داستان غمانگیز ایرانیانِ متقاضی ویزا
گرفتن ویزا برای اکثر ایرانیان تجربهای تلخ است: پر دردسر، هزینهبر، و چه بسا همراه با ناکامی.
پاسداری از کرامت شهروندان بر عهده کیست؟ آیا رابطهای آشکار وجود ندارد میان دو شیوه رفتار: رفتار حکومت با شهروندانش و رفتار با همان شهروندان در سفارتخانهها و یا خارج از مرزها. قاعده نیست، اما واقعیتی را بیان میکنیم اگر بگوییم شیوه رفتار با ما در خارج تداوم شیوه رفتار با ما در داخل است.
یک داستان تکراری، آشنا و تلخ، روایت ویزا گرفتن ایرانیان است. گرفتن ویزا برای اکثر ایرانیان تجربهای تلخ است: پر دردسر، هزینهبر، و چه بسا همراه با ناکامی. در این گزارش از تجربه شهروندان ایرانی که در پی گرفتن ویزای شنگن بودهاند، میگوییم؛ تجربه گرفتن ویزای کشورهای آمریکای شمالی (کانادا و آمریکا) البته داستان دیگری است که در این گزارش به آن پرداخته نشده است.
رفتارهای توهینآمیز
«از ساعت ۲ و نیم یا سه صبح در صف بودیم که مدارکمان را تحویل دهیم، صف طولانی بود و بسیار شلوغ، پیرمردی بود ۷۰ و اندی ساله، با کت و شلوار قهوهای کمرنگ، لاغر و با پشتی خمیده، او از ساعت ۳ صبح در صف بود، حوالی ساعت ۸ و نیم یا ۹ آقایی آلمانی آمد و جلوی در ایستاد، در میان شلوغی و ازدحام و سر و صدا پیرمرد جلو رفت و مدارکش را دو دستی به سمت آقای آلمانی برد و با زبان انگلیسی مودبانه از او سوالی پرسید. مسئول آلمانی سفارت مدارک را از دست این پیرمرد گرفت و پرت کرد روی زمین. آن روز- مثل بقیه روزها- جلوی سفارت بسیار شلوغ بود و همه عصبی بودند از جمله آقای آلمانی. مسئول سفارت گفت، جواب سوال نمیدم و مدارک را پرت کرد روی زمین.»
این روایتی است که امید از ۷ سال پیش و زمانیکه برای دریافت ویزای تحصیلی آلمان در همان صف ایستاده بوده تعریف میکند، از آن روزها و داستان رفتار تحقیرآمیز و برخوردهای ناشایست مسئولان سفارتهای بهویژه اروپایی با متقاضیان دریافت ویزا بسیار است.
یک هنرمند که حدود سه سال پیش از طرف «انستیتیو گوته» برای برنامهای هنری به برلین دعوت شده بود در گفتوگویی با زمانه از آنچه در سفارت آلمان بر او گذشت میگوید:«حدود دو یا سه سال پیش یک برنامهای انستیتو گوته در آلمان داشت که میخواست ۱۰ یا ۱۵ هنرمند ایرانی را به برلین دعوت کند که فقط بیایند برلین، کار خاصی هم نکنند. فقط بروند موزهها و گالریها را ببینند، به استودیو هنرمندها بروند و صحبت کنند و ارتباط برقرار کنند. من هم جزو این فهرست بودم، در نتیجه به من زنگ زدند و دعوتنامه فرستادند که برویم سفارت. دعوتنامه از طرف خود سفارت آلمان در ایران بود، اغلب ما هنرمندانی جوان بودیم، یک زمستانی بود همه رفتیم و گفتیم وقت سفارت داریم. دو ساعت توی سرما پشت در ایستادیم و بعد رفتیم تو و مدارک را نشان دادیم. به من که رسید یک خانمی بود (من پاسپورتم را سال پیش از آن تمدید کرده بودم و چهار سال هم زمان داشت)، گفت عکست قدیمی است و شروع کرد به ایراد گرفتن، اطرافم را نگاه کردم همه باجهها شروع کردند به ایراد گرفتن، اینجا بود که ما ناراحت شدیم و گفتیم پاسپورتهایمان را بدهید نمیخواهیم اصلا. خودتان دعوتنامه دادهاید. من و چند نفر آمدیم بیرون، چند نفری ماندند. فردای آن روز یک آقای آلمانی از بخش فرهنگی سفارت آلمان به من زنگ زد و عذرخواهی که اینها اشتباه کردهاند. ما هم گفتیم که بابا جان، شما خودتان دعوت کردهاید این چه رفتاری است. گفت، نه من میخواهم با شما ناهار بخورم. من گفتم وقت ندارم. گفت پس لطفا بیا قهوه بخوریم، من رفتم و گفت آنها را توبیخ کردهام. من هم گفتم نمیآیم. همزمان بنگلادش هم دعوت بودم و گفتم ترجیح میدهم بروم بنگلادش. و من نرفتم. اما بقیه بچههای گروه رفتند.»
این هنرمند میگوید: «رفتار سفارتها بسیار توهین آمیز و بد است، تازه ما هنرمندها را تحویل میگیرند، چون سفارتها اگر بخش فرهنگی داشته باشد میروند و از طریق آن بخش ویزا میگیرند و بخش فرهنگی اغلب ما را میشناسند، اما در کل به غایت افتضاح است و توی صف با مرد و زن و پیر و جوان رفتارهای بد میشود.»
او میگوید این موردی است که ما آرتیستها خیلی در موردش حرف میزنیم، من واقعا دوست دارم بدانم چرا؟ چرا رفتار اینها در سفارت این جوری است؟ چرا طلبکارند؟ اصلا باید تا حدی به رواشناسی و فرهنگ آشنایی داشته باشند، یک هوش و ذکاوتی داشته باشند. مردم را ببیند و مدارکشان را چک کنند، آخر همه که نمیخواهند بروند و بماند.»
مؤسسههای خصوصی خدمات ویزا
این روزها دیگر کسی مانند قبل به سفارت نمیرود و از صفهای خیابانی خبری نیست. سفارتخانهها چندی است که گرفتن ویزا را برونسپاری کردهاند. از مسئولیت خود میکاهند و لابد سود اقتصادی هم میبرند.
VFS Global و Visa Metric که در تهران هم شعبههایی گشودهاند، دو مؤسسه خصوصی اصلی طرف قرارداد سفارتخانههای اروپایی برای صدور ویزا هستند. با «ویزا متریک» آشنا میشویم:
به نوشته وب سایت سفارت آلمان کارها به دفتر «ویزا متریک تهران» واقع در خیابان خالد اسلامبولی برونسپاری شده، در سایت سفارت آلمان در مورد «ویزا متریک» نوشته شده است:
«سفارت آلمان در جهت مشتریمدارتر شدن روند درخواست ویزای شنگن برای اقامت کوتاه مدت تا ۹۰ روز در آلمان (ویزای شنگن)، با شرکت خدماتی ویزامتریک (شرکت رهیاب گذر آرتا) همکاری میکند. متقاضایان میتوانند به ازای مبلغی که پرداخت میکنند درخواست ویزای خود را ارائه دهند و این درخواستها سپس بمنظور بررسی و تصمیمگیری در اختیار نمایندگی خارجی مربوطه (سفارت یا کنسولگری) قرار میگیرند.»
چنانچه در سایت سفارت آلمان آمده، این مرکز تحت نظارت سفارت آلمان در تهران قرار دارد و سفارت بدون هماهنگی و در هر زمانی میتواند آن را مورد بررسی و بازدید قرار دهد. همچنین بررسی و تصمیمگیری درخصوص درخواستهای ارائه شده به مرکز پذیرش درخواست ویزای ویزامتریک انحصاراً بر عهدهی سفارت آلمان در تهران است و این شرکت خدماتی از تصمیمی که برای هر درخواست ویزا اتخاذ میشود و همچنین از دلایل اتخاذ آن مطلع نمیشود.
یک تجربه
فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان سرشناس ایرانی، چندی پیش در یادداشتی در سایت خبری «اخبار روز» شرح حضورش در یکی از این دفاتر که به نظر می رسد دفتر «ویزا متریک تهران» باشد و در بهمن ماه ۱٣۹۷ اتفاق افتاده را نوشت.
در این یادداشت میخوانیم: «در همان طبقهی همکف که باید به نوبت مینشستیم به مسئول مربوطه حضور خود را اعلام کردیم و ناگهان خانمی آلمانی که به فارسی حرف میزد از راه رسید و با تندی و پرخاش و رفتاری اهانتآمیز گفت: من به شما نوبت و اجازه نمیدهم. او از سرزمین گوته آمده بود، که ادیبی توانمند و عاشق حافظ بود، و من از سرزمین حافظ. اما در شگفتم که آن خانم چرا به جای این همه فرهنگ و ارزش ادبی در کشور ما لهجه و رفتار نزدیک به لومپنها را فرا گرفته بود. بله او حرف خود گفت و رفت و ما هاج و واج ماندیم.»
شرح مفصل این داستان را میتوانید در سایت اخبار روز بخوانید. در نهایت این اقتصاددان ایرانی از رفتن به آلمان که به گفته او با دعوت کنندههایی از دانشگاه آزاد برلین، انجمنهای فرهنگی و حزب چپ آلمان بوده منصرف میشود.
مشکل با سفارت آلمان و درخواست ویزا از این کشور تنها منحصر به برخوردها نمیشود، زمان انتظار طولانی برای ویزاهای غیر شنگن، اتهام فساد مالی و سودجویی آژانسهای مسافرتی، کلاهبرداران و واسطهها، هزینه نسبتا هنگفت دریافت ویزا، ابهام در ارائه دلیل برای رد درخواست ویزا همه از شکایتهایی است که متقاضیان ویزا از سفارت آلمان در سالهای اخیر داشتهاند.
سفارت آلمان به درخواست زمانه برای مصاحبه یا ارائه توضیحی در مورد این مسائل و ادعاهایی که مطرح شده پاسخی نداد.
به عنوان نمونه: ویزای آلمان
در وب سایت سفارت آلمان آمده است که «در حال حاضر به دلیل تقاضای بسیار بالا در سفارت آلمان در تهران شرایط بسیار سختی برای گرفتن وقت درخواست روادید وجود دارد.»
اما نحوه کار سفارت آلمان در تهران چگونه است؟ شخصی که با نحوه کار این سفارت آشنایی دارد در گفتوگویی با زمانه در این رابطه توضیحاتی داد:
«ویزاهای توریستی اکنون تغییر کرده و همه به شرکت ویزا متریک سپرده شده و دیگر از آن صفهای طولانی در سرما و گرما خبری نیست، محیط نسبتا بزرگ است و تا حدی کرامت انسانی مراجعه کنندگان در نظر گرفته شده است. البته این فقط مختص ویزاهای توریستی و کوتاه مدت است برای ویزاهای بلند مدت از جمله دانشجویی یا پیوست خانوادگی وضعیت به صورت دیگری است که پس از تماس با سفارت در خواست وقت ملاقات میشود که این قرار ملاقاتها تا مواردی تا یک سال و بیشتر هم طول کشیده به طوری که برخی دانشجوها اول درخواست وقت ویزا میکنند بعد اسمشان را در کلاس زبان مینویسند.»
او میگوید آن صف طولانی معروف جلوی سفارت در موارد بسیاری مربوط به درخواست اطلاعات بود که بدرستی این مرحله حذف شده است. البته صف طولانی دیگری هم بود برای تائید مدارک که از آن هم دیگر خبری نیست.
در حال حاضر مشکل عمده متقاضیان ویزای آلمان مدت زمان طولانی انتظار و رد درخواست ویزاهای توریستی است.
این فرد مطلع به زمانه گفت، برای ویزای بازدید پدر و مادر (در صورت درست و کامل بودن مدارک) معمولا این دست ویزاها را رد نمیکنند، زیرا نهایتا اگر این ویزاها را رد کنند از طریق دادگاه قابل پیگیری است و همیشه دادگاه مسائل انساندوستانه از جمله دیدار فرزندان و نوهها را در نظر میگیرد.
به گفته او اما ویزای بستگان درجه دو و آشنایان روند دیگری را طی میکند و مستلزم اثبات این مسئله است که در ایران ریشهای (کار، خانواده و وابستگی) دارید که نشان دهد که پس از سفر به ایران باز میگردید و تقاضای پناهندگی نمیکنید.
او میگوید، در بسیاری موارد ویزای کسانیکه وابستگی کافی نداشتهاند رد نشده و به نظر میآید شانس هم گاهی دخیل باشد، البته سفارت آلمان (و دیگر سفارتها) یک تعداد مشخصی ویزای توریستی میتوانند در ماه صادر کنند و اگر میزان درخواست زیاد باشد احتمال رد شدن ویزا زیادتر میشود.
به گفته این فرد مطلع اگر مدارک کامل باشد و تمام شرایط مورد نظر سفارتخانه را داشته باشد، احتمال گرفتن ویزای آلمان زیاد است، چون بر روی این مسایل نظارتی وجود دارد و میتواند در صورت شکایت به دادگاه هم کشیده شود.
آمارهای رسمی نشان میدهد در سال ۲۰۱۷ سفارت آلمان در تهران ۵۸۱۰۴ درخواست ویزا داشته که از این تعداد ۴۱۳ درخواست پسگرفته شده، ۴۹۷۳۳ ویزا صادر شده و ۷۹۵۸ ویزا رد شده، به عبارتی ۱۳، ۷ درصد از درخواستهای ویزا رد شده است. و این در حالی است که در سال ۲۰۱۸ سفارت آلمان در تهران ۴۲۷۶۴ ویزای شنگن صادر کرده است. همه کنسولگریهای آلمان درکشورهای مختلف سال ۲۰۱۸ مجموعاً ۲۴۲۴۲۸۷ درخواست ویزا را بررسی کردهاند که از این تعداد ۲۴۱۷۹۶ ویزا رد شدهاند. جدول زیر تعداد ویزای ملی (ویزای غیر شنگنی که دارندگان آن اصولاً پس از ورود به آلمان آن را به اقامت تبدیل میکنند.) صادر شده در سال ۲۰۱۸ در کنسولگری تهران را نشان میدهد.
سوداگران ویزا، اقامت و وقت سفارت
عمر داستان گرفتن ویزا، اجازه اقامت، ویزای کار و تحصیلی و کارت سبز آمریکا به ازای پول هم سن انقلاب ۵۷ است.
طی این چهار دهه از دوستان و آشنایان شنیدهایم و یا در خبرها داستان سودجویانی خواندهایم که با دریافت مبلغی هنگفت قول ویزای کاری یا اقامت در کشورهای اروپایی را میدهند، یکی از موارد آن همین اواخر بود که در اصفهان پلیس فتا شخصی را به همین اتهام دستگیر کرده، این فرد که در شبکه اجتماعی تلگرام تبلیغ اخذ ویزا، اقامت و کار در کشور آلمان را میکرد حدود ۶۰ میلیون ریال کلاهبرداری کرده و سپس کانال خود را حذف کرده بود.
میترا، زن جوانی است که میلیونها تومان خرج کرده تا ویزای شنگن بگیرد اما موفق نشده است. میترا به زمانه گفت: «من اول دنبال ویزای هلند بودم، آقایی که به من گفته بود برایم در قبال پنج میلیون تومان ویزا میگیرد بعد از چند هفته گفت هلند نمیشود بیا برایت از اسپانیا اقدام کنم. مدارکم را به اسپانیایی ترجمه کردم و ظرف یک هفته برایم وقت گرفت، بعد از دو-سه هفته درخواست ویزایم رد شد، در ورقه کتبی که به من داده شد آمده بود که مدارکت جوری نیست که بدانیم بر میگردی.»
میترا ۲۰۰ یورو به سفارت داده بود که ۲۵ یوروی آن را پس گرفت، اما ۵ میلیون تومانی که به واسطه داده بود هیچگاه برنگشت.
بازار دلالی برای وقت سفارت و یا وعدههای ویزای تضمینی بسیار متنوع و همراه با کلکهای نادر است. واسطهها از هر دری وارد میشوند: از راه موسسههای آموزش زبان و آژانسهای مسافرتی گرفته تا حتی دفاتر وکالت و دارالترجمهها.
امیرپویان رفیعیشاد، رییس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی استان تهران به خبرگزاری ایسنا گفته است دلالها و واسطهها در تجارت آزاد ویزا فعال هستند و دفاتری با پوشش غیررسمی «وکلای مهاجرت» وارد حوزه خرید و فروش ویزا شدهاند.
یک مطلع حوزه گردشگری در ایران در رابطه با داستان دلالان ویزا به زمانه گفت از آنجا که گذرنامه ایرانی چندان گذرنامه مطلوبی (معتبری) برای گرفتن ویزای شنگن نیست و گرفتن این ویزا با پاسپورت ایرانی از اغلب دیگر پاسپورتها دشوارتر است وضعیت پیچیدهای پیش آمده که در آن دلالهای ایرانی و دلالهای سفارتی از آب گل آلود ماهی میگیرند.
این فرد مطلع افزود: «ما چند نوع دلال داریم، یکی کارمندان داخل سفارت هستند که ما معمولا آنها را نمیبنیم و مخفی کار میکنند، یک دسته دوستان و آشنایان اینها هستند که این افراد مرئیتر هستند و میتوانیم پیدایشان کنیم و در حوزههای مختلف دلالی میکنند. یکی از این حوزهها گرفتن وقت سفارت است، حوزه دیگر گرفتن ویزای تضمینی است که در این قسمت دلالان ایرانی کمی قویتر هستند تا دلالان سفارتی و به نظر من قسمت اعظم آن کلاهبرداری است.»
او میگوید: «داستان سنگ مفت، گنجشک مفت است، میگویند با هزار یورو یا بیشتر برایت ویزای فلان کشور را میگیرم اگر طرف ویزا گرفت میگوید کار من بوده و پولش را طلب میکند، اگر نه که هیچ.»
کلاهبرداران گاه در این میان سودهای هنگفتی میبرند. یکی از خوانندگان زمانه به ما گفت که سوداگری از مادرش که در تلاش برای گرفتن ویزای اروپا بوده تا او را ببیند چندین هزار یورو برای گرفتن ویزای تضمینی طلب کرده اما مادرش بعد از تحقیق بیشتر متوجه میشود که این فرد کلاهبرداری با سابقه است.
این خواننده زمانه به ما گفت در حال حاضر از فردی در تهران خبر دارد که میگوید با ۵۰۰ یورو ویزای اسپانیا میگیرد و مدعی است داخل سفارت هم رابطه دارد.
سفارت اسپانیا در تهران در پاسخ به ایمیل زمانه برای درخواست مصاحبه یا انتشار توضیحی درباره برخی مسائل مطرح شده حول این سفارت نوشت: «متاسفانه ما نمیتوانیم دعوت محبت آمیز شما را بپذیریم، زیرا دادن این اطلاعات قانون حفاظت از دادههای اروپایی و اسپانیایی را نقض خواهد کرد.»
سال ۲۰۱۰ هفتهنامه اشپیگل از تحقیقات دولت آلمان در رابطه با اتهام دریافت رشوه توسط برخی سفارتهای این کشور برای صدور ویزای مسافرت به اتحادیه اروپا خبر داد. بر اساس این گزارش این اتهام علیه کارمندان برخی سفارتها در آفریقا، آمریکای جنوبی و جمهوریهای سابق اتحاد جماهیر شوروی سابق مطرح شده بود و وزیر امور خارجه وقت هم بخشی از این گزارش را تایید کرده بود. در این گزارش آمده بود که افرادی که به گرفتن رشوه متهم شدهاند از دیپلماتهای آلمانی نیستند بلکه همگی از افرادی بودند که به صورت محلی به استخدام سفارتها درآمده بودند.
به نوشته همین رسانه سال ۲۰۱۸ نیز دادستان برلین در زمینه اتهام رشوهخواری در نمایندگیهای آلمان در تهران و بیروت یک رشته تحقیق قضایی را آغاز کرد. بر اساس این اتهام افراد متقاضی توانسته بودند با پرداخت هزاران یورو، از سفارتخانههای آلمان در تهران و بیروت ویزا دریافت کنند.
اواسط خردادماه امسال اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران در بخشنامهای اعلام کرد: تبلیغ برای اخذ ویزای تضمینی غیرقانونی است.
در این بخشنامه آمده بود: «تعهد ویزای تضمینی کشورها از جمله کانادا، استرالیا و حوزه شنگن، «غیرقانونی» بوده و این امر صرفاً با هدف سوء استفاده مالی توسط برخی افراد سودجو صورت میگیرد»
اما همچنان این تبلیغها چه به صورت کانالهای تلگرامی و در شبکههای اجتماعی و چه به صورت زیر میزی توسط برخی آژانسهای مسافرتی ادامه دارد.
رییس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی استان تهران مدعی است، افرادی که در حوزه ویزا فروشی مشغولاند بیشتر نقش دلال و یا واسطه را دارند و غالبا آژانس مسافرتی نیستند بلکه اصطلاحا سرپایی کار میکنند، یعنی مکان و فضای مشخصی ندارند و یا دفاتر غیررسمی هستند که تحت پوشش وکلای بینالمللی مهاجرت درحال انجام این کار هستند.
به گفته فرد مطلع با مسائل گردشگری در ایران، این شرایط با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی فعلی همچنان ادامه خواهد یافت، زیرا بسیاری از این وضعیت نفع میبرند.
او افزود: این شرایط در شان یک مسافر ایرانی نیست و باید فکری به حال آن شود.
هزینههای هنگفت برای هیچ
ثنا هفت سال است که با همسرش به سوئد مهاجرت کرده اما در طول این هفت همسرش هرگز موفق به دیدن خانوادهاش نشده، زیرا هر بار که پدر و مادرش درخواست ویزا دادهاند از سوی سفارت رد شده است با همان بهانه همیشگی: «مطمئن نیستیم که برگردید.» ثنا میگوید: «خانواده همسرم اینقدر بضاعت مالی ندارند که به کشورهای همسایه سفر کنند و هزینههای هتل را بپردازند ضمن اینکه در اینصورت همسرم هم مجبور به سفر میشود و هماهنگ کردن تعطیلیها و زمان سفر بسیار مشکل میشود و همهی هزینهها چند برابر میشود.»
ثنا به زمانه میگوید:
«حدس و گمانهای سفارت خانوادهها را از هم جدا کرده و بندهای عاطفی را بریده. به چه جرمی حق دیدن خانوادههایمان از ما گرفته شده؟ سوئد به ما اقامت داده ولی ما را در زندان دیگری گرفتار کرده. زندان محرومیت از دیدار خانواده. با خودم فکر میکنم اگر در سال بتوانم فقط یکبار آن هم به مدت یک هفته مادرم را ببینم تا وقتی زنده است در بهترین حالتش پنج ماه وقت دارم با او باشم.»
گرفتن ویزا چه هزینههایی دارد؟ در سایت سفارت آلمان در تهران در مورد هزینه وقت ملاقات از طریق ویزا متریک چنین آمده، ویزای نرمال ۱۹۰ هزار تومان برای وقت ملاقات، ویزای وی آی پی- ۶۰۰هزار تومان.
اما این تنها اول راه است: هزینههای ترجمه مدارک، بیمه مسافرتی و گاه پیش قرارداد تور را هم باید به این هزینهها اضافه کرد.
یکی از خوانندگان زمانه که خانمی ۳۵ ساله و کارمند است، در مورد هزینههایی که برای ویزای هلند پرداخته میگوید: «۵ میلیون تومان پیش قرارداد تور مسافرتی، ۲ میلیون تومان هزینه ترجمه مدارک و ۶۰۰هزار تومان بیمه مسافرتی پرداختم.» حاصل چه شد؟ درخواست ویزای او رد شد.
حسین۴۱ ساله و کارمند دولت است، او تصمیم داشت به ایتالیا برود. حسین که از طریق یک شرکت درخواست ویزا داده به زمانه گفت: «شرکت برایم وقت وی آی پی گرفت و از من بابت کار مزد خودش حدود ۳ میلیون گرفت که معادل ۲۵۰ یورو بود و شرکت کارگزار سفارت ایتالیا واقع در ولنجک هم از من ۱۲۵ یورو گرفت.»
پاسخ به تقاضای ویزای حسین منفی بود؛ دلیل :«عدم اطمینان به قصد شما از ترک خاک کشورهای شنگن».
قسمت عمده وجوهی که از متقاضیان ویزا دریافت میشود، حتی در صورت عدم صدور ویزا هرگز به آنها بازگردانده نمیشود.
از سفارت ایتالیا نیز طی ایمیلی در مورد مسائل مطرح شده از جمله احتمال رشوه و سودجویی واسطهها، هزینههای هنگفتی که متقاضیان میپردازند و ابهام در مورد دلیل رد تقاضای ویزا، در خواست توضیح و یا مصاحبه کردیم. روبرتو تارادی، رئیس هیات کنسولی در پاسخ ایمیل زمانه نوشت که در حال حاضر سفارت ترجیح میدهد در مورد مسایل مطرح شده اظهار نظری نکند.
ناآشنایی برخی از متقاضیان با روند قانونی
اما تنها دلیل رد ویزا در سفارتخانهها عدم اطمینان سفارتخانه از عدم بازگشت مسافر ایرانی، اعمال سلیقهها و برخوردهای غیرشفاف نیست. نقص مدارک و بی توجهی به روند درخواست ویزا و طی نکردن روال مورد نظر از جمله دلایلی است که باعث میشوند حتی افراد واجد تمام شرایط پاسخ منفی بگیرند. حتی در مواردی دارالترجمهها مدارک را دقیق و مطابق با اصل ترجمه نمیکنند و عدم تطابق در مدارک سبب رد ردخواست میشود.
زهرا که در سوئد زندگی میکند در گفتوگویی با زمانه از تجربه برادرش میگوید: «تقاضای ویزای برادرم دو سال پیش رد شد، این بار تصمیم گرفتم که نامه اعتراض را خودم بنویسم. مدارک برادرم نقص داشت، کامل بر اساس نقص مدارک نامه دادم و اعتراض کردم. برادرم مدارکش را تکمیل کرد، به شکایت رسیدگی شد و ظرف یک هفته ویزایش آمد.»
زهرا میگوید: «اعتراض را به سفارت سوئد در تهران دادیم، برخی از متقاضیان مدارک را خیلیها ناقص میدهند و براساس روتین پیش نمیروند. البته در اغلب موارد، دلیل رد تقاضا ثابت است، اینکه برای سفارت مسجل نشده که بر میگردند بنابراین وابستگی اقتصادی دلیل بسیار مهمی است.»
پاسخی از یک سفارت
زمانه از سفارتخانههای شش کشور اروپایی در تهران درخواست مصاحبه کرد تا در مورد قضیه رد ویزای ایرانیان با وجود پرداخت هزینههای هنگفت، ابهام در ارائه دلیل رد ویزا، سودجویی شرکتهای واسطه و دلالان، اتهام دریافت رشوه و زمان انتظار طولانی، سوالات خوانندگان زمانه را مطرح کند، از میان این شش سفارت، سفارتهای آلمان، فرانسه و هلند پاسخی به درخواست زمانه ندادند. سفارتهای اسپانیا و ایتالیا در خواست مصاحبه را رد کردند و تنها سفارت سوئد به سئوالات ما پاسخ داد.
سفارت سوئد در مورد ابهام در صدور و رد تقاضای ویزا به زمانه گفت این سفارت هر فرم تقاضای ویزا را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میدهد، معیار سفارت مجموعه قوانین شنگن و رسوم قضایی دادگاهها است.
این سفارت در پاسخ به پیشنهادی که از سوی خوانندگان مطرح شده بود که چرا برای بازگشت خانوادهها در ازای صدور ویزا تضمینی گرفته نمیشود تا خانوادهها هم بتوانند عزیزانشان را ملاقات کنند، گفت که در قوانین سوئد "تضمین بازگشت" پیش بینی نشده است.
به گفته سفارت سوئد در تهران تعداد رد تقاضای ویزای سوئد امسال افزایش داشته است. در مورد دلیل این افزایش سفارتخانه باز هم به قوانین شنگن و عرف دادگاهها استناد کرد. با وجود این، سفارت سوئد در تهران میگوید که افرادی که تقاضایشان رد شده میتوانند شکایت کنند. مرجع رسیدگی به این شکایت دادگاه مهاجرت و دادگاه تجدید نظر مهاجرت است.
سال ۲۰۱۸ سفارت سوئد در تهران ۲۰۰۰ مورد تقاضای تجدید نظر در زمینه رد ویزا دریافت کرده و به گفته این سفارت احتمالا در سال ۲۰۱۹ نیز تعداد موارد تقاضای تجدید نظر همین تعداد خواهد بود.
سفارت سوئد همچنین گفت که در زمینه شرکتهای واسطه و سودجویان همواره و همچنین در وب سایت خود هشدار داده و این سفارت با هیچ افراد یا سازمانهایی در خارج از سفارت برای دریافت خدمات در قبال پول کاری ندارد و تنها مبلغی که افراد باید به سفارت بپردازند هزینه فرم درخواست است.
چه باید کرد؟
تحریمها، بحران اقتصادی، تعداد زیاد متقاضیان، سود جویی، نا آشنایی با روند درخواست، مدارک ناقص و آنها که میروند و باز نمیگردند همه بخشهایی از داستان دشوار درخواست ویزای ایرانیان از کشورهای اروپایی است، اخیرا کشور پرتغال صدور ویزا برای ایرانیان را به طور موقت متوقف کرد و دلیل آن را یک تصمیم امنیتی عنوان کرد. با این اوصاف به نظر میرسد چشم انداز روشنی برای حل این داستان ویزا وجود ندارد.
ناصرالدین علی تقویان، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی و مدرس دانشگاه در سالهای اخیر دو بار از سفارتهای دو کشور اروپایی عضو شنگن برای شرکت در کنفرانسهای علمی درخواست ویزا کرده که هر دو بار درخواستش رد شده است. به گفته آقای تقویان عمدهترین و مهمترین دلیل گویا «فقدان بستگی اجتماعی داخل ایران و احتمال عدم بازگشت به ایران و احتمال بالای مهاجرت غیرقانونی به اروپا» بود.
آنچه در جریان درخواست ویزا بر آقای تقویان گذشته کمابیش شبیه داستان صدها هزار ایرانی دیگری است که سالانه این راه را طی میکنند.
او در ایمیلی به زمانه نوشت: «به نظر میرسد در شرایط کنونی سیاسی و بینالمللی ایران، کسانی از انزوای بینالمللی ایران و تحریمها بیشترین زیان را متحمل میشوند که کمترین وابستگی سیاسی به حاکمیت را دارند یا از توان مالی کمی برای راههای دیگر اخذ ویزا برخوردارند.»
فریبرز رئیس دانا که پیشتر شرح آخرین تجربه او با سفارت آلمان رفت، معتقد است که کلید حل این مشکل در دست خود شهروندان ایران است، او در در پایان مطلبش در اخبار روز نوشت:
«دستگاه دیپلماسی دولت، ضابطههای خبری را که با قدرت سیاسی و اقتصادی درآمیخته است رعایت میکند و بر آن اساس سخت هم میگیرد و پافشاری هم دارد. اما پای ضابطهی حقوق ملت در میان نیست چون این حقوق در خیلی جاها و در خیلی از موارد ـ و به تعبیری از اساس در همه جا ـ نادیده گرفته شده است و حق اعتراض هم با سرکوب رو به رو شده است. پس راهی نیست جز آن که راه مردم توسط خود مردم شناسایی و پیموده شود. مسیری و باریکهای از این راه، افشای نوع فشارها از سوی سفارتخانهها است و مقاومت در برابر رفتار اهانت آمیز آنان.»
نظرها
مسعود کریمی
با سلام و خسته نباشید بابت گزارش خوبتان خوب است یک مقدار در مورد پناهندگان سیاسی واقعی و مشکلاتشان هم بنویسید کسانی که واقعا مشکل خطر جانی دارند و به ایران هم نمیتوانند برگردند الان در فرانسه یک خانم بسیار مسن را دولت فرانسه میخواهد به ایران برگرداند در حالی که برگشت این خانم جدا از خطرات باعث میشود اخوندها بتوانند فیلم دیگری از اعترافات اجباری همانند فیلمی که علیه فعالین کارگری هفت تپه ساختن بسازند واقعا این خانم حتی علاقه به زندگی در خارج ندارد و تنها هدفش کوتاه کردن دست. کسانی است که در حال پرونده سازی برای فعالین کارگری هستند میباشد بعلل نمیتوانم فعلا بیشتر توضیح بدهم اما از رفتار دولت فرانسه که به خمینی پناه داد اما به با دیگران اینجور متعجب شدهام. با سپاس
مونا
فساد در ایران مُسری هست و کارمندهای ایرانی سفارت های خارجی از این قاعده مستثنی نیستند. تجربه ء من در رابطه با سفارت پرتغال رو کاش میتونستم زنگ بزنم بهتون و بطور مفصل شرح بدم. اما در همینجا فقط اشاره میکنم به اینکه ربطی به سرزمین حافظ و غیره نداره. ما میخواهیم مشکل رو مطرح کنیم یا میخواهیم شرح واقعه بدیم و حضار رو به گریه بندازیم؟ چه ربطی به گوته و حافظ داره؟ پس از طرف دیگه خم بیاییم بگیم اینا نواده هیتلر هستن. پس توجیه شده س رفتار پرخاشگرانه شون. آقای رئیس دانا هرچیزی رو میبره تو حاشیه و درام. بهرحال در مورد سفارت پرتغال، مثل اون چیزی که در مورد سفارت آلمان نوشته شده ولی توسط کارمند ایرانی آقای کوروش حقی، همونی که تیر خورد، اینقدر بی احترامی به متقاضی میکنه که حد نداره.روز مراجعه من چند سال پیش لای در مثلا سفارتخانه رو باز کرد و سرش رو از لای در بیرون آورد و با بداخلاقی پرسید چیکار داری؟؟؟ دست آخر که خوب سین جیم کرد و فهمید که من مجرد هستم شماره تلفن خودش رو داد و گفت هر کاری داشتی به خودم زنگبزن.... ایشون شماره تلفنش رو در سبد اخلاص گذاشته بوده ظاهرا برای خیلی از دختر خانمهایی که بعدا من باهاشون آشنا شدم. اینجور رفتار احتمال زیاد از آدم نرمال سر نمی زنه که تو سفارتخانه کار کنه. ولی ایشون میکنه. اونخانم هندی یا اهل گوا هم که از احترام بویی نبرده،شریک ایشون هستند تو دلال بازی اونجور که من شنیدم. هرچند سفارت پرتغال خودش از اینجور رفتارهای حقیرانه بسیار خوب هم با خبر هستند چون من توی خود پرتغال رفتم و شکایت کردم و حتی وقت گرفتم با مسئول روابط خارجی و دفاع از حقوق شهروندان خارجی صحبت کردم و همه اینا رو گفتم و ایشون بغیر از ابراز تاسف کار دیگه ای نکرد و گفت پیگیری میشه، که ظاهرا ابدا نشده. این آخر و عاقبت ما شهروندان ایرانی هست که باید بخاطر ایرانی بودنمون که بخاطر رژیم آخوندی لکه ننگ شده برای پاسپورت ما، باید تحقیر بشیم. به امید نابودی رژیم اسلامی و بازگشت احترام و افتخار به ما ایرانیان
حقیقتگو
اگرماهی ازدرون تنگ بلورین کوچک به رودخانه ای و دریائی گذرش بیفتد نتنها ازدیدن آنچه تابحال نصیبش نبوده افسوس می خورد بلکه دیگرنمی خواهد به تنگ بلورین کوچکش برگردد...بسیاری ازصاحبان کارخانه ها و ثروتمندان هرگزکارگرهیشان به منزل مدرن واشرافی شان راه نمیدهند و اگرموردی پیش بیاید با کارگردرمحلی قرارملاقات می گذارند ودلیلش هم روشن کارگرنباید ببنید که ازکارو زحمات ودرتولیدات و ساختمان سازی آنهم با دریافت حقوق چندغاز و توسری خوردن ها کارفرمایش چه بهره ای می برد؟ اگرگاووگوسفندی را درکثیفترین طویله ها بسرمی برند و فقط برای زنده ماندن دوشیدن آنها چوپان به آنها به علف میدهند هم اگر محترمانه به درون کارخانه های تولید ماست و پنیروکره وهمچنین شیرینی پزی ها وغیره برای تماشاکردن ازجریان شیرشان به تولیدات جهت استفاده انسان ها راه بدهند و ارقام درآمد کارخانه دارها اوکسبه ها ازشیرهاشان را نشان شان بدهند دیگرحاضربه برگشتن به طویله کثیف شان نخواهند بود..اروپا و امریکا و دیگرکشورهای صنعتی درحقیقت خواهان جلوگیری ازمردمان کشورهائی هستند که همچون گاوهاوگوسفندها کشورهایشان توسط این کشورها به هرشکل وفرمی چه منابع نفتی وگازی ومعدنی و کشاورزی و غیره دوشیده میشود نباید بیایند ببینید که چه بهشتی دراین کشورها درچپاول کشورهایشان برپا شده است..بنابه گزارش تلویزیونی آلمان ب "اینها" می آیند می ببینید ما دررفاه و آزادی وپیشرفت هستیم و آنها دیگرنمی خواهند به کشورشان برگردند..یعنی دزد نمی خواهد صاحب مال ربوده شده را به خانه اش راه دهد..برحسب اطلاعاتی که رفیق و روفقا و همچنین آنچه خودم به کرات دیده ام آقازاده ها وعناصرسپاه پاسداران وبسیحی و خانواده های شهدا و تجارآخوندی ویزای مدت دار چندین مرتبه درسال به اروپا دارند و بویژه درایام برگزاری نمایشگاه های اتومبیل های لوکس و امورساختمانی و دستگاه آلات و البسه ها وتجملات تزئینی گران بها که قشون نژادبرتر آخوندسانانی با تمامی خانواده با حجاب اسلامی درنمایشگاه ها پرسه میزنند..اروپا دقیقا" به روبات هایش درچپاول ایران به هرشکل وفرمی ویزاهای مدت دار و چندمرتبه درسال میدهد ولی برای اکثریت مردم درب سفارتخانه ها بسته است و یا با توهین های هدفنمد سفارتخانه ای موجب صرفنظرکردن آنها ازدریافت ویزا میشوند...
سایه روشن
در تائید صحبتهای خانم مونا عرض کنم خانم جوانی از بستگان ما که بر و رویی هم دارد در مراجعه به سفارت سوئددقیقا مشابه چنین تجربه ای رو داشت. خانم مورد نظر برای مصاحبه وقت داشت برای رفتن پیش همسر سوئدیش و شخص مصاحبه کننده پیشنهاد آنچنانی و تماسهای تلفنی شرم آور که کارت را برایت جور میکنم که با وجود جوابهای منفی و محترمانه از طرف این خانم جواب این شخص دست بردار نبود. جناب حقیقتگو مردم از وضع زندگی در غرب کاملا آگاه هستند خودمان را فریب ندهیم عده زیادی میخواهند بهر قیمتی از بهشت ملاها (جهنم مردم) فرارکنند علت سختگیری ویزا همین است چون میروند و پناهنده میشوند و ظرفیت پذیرش این کشورها هم محدود است بعلاوه افکار عمومی این کشورها با توجه به مهاجرت گسترده از افریقا آسیاو امریکای لاتین و مشکلات تفاوت فرهنگی و اجتماعی همراه با آن مزید بر علت شده. برخورد غلط کنسولگری ها و سفارتخانه ها و دفاع ازحقوق ملت ایران بایستی از طرف کشور مربوطه یعنی ایران پیگیری شود تا نتیجه بدهد ولی دولت ایران برای مردم خودش پشیزی احترام قائل نیست و صحبت از کرامت انسانی در حد تعارف است و شعارهای تبلیغاتی زمان انتخابات کذایشان ضمنا روابط حسنه با این چماقداران ندارند. ضمنا شما خودتان ملاحظه بفرمایید در ادارات دولتی خود ایران با ارباب رجوع که حقوقشان از جیب همین ملت به آنها داده میشود چه برخوردها که نمیشود فساد و ارتشا و برخوردهای زننده و پارتی بازی ووو
مچگیر
بی ادبی و بی احترامی کارمندان برخی کنسولگریها را باید بدون شک محکوم کرد و علیه آن شکایت کرد، ولی چند موضوع را نباید نادیده گرفت: ۱ - در کشوری که حکومتش خود بالاترین بیاحترامی را به شهروندانش میکند، و مردمش واکنش آنچنانی از خود نشان نمیدهند، زمینه ساز این رفتارها است ۲ - جمهوری اسلامی بدترین بیاحترامی را به کشورها میکند، مثلا پخش اذان روی کشتی بریتانیائی، بنابراین این رفتارها گاهی مقابله به مثل است. وقتی در خیابانها مردم در گفتگو با تلویزیونهای خارجی هر رفتار ناشایست جمهوری اسلامی را توجیه می کنند چرا باید انتظار احترام داشته باشند ۳ - ویزا یک حق نیست یک امتیاز است. هیچ کشوری اجبار پذیرفتن شهروندان کشور دیگری را ندارد، بنابراین حق دارد ورود آنها را با دادن ویزا تسهیل نکند.
اسی
به ایراین ها ویزا بدهید تا بروند و کشورهای مقصد را هم مثل ایران تبدیل به بهشت کنند.تا بروند در کشورهای پیشرفته هم یک سیستم اخوندی و دزدی روی کار بیاورند.ایرانی پا به هرجایی بذاره اونجا رو هم مثل کشورش بی بندوبار و دزد میکنه.حق هر ایرانی اینه که تا اخر عمر در این زندان خودساخته بمونه و با تمام وجودش زجر بکشه...
مومن
بنده چهل سال است که در اروپا زندگی میکنم و با کمال اطمینان میتوانم بگویم که اکثر دوستانی که از رفتار و گفتار ( کارمندان اروپائی اصل ) سفارت خانه ای شکایت کرده اند ، یا درعرض مطلب بشدت غلو کرده اند و یا نیمی از حقیقت را بیان نکرده اند و یا مطلب از پایه ساختگی و حماسی و احساسی میباشد. ایرانی ها ابتدائی ترین اصول ادبی را رعایت نمی کنند . در کشوری که پرخاش و فحاشی و دروغ و تقلب و دوروئی و قساوت سیاست کشورداری است ووسیله ای است برای بقا، بیش از این هم نمی توان از کسی انتظار داشت.
مونا
در پاسخ به اسی: درخواست ویزا از یک سفارتِ خارجی، یک حق هست که بینِ دو دولت در روابطِ عادی از لحاظ قانونی تعریف شده هست. اینکه کسی درخواست بده و درخواستش رد بشه یا قبول بشه یک چیز هست، و اینکه درخواست بده و با تحقیر روبرو بشه چیز دیگر. شما اصلا از کُنه و بنه موضوع رو نفهمیده به سمت مغلطه بردی. حق ایرانی رو هم شما تعیین نمیکنی، خدا رو شکر استاد حقوق نیستی شما. فکر میکنی که خیلی فرق داری با افراد دزد فاسد که از کنجِ «هیچ» آماده اند و در مسند قدرت قرار گرفته اند؟ هیچ فرقی نداری. به ادبیاتت نگاه کن. بدونِ اینکه بشناسمت، کاملا و به وضوح میشه گفت که بسیار سرخورده و عقده ای هستی. اگر شما یک سر سوزن «قاف» قدرت رو بهت بدن، از همینها که الان بر سر کار هستن، فرا تر میرفتی و کم نمیگذاشتی: کافیه فقط به ادبیاتت نگاه کرد
سولماز
به مومن: شما ۴۰ سال هست دارین در اروپا زندگی میکنین چه ربطی داره به تجربه شخصی کسانی که تجربه خودشون رو در مورد ویزا گرفتن از سفارتخانه ها بیان کردند؟ واقعا مصداق یه ضرب المثل هست که میگه گوز به شقیقه چه ربط داره!؟ غلو کردند؟ شما بی غلو ش رو بگو. نیمی از حقیقت رو بیاننکردند؟ شما اون نیم گفته نشده ش رو بیان کن. مطلب از پایه حماسی ه، چون شما ۴۰ ساله خارج زندگی کردی میدونی چه بروز هموطنان ایرانی در سفارتخانه های اروپایی در ایران میاد!! عجیبه واقعا. استدلال بلد نیستی بکنی با اعتماد بنفس کامل میای کامنت دست به دست میگه غلط نکن، مینویسی. هر ایرانی حتی اگر بی ادب باشه، روز ِ سفارت نمیاد بره اونجا بی ادبی کنه که کارش راه نیافته روش ِ سیاستمداری رژیم جمهوری اسهالی به تحقیر و توهین ِ کارمند سفارت نسیت به هموطنان ما، دانشجویان، پدران و مادران و غیره چه ربط داره اینقدر مغز ما ایرانیان از نفرت از رژیم آخوندی پر شده که دیگه هیچ چیز رو نمیبینیم و معیار هامون بر اساس خشم، نفرت، سرخوردگی، حسد و نادانی گذاشته شده و از همه چیز بدتر استدلال بلد نیستیم بکنیم و نظر خودمون رو هم خیلی معتبر میدونیم و میخواهیم تحمیل کنیم. در ضمن لطفا "ابتدایی ترین اصول ادبی رو که ایرانیان رعایت نمیکنند" بفرمایید تا من و اون افرادی که مثل من اصول ادبی رو بلد نیستیم، یاد بگیریم. منتظر جواب شما هستم که این اصل مبتدی رو یاد بگیرم. با سپاس از شما هموطن مودب
سایه روشن
باید اعتراف کرد در ایران کلا میزان خشونت کلامی و فیزیکی بعد از انقلاب بسیارزیاد شده و درش شکی نیست و مردم اکثرا به نوعی از ناراحتی روانی رنج میبرن .مردم اکثرا اصابشون خط خطی و سر کوچکترین موضوعی درگیری میشه در خانه در مدرسه در اداره در صف فلان و بهمان و هیچکس وقت و حوصله برای گوش کردن استدال دیگری را نداره و اکثرا به زور و فحاشی و خشونت ختم میشه. نقش و تاثیر تلویزیون و سینمای جمهوری اسلامی در ترویج فرهنگ لومپنی بی تاثیر نبوده. در اکثر فیلمها و سریالهایشان خشونت کلامی ولحن تند و توهین آمیز و بعضا باچاشنی دعوا امری معمول و عادیست. احتمالا عده معدودی ازکارکنان ایرانی و خارجی این سفارتخانه ها این طرز برخورد رو عرف معمولی جامعه و پذیرفته جامعه تلقی میکنند . بنظرم اگر با دوربین مخفی این برخوردها ضبط و مستند بشه و در اینترنت و تلویزیون این کشورها پخش بشه تحت تاثیر افکار عمچمی تاثیر مثبت و سریعی خواهد داشت و با آنها برخورد خواهد شد .