متهمان قتل علیرضا شیرمحمدعلی: «او را کشتیم تا از جهنم فشافویه رها شویم»
یکی از متهمان گفت: از یک ماه قبل تهدید کرده بودیم اگر به زندان رجایی شهر منتقل نشویم دست به قتل میزنیم.
علیرضا شیرمحمدعلی زندانی سیاسی ۲۰ خرداد در زندان فشافویه به قتل رسید. مراجع قضایی از رسیدگی سریع به پرونده قتل او و محاکمه قاتلان خبر دادند. شنبه ۲۹ تیر متهمان به قتل در دادگاه اتهام قتل را پذیرفتند و گفتند که برای نجات از «جهنم فشافویه» شیرمحمدعلی را کشتند.
روزنامه ایران یکشنبه ۳۰ تیر گزارش کوتاهی از محاکمه حمیدرضا و محمدرضا که به اتهام قتل شیرمحمدعلی محاکمه شدند،منتشر کرد. هر دو متهم اتهام را پذیرفتند اما گفتند؛ اختلاف شخصی با مقتول نداشتند و تنها برای رهایی از زندان فشافویه او را کشتند.
محمدرضا ۳۵ ساله که نام خانوادگیش فاش نشد، در دادگاه گفت: از یک ماه قبل از حادثه تهدید کرده بودند که اگر از این زندان منتقل نشوند، دست به قتل میزنند.
دلیلشان برای تهدید هم «رهایی از جهنم فشافویه» و انتقال به زندان رجایی شهر بود. محمدرضا در این باره گفت: همراه همدستش (حمیدرضا) ۳۲ ماه در شرایط بدی در زندان فشافویه بودند ومی خواستند هرچه زودتر به زندان رجایی شهر منتقل شوند اما کسی حرفشان را گوش نمیکرد.
متهم به قتل در ادامه داشتن اختلاف با مقتول را رد کرد و گفت که در روز کشتن شیرمحمدعلی به همراه همدستش «شیشه» کشیده بود. او گفت: «ما با او اختلافی نداشتیم او درواقع یک قربانی بود روز حادثه وقتی از بند بیرون آمدیم در یک چشم به هم زدن مرحوم را به بهانه مصرف شیشه به اتاق خودمان کشاندیم بعد من با تیزی دست ساز خودم از پشت سر به او ضربهای زدم ودر همان لحظه هم همدستم حمیدرضا با سرامیکی که در دستش بود به جانش افتاد آنقدر شیشه کشیده بودیم که نمیدانستیم چه کار میکنیم».
حمیدرضا (۲۵ ساله) دیگر متهم این پرونده هم اتهام قتل را پذیرفت و آنطور که روزنامه ایران گزارش کرده؛ «با اظهار ندامت و پشیمانی تقاضای عفو و بخشش کرد».
خانواده شیرمحمدعلی که در این دادگاه حضور داشتند، خواستار قصاص متهمان شدند
قاضی دادگاه که به نوشته روزنامه ایران به خبرنگاران اجازه حضور در جلسه محاکمه را نداد، در پایان دادگاه «وجود دستهای پشتپرده» در این «جنایت» را رد کرد و گفت که متهمان تنها به خاطر اینکه مقتول لاغر و ضعیف بود، او را انتخاب کرده بودند.
او در پاسخ به پرسشی در باره اینکه آیا قاتلان اجیر شده بودند تا علیرضا را به قتل برسانند، گفت که «اصلا چنین فرضیه صحیح نیست».
شیرمحمدعلی تیر یک سال قبل دستگیر و به اتهام توهین به رهبری و بنیانگذار جمهوری اسلامی» و «تبلیغ علیه نظام» به هشت سال زندان محکوم شده بود.
او مرداد همان سال در اعتراض به نگهداریش در زندان فشافویه اعتصاب غذا کرد و خواستار انتقال به زندان اوین شد. خواستهای که مسئولان قوه قضاییه و سازمان زندانها نادیده گرفتند.
مادر شیرمحمدعلی پس از قتل او در زندان گفت که نتوانسته وثیقه ۸۰ میلیون تومانی تعیین شده برای آزادی فرزندش را تهیه کند.
رسیدگی به قصور ماموران زندان: شاید
پس از قتل شیرمحمدعلی در زندان علی مطهری نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی خواستار اعزام یک هیئت ویژه به زندان برای بررسی این موضوع شد. مسئولان سازمان زندانها و قوه قضاییه اما به این درخواست پاسخ منفی دادند و اعلام کردند؛ با قصور احتمالی کارکنان زندان برخورد خواهد شد.
۱۱ تیر خبرگزاری رسمی دولت جمهوری اسلامی (ایرنا) از برکناری مصطفی محبی، مدیرکل سازمان زندانهای استان تهران، خبر داد و نوشت: این برکناری نتیجه بررسیهای کمیته ویژهای که از سوی رئیس قوه قضائیه برای بررسی علت قتل علیرضا شیرمحمدعلی تشکیل شده بود، است. روابط عمومی سازمان زندانها اما این موضوع را تکذیب و اعلام کرد که تنها بحث جابجایی محبی مطرح است.
غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضاییه ایران اما در نشست خبری گفت: در هیئت ویژه بررسی قتل در زندان فشافویه تصمیم گرفته شد «با برخی از پرسنل که در آن بند انجام وظیفه میکردند و قصور آنها محرز بود برخورد شود و حسب مورد تحت تعقیب کیفری یا هیئتهای رسیدگی به تخلفات اداری قرار گیرند».
بابایی رئیس شعبه پنج دادگاه کیفری تهران هم در پاسخ به این پرسش که « آیا سهلانگاری مسئولان زندان در این پرونده محرز است؟»، گفت: «اگر اشتباه و قصوری در این جنایت از سوی مسئولان رخ داده باشد به دستور ریاست قوه قضائیه با آنها برخورد خواهد شد».
تفکیک زندانیان اجرا میشود؟
قاضی دادگاه گفته که حکم پرونده «روشن» است و پس از «طی مراحل قانونی ابلاغ خواهد شد. همین حالا هم میتوان حکم نهایی را حدس زد؛ قصاص دو متهم به قتل که در دادگاه نیز اتهام را پذیرفتند. سوال اما میتواند وضعیت زندان فشافویه باشد. آنجا که زندانیان در بندهای متراکم و بدون تفکیک جرایم در کنار هم نگهداری میشوند و احتمال وقوع درگیری و تکرار مواردی مشابه قتل علیرضا شیرمحمدعلی وجود دارد.
در همین زمینه:
نظرها
بابی ساندز
جمهوری اسلامی چشم زهر دیگری از فعالان سیاسی گرفت. برای همگان روشن است که این یک توطئه برای از بین بردن یکی دیگر از جوانان این مرز و بوم بود که به ضحاک پیر (خامنهای و حاکمیت فاسدش) اعتراض کرد. اما ای جمهوری اسلامی! با رویش جوانهها چه میکنید؟ تا کی توان کشتن جوانان این کشور را دارید؟ تا کی برای دنیای فانی قتل و جنایت میکنید؟ امروز شما، حتی، آبرویی نزد خانوادههای خود ندارید. چه بسیار فرزندان این حراملقمهگان هستند که رویی برای معرفی خود به مردم ندارند. و با نقاب معترض به وضع موجود در میان مردم زندگی میکنند. این نتیجه 40 سال کشتن، زندان کردن، شکنجه کردن، تجاوز، دروغ، توطئه و خودفروشی و خیانت به کشور است که توسط جمهوری اسلامیِ خمینی و خامنهای انجام شده است.
Neda
زندان یا بهشت برای جانیان ؟ در زندان باز و برای کشیدن شیشه به سلول دیگر رفت و آمد میکردند؟!
ناصر دريادل
بهانه از اين احمقانه تر نمي شود ، مرتكب قتلي شوي و انتظار داشته باشي به جاي بهتري ديگر منتقل شوي !!!!؟ مگر اينكه فكر كني اين رؤيه قبلا در زندان هاي جمهوري اسلامي انجام شده و جواب داده و اراذل با تهديد به كشتار و يا كشتار به شرايط بهتري دست مي يافتند . ،چؤن در حالت عادي مشخص است كه هر جرمي چه برسد قتلي، مجازات را سنگينتر و سخت تر مي كند . پس اين بهانه ايي بسيار احمقانه است كه بيشتر پاي رژيم را به قتل باز مي كند ، مخصوصا كه زندانيان اعلام مي كنند در زندان مواد خدر ( شيشه ) كشيده اند ،داشتن چاقو و مواد مخدر خودش به اندازه كافي گويا است كه در زندان هاي آخوندي چه ميگذرد ؟ واينكه زنداني سياسي با زندان خطرناك هم بند بشود ، مسئوليت رژيم را بيشتر مي كند . در هر صورت مجرم اصلي كه بايد مورد پيكرد قرار گيرد همانا مسيولين جمهوري اسلامي اسلامي هستند ، با تعويض مسئولي زندان موضوع حل نمي شود .
گزارش یک زندانی
گزارش یک زندانی از زندان هولناک "فشافویه" محمد شریفی مقدم/ دیروز صبح وقتی داشتم برای ملاقات از بند خارج میشدم، گوشه کریدور پسربچه نوجوانی را دیدم که افسر نگهبان نگهش داشته بود و با او صحبت میکرد. در آن چند لحظه تنها متوجه شدم که اسمش نیماست و تازه به این تیپ منتقل شده است. آنطور که بعدتر افسر نگهبان برایم گفت: نیما ۱۶ ساله است و دو هفتهای از بازداشتش میگذرد، ۱۰ روزی را در قرنطینه زندان سپری کرده و اکنون به سالن ۳ منتقل شده است. از او میپرسم: «صبح به نیما چه میگفتی؟»، - اول که اطلاعاتش رو گرفتم. شاید مددکاری بتونه براش کاری انجام بده. بعد هم راجع به قرص، مواد و خلاف گفتم و بیشتر راجع به لواط توضیح دادم، همین. گفتم تا حواسش باشه. اینطور بچهها رو سریع ترتیبشون رو میدهند. ما هم بیست و چهار، چهل وهشتیم، ۲۴ ساعت شیفت، ۴۸ ساعت آزاد. روزایی که خودم هستم سراغشرو میگیرم ولی دو شیفت دیگه شیر تو شیره.» این افسرنگهبان با این که به دستور رئیس زندان افسرها نباید با ما صحبت کنند، جز معدود افسرانی است که هر بار برای دادن جیره غذا میآید، چند دقیقهای میماند و گپ میزنیم. میگوید: «همین دیشب تلویزیون نشون میداد رئیس قوه و رئیس سازمان {سازمان زندانها} رفتند کانون اصلاح و تربیت و میگفتند خدارو شکر که تعداد کمی اینجاند.» میگویم یک یادداشت مینویسم راجع به بچهها. میپرسد: «اثری داره؟» میگویم: «بیاثر هم نیست»
گزارش
ساعت حدود سه نیمه شب بود که درگیری شروع شد. تیزی و قمه بود که به بدنها میخورد و فلکس و شیشه بود که به سر و کول هم پرت میشد تا چهار و نیم این طورها هم طول کشید، 9 نفر را بردند بهداری، سر چی؟ سر یک پسربچه که امشب این اتاق باشد یا اون اتاق. رابطه جنسی نیز اگر فرد همسری نداشته باشد با هر بار پانصد هزار تومان است. روحانی زندان میتواند فردی را برای صیغه و ملاقات شرعی به وی معرفی کند. همچنین برخی در بندها پسر تک پَری برای خود دارند که تک پَر هزینههایش بر عهده آن فرد است و از احترام برخوردار است. (در همین زندان زندانی سیاسی جوان را در سلول دو مجرم کشتند که هنوز بر سر بررسی قتل او بین قوه قضائیه و رئیس زندانها و مجلس ادامه دارد و قطعا بزودی در این نزاع عمدا فراموشش میکنند)