● نمای نزدیک
کنترل آلودگی هوا، به سبک شهردار تهران
س. اقبال − پول بدهید، تا اجازه داشته باشید هوا را آلوده کنید. شهردار تهران محدودیتی وضع میکند و همراه با آن راه دور زدن آن را مشخص میکند.
پیروز حناچی شهردار تهران طرحی اعلام کرده است با عنوان "کنترل آلودگی هوا". بر اساس این طرح محدودهی مرکزی تهران به عنوان منطقهی طرح ترافیک اعلام میشود. ورود خودروهای شخصی، وانتها، ونها و اتوبوسها به پهنهی آن ممنوع خواهد بود. اما تمامی این خودروها میتوانند تحت ضوابطی مبلغی را به شهرداری بپردازند و سپس از این ممنوعیت معاف گردند.
به عبارتی سادهتر، هرچند با بهانه کردن کاهش آلودگی هوا از ورود اتومبیل به محدودهی طرح ترافیک جلوگیری میکنند، ولی پرداخت پول به شهرداری، مشکل پیش آمده را حل و فصل خواهد کرد.
این موضوع همان منطق رایج در ساختار جمهوری اسلامی است که همراه با پرداخت پول و رشوه به کارگزاران آن، میتوان به هر اقدام ناصوابی دست یازید. پیداست که همراه با عملیاتی شدن چنین طرحی طبقهی مرفه تهران ضمن پرداخت پول به خواست انحصاری خود دست خواهد یافت اما تودههای عادی مسافرکش، علیرغم فقر و بیکاری به پرداخت عوارض بیحساب و کتاب به شهرداری مجبور خواهند شد.
بازی برد- برد
شهردار تهران جدای از منطقهی طرح ترافیک محدودهی بزرگتری را هم برای کنترل تردد اتومبیلها در نظر گرفته است. شهروندان تهرانی در این محدوده نیز برای تردد در هر فصل، بیست و دو نوبت از پرداخت عوارض معاف شدهاند. اما آنانی که بیش از این میزان، وارد منطقهی طرح یادشده گردند، به حتم باید عوارض بپردازند. از سویی شهرداری مدعی است، به شهروندانی که در محدودهی طرح دوم سکنا دارند تخفیفهای ویژهای خواهد داد. به همین منظور مردم تشویق میشوند تا ضمن مراجعه به سایت "تهران من" نسبت به ثبت نام خودروی خود اقدام به عمل آورند. ولی شهردار تهران چنین کاری را "بازی برد- برد" نام گذاشته است و برای آن از تبلیغ در فضای بیلبوردهای شهری چیزی کم نمیگذارد. بر پایهی چنین دیدگاهی، چنانچه مردم در سایت "تهران من" ثبت نام کنند، هم خودشان بازی را بُردهاند و هم شهرداری تهران. بُرد مردم به آنجا بازمیگردد که از شهرداری برای پرداخت عوارض تردد تخفیف میگیرند. اما برد شهرداری در عوارض کلانی است که با همین بهانهها از مردم دریافت میکند.
مدیران ارشد شهرداری "بازی برد- برد" محمدجواد ظریف را در ماجرای برجام، به تبلیغ اداری خود کشاندهاند. چنانکه سال گذشته تنها از راه دریافت عوارض ورود به طرح ترافیک مبلغ دویست و نود و دو میلیارد تومان از مردم اخذ کردهاند. تازه عوامفریبانه ادعا دارند که با همین سیاست میخواهند آلودگی هوای تهران را کنترل کنند. ولی خیلی خودمانی پیشبینی کردهاند که در سال جاری خواهند توانست مبلغ یادشده را به بیش هزار میلیارد تومان برسانند. به عبارتی روشنتر، شهرداری تهران یک هیجدهم بودجهی سالانهی خود را فقط از همین راه تأمین خواهد کرد.
طرح دوچرخه سواری
ولی پروژهی "کنترل آلودگی هوا" به همین جا خاتمه نمیپذیرد. چون شهردار تهران از طرح دوچرخه سواری خود نیز در راه تبلیغ این موضوع سود میجوید. شهردار تهران سوای از این، در راستای برآوردن چنین هدفی، گروهی را هم راه انداخته است. این گروه را گروه سهشنبههای بدون خودرو نام نهادهاند که از دور و نزدیک حمایت مادی شهرداری را به همراه دارد. در ضمن کارمندان شهرداری را هم مجبور میکنند تا سهشنبهها سوار بر دوچرخه سر کارهایشان حاضر شوند. حتا کارمندان شهرداری تشویق میشوند که ضمن استفاده از تسهیلات اداری برای خود دوچرخهای قسطی و اختصاصی بخرند. مدیران شهرداری آنوقت مسابقات تصنعی راه میاندازند تا به گمان خود مردم را به دوچرخهسواری تشویق نمایند.
در همین راستا شرکتی را نیز به نام "بیدود" تأسیس کردهاند که مدیران شهرداری ادعا دارند این شرکت هیچ وابستگی به آنان ندارد. ولی شرکت یادشده بدون استثنا همسو با خواست تبلیغی مدیران ارشد شهرداری عمل میکند تا دوچرخههای هوشمند در اختیار متقاضیان خود بگذارند. دوچرخههای زردرنگی که هماکنون در میدانها و چهاراههای تهران به نمایش میگذارند، به تمامی به همین شرکت "چوخ بختیار" تعلق دارد. مردم هم میتوانند همراه با نصب اپلیکیشن لازم در سامانهی "بیدود" ثبت نام نمایند. ثبت نام در سامانهی "بیدود" حدود صد و نود و هفت هزار تومان هزینه برمیدارد و پس از آن همگی خواهند توانست دوچرخه را ساعتی سه هزار تومان اجاره کنند. دوچرخهها همچنین لازم نیست که به محل اصلی خود برگردانده شوند بلکه دوچرخهسوار آنجا که لازم بداند دوچرخهاش رها میکند تا آنکه دوچرخههای رها شده از سوی کارکنان شرکت، ردیابی و جمعآوری گردند.
شهردار تهران در رویکردی تبلیغی میگوید که میخواهد دوچرخهسواری را در شهر تهران نهادینه کند. اما هرگز به آسیبهای جانی و خطرآفرین چنین ماجرایی نمیاندیشد. بدون تردید مهمترین آسیب آن به هوای آلودهی تهران بازمیگردد که ریهی هر دوچرخهسواری را به چالش خواهد گرفت. جدای از این، در تهران خط ویژهای برای دوچرخهسواران تعریف ننمودهاند و دوچرخهسواران هم در الگویی از موتورسواران میتوانند از هر مسیری که بخواهند دوچرخه برانند. فراتر از همهی اینها، تهران به دلیل شیب تند خود، چندان هم محل مناسبی برای دوچرخه سواری به نظر نمیرسد. اما شهردار به آسیبها و تنگناهایی از این نوع کاری ندارد. چون تنها به تبلیغ عوامانهی خود میاندیشد. تبلیغی که گویا با دوچرخهسواری، هم مشکل ترافیک تهران حل خواهد شد و هم اینکه هیچ نشانی از آلودگی هوا باقی نخواهد ماند.
عوامفریبی
شهردار تهران به منظور رفع آلودگی هوا به دنبال معلولها میگردد، بدون اینکه بخواهد به علت و ریشهی پیدایی آلودگی هوا روی خوش نشان دهد. او که از توانایی کافی و لازم برای مبارزه با آلودگی هوا هیچ بهرهای ندارد، مردم را با تبلیغاتی اینچنینی سر کار میگذارد. غافل از آنکه تنها عوامالناس را میتوان با رفتاری عوامانه فریب داد. اما شهروندان امروزی تهران هرگز چنین رفتاری را برای کنترل آلودگی هوا باور ندارند. چون به خوبی دریافتهاند که علت اصلی و عمدهی آلودگی هوای تهران را باید در مصرف بنزین بیکیفیت آن سراغ گرفت. سوای از این، تولید اتومبیلهای غیر استاندارد هم به این بنزین بیکیفیت یاری میرساند تا آلودگی هوای تهران تشدید گردد. همچنین جانمایی مراکز تولیدی بزرگ در کالبد عمومی شهر تهران، مشکل آلودگی هوا را فزونی میبخشد. چون اکثر مراکز تولیدی و تجاری تهران از سوختهای فسیلی استفاده به عمل میآورند. ضمن آنکه تردد آزادانهی اتوبوسها و کامیونهای دیزلی در مرکز اصلی شهر نیز، رمقی برای ریههای شهروندان تهرانی باقی نگذاشته است.
دروغ و لافیدن در ساختار اداری جمهوری اسلامی نیازی همگانی برای مدیران آن شمرده میشود. مدیران شهرداری در الگویی از همهی کارگزاران جمهوری اسلامی، از این نیاز برکنار نمیمانند. چنانکه خیلی راحت جلوی چشمان مردم دروغ میگویند و ارادهی شخصی خود را به جای خواست و نیاز همگانی مردم جا میزنند. حتا در همین راستا از بام تا شام میلافند و دروغ و آمار دروغین تحویل رسانهها میدهند. چنانکه مدیران شهرداری در خصوص تمامی طرحهایی از این دست تبلیغی را پی میگیرند که گویا مردم ضمن آمارگیری موافقت خود را با اجرایی شدن چنین طرحهایی اعلام نمودهاند. دروغی توی چشم مردم، که مدیران تحمیلی شهرداری هم به بیاعتباری آن آگاهی کامل دارند.
نظرها
سايه روشن
مشابه اين طرح در لندن و استكهلم هم هست و چيزه تازه اى نيست و كمك زيادى به حل مسئله آلودگى نكرده بيشتر وضع مالى شهردارى رو بهتر كرده البته يك مقدارى ترافيك رو بعضى ساعتها كمتر ميكنه