تداوم اظهار نظرها در داخل درباره ستیز دو رئیس سابق قوه قضاییه
جدال لفظی یزدی و صادق آملی لاریجانی نوک کوه یخ است. در لایههای زیرین، اصولگرایان با حذف لاریجانیها از ساخت قدرت در تلاشاند به وحدت برسند.
نامه صادق آملی لاریجانی به محمد یزدی پربازتاب بود. رئیس سابق قوه قضائیه در این نامه یزدی را متهم کرده بود که اگر دروغ نگوید، به کسی تعرض یا توهین نکند و افترا نزند شب را نمیتواند به صبح برساند. رئیس سابق قوه قضائیه تهدید کرده بود که سینهاش «خزانهالاسرار اتهامات مجموعهای از معاونان، قائم مقامان و آقازادههای مسئولان و شخصیتهاست.»
صادق آملی لاریجانی در اعتراض به بازداشت اکبر طبری از رهبر جمهوری اسلامی خواسته بود که به او اجاره دهد به نجف برود. محمد یزدی در سخنانی پرعتاب که جزئیات آن ۲۶ مرداد منتشر شد گفته بود: «فلانی میگوید اگر اینکار را نکنید نجف میروم. خوب بروید. آیا با رفتن شما قم به هم میخورد؟ شما در قم بودنتان خیلی هم موثر نبود چه رسد که نجف بروید.»
جدال لفظی یزدی و صادق آملی لاریجانی نوک کوه یخ است. در لایههای زیرین، اصولگرایان با حذف لاریجانیها از ساحت قدرت در تلاشاند به وحدت برسند.
بازتاب مشاجره رئیسان دو قوه قضائیه
«برادران عزیز! تجربه نشان داده که این گونه درگیریها هرگز نتیجهای جز روشن شدن آتش فتنه و اختلاف در میان مردم ندارد. به همه شما احترام میگذاریم و متواضعانه تقاضا دارم این باب را به کلی مسدود کنید و به آبروی روحانیت و نظام کمک فرمایید. من به همه شما عزیزان دعا میکنم که به این وضع خاتمه دهید و حتی اگر افرادی پادرمیانی کنند تا عزیزان از یکدیگر عذرخواهی نمایند بسیار بجاست.»
در هر جمعی از جمله شورای نگهبان دعوای طلبگی طبیعی است. گاهی صداها بلند شده و مباحث داغ، لیکن بعد از آن دوستیها پابرجاست. دشمنان طمع نکنند! اعضای شورا با وجود اختلاف نظر، با هم برادرند. تذکار رهبر بزرگوار شایسته عنایت است: دشمن اصلی را با دوستانی که با آنها اختلاف نظر داریم اشتباه نگیریم.
من نسبت به این فرمایشهای آقایان، هیچ اظهار عقیدهای نمیکنم، مسائلی از این قبیل را باید خودمان، رودررو بنشینیم و حل کنیم. کشیدن اینها به فضای عمومی و فضای خبری و رسانهای به هیچوجه نه به صلاح اشخاص است و نه به صلاح دین. به خصوص علما و بزرگواران، حداقل پیام بدهند. اگر حرفی دارند و یا اگر سوءتفاهمی وجود دارد، نشست داشته باشند و گفتوگو کنند. این موارد در شأن علما نیست. وقتی این مسائل را در سطح جامعه عنوان میکنیم، دشمنان خوشحال می شوند که اینها به جان هم افتادهاند.
من برای این حادثه تأسف میخورم، در شرایطی که مردم آنقدر گرفتاری دارند تنش بین بلندپایهترین مقامات نظام آن هم روحانی و مجتهد اصلاً درست و عقلانی نیست. مسئولان در چنین شرایطی باید آرامش خود را حفظ کرده و به ریشه کن شدن فساد کمک کنند.
مفاد حرف آیتالله یزدی درست است ولی چرا زمانی که فرد در مصدر کار است آن موقع نقد نمیشود و اتفاقاً به شدت منتقدان در همان زمان مورد تخریب قرار گرفتند. سالهای سال است که انتقاداتی نسبت به اعمال قوه قضاییه و رییس سابق مطرح بوده است و بعضی از چیزهایی که الان آقایان مطرح میکنند همان موقع هم در مرعا و منظرشان در حال انجام بود. دلیل اینکه چرا آن موقع مغفول واقع شده و دیده نشده است و در زمان دیگری آن هم به شکل نسبتا اغراق شده بیان میشود جای سوال دارد. این رفتار این سؤال را ایجاد میکند که شاید انگیزهها انگیزه اصلاحی نباشد و مقاصد سیاسی و جناحی مطرح باشد. افرادی همانند آقای یزدی اگر سال هاست از جریانی اطلاع داشتند و سکوت کردند بعد این انحرافها ایجاد شده است، باید خودشان پاسخگو باشند.
خود آقای یزدی از کسانی بودند که وقتی به عنوان عضو هیات نظارت شورای نگهبان مسئولیت داشتند و در مقاطعی از برخی از کاندیداها آشکارا حمایت کردند و در سمت عضو جامعه مدرسین با صدور بیانیه از افرادی حمایت کردند اما بعد که اوضاع عوض میشود خود وی از منتقدان همین افراد میشوند.
معتقدم پیش از اینکه ما آیت الله آملی لاریجانی را بخاطر مصائب و مشکلات قوه قضاییه مقصر بدانیم، باید دقت کنیم که قوه قضاییه در دوران ایشان با دورههای آیت الله هاشمی شاهرودی و قبلترش -دوران آیتالله یزدی- چندان تفاوتی نداشت. اینگونه نبود که در زمان آملی لاریجانی پر از فساد بوده باشد ولی در زمان آیتالله شاهرودی یا زمان آقای یزدی خیلی عالی بوده باشد، نه! واقع مطلب این است که مشکل اساسی آیتالله آملی لاریجانی نیست، مشکل اساسی این است که قوه قضاییه پاسخگو نیست و مادامی که یک نهادی قدرت و اختیارات داشته باشد و هرکار که دلش بخواهد بتواند انجام دهد، اما پاسخگو نباشد سرانجامش آیتالله آملی لاریجانی است.
برادران لاریجانی اصالتاً قدرتی در عرض ساخت اصلی قدرت نداشتند و ندارند. آنچه داشتند در طول ساختار قدرت بود. ولی مدتی است که هزینههای آنان برای این ساختار بسیار بیش از آوردههایشان شده بود لذا درهای خروج و انزوا به رویشان باز شده است. البته هنوز علی لاریجانی متفاوت از جواد و فاضل و صادق رفتار میکند. بنابراین نحوه برخورد با آنان تاثیر چندان تعیینکنندهای بر آرایش نیروهای سیاسی ندارد.
به هرحال هرکسی که در رأس قوه قضائیه قرار میگیرد باید بداند ممکن است افرادی که (آنجا) کار میکنند مشکلاتی داشته باشند چراکه دستگاه عریض و طویلی است و این دلیلی نیست که ما آن شخص (رئیس قوه قضائیه) را زیر سوال ببریم. این زیر سوال بردن را شرعا جایز نمیدانم چراکه بین ایشان و افرادی که خطا داشتند فرق است.
رسیدن به وحدت در جبهه اصولگرایی از طریق حذف لاریجانیها
پیش از درگیری لفظی محمد یزدی و صادق آملی لاریجانی، محمد باقر قالیباف و محمود احمدینژاد برای تشکیل یک ائتلاف با یکدیگر دیدار و گفتوگو کردند. همزمان گروهی از اصولگریان تحت عنوان شورای وحدت در تلاشاند با کنار زدن علی لاریجانی رهبری جبهه اصولگرایی در انتخابات مجلس شورای اسلامی را به دست بگیرند.
اخیراً آیتالله احمد بهشتی نماینده استان فارس در خبرگان گفته است که رایزنیهایی با محمد یزدی انجام شده تا او در انتخابات میاندورهای خبرگان در اسفند ۹۸ شرکت کند. مخالفت یزدی با مرجعیت آیتالله علوی بروجردی که گفته بود به میدان میآید و تابلوی مرجعیت او را پایین میکشد و مجادله لفظی او با صادق آملی لاریجانی به عنوان کنش سیاسی اصولگرایان تندرو برای حذف لاریجانیها از ساحت قدرت قبل از انتخابات اسفند ۹۸ درک شد. صادق زیبا کلام درباره این تحولات پیچیده در جبهه اصولگرایان گفته است:
«به نظر میآید حداقل بخشی از اصولگرایان میخواهند با حمله به لاریجانیها تا حد زیادی انگشت اتهام را به سوی آنها بگیرند و به مردم بگویند که «اصولگرایان در کل خیلی هم قصوری نکردهاند و این امثال برادران لاریجانی هستند که مشکلآفرین بودهاند و مشکلات نتیجه عملکرد آنها بوده، یک برادر در قوه قضاییه، یک برادر در مجلس شورای اسلامی و سایر برادران هم در جاهای دیگر. جوری به نظر میرسد که حداقل شماری از اصولگرایان –بخصوص جبهه پایداری و اصولگرایان تندرو- بدشان نمیآید که لاریجانیها را در برابر افکار عمومی قربانی کنند که بگویند دردسرها و مشکلات و ناکارآمدیها برگردن اینهاست.»
بیشتر بخوانید:
نظرها
آیت... شنگولیان
بسم الله تغالی این نظام بی یب و نقص با داشتن رهبرفرزانه و نورچشمی مثل ٱق مجتبی جان چشهکه حی برادران پاچه همدیگر رو میگیرند؟ برادران یه نگاهیبتاریچه خودتان بیاندازید و یه صلواتی بهمدیگه هدیه کنید. حضرت امام (لعنت الله و علیه) که هندی بودند، رهبر فرزانه با عطو عیالشان روسی، برادران نامحترم لاریجانی عراق، تمامی علمای اعظم اصالتا" جبل الطارقی و لبنانی، خیل هاشان هم فلسطینی،( ٱق محمودی جان طفیلی از چشم افتاده هم اسرائیلی). یعنی تمام علما علی کل شیئ" قدیر خارجی هستند و اختلافاتشان هم بایرانی ها ربطی نداره. اختلافات علما زمانی بپایان میرسه که ایرانی ها با اُردنگی اون هارو از مملکتشان بیرون کنند. ٱنوقت ما علما با هم ٱشتی میکنیم تا باز مثل حضرت امامان با خُدعه از در دیگه ئی وارد بشیم. السلامم و علیکم برحمت الله و برکاته