پیش از تردید - گفتوگو با فهیمه فرسایی درباره تازهترین کتابش
رمان پیش از تردید، داستان زندگی جوانی را روایت میکند که در بحبوحه حوادث بعد از انقلاب سعی دارد «منِ» خود را در تقلا برای خوشبختی بشناسد.
«پیش از تردید» نام تازهترین کتاب فهیمه فرسایی، نویسنده و روزنامهنگار ایرانی ساکن شهر کلن در آلمان است. این کتاب ترجمه آزادی از رمان آلمانی «Hüte dich vor der männern mein sohn – از مردها حذر کن، پسرم» نوشته خود اوست که سال ۱۹۸۸ توسط انتشارات «دیتریش» در آلمان منتشر شد. نسخه فارسی این رمان به تازگی و بعد از وقفهای ۲۱ ساله، توسط نشر مهری در لندن منتشر شده است.
رمان پیش از تردید، داستان زندگی جوان بینامی را روایت میکند که در بحبوحه حوادث بعد از انقلاب اسلامی در ایران، سعی دارد «منِ» خود را بشناسد و در جستجوی دستیابی به خوشبختی از دست رفتهاش، تقلا میکند. او در این میان تنها راه دست یافتن به رویاهایش را خروج از ایران و مهاجرت به کشور آلمان میداند. جایی که احتمالا کافی است فقط خم شود و پولها را از کف زمین جمع کند. اما موانعی زیادی سد راهش هستند، از سویی دلهره مدام اعزام به جنگی که آن روزها در کردستان جریان دارد تا فراهم کردن هزینه مهاجرتش به آلمان. در این گیر و دار نیز او با شبکهای از پاسداران کلاهبردار روبهرو میشود که با دادن وعدههای مختلفی به خانواده زندانیانی سیاسی مانند آزاد کردن عزیزان در بندشان، سعی در گرفتن پول و تلکه کردن آنان دارند.
وقایع رمان در برههای خاص از تاریخ ایران اتفاق میافتد که هرج و مرج بسیاری در کشور جریان دارد. رمان با این که موضوعی تلخ و جدی دارد و فضای ترس و پر از اضطراب اوایل انقلاب مانند جنگ، زندانیان سیاسی و پاسدارها در آن موج میزند، اما از زبان طنز هم بهره برده و خواننده را با خود تا پایان کتاب با این دو فضای آمیخته به تلخی و طنز همراه میکند. فهیمه فرسایی در این باره میگوید:
«اگر بگویم این شیوه نگارش و یا آشتی دادن دو عنصر متضاد در ادبیات را با هم، تحت تأثیر فضای ادبی و ادبیات آلمان، با نوشتن رمان پنجمم به اینسو شروع کردم، بیراهه نگفتهام. میگویند که آلمانیها با طنز و شوخی میانه خوبی ندارند، اما این موضوع به تجربه من دستکم در مورد کتابخوانهای آلمانی صدق نمیکند.»
رمان همچنین خواننده را با خود در فضاهای نوستالژیک غوطهور میکند. خانم فرسایی میگوید او یک رمان تاریخی ننوشته، بلکه سعی کرده به دغدغهها و مشکلات یک جوان بینام که هزاران جوان دیگر مانند او در آن زمان وجود داشتند، بپردازد. قهرمان داستان او علاوه بر این که یک جوان بینامِ معمولی با دغدغههای مشخص است، اما تا آخر کتاب ما هیچگاه نمیتوانیم بفهمیم اسم او چیست و حتی در طول همه دیالوگها کسی را او با اسم خطاب نمیکند، و فضایی برای خواننده ایجاد میکند تا هرکس بتواند خود را در آن قالب تجسم کند. فرسایی میگوید این اتفاق کاملا هشیارانه بوده و حفظ آن هنگام نوشتن کتاب کار آسانی نبوده است.
فهیمه فرسایی، عضو کانون نویسندگان آلمان و انجمن قلم بینالمللی است و از او تاکنون شش رمان و مجموعه داستان به زبان آلمانی، به نامهای «میهن شیشهای»، «زمانه مسموم»، «گریز و داستانهای دیگر»، «از مردها حذر کن، پسرم!»، «آن سهشنبهای که مادرم تصمیم گرفت آلمانی شود» و «شبهای شرقی-غربی نسرین» منتشر شده است. برخی از آثار فرسایی به زبانهای انگلیسی، فارسی و اسپانیولی نیز ترجمه شدهاند. او همچنین یک نمایشنامه رادیویی و دو فیلمنامه را در کارنامه فعالیتهای ادبی خود دارد.
فهیمه فرسایی چندی پیش موفق به دریافت جایزه ۱۰ هزار یورویی «بنیاد هنر» ایالت نوردراین وستفالنDie Kunststiftung NRW) ۲۰۱۹) را برای رمان «دختری با دو چهره» شد. این بنیاد که در سال ۱۹۸۹ پایهگذاری شده، نهادی دولتی است که هدف آن ترویج فرهنگ و هنر در آلمان است. این بنیاد طرحهایی که از «کیفیتی ممتاز» برخوردارند و در ژانرهای ادبی، تئاتر، موسیقی، رقص و هنرهای تجسمی «ویژگیهایی نمونهوار و الهامبخش» ارائه میدهند، برمیگزیند.
او همچنین از سوی اداره فرهنگ کلن در «آتلیه گالاتا» موفق به دریافت بورس ادبی اقامت در استانبول در سال ۲۰۱۹ شد.
نظرها
نظری وجود ندارد.