تبعیض مذهبی در کشورهای حوزهی خلیج فارس
منطقهی خلیج فارس از نظر تبعیض مذهبی یکی از بدترین مناطق دنیا است. در سال ۲۰۰۸، نیمی از اقلیتهای مذهبیِ این منطقه از تبعیض شدید رنج میبردند.
* مطالب این بخش برگرفته از «تریبون زمانه» هستند. تریبون زمانه، آنچنان که در پیشانی آن آمده است، تریبونی است در اختیار شهروندان. همگان میتوانند با رعایت اصول دموکراتیک درج شده در آییننامه تریبون آثار خود را در آن انتشار دهند. زمانه مسئولیتی در قبال محتوای این مطلب ندارد.
غیر از اسرائیل اکثر جمعیت کشورهای حوزهی خلیج فارس مسلمان هستند؛ از این نظر، همگونیِ این کشورها اندکی کمتر از دموکراسیهای غربی است. بنابراین، در ادامهی بحث هر جا از خاورمیانه سخن گفتیم منظورمان کشورهای حوزهی خلیج فارس به جز اسرائیل است.
با وجود این، تفاوت میان کشورهای حوزهی خلیج فارس و دیگر کشورهای خاورمیانه چنان زیاد است که باید جداگانه به آنها پرداخت. در اصل، تبعیض مذهبی در خلیج فارس حدود دو برابر دیگر نقاط خاورمیانه است. برای فهم اهمیت این تمایز باید بر این نکته تأکید کرد که در مجموع، میزان تبعیض مذهبی در کل خاورمیانه زیاد است.
کشورهای حوزهی خلیج فارس وجوه اشتراک فراوانی دارند. همهی آنها سرشار از ذخائر نفتی هستند. علاوه بر این، به استثنای ایران، اقلیتهای بومیِ غیرمسلمانان کمشماری دارند. در نتیجه، بخش عمدهای از تبعیض مذهبی که در این بخش به آن میپردازیم تبعیض علیه ناشهروندان است.
هر چند در فاصلهی سالهای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۸ تبعیض مذهبی در خلیج فارس در کل اندکی کاهش یافت اما در تفسیر این امر باید بهشدت محتاط بود. این کاهش را میتوان ناشی از حملهی آمریکا به عراق دانست. در دوران حکومت صدام حسین، تبعیض بسیار زیادی علیه شیعیان وجود داشت که به تبعیض علیه شیعیان در عربستان شبیه بود. در این دوره شیعیان از نظر عددی در عراق در اکثریت بودند اما اقلیت به شمار میرفتند زیرا سنیها دولت صدام حسین را اداره میکردند. با سرنگونی صدام، شیعیان به اکثریت و سنیها به اقلیت تبدیل شدند اما تبعیضی علیه آنها اِعمال نشد. پس از سقوط حکومت صدام، تبعیض علیه مسیحیان هم به طور چشمگیری کاهش یافت. بنابراین، کاهش تبعیض در این منطقه را میتوان عمدتاً ناشی از تغییرات حاصل از مداخلهی نظامی کشورهای خارج از منطقه دانست.
در این دوره تبعیض مذهبی در اکثر کشورهای منطقه ثابت ماند یا اندکی افزایش یافت. تنها استثناء بحرین است. در بحرین، تا سال ۲۰۰۵، همهی شیعیان مجبور بودند که در مدرسهها اسلام سنی را مطالعه کنند. در سال ۲۰۰۵ این کشور مدرسهی جداگانهای برای شیعیان تأسیس کرد که در آن تعلیمات دینی مبتنی بر تفسیر شیعی بود. در کل، اگر عراق را در تحلیل نگنجانیم، تعصب مذهبی در کشورهای خلیج فارس اندکی افزایش یافت.
منطقهی خلیج فارس از نظر تبعیض مذهبی یکی از بدترین مناطق دنیا است. در سال ۲۰۰۸، نیمی از اقلیتهای مذهبیِ این منطقه از تبعیض شدید رنج میبردند. فقط یک اقلیت مذهبی، مسلمانان سنی در عراق (پس از صدام)، با تبعیض روبهرو نبودند. با این همه، تفاوتهای چشمگیری میان کشورهای این منطقه وجود دارد.
عربستان سعودی نه تنها بیشترین میزان تبعیض مذهبی در منطقه را اِعمال میکند بلکه در مجموع از این نظر بدترین کشور جهان است، هر چند ایران، بلاروس، لائوس و مالدیو هم تبعیضهای به همان اندازه شدیدی را علیه برخی -اما نه همهی- اقلیتهای مذهبی اِعمال میکنند. در اصل، هر چیزی که با نسخهی رسمیِ اسلام وهابی در این کشور همخوانی نداشته باشد ممنوع است. از نظر قانونی، غیرمسلمانان، که همگی کارگران خارجی و ساکنان موقت هستند، حق دارند که در خلوت عبادت کنند اما این حق اغلب نادیده گرفته میشود و «مُطَوَّعین»-پلیس مذهبیِ عربستان-مرتباً به گروههای غیرمسلمانی که در خلوت عبادت میکنند، حمله میکند. اعضای این گروهها نه تنها زیرِ نظر هستند بلکه دستگیر و از کشور اخراج میشوند. بنابراین، غیرمسلمانانی که میخواهند در خلوت عبادت کنند این کار را در نهایت پنهانکاری انجام میدهند.
این محدودیتها فراگیر است و در مورد همهی اقلیتها و تقریباً تمام وجوه دین وجود دارد. در مجموع، از بیست و نُه نوع تبعیض تعریفشده،[1] بیست و هفت نوع از آن در عربستان وجود دارد. یکی از دو استثنا این است که ادیان اقلیت ملزم به ثبت رسمی نیستند زیرا همهی آنها ممنوعاند و بنابراین دلیلی برای ثبت نام وجود ندارد. دومین استثنا این است که تبلیغ اعضای اقلیتهای دینی ممنوع نیست زیرا تنها غیرمسلمانانِ مجاز به ورود به کشور کارگران خارجی هستند و ممنوعیت خاصی در مورد تلاش برای تغییر دین آنها از یک دین غیراسلامی به دین غیراسلامیِ دیگری وجود ندارد. این محدودیتها حتی بر مسلمانان شیعهی کشور هم تحمیل میشود، اقلیتی که بین ۱۰ تا ۲۰ درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدهند.
میزان تبعیض علیه اقلیت بهائی در ایران شبیه به میزان تبعیض علیه همهی اقلیتهای مذهبی در عربستان سعودی است. هر چند قانون اساسیِ ایران یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان را به رسمیت میشناسد اما بهائیان پیروان فرقهای ضالّه و، بنابراین، غیرقانونی به شمار میروند. از بیست و نُه نوع تبعیض مذهبیِ تعریفشده، بیست و یک نوع تبعیض علیه بهائیان وجود دارد. چون در آیین بهائی طبقهای به نام «روحانی» وجود ندارد بنابراین دو تبعیض مربوط به روحانیون در مورد آنها مصداق ندارد. علاوه بر این، چون این دین غیرقانونی به شمار میرود تبعیض مربوط به ثبت رسمی هم بیمورد است. ممنوعیت خاصی در مورد شعائر و مناسک بهائی یا جامههای مذهبیِ آنان هم وجود ندارد ]زیرا بهائیان هیچ لباس مذهبیِ خاصی بر تن نمیکنند و غیر از نماز گزاردن دستهجمعی بر درگذشتگان خود هیچ شعائر و مناسک جمعیِ خاصی ندارند[. دولت ایران به آزار و اذیت فراگیر بهائیان میپردازد اما تلاش خاصی برای مسلمان کردن آنها انجام نمیدهد. این آزار و اذیتها عبارتاند از ممنوعیت اشتغال، ممنوعیت تحصیل در دانشگاهها، زندانی کردن بهائیان به علت عقاید مذهبیشان- اما با توسل به بهانههایی همچون جاسوسی- ممنوعیت دریافت مستمریِ بازنشستگیِ کشوری، محرومیت از دریافت دیه و حق ارث. ازدواج بهائیان تا همین چند سال قبل به رسمیت شناخته نمیشد و در نتیجه زوجهای بهائی در مظان اتهام زنا بودند.
در مقایسه با بهائیان، تبعیض علیه مسیحیان ایران بسیار کمتر است اما باز هم سیزده نوع تبعیض علیه آنها وجود دارد. حکومت ایران چندان کاری به مسیحیان آشوری ندارد و این تبعیضها عمدتاً علیه اعضای گروههای پروتستان اِعمال میشود. برگزاری مراسم مذهبی تنها یکشنبهها مجاز است و فقط اعضای رسمیِ این کلیساها، آن هم با ارائهی کارت عضویت، حق دارند که به کلیساها وارد شوند. نه مسلمانان حق دارند که دین خود را تغییر دهند و نه غیرمسلمانان حق دارند که دین خود را تبلیغ کنند. زنان مسیحی میتوانند با مردان مسلمان ازدواج کنند اما در صورت طلاق، حق حضانت یا سرپرستی طفل با پدرِ مسلمان است. تدریس تعالیم اسلامی در مدرسههای دولتی اجباری است. هر چند اقلیتهای رسمی میتوانند مدارس خصوصی داشته باشند اما وزارت آموزش و پرورش بر این مدرسهها نظارت میکند و محدودیتهای خاصی را بر آنها تحمیل میکند. افزون بر این، این وزارتخانه باید همهی متون درسی، از جمله متون دینی، بهویژه متون غیرفارسی، را تصویب و تأیید کند.
محدودیتهای مسلمانان سنّی نسبتاً کم است. دولت گاهوبیگاه بعضی از سنّیها را زیر نظر میگیرد اما این امر اغلب ناشی از آن است که آنها به اقلیتهای قومیای مثل بلوچها و ترکمنها تعلق دارند. جمعیت سنّیها در تهران بیش از یک میلیون نفر است اما هیچ مسجدی در این شهر ندارند. ممنوعیت تغییر دین عملاً به این معنا است که شیعیان حق ندارند که سنّی شوند.
میزان تبعیضهای مذهبی در کویت، قطر و امارات متحدهی عربی به تبعیضهای ایران علیه مسیحیان شبیه است. هر چند تفاوتهایی در سیاستهای این کشورها وجود دارد اما در کل به هم شبیه هستند. کویت با اقلیتهای بهائی، مسیحی و هندو رفتار یکسانی دارد. تدریس تعالیم اسلامی در همهی مدارس، از جمله مدرسههای خصوصیای که دستکم یک دانشآموز مسلمان دارند، اجباری است. تدریس سازمانیافتهی تعالیم دیگر ادیان ممنوع است اما دولت معمولاً در تدریس غیررسمیِ تعالیم دیگر ادیان مداخله نمیکند. ثبت نام رسمیِ گروههای دینی اجباری است اما رویّهی مشخصی برای این کار وجود ندارد. در عمل، کلیساهای پروتستان تبشیریِ ملی، کاتولیک، ارتدوکس و انگلیکن کاملاً به رسمیت شناخته میشوند. محلهای خاصی برای تأسیس این کلیساها تعیین شده اما تعداد کارکنان این اماکن سهمیهبندی شده است. بعضی از دیگر کلیساها نیز به طور علنی در این شرایط فعالیت میکنند اما به طور کامل به رسمیت شناخته نشدهاند. کلیساهای غیررسمی مجاز نیستند که در نمای خارجیِ خود نمادهای مذهبی را به نمایش بگذارند یا فعالیتهایی علنی مثل به صدا درآوردن ناقوس را انجام دهند. پیروان ادیان غیررسمیای مثل آیینهای بودایی و هندو مراسم مذهبی را در خانههای خود برگزار میکنند و دولت هم چندان مداخله نمیکند. با وجود این، به بسیاری از گروهها مجوز ساخت عبادتگاه نمیدهند. این امر حتی شامل گروههای به رسمیت شناختهشدهای میشود که میخواهند عبادتگاههای جدیدی بسازند یا عبادتگاههای موجود را توسعه دهند. اجارهبهای عبادتگاههای موجود در بناهای خصوصیِ استیجاری معمولاً چند برابر اجارهی معمول است و هر لحظه ممکن است که حکم تخلیهی آنها صادر شود. دریافت روادید کارکنان و روحانیون-که همگی خارجی هستند- پرهزینه و دشوار است. انتشار کتابهای مذهبیِ غیراسلامی مثل «کتاب مقدس» ممنوع است و واردات آنها در انحصار یک شرکت خاص است. دولت این کتابهای وارداتی را سانسور و گاهی مصادره میکند. تغییر دین از اسلام غیرقانونی است اما چنین کاری بهندرت تحت پیگرد قرار میگیرد. البته چنین افرادی ممکن است به شدت آزار ببینند و حق حضانت فرزندانشان را از دست بدهند. تبلیغ مذهبی به شدت ممنوع است.
محدودیتهای شیعیان کویت کمتر اما همچنان چشمگیر است. مذهب تشیع به رسمیت شناخته میشود اما دولت محدودیتهایی در مورد صدور مجوز مساجد شیعیان وضع کرده است. تعلیم و تربیت روحانیون شیعه ممنوع است و، بنابراین، آنها باید خارج از کویت آموزش ببینند. سیاست منسجمی در مورد برگزاری علنیِ شعائر و مناسک شیعی وجود ندارد. برای مثال، برگزاری مراسم عاشورا در بعضی از سالها مجاز است و در بعضی از سالها مجاز نیست.
روند ثبت نام گروههای دینی در قطر منظمتر است. ثبت نام رسمیِ یک گروه دینی مستلزم این است که این گروه دستکم ۱۵۰۰ عضو داشته باشد. گروههای کوچکتر باید با یکی از ادیان رسمی پیوند داشته باشند. بعضی از گروههای مسیحی و هندی موفق به ثبت نام شدهاند. تدریس تعالیم اسلامی در مدارس دولتی اجباری است و هیچ مدرسهی خصوصیای هم وجود ندارد اما تدریس خصوصیِ تعالیم مذهبیِ دیگر ادیان ممنوع نیست. در سال ۲۰۰۰، دولت قطر اجازه داد که مجتمعی برای عبادت کاتولیکها، انگلیکنها و ارتدوکسها ساخته شود. اعضای دیگر گروهها میتوانند در خانههای خود عبادت کنند به شرط این که برای این مراسم به طور علنی تبلیغ نکنند. حتی ادیان غیررسمی هم میتوانند از پلیس بخواهند که از آنها محافظت کند. واردات کتابهای مذهبی از قبیل «کتاب مقدس» ممنوع است. تبلیغ مذهبی بهشدت ممنوع است و گاهوبیگاه غیرمسلمانان دستگیر و به اتهام توهین به مقدسات محاکمه میشوند. مسلمانان شیعه با محدودیتهای اندکی مواجه هستند.
در امارات متحدهی عربی روندی رسمی برای ثبت نام ادیان غیراسلامی وجود ندارد. عبادت به عبادتگاهها یا بناهای خاصی محدود میشود. تعداد افراد حاضر در این مراسم و سروصدای آنها نباید از حد معینی تجاوز کند. علاوه بر این، استفاده از نمادهای مذهبی در نمای بیرونیِ این بناها ممنوع است. عبادت دستهجمعی در خانهها هم مشروط به صدور مجوز است. صدور این مجوزها بر عهدهی مسئولان محلی است و اغلب سالها به تأخیر میافتد. به نظر میرسد که کسب این مجوزها برای مسیحیان آسانتر از اقلیتهایی مثل بهائیان، هندوها و بوداییها است. تدریس تعالیم اسلامی در مدارس دولتی برای همهی دانشآموزان، فارغ از دینشان، اجباری است؛ در مدارس خصوصی هم دانشآموزان مسلمان باید تعالیم اسلامی را بیاموزند. نوشیدن الکل در ملاء عام یا غذا خوردن در ماه رمضان حتی برای غیرمسلمانان هم ممنوع است. در پروندههای جنایی، احکام اسلامی در مورد غیرمسلمانان اجرا میشود. در امارات متحدهی عربی هم مثل ایران و عربستان سعودی مجازات رسمیِ مسلمانی که تغییر دین بدهد مرگ است. اما این مجازات بهندرت اِعمال میشود. تبلیغ مسلمانان به هر دین دیگری بهشدت ممنوع است و میتواند به دستگیری، حبس و اخراج مبلّغان بینجامد. مسلمانان شیعه با محدودیتهای اندکی روبهرو هستند.
تبعیض مذهبی در دیگر کشورهای این منطقه یعنی عمان و بحرین بسیار کمتر اما همچنان چشمگیر است. در بحرین فعالیت گروههای دینیِ ثبتنشده غیرقانونی است. در این کشور چند گروه ثبتشدهی مسیحی وجود دارد اما گاهی درخواست شیعیان برای احداث مسجد رد میشود. شیعیان از نظر عددی اکثریت جمعیت بحرین را تشکیل میدهند اما ادارهی دولت در دست سنیها است و بنابراین شیعیان در عمل اقلیت مذهبی هستند. شیعیان در انجام فعالیتهای مذهبیِ خود آزاد هستند اما دولت مراسم عمومیِ آنها از قبیل عاشورا را بهدقت زیرِ نظر دارد. رهبران مذهبی شیعیان گهگاهی به بهانههایی مثل اقدام علیه «امنیت ملی» دستگیر و زندانی میشوند. دولت از تبلیغ مذهبی و انتشار آثار ضداسلامی جلوگیری میکند اما «کتاب مقدس» و دیگر کتب مسیحی آزادانه در دسترس است.
در عمان اقلیتهای دینی ملزم به ثبت نام هستند اما بهندرت به رسمیت شناخته نمیشوند. هر چند از نظر قانونی غیرمسلمانان تنها در زمینی که سلطان به آنها داده حق عبادت دارند اما این قانون اجرا نمیشود مگر این که شکایت خاصی وجود داشته باشد. تنها اماکن رسمیِ موجود به مسیحیان اختصاص دارد اما دیگر ادیان هم از این اماکن استفاده میکنند. دولت بر همهی موعظههای مذهبی، خواه اسلامی خواه غیراسلامی، نظارت میکند. چاپ کتابهای مذهبیِ غیراسلامی ممنوع اما واردات آنها آزاد است. دولت برای تعداد محدودی از روحانیون غیرمسلمان روادید صادر میکند. تبلیغ مذهبی غیرقانونی نیست اما کسانی که مسلمانان را تبلیغ کنند اغلب به بهانههایی مثل ایجاد مزاحمت، دستگیر و از کشور اخراج میشوند. در مقام مقایسه میتوان گفت که میزان تبعیض مذهبی در بحرین و عمان به یونان و آلمان شبیه است-یعنی دو کشوری که در میان دموکراسیهای غربی در صدر جدول تبعیض مذهبی قرار دارند. (البته میزان تبعیض مذهبی در بحرین و عمان از یونان و آلمان بیشتر است.)
در مجموع میتوان گفت که از نظر تبعیض مذهبی تفاوتهای مهمی در منطقهی خلیج فارس وجود دارد و این تفاوت تنها بین کشورها نیست. در داخل این کشورها بیشترین تفاوت بین اقلیتهای مسلمان و غیرمسلمان است. به استثنای عربستان سعودی و عراق زمان صدام، در همهی این کشورها تبعیض مذهبی علیه اقلیتهای مسلمان بسیار کمتر از اقلیتهای غیرمسلمان است. در میان اقلیتهای غیرمسلمان، رفتار اکثر این کشورها با اقلیتهای مسیحی و غیرمسیحی تقریباً یکسان است. تنها استثنا ایران است که با اقلیت بهائیاش رفتار بسیار بدتری از مسیحیان دارد. بنابراین، یافتههای مربوط به این منطقه با گرایش عمومی در سراسر جهان همخوانی دارد و نشان میدهد که کشورها با اقلیتهای دینیِ متفاوت رفتار متفاوتی دارند.
پانویس:
[1] این موارد عبارتند از محدودیتهای برگزاری عمومیِ مراسم و جشنوارههای دینی و/ یا رعایت تعطیلات مذهبی، از جمله سَبَّت یا شبّات؛ محدودیتهای برگزاری خصوصیِ مراسم و جشنوارههای دینی و/یا رعایت تعطیلات مذهبی، از جمله سَبَّت؛ محدودیتهای احداث، اجاره، تعمیر و/ یا نگهداری عبادتگاهها؛ محدودیتهای دسترسی به عبادتگاههای موجود؛ تحمیل قوانین دینی یک گروه دیگر؛ محدودیتهای سازمانهای دینیِ رسمی؛ محدودیتهای مربوط به ادارهی مدارس دینی و/ یا آموزش تعالیم دینی به طور کلی؛ محدودیتهای مربوط به امکان ساختن یا تهیهی مواد لازم برای شعائر، مناسک و مراسم مذهبی؛ آموزش اجباری دین اکثریت؛ بازداشت، حبسِ مستمر یا آزار و اذیتِ شدیدِ رسمی به علت فعالیتهایی غیر از تبلیغ دین؛ نظارت حکومت بر فعالیتهای دینی اقلیتها و نه فعالیتهای دینیِ اکثریت مردم؛ محدودیتهای مربوط به امکان نگارش، انتشار و توزیع نشریات دینی؛ محدودیتهای مربوط به امکان ورود نشریات دینی از خارج از کشور؛ محدودیتهای دسترسی به نشریات دینی برای استفادهی شخصی؛ محدودیتهای اجرای قوانین دینی در زندگی فردی، از جمله ازدواج، طلاق و خاکسپاری؛ محدودیتهای بر تن کردن لباس یا نمادهای دینی و ریش گذاشتن یا تراشیدن آن؛ محدودیتهای انتصاب و/ یا دسترسی به روحانیون؛ محدودیتهای گرویدن به ادیان اقلیت؛ تبرّی اجباری نودینانی که به ادیان اقلیت گرویدهاند؛ تغییر دینِ اجباریِ کسانی که هرگز پیرو دینِ اکثریت نبودهاند؛ تلاش برای تغییر دینِ پیروان اقلیتهای دینی به دینِ اکثریت بدون استفاده از زور؛ محدودیتهای تبلیغ پیروان دینِ اکثریت توسط اتباع کشور؛ محدودیتهای تبلیغ پیروان اقلیتهای دینی توسط اتباع کشور؛ الزام ادیانِ اقلیت (و نه همهی ادیان) به ثبت نام برای قانونی بودن یا کسب معافیت مالیاتی؛ اعطای حضانتِ اطفال به اعضای گروه اکثریت بر اساس تعلقات یا عقاید دینی؛ دسترسی محدود روحانیون ادیانِ اقلیت به بیمارستانها، زندانها، پایگاههای نظامی و غیره (در مقایسه با روحانیون دینِ اکثریت)؛ وجود قانون یا سیاستی که دین اقلیت را فرقهای خطرناک یا افراطی بخوانَد؛ تبلیغات ضددینی در نشریات دولتی رسمی و نیمهرسمی؛ محدودیتهای مربوط به دیگر انواع اجرای احکام دینی.
منبع زبان اصلی:
جاناتان فاکس استاد علوم سیاسی در دانشگاه بار-ایلان در اسرائیل است. از او بیش از ده کتاب و هشتاد مقالهی پژوهشی منتشر شده است. آنچه خواندید برگردان و بازنویسیِ گزیدههایی از این بخش از کتاب زیر است:
Jonathan Fox, ‘The Middle East: Persian Gulf States’, in Jonathan Fox (2018) The Unfree Exercise of Religion: A World Survey of Discrimination against Religious Minorities, Cambridge University Press.
لینک مطلب در تریبون زمانه
منبع: آسو
نظرها
بهزاد
کی گفته دولت شیعی عراق بعد سقوط صدام علیه سنی ها تبعیض اعمال نکرد؟ دولت شیعی عراق سنی ها رو به خاک سیاه نشوند جوری که سنی ها فکر کردن داعش فرشته نجات شون هست.