تحریمهای آمریکا علیه ایران: سیاست یا پروپاگاندا؟
تحلیلگران در رسانههای جهان درباره تنش میان ایران و آمریکا، بحثها در مورد وضعیت تنگه هرمز و تأثیرات تحریمها بر ایران چه مینویسند؟ نگاهی به خلاصه برخی از آخرین تحلیلها.
دور جدیدی از تشدید تنش در خلیج فارس پس از توقیف نفتکش ایرانی در جبل الطارق به دست بریتانیا و توقیف نفتکش بریتانیایی به دست ایران آغاز شده است. این تنشها همچون تنشهای میان ایران و آمریکا بازتاب زیادی در رسانههای بینالمللی داشته است. تحلیلگران در یادداشتهایی در روزنامهها و وبسایتهای خبری گوناگون به این موضوع پرداختهاند.
در زیر نگاهی میاندازیم به مهمترین بخشهای شماری از این یادداشتها.
▪️ فشار دولت ترامپ در حال تضعیف رژیم ایران است ــ مایک پومپئو
مایک پومپئو، وزیر خارجه ایالات متحده در ستونی برای «یواسای تودی» استدلال میکند که سیاست تحریم جمهوری اسلامی موفق بوده است.
پومپئو اهداف این سیاست را چنین برمیشمرد: «اول، محرومکردن رژیم ایران از پولی که برای حمایت از فعالیتهای بیثباتکنندهاش نیاز دارد. دوم، واداشتن آیتالله علی خامنهای به آمدن بر سر میز مذاکره تا توافقی جامع و پایدار به دست آید.»
او مفاد این توافق جامع محتمل را چنین ردیف میکند: «برنامه هستهای تهران، توسعه و تکثیر موشکهای بالستیک، حمایت از گروههای تروریستی و نیابتی، و بدرفتاری و اسارت غیرقانونی شهروندان ایالات متحده.»
وزیر خارجه آمریکا با تکرار اتهامهای پیشین علیه تهران درباره دخالت منطقهای، فشار آمریکا را عامل «برعکسشدن» فعالیتهای بیثباتکننده تهران در منطقه معرفی میکند: «رژیم و گروههای نیابتیاش از زمان آغاز فشارهای ما ضعیفترند. شبهنظامیان تحت حمایت ایران گفته اند که ایران دیگر پول کافی به اندازه گذشته برای پرداخت به آنها ندارد و برنامههای ریاضتی اغاز کرده. بودجه نظامی ایران برای ۲۰۱۹ شامل ۲۸ درصد کاهش بودجه دفاعی و ۱۷ درصد کاهش بودجه شاخه ترور آن، یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میشود.»
او مقاله را با تکرار پیشنهاد یک توافق جامع به پایان میرساند.
▪️ پروپاگاندای رقتبرانگیز پومپئو را نادیده بگیرید! ــ دانیل لریسون
دانیل لریسون، دبیر ارشد نشریه آمریکایی «امریکن کانزرواتیو» در مطلبی به انتقاد سرسختانه از مقاله مایک پومپئو درباره سیاست تحریم علیه جمهوری اسلامی در یواساس تودی (مطلب پیشین) پرداخته است.
لریسون مینویسد: «نمیدانم چرا روزنامهها با چاپکردن این قطعات پروپاگاندای پرفریب، تسلیم خواست پومپئو میشوند. داستانی که دولت ترامپ درباره چرایی تحمیل مجازات جمعی بر بیش از ۸۰ میلیون ایرانی تعریف میکنند، بیاعتبار است و با کوچکترین بررسی از هم فرومیپاشد.»
به گفته لریسون، تصمیم دولت برای تحریم خامنهای و ظریف نشان میدهد که ادعای پومپئو درباره خواست مذاکره با تهران «دروغ» است: «دولت آشکارا علاقهای به هیچ نوع توافقی با رژیم ــ جامع یا جز آن ــ ندارد.»
او دیگر ادعای پومپئو درباره محرومکردن ایران از توانایی مالی کمک به گروههای نیابتیاش را نیز چنین رد میکند: «حکومت ایران منابع کمتری به طور کلی دارد، اما این واقعیت حمایت ایران از گروههای نیابتی را پایان نبخشیده و احتمالاً به این حمایت پایان نخواهد بخشید ــ حال کارزار فشار حداکثری هرچقدر هم به درازا بکشد!
لریسون به مقاله کنث کتزمن، از پژوهشگران «شورای آتلانتیک» اشاره میکند که نشان داده است حمایت ایران از متحدان و گروههای نیابتیاش به واسطه تحریمهای پیش از امضای برجام کمتر نشده بود. او به همین اعتبار نتیجه گرفته است که در دور جدید تحریمها نیز این حمایت کاهش نخواهد یافت: «ادعای دولت ترامپ که در حال تضعیف ایران و گروههای نیابتیاش است، بیاساس است و تقریباً هیچ سندی پشتیبان آن نیست.»
دبیر ارشد امریکن کانزرواتیو مقاله را چنین به پایان میرساند:
«دولت ترامپ نه علاقهای به کمک به مردم ایران دارد و نه علاقهای به کمک به همسایگان ایران. اگر میخواستند به انها کمک کنند، برای بیش از یک سال جنگ اقتصادی بیامان به راه نمیانداختند. اگر میخواستند برای مردم ایران و همسایگانش صلح و رونق به ارمغان برند، به رونق آنها با تحریم حمله نمیکردند و با افزایش خطر جنگ، صلح را تهدید نمیکردند. نباید به هیچ چیزی که پومپئو میگوید، اعتماد کرد. اینکه او وظیفه نمایندگی ایالات متحده در برابر جهان را دارد، مایه شرمساری و ننگی ادامهدار است.»
▪️ تحریمها دانشجویان ایرانی را از ایالات متحده و بریتانیا دور میکند و به سنگاپور و مالزی و فیلیپین سوق میدهد ــ ساوث چاینا مورنینگ پست
جان پاور و مگان توبین در مقالهای برای «ساوث چاینا مورنینگ پست» نوشتهاند که ممنوعیت صدور ویزای آمریکا برای شهروندان ایران با اینکه قرار نبوده شامل ویزاهای دانشجویی باشد، به کم شدن صدور ویزاهای دانشجویی انجامیده است. هم ویزا کم صادر میشود و هم دانشجوهای ایرانی با وضعیت اقتصادی کنونی ترجیح میدهند به کشورهای دیگر مهاجرت تحصیلی کنند.
بنا به دادههای وزارت خارجه ایالات متحده در سال ۲۰۱۷ در مجموع ۲۲۰۱ ویزای دانشجویی برای شهروندان ایرانی صادر شده است. در مقایسه تعداد همین ویزاها در سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۵ به ترتیب ۲۶۵۰ و ۳۲۴۱ بوده است. نویسندگان میگویند که تنشهای بین ایران آمریکا و کم شدن ارزش ریال در برابر دلار آمریکا پس از تحریمهای اقتصادی ایالات متحده آمریکا، دانشجوهای ایرانی را به دانشگاههای کشورهای آسیایی کشانده است.
براساس آمارهایی که انستیتوی آمار یونسکو منتشر کرده، تعداد ایرانیهای دانشجو در کشورهای آسیایی از ۵۹۶ نفر در سال ۱۹۹۷ به نزدیک به ۱۲۰۰۰ نفر در سال ۲۰۱۲ افزایش یافته است. کشورهای محبوب ایرانیها برای ادامه تحصیل، مالزی، سنگاپور و چین هستند.
آمارهای خود ایران به روز نیست و آخرین دادهها مربوط به سال ۲۰۱۳ است که نشان میدهد نزدیک به ۱۰ هزار دانشجوی ایرانی در کشورهای آسیایی مشغول به تحصیل هستند - یعنی ۲۰ درصد کل دانشجوهای خارج از کشور در کشورهای آسیایی اقامت تحصیلی داشتند.
نویسندگان با استنداد به یک پژوهش آماری که محمدرضا جوادی یگانه - جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران - در سال ۲۰۱۶ انجام داده، میگویند که از هر سه ایرانی یک نفر مایل است که از ایران برای یافتن شرایط زندگی بهتر برود.
رضا منصوری، استاد فیزیک دانشگاه صنعتی شریف میگوید محدودیتهای صدور ویزا از سوی آمریکا همه ماجرا نیست. او توضیح میدهد که حتی اگر دانشجوها ویزای آمریکا داشته باشند "شانس اینکه بتوانند در آمریکا برای مدت طولانی بمانند کاهش یافته است." برای همین هم هست که به نظر منصوری دانشجوهای ایرانی به دنبال بازارهای کار در کشورهای آسیایی هستند.
▪️ استراتژی بزرگ ایران: بحران خلیج فارس مانع کمک ایالات متحده به اسرائیل در جنگی دو جبههای ــ ست کروپسی
ست کروپسی، فعال نومحافظهکار آمریکایی و از حامیان سرسخت «جنگ علیه ترور» در نشریه آمریکایی «هیل» به استراتژی بزرگ ایران در رابطه با بحران خلیج فارس، توقیف نفتکشها و رویارویی با آمریکا و اسرائیل پرداخته است.
کروپسی مینویسد که بحران از زمان خروج دولت ترامپ از برجام در ماه مه ۲۰۱۸ آغاز شد. خروج آمریکا درمحاسبات استراتژیک تهران اخلال ایجاد کرد.
در ادامه مقاله به شرح مشکلات اقتصادی که برای ایران پس از بازگشتن تحریمها پیش آمده و نیز افزایش نارضایتی و اعتراضات مردمی پرداخته و آمده: اقدامات ایران ( در منطقه) پاسخی است به این افزاش فشار آمریکاییها.
پس از یک دهه و نیم مانور دادن و تمهیدات و پنج سال جنگ اشگار و نیابتی، ایران در نهایت یک هلال شیعی از طریق گروههای نیابتی و متحدانش در عراق، سوریه و لبنان ایجاد کرده است. اما برپا نگاهداشتن این هلال ــ که معنای آن سکوی پرشی برای تسلط ایران بر دنیای اسلام است ــ نیازمند فدا کردن جان و پول است.
ایران باید اسرائیل را به عنوان یک تهدید استراتژیک خنثی کند، با عربستان سعودی مقابله کرده و شکستش دهد، مخالفت اردنیها را خنثی کند و یا با ترکیه کنار بیاید و یا با چالش ترکیه مواجه شود و همه اینها در حالی است که باید مواظب باشد به منافع روسیه خدشه وارد نشود و در عین حال بر آمریکا و اروپا فشار آورد تا منطقه را به حال خود بگذارند.
در این مقاله ضمن اشاره به وقایع اخیر در تنگه هرمز آمده است که، باز نگهداشتن آبراه حیاتی تنگه هرمز همزمان با فشار بر ایران هدف بزرگتر امریکا در تسلط منطقهای است. ایران با ایجاد چالش در کشتیرانی در خلیج فارس در کوتاهمدت هدف رهایی از تحریمها را دنبال میکند. اما هدفش از تسلیح حزب الله و داشتن دست بالاتر در سوریه، مغلوب کردن اسرائیل و محکم کردن ایران در تسلط منطقه ای است.
ایران به هیچ وجه با آمریکا نمیتواند رقابت کند، اما ایدئولوژی، توانایی ارتش نامتقارن و جغرافیایی آن، سیاستگذاری عاقلانه را ضروری میکند، اگر که آمریکا میخواهد که موضعش را به عنوان قدرت بزرگ جهان حفظ کند.
▪️ ایران: واشنگتن کانبرا را فراخوانده ــ راجر شاناهان
راجر شاناهان، افسر سابق ارتش استرالیا که سابقه فعالیت در لبنان، سوریه و افغانستان را دارد، و پژوهشگر فعلی اندیشکده انستیتو لوی در مقالهای درباره فشار واشنگتن بر استرالیا برای پیوستن به ائتلاف دریایی برای تامین امنیت خلیج فارس نوشته است. شاناهان در این مقاله معتقد است که سیاست، و نه ضرورت نظامی، تصمیم استرالیا برای پیوستن به این ائتلاف را رقم خواهد زد.
پژوهشگر انستیتو لوی نوشت که وقتی واشنگتن از استرالیا خواست که در ائتلاف دریایی نیروی امنیت خلیج فارس شرکت کند، استرالیا ترجیح میداد این درخواست را دریافت نکند. خروج یکطرفه دولت ایالات متحده از توافق هستهای و تشویق مداوم به یک توافق بهتر (آن هم در حالی که مفاد این توافق بهتر هیچگاه مشخص نشده)، یک جعبه پاندورا را گشود. به باور شاناهان، این تاکتیکی بود فاقد یک هدف استراتژیک، و نزدیکترین متحدان واشنگتن حمایت کمی از آن کردند.
شاناهان همچنین نوشت که پاسخ ایران عدم پختگی طرح ایالات متحده را بیشتر نشان داد. پاسخ ایران به سختی قابل پیشبینی بود، استفاده از گروههای نیابتی برای افزایش هزینه متحدان آمریکا، و بر هم زدن مبادلات دریایی در خلیج فارس به صورت گزینشی، تا هزینه را در گستره بیشتری بالا ببرد. این واقعیت که کارزار «فشار حداکثری» دولت ترامپ در این موقعیت اقداماتی محافظتی با ظواهری چندجانبه را در بر نداشت، نشان میداد که برنامهریزی کاخ سفید تا چه حد خام بوده است.
شاناهان بر این باور است که تصمیم استرالیا برای پیوستن به طرح ایالات متحده بر اساس یک محاسبه ساده صورت خواهد گرفت: هزینه «نه» گفتن چقدر خواهد بود؟
بسیار ممکن است که بیشتر مردم استرالیا نگران این باشند که استرالیا درگیر جنگی شود که از میل دونالد ترامپ به از هم گسیختن میراث باراک اوباما برخواسته است. این نگرانی در بیمیلی عمومی در حمایت از طرح واشنگتن به چشم میخورد: آلمان آن را رد کرد. بریتانیا پیش از آن پیشنهاد نیروی دریایی اروپایی را داد. کشورهای حاشیه خلیج فارس سیگنالهای مختلفی فرستادند. هیئت گارد ساحلی امارات این هفته برای اولین بار از سال ۲۰۱۳ با ایران دیدار کرد، قطر نیز چنین کرد.
اما به گفته شاناهان، نه گفتن برای استرالیا سخت است. حالا نخستوزیر این کشور به دومین مهمانی رسمی شام ترامپ دعوت شده است. این اولین دعوت یک نخستوزیر استرالیایی از ۲۰۰۶ به این سو به چنین مهمانیای است. در این شرایط نه گفتن به درخواست مستقیم وزارت دفاع و وزارت خارجه ایالات متحده برای همکاری امنیتی در خلیج فارس بسیار مشکل است؛ فارغ از اینکه استرالیا مشاوره نظامی و دولتی نیز از آمریکا دریافت میکند.
در نهایت راجر شاناهان توضیح میدهد که یک مشارکت جزئی نیز که به لحاظ سیاسی ارزشمند تلقی شود، ابرقدرتها را راضی میکند. استرالیا در قالب کردن تعهدات نظامی به جامهی منفعت ملی مهارت دارد. در این مورد توجیه کمی برای استرالیا وجود دارد که به ائتلاف امنیتی در خلیج فارس بپیوندد اما این تصمیم بر اساس ضرورت گرفته نمیشود بلکه صرفاً یک تصمیم سیاسی است.
نظرها
نظری وجود ندارد.