برسد به دست علی خامنهای
کیوان مسعودی− نامه ۱۴ فعال مدنی-سیاسی و ۱۴ کنشگر مدنی حوزه زنان بدون شک بر تغییر دوران شهادت میدهند؛ اما آیا دورانساز نیز خواهند بود؟
۱۴ فعال مدنی و سیاسی و ۱۴ کنگشر مدنی حوزه زنان، در دو نامه جداگانه خواستار استعفای خامنهای و گذار از جمهوریاسلامی شدهاند. دونامه سرگشاده از داخل کشور که نامههایی دیگر در حمایت از آنها در خارج از کشور نوشته شده است.
موضوع هر دو نامه «رهبر جمهوری اسلامی» است، اما هیچکدام خطاب به رهبر نوشته نشدهاند. مخاطب هر دو نامه «هموطنان» است.
بیش از ۳۰ سال است که سید علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران است. و در این سی سال، خیلیها به او نامه نوشتهاند: سعیدی سیرجانی، احمد قابل، محمود احمدی نژاد، پسر حسینعلی منتظری و پدر آرش صادقی؛ حتی اوباما هم سه بار به خامنهای نوشته است.
محمد نوری زاد، پس از انتخابات ۸۸، یکتنه ۴۰ نامه به رهبر ایران نوشت. او هم خودش نامه نوشت و هم در نامه پانزدهمش از شخصیتهای سیاسی و دینی— از همسر شهید باکری تا نوه آیتالله خمینی— دعوت کرد تا به رهبر نامه بنویسند. این نامه این طور آغاز شده بود: «به نام خدایی که سیل آفرید/ بارانی در راه است»؛ و برخی دعوت او را اجابت گفتند، از جمله عبدالکریم سروش که نامهای نوشت با این عنوان: «باغبانا ز خزان بیخبرت میبینم.»
در این سی سال، خیلیها رهبر را خطاب قرار داند؛ عدهای شکایت و گله کردند، برخی محترمانه نقد ناصحانه نمودند و راه صلاح نشان دادند؛ برخی احساس خطر کردند و هشدار دارند: گروهی هم اتمام حجت کردند و نوشتند که این «حرف آخر» است.
برخی نامهها پشت پرده فرستاده شد؛ مثل نمایندگان مجلس ششم که به رهبر توصیه کردند: «اگر جام زهری باید نوشید، قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد، باید نوشیده شود.»؛ و یک بار هم هاشمی رفسنجانی، نامهای نوشت بدون سلام.
مصطفی تاجزاده نامهاش را به رهبر با «بسم الله رحمان الرحیم» آغاز کرد و هوشتگ فنائیان، شهروند بهایی، نامهاش را با «انا لله و انا الیه راجعون»؛ توگویی آغاز یکی پایان دیگری باشد.
خشایار دیهیمی، مترجم آثار فلسفی، نامهای سرگشاده با عنوان «مصاف مستقیم - سخن آخر» در صفحه فیسبوکش منتشر کرد: «آقای خامنهای! تا کنون با نوکرانت و مزدورانت حرف زدهام. و شاید خیال کردهای که شهامت حرف زدن مستقیم با تو را ندارم. کور خواندهای. شهروند نمیترسد.» روز بعد آن، اما او یادداشت را پاک کرد و نوشت: «یادداشت اخیر را شخصا حذف کردم چون کلماتش زیبنده قلم یک شهروند نبود.»
۱۶ فرودین ۹۷، در یک روز، دو نامه خطاب به رهبری نوشته شد. ابوالفضل قدیانی، فعال سیاسی اصلاح طلب در نامهاش به رهبر، خامنهای را به گوبلز تشبیه کرد که «میپنداشت دروغ را هرچه بزرگتر بگویند راستنماتر میشود»؛ و همزمان ۳۰۰ فعال حزباللهی به رهبر نوشتند که ملت «از وضع فعلی کشور رضایت ندارد و آن را قابل دفاع نمیداند.»
حالا کار دیگر از این حرفها گذشته است. در کیسه نصحیت، جملهای باقی نمانده و حرفهای آخر خیلی وقت است زده شده و شاید به همین دلیل، مخاطب نامههای اخیر دیگر نه خامنهای که خود ملت است.
خامنهای چند بار گفته که از «گلهها و شِکوههای مردم» مردم اطلاع دارد؛ هرچند، در ۲۹ بهمن ۹۶ تصریح کرده که انتقاد از رهبر، «منافاتی با ایستادگی پای نظام ندارد».
رهبر ملت البته به نامه هایی که ملت به او مینویسند، جواب نمیدهد؛ اما به نامهای که برای دیگران نوشته شده، گاهی چرا.
وقتی ۳۸ اقتصاددان در نامهای به حسن روحانیِ پبشنهادهایی برای اصلاح وضعیت اقتصادی دادند، علی خامنهای واکنش نشان داد و گفت: «چندی پیش عدهای کارشناس اقتصادی که با دولت هم مخالفتی ندارند و برخی هم صاحب نام هستند، نامهای دلسوزانه به رئیس جمهور محترم نوشتهاند و ضمن برشمردن مشکلات ساختاری موجود اقتصادی، راه حلها را هم ارائه کردهاند که این راه حلها اکثراً صحیح بودند.»
نامههایی که به خامنهای نوشته شدهاند، اگرچه بیجواب ماندهاند، اما کم و بیش پیامدها و هزینههای سنگینی برای نویسندگانشان داشتهاند.
عبدالله مومنی مرداد ماه ۱۳۸۹ به رهبر نامه نوشت و گفت ما را در زندان شکنجه میکنند. احمد زید آبادی را در زندان شکنجه کردند تا به خاطر نامهاش در فرودین ماه ۱۳۸۶ به رهبر عذرخواهی کند.
در اوایل دهه ۸۰، محسن سازگارا در پی نوشتن نامه به رهبر و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به ۷ سال حبس محکوم شد. در زندان دست به اعتصاب غذا زد، و وقتی پس از سه ماه بازداشت با قید وثیقه آزاد شد، ایران را ترک کرد.
نامه سعیدی سیرجانی به خامنهای اما دست آخر به قمیت جانش تمام شد؛ نامهای که در آن آمده بود: «به یکباره جان در ستم سوختن/ مرا بهتر از با ستم ساختن».
نامههای اخیر نیز اگرچه خطاب به رهبر نوشته نشدهاند، اما بدون هزینه نبودهاند. از امضا کنندگان نامه استعفای خامنهای، محمد مهدویفر، محمد نوریزاد، جواد لعل محمدی، هاشم خواستار، محمدحسین سپهری، فاطمه سپهری، حوریه فرجزاده و نرگس منصوری بازداشت شدهاند.
نامهها میتوانند سرنوشت امضاکنندکان را تغییر دهند؛ اما آیا متقابلاُ بر سرنوشت رهبر ایران نیز اثر خواهند گذاشت؟
نامه ۱۴ فعال مدنی-سیاسی و ۱۴ کنشگر مدنی حوزه زنان بدون شک بر تغییر دوران شهادت میدهند؛ اما آیا دورانساز نیز خواهند بود؟
زمانه تغییر کرده؛ حد زور حاکم دیگر معلوم شده و ترسها ریخته است؛ و مخاطب نامه خواست استعفای خامنهای دیگر خود او نیست. اما فاصله خواست و واقعیت، مطالبه و عمل چگونه پر خواهد شد؟
وانگهی، این نامهها را باید مرحلهای از یک جنش اجتماعی برای تغییر تلقی کرد یا برعکس، علامت و دردنشان فقدان یک جنبش پویا و زنده؟ محدودیتهای بیانهنویسی به عنوان کنش سیاسی چیست؟ و چنین کنشی، نظر به محتوای خاص بیانهها، تا چه حد معرف مطالبات گروهها و طبقات فرودست جامعه است؟
قبل از هرچیز، باید منتظر ماند و دید این نامهها در داخل کشور تا کجا تکثیر میشوند.
نظرها
احمد
بغیر از صبر کردن چیز دیگری نظرتان نمی رسد؟ جالب است نوشته های زمانه اکثرا با گفتن همه چیز هیچ چیز نمی گویند. مضمون و محتوای نوشته ردیف کردن اطلاعات شناخته شده ایست که هر ایرانی خبر خوان آن را جایی دیده است. آنجا که نویسنده باید سهم فکری خودش را ادا کند یک مرتبه تپق میزند و مبهوت و ستر ون اما با جستی فیلسوفانه جا می می ماند در طوفان نزدیک از هم پاشیدگی نظام جلادان و شکنجه گران جمهوری اسلامی هر کس به قدر خودش و گاهی با تاوان جان دست و پایی می زند شما چه می گویید ؟؟
ali
ایران ویران من در دست دینداران ویران شد و رفت به دست همان قومی که هزار و چهارصد سال پیش ویرانش کردند
مسعود
آقای ali آقا یونان بارها ویران شد اما هیچوقت آثار هرودت و هومر از بین نرفت اما تو ایران اساطیری شما فقط طبقه اشراف حق سواد داشتن داشتند، مردم شکم گنده بی استعداد، فردوسی و سعدی و حافظ و بو علی و مولوی و خیام و هزاران دیگر مثل این ها مال دوره ای هستند که اجساد پوسیده هخامنشیان و ساسانیان شاهد این بود که هر بچه گدایی تو مکتب خوندن و نوشتن و قرآن یاد می گرفت
ناصر تولی
دیکتاتور به تنهایی حکومت نمیکند. کسانی که در صف مزدوران او قرار دارند و سرکوب معترضین بدست ایشان صورت میگیرد نیز سهم بسزایی در نحوه حکومت، برخورداری از ثروت و چگونگی بقای قدرت اهریمنی دارند. اگر بر فرض مثال خامنهای تصمیم به هرگونه سازش با نرمشی داشته قطعا کسانی که در به خاک و خون کشیدن مردم ایران نقش داشتهاند به هر قیمتی مانع از انجام تصمیم رهبر خود خواهند شد. ولو به قیمت حذف فیزیکی او
حقیقتگو
بعد ازکشتن رفسجانی و خفه ومعدوم کردن هرگونه صدای مخالفین حتی مراجع دینی و به حصرنشاندن کهروبی وموسوی و تقلب دراتخابات سال 88 علی خامنه ای نیست که حکومت می کند بلکه مجسمه متحرکی که روس ها واروپائی ها وچینی هدایتش می کنند..اصلا" بود ونبود مردم ایران برای خامنه ای نما مطرح نیست...درجنگ کنونی میان حکومت علی خامنه ای و امریکا درحقیقت جنگ اصلی با موجودیت روسیه و اروپا و چین برعلیه امریکا درجریان است...اروپا و روسیه وچین حاضرهستند 15میلیاردیورو به حکومت علی خامنه ای کمک کنند که همچنان این حکومت درایران ادامه حیات دهدو آنهم با آنچه برمردم ایران روا داشته ومیدارد.....حالا عده ای خوش خیال و خوش تصورانه برای خامنه ای نامه می نویسند که وی لطف کنند ازحکومت کردن انصراف دهند...تنش ایجاد شده درخلیج فارس فقط یک دلیل دارد که امریکا حق ورود به خلیج فارس را نداشته باشد و تمامی منابع را روس ها و اروپائی ها وچینی ها صاحب شوند...بنابه به گفته سفارت روسیه درتهران هفته ای لاقل یکبارسفیرروسیه به دربارخامنه ای می رود...نامه پرانی این چنینی درست شباهت به نامه نویسی برای شیرجنگل دارد که علف خوارشود..
امیر
من فکر می کنم سی سالگی رهبری آقای خامنه ای به خیلی ها فشار آورده. بخاطر اینکه ایشون یک تنه در مقابل غربی ها ایستادگی کرده. در مقابل استکبار جهانی ایستادگی کرده و میگه که با آمریکایی ها مذاکره نکنید. مذاکره با آمریکا سمت. آقای خامنه ای شخصی هستند با نفوذ و با اقتدار تا جایی که خود غربی ها به این موضوع اعتراف می کنند. ایشون کسی هستند که از لحاظ سیاسی خیلی توانمند و با سواد هستند. در زمانیکه آمریکا به افغانستان حمله کرد دبیر کل سازمان ملل متحد به دیدار آقای خامنهای آمد و هنگام خروج از ایران گفت کسانی که مرا به سازمان ملل متحد آوردند از شخصیت های برجسته دنیا بودند مثل گور باچف، ژاک شیراک اما با ملاقات با آقای خامنه ای احساس کردم شخصیتی مثل او را ندیده ام.و با دیدن آقای خامنهای همه شخصیت های سیاسی را فرا موش کردم و تحت تاثیر شخصیت آقای خامنه ای قرار گرفتم. یا اینکه بعد از تصویب قطعنامه ۵۹۸ دبیر کل سازمان ملل متحد با آقای خامنهای دیدار و صحبت داشت اومد به آقای بشارتی معاون وزیر خارجه گفت آقای خامنه ای در کدام دانشگاه علوم سیاسی فارغ از تحصیل شده؟ من از چندین دانشگاه دکترای علوم سیاسی دارم . الان دارم کار سیاسی می کنم ولی تا کنون شخصیتی توانمند در از آقای خامنهای ندیده ام. حالا من نمیتونم آدمای امثال شما دنبال چی هستن که اینجور مطالب رو منتشر می کنند. رهبر ما مقتدرانه داره کار می کنه پس بس کنید.
مهربان
جناب حقیقتگوی عزیز، با کمال احترام بعرض میرسانم که: "عده ای خوش خیال و خوش تصورانه" بضم شما(البته) که برای جلادِ فاسدِ بازمانده از قبور انبیاء و امامان هزارو چهارصد ساله اعراب صحاری عربستان دیگر نامه نمی نویسند. همانطور که بدرستی نویسنده گزارش کرده است (اگرهم دورانی داشته است ) آن دوران بپایان رسیده. چنانچه بجنبشهای مدنی کشورهای دیگر از هندوستان تا افریقای جنوبی ، کشورهای اروپائی و اخیرن سودان توجه شود مشابه این روند طی شده است تا توانستند حرکتشان را ببار نشانند. وظیفه من وشما بعنوان افرادی دلسوز جامعه مان حمایت قاطع از این قبیل کنشگرانست نه تمسخر!
سجاد رودپشتی
ین فعالان و اندیشمندان در زمان انتخابات ریاست جمهوری چرا یاد همکاره بودن رهبری نیافتاده بودن؟ اون موقع که برای شیخ بنفش یقه چاک میدادن نمیدونستن رهبر ایران همکاره است؟ از ماست که بر ماست . حق مردمی که حرف اقتصاددان هایی مثل پرفسور درخشان رو زمین بزنن و دنبال خواننده ها و بازیگران سینما راه بیافتن بیشتر از این سیاه بختی نیست . رهبر ایران که هیچ شما هر کسی رو بر مستند رهبری ایران بنشونید ولی مردمش موقع انتخابات به شعارهای تو خالی رای بدن اون جامعه محکوم به سیاه روزیه
مهدی
درد اصلی مخالفان نظام اسلامی،وجود حجاب و پوشش است ولاغیر،وگرنه در تمام دنیا مسایل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و فساد و اشتغال و ...وجود دارد.در کل تفکر غربی مخالف اسلام است و به همین دلیل عده ای غرب زده که حسرت تبدیل ایران به عربستان و کره و ژاپن بر دلشان مانده دارند میسوزند.در جواب طرفداران هخامنشیان و...هم باید گفت که هخامنشیان هم کم کثافت کاری نداشته اندو دست کمی از اعراب جاهلیت نداشته اند،ضمنل اگر اسلام و امام و قرآن بد بود بیش از هزار سال ماندگار نبودند،پس به نامه نوشتن ادامه دهید تا خودتان و اربابانتان به درک واصل شوید.جمهوری اسلامی ماندگار و قدرتمند خواهد ماند.
ایراندوست
ولایت فقیه یک مرام مذهبی سیاسی فاشیستی از نوع شیعی- ایرانی است ! اختلافات روسای جمهوری بعد از رفسنجانی، مجلس قانونگزار در تمام ادوار این رژیم ، انجمنها و نهادهای مردمی خود جوش مدنی- کارگری- کارمندی و.... با بیت رهبری بعنوان یک مرکز مدیریتی و راهبردی که در راس آن شخص ولی فقیه وجود دارد نشان از تمامی خصوصیات و ویژه گیهای یک رژیم فاشیستی با یک رهبر فاشیست است ،آقایان خمینی و خامنه ایی هم تاکنون بعنوان ولی فقیه ، نقشی جز یک فاشیست را در سپهر سیاسی ایران ایفا نکردند. رد تئوری بقا برای یک مومن راستین در راستای اقتدار و پایداری رژیم اسلامی که در ذات و جوهر خود در فساد و دیکتاتوری از شاه سابق هم پیشی گرفته است ، حکایت از عقب ماندگی ما ایرانیان در فرهنگ و مقوله پیشرفت است ! با تعدد ارگانهای امنیتی و اتاقهای فکری که در این رژیم سازماندهی شده و هر از گاهی با داستانهای دروغین یا نیمه واقعی در رسانهها ، مردم را سر کار میگذارند ، نمیتوان با اعلامیه و شبنامه ، خطری برای این رژیم شد، هرچند حرکات اعتراضی در داخل ایران، قابل تقدیر است و باید برای شهامت این افراد و از حقوق شهروندیشان دفاع کرد ! ۱-مذاکرات پنهانی رژیم با سران اصلی قدرتهای جهانی،۲- بی اتحادی و فروپاشیدگی اپوزیسیون از درون و برون، ۳-منافع چین، شوروی و ترکیه و پشتیبانی آنها از رژیم ج.ا و .... عزم آمریکاییها را برای تغییر رژیم در ایران سست و بی عصر کرده است حتا خواندن و شنیدن پروپاگاندا و حرفهای روزانه هر دو طرف امریکایی و ایرانی بر علیه هم ، تهوع آور و تکراری شده است !
سایه روشن
هرجایی با هر اسمی که باشه اگر قدرت سیاسی چند سال یکدفعه بشکل مسالمت آمیز جابجا نباشه حتی اگر خود خدا هم باشه فساد درش شروع به رشد میکنه مثل مرداب شروع میکنه به گندیدن همونی که یک روز آب گوارا بود میشه بلای جون و مرکز بیماری. در غرب فساد هست نه در این ابعاد و راهکار قانونی برای مقابله باهش نه اینکه قضیه با جمله کشش ندهید ماستمالی بشود و برود پی کارش. قدرت چهل سال دست یک بانده و بهیچوجه حاضر به پاسخگویی نیستند و علیرغم نشانن دادن بی کفایتی در همه زمینه ها حاضر به قبول رای مردم نیستند مگر خمینی جلاد خودش نگفت پدرانمان انتخاب کردند ما که نکردیم خوب نسل جدید میخواهد حالا مجداد انتخاب کند. جمهوری اسلامی آری یا نه . نه یک کلمه بیشتر یا کمتر آنهم تحت نظارت نمایندگان سازمان ملل اگر خیلی به عملکرد خودتان و رضایت ملت اعتماد دارید بسم الله این گوی و این میدان. اگر ریگی در کفشتان نیست و مزدور رژیم نیستید شما هم باید از این رفراندم حمایت بکنید تا محبوبیت نظامتان را که از آن دفاع میکنید بسنجید.
سلمان
من به شخصه به حضرت آقا احترام زیادی میزارم و ایشونو از تمام سیاستمداران ایران و خارج بهتر میدونم هر ایرانی باغیرت در حد توان باید گوش به امر رهبرش باشه و از منافقین دوری کنه که جز ضرر به این مملکت چیزی نداده اند. در آخر ان شاء الله با ظهور آقا صاحب الزمان همه مردم از گرفتاری نجات پیدا کنن
ایران
آقای مسعود ! تو به عنوان یک سواد دار که بر بی سوادی ساختگی ایرانیان باستان ایراد می گیری هنوز این فهم و شعور را نداری که بر این همه ظلم و ستم و فساد و غارتگری باید اعتراص کرد . اگر به قول تو نشانی از آثار فرهنگی ایران باستان بر جا نمانده برای این است که آورندگان دین غارتگر تو مانند طالبان و داعش کتابسوزی های بزرگ و ویران کردن آثار بیستانی و غنیمت گرفتن زنان را در سرلوحه ی کارهای خود قرار داده بودند .... برو کتاب بخوان *** !
gh
هر چفدر دوست دارید ودارند نامه بنویسید.در مسیر انحرافی نخواهد بود.
Neda
قرچک نام مستعار جهنم است ! - عاطفه رنگریز بازداشت شده در تجمعات روز جهانی کارگر از طریق نزدیکانش روز پنجشنبه ۲۴ مرداد نامه ای را در شبکه های اجتماعی منتشر کرد که در آن بندهای زندان قرچک ورامین را به قطار و اتاقهای هر بند را به کابین قطار تشبیه کرد و نوشت «به قولی قرچک نام مستعار جهنم است.» به نوشته او زندان قرچک ده بند دارد که هر کدام به طور تقریبی صدوبیست تا صدوپنجاه نفر جمعیت دارد!. این آمار تقریبی به جز بند مادران یا بندی است که به گفته او، سرنوشت کودکانش از همان ابتدا محکوم به شکست است، «کودکانی که نه شب را میبینند، و نه پدر را، و نه بیرون را، و نه پارک ملی را و نه چیزهای ملی شده را، و اما میبینند درهای بسته و قفلهای بسیاری را و آیا کودکان اینجا خواب ستارهی قرمز را میبینند؟» - برخی از زنانی را که برای ورود زنان به ورزشگاههای فوتبال در ایران تلاش میکردند،روز دوشنبه هفته جاری و از سوی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شدهاند!. بازداشت این افراد «با شکایت و درخواست» پاسدارمهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال رخ داده است!. در میان افراد بازداشت شده، پنج تن از کسانی که با گریم در ورزشگاهها حاضر میشدند وزهرا خوشنواز، هدیه مروستی و لیلی ملکی و عکاس روزنامه «دنیای اقتصاد» - فروغ علایی - حضور دارند!.
farid
کلیپی در اینترنت پخش شده : بسیجی : آقا این همه اختلاس میشه یک چیزی بگید آروم بشیم!؟ خامنه ای : اینها یک چیز طبیعیه! اگر نبود تعجب میکردید!!! ***
omid
بسم الله القاصم الجبارین لازم دانستم با کسانی که هر چند ادعای روشنفکری می کنند کمی گفتگو کنم عزیزان دشمن تمام حربه های اقتصادی و سیاسی خود را در تمام زمان به کار بسته و راه حل او فقط ایجاد ارعاب و ترس و آشوب است درست است در چند سال اخیر در زمان جناب اقای روحانی وضع اقتصادی ما کمی به هم ریخته و مردم در تهیه مایحتاج خود دچار مشکلند که بنده این موضوع را عدم کفایت دولت آقای روحانی می دانم که چشم و گوش بسته خود را در دام دولتمردان آمریکایی قرار داد چرا که اسلام می فرمایند المومن کیص لذا دولتمردان ما باید ما رهبری با یک کلام تمام معادلات سیاسی دنیا را که روزها و ماه ها بر روی آن فکر شده یک باره سرنگون نمایند . رانت و رانت بازی و اختلاس هم به زودی درست خواهد شد چرا که این وعده خداست که هر که را بخواهد عزت و هر که را بخواهد ذلت می بخشد به زودی قدرت تمام عیار ایران و ایرانی در تمامی جهان رخ نمایی خواهد نمود . در آخر لازم است بگویم دشمنان زیاد خود را دچار مشقت و سختی نکنند چرا که این مردم دیندار و ولایی هستند و با وعده های تو خالی دسمنان خام نمی شوند
غ.
جناب آقای سردبیر بسیار عزیز و فروتن و کم حرف و هوشمند! خیلی خوشحالم، خوشحال، که می بینم رادیو زمانهْ اقبالِ و اعتمادِ طیف متنوعی از خواننده ها را به خود جلب کرده! تنوع خاستگاه کامنتهای بالا نشان از این واقعیت دارند. این جا همان آوردگاهِ خشایار شاهی است که هرودوت نقل میکند و پوپر از آن در اسطورهی چارچوب سخن گفت. --------------- جناب سردبیر! دست مریزاد! کارتان ماندگار خواهد شد، و الگو هر چند ممکن است بسیار کم مشتری باشد در این زمانهی تجارت با حقیقت! =============== ایجاد بخش "حقوق کارگران ایران" یک نمونه از کارهای ماندگار شماست، این را بگذاریم در کنارِ سترونیِ انواع رنگارنگ مدعیانِ سنتی حقوق کارگر که معمولا به کارگر به عنوان جاده صاف کنِ کسب قدرت سیاسیِ این یا آن آرمانِ خودشان نگاه کردند و کرده اند و می کنند. با احترام غ.
faf
خدا رو شکر هیچ نقصی از ایشان نمی بینید ***
غ.
فاف عزیز! متشکرم از ابراز نظرتون. ========= اما مگر قراره که همیشه همهی حرفها رو یک باره زد؟! مگر قراره که در هر ابراز نظری حتما انتقادی هم از مخاطب دور یا نزدیکمون داشته باشیم؟! مگر من در پیامِ بالا، گفتم که از سر تا پای سردبیر رو باید تقدیس کرد؟! (من فقط در مورد حاصل تلاش ایشون در یک مورد مشخص، عرضی کردم ... و چرا نکنم؟) تا حالا آیا دقت کرده اید به جناح بندیِ مخاطبان هموژن سایت های مختلفی که سر میزنیم؟ خْب! دیدن گستردهشدن و تنوعیابیِ این طیف، قطعا یه تحول با معنا و اثرگذار و آموزش دهنده است. پس باید بر روی اوون تبلیغ کرد و شناسوندش تا من و تویی که بهش بیتوجهایم، حواسمون باشه که همین رو در کنش هامون تکرار کنیم ونسبت به مخاطب فراگیر باشیم. نه بشیم مثل بزرگوارانی مثل پویان و احمد زاده و شعاعیان که همگی تنها بودند و نه بشیم شاملوی نامدار و صدها سواد دار ِ دیگه ی این مملکت که باز هم تنها و محفلی باقی موندند. باید سخنات آنچنان از آنتاگونیسم دور باشه که هر کسی با اندکی حسن نیت، بتونه بهش گوش کنه و همون اتفاقِ مجلس خشایارشاه براش رخ بده (البته به روایت هرودوت) یعنی هر کسی بتونه اسطورهی چارچوب فکری متفاوت رو در خودش بشکنه و زدایش کنه تا به همون (مثلا) حقیقتی که تو براش مثلا داری تلاش میکنی نزدیک بشه و یک نفرِ تو بشه دو نفر و ۱۰۰ نفرِ (مثلا) لشکرِ جهل بشه ۹۹ نفر. پس باید شکر نعمت کرد، نقد هم بهجای خود و در وقت خود! با احترام، غ
خمپاره ۱۲۰
برسد به کلّهء علی خامنه ای