اسرائیل انجام میدهد، در جهت منافع یهودیها نیست.
▪️م ک: برای شخص شما حفظ هویت یهودی، علیرغم کاری که سالهاست دارید انجام میدهید، چگونه ممکن بوده است؟
ا ه: من در رامالله زندگی میکنم و هرگز مذهبی نبودهام. من در یک خانواده آتئیست [خداناباور] متولد شدم؛ خانوادهای متشکل از کمونیستها و بازماندگان هولوکاست. بنابراین، یهودیت در خانوادهی ما هرگز در قالب مراسم مذهبی بروز و ظهور نمییاید، بلکه بیشتر در قالب تصدیق پسزمینه تاریخی و سرگذشت والدینم تجلی مییابد. و همینطور، عشق من به زبانم. منظورم این است که این زبان خود من است، زبان عبری. زبان والدین من این نبوده است. نوعی فرهنگ یهودی اسرائیلی وجود دارد که من دوست ندارم شاهد از میان رفتن آن باشم، و واقعاُ به بخشهایی از آن که خصلت نظامی ندارد، احساس وابستگی میکنم.
میدانید، من این روزها اسرائیل/فلسطین را بهخاطر فرار از روز یادبود هولوکاست و روز استقلال ترک کردم. طی چند سال گذشته، سعی کردهام این روزها در خارج از کشور باشم، چراکه برای من بسیار دردآور اند. من برای یادآوری نیازی به روز یادبود هولوکاست ندارم. من هر روز به هولوکاست فکر میکنم، چون والدین من در آن فاجعه مردهاند. هولوکاست همواره در زندگی من حضور دارد. و بهراستی، این در مورد روز نکبت هم صدق میکند؛ فاجعهای که ما طی سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۴۸ برای فلسطینیان به بار آوردیم. هولوکاست، از یکسو برای فریبکاری و پروپاگاندا مورد سوءاستفاده قرار میگیرد، و از سوی دیگر، فلسطینیها هم به تقلیل آن گرایش دارند. و درست به همین خاطر، بودن در آن سرزمین در این روزها دشوار است.
▪️م ک: آیا تقلیل هولوکاست در میان دوستان و همکاران فلسطینی شما امری رایج است؟
ا ه: متأسفانه، بله. آسان نیست. من این را میفهمم، تحلیلش میکنم. اسرائیل در مورد بسیاری چیزها دروغ گفتهاست، آنها به جهان در رابطه با فاجعه ۱۹۴۸ دروغ گفتند. بنابراین، فرض خیلی از فلسطینیها این است که آنها در مورد هولوکاست نیز دروغ گفتهاند. از آنجایی که این رویداد علیه آنها استفاده میشد، فلسطینیها به طور کلی سعی میکنند آن را تقلیل دهند. البته میدانید، نه همه آنها. امروز، علاقه بسیار بسیار بیشتری به درک کردن مشاهده میشود. دانشجویان فلسطینی کاملاً متوجه این تاریخ هستند و میدانند که چطور آن را با تحلیلهایشان از واقعیت درهم آمیزند. اما بهطور کلی، من با این مسأله مقابله میکنم. این یکی از تجربههای دردآور من است.
اما این یکی از پیامدهای سیاستهای اسرائیل است، نه از علتهای آن. و فلسطینیان مسئول این سیاستها نیستند. منظورم این است که وقتی اسرائیل فلسطینیان را از آب در کرانه باختری محروم میسازد، به این خاطر نیست که آنها گفتهاندکه هولوکاست اتفاق نیفتاده است. واقعیت آنکه در شهر حبرون مسأله تصدیق هولوکاست ضروریترین موضوع نیست. آنچه آنها میبینند این است که چطور اسرائیلیها محل زندگیشان را به شهر ارواح مبدل ساختند. از اینرو، من از آنها انتظار ندارم که بیایند و به من بگویند: «اُه، ما را شریک غم خودت بدان.»
درضمن، اسرائیل از هولوکاست برای توجیه اعمالی که در حق فلسطینیان مرتکب میشود، سوءاستفاده میکند. این واقعا خوار و خفیف و مبتذل ساختن هولوکاست است. استفاده از آن برای سرکوب فلسطینیان خوار شمردن خاطره پدربزرگان و مادربزرگان ماست که کشته شدند. این برای همه یهودیان در سراسر جهان باید خیلی بیشتر نوعی زنگ خطر باشد.
منبع: Jewish Currents
بیشتر بخوانید:
نظرها
نظری وجود ندارد.