ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

حیمد سمندریان از نگاه چند بازیگر ایرانی

<p>سارا روشن - حمید سمندریان که به &quot;پدر تآ&zwnj;تر ایران&quot; معروف بود، پس از دیدن یک اجرای تآتر در تهران گفته بود: &quot;هر نوع طبیعتی که منجر به بروز عواطف انسان روی صحنه&zwnj;ی نمایشی باشد و من آن را که ببینم، ۱۶ دفعه انگار می&zwnj;روم به بهشت و برمی&zwnj;گردم. دلم می&zwnj;خواهد ادامه&zwnj;اش در بخش&zwnj;های دیگر هنری هم نفوذ و رخنه کند...&quot;</p> <!--break--> <p>حمید سمندریان، کارگردان تآ&zwnj;تر نامدار ایرانی ۲۲ تیرماه در تهران درگذشت. از او که او به دعوت مهندس هوشنگ و مهدی نامدار، دانشکده&zwnj;ی تئا&zwnj;تر دانشگاه تهران را بنیان گذاشت، به&zwnj;عنوان پدر تآ&zwnj;تر مدرن ایران یاد می&zwnj;کنند.</p> <p>&nbsp;</p> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20120717_Samandarian_Sohrabi_Sara.mp3"><img align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon_14.jpg" alt="" /></a></p> <p>&nbsp;</p> <blockquote> <p><img align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/hamsamsr02.jpg" alt="" />ژیلا سهرابی</p> </blockquote> <p>ژیلا سهرابی بازیگر نامدار تآ&zwnj;تر ایران که شاید بسیاری از ما او را با سریال قدیمی &quot;طلاق&quot; و سریال &quot;امیرکبیر&quot; بشناسیم، از اولین بازیگرانی بود که با حمید سمندریان شروع به همکاری کرد. او درباره&zwnj;ی پدر تئا&zwnj;تر ایران به زمانه می&zwnj;گوید: &quot;ایشان باعث و بانی مفهوم تئا&zwnj;تر بود، به معنای مطلقی که الان ما فکر می&zwnj;کنیم. ایشان در آن زمان پایه&zwnj;گذار تآتر مدرن در ایران بودند. یعنی تا قبل از ایشان به این شکل اصلاً برای ما تآ&zwnj;تر مفهوم و معنایی نداشت. من سال اول دانشکده&zwnj;ی هنرهای دراماتیک بودم که با حضور ایشان و با کارهایی که در آن زمان در زمینه&zwnj; تئا&zwnj;تر می&zwnj;کردند، تآتر برای من و برای دیگر شاگردان ایشان معنا پیدا کرد.&quot;</p> <p>جمشید مشایخی هنرپیشه&zwnj; پیشکسوت ایرانی در مصاحبه&zwnj; با خبرآنلاین درباره&zwnj;ی حمید سمندریان به تأثیر او در تا&zwnj;تر ایران اشاره می&zwnj;کند و می&zwnj;گوید: &quot;این استاد بزرگ با کارهایی که انجام داد، با شاگردانی که تربیت کرد و با جریان هنری&zwnj;ای که به راه انداخت، باعث پیشرفت هنرهای نمایشی ایران شد و رد پای آن سال&zwnj;های سال در سینما و تآ&zwnj;تر ما دیده خواهد شد...&quot;</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>تربیت چهار نسل بازیگر ایرانی</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>بسیاری از هنرمندان مطرح کشور که ما آن&zwnj;ها را از صحنه&zwnj;های تآ&zwnj;تر می&zwnj;شناسیم و یا از سینما و تلویزیون، از شاگردان او محسوب می&zwnj;شوند. ازجمله سعید پورصمیمی، سوسن تسلیمی، فریبرز عرب&zwnj;نیا، امین تارخ، محمد رحمانیان، محمد یعقوبی، فتحعلی اویسی، مهران مدیری، خسرو سینا، شهاب حسینی، حامد بهداد، نگار فروزنده، مجید صالحی، حمید فرخ&zwnj;نژاد و بسیاری دیگر. <br /> چهار نسل از بازیگران موفق ایرانی از شاگردان حمید سمندریان بودند. ژیلا سهرابی درباره&zwnj;ی مهم&zwnj;ترین نکته&zwnj;ای که سمندریان به شاگردانش منتقل کرده است می&zwnj;گوید: &quot;استقامت و طلب برای کارکردن، از پا نایستادن و اینکه همه چیز را ممکن دانستن، هیچ چیز را غیر ممکن ندانستن.&quot;</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>پایه&zwnj;گذار دانشکده تآ&zwnj;تر تهران</strong><br /> &nbsp;</p> <p>حمید سمندریان در سال ۱۳۱۰ در تهران متولد شد. او در حین تحصیل و در دوره&zwnj;ی متوسطه به تآتر روی آورد بود. او در کلاس&zwnj;های تئا&zwnj;تر و هنرپیشگی استادان حسین خیرخواه، شبآویز و نصرت کریمی شرکت و تحصیل کرده است. حمید سمندریان همچنین ویلون می&zwnj;نواخت. او پس از اتمام دوره&zwnj;ی دبیرستان به اروپا سفر کرد و در کنسرواتور عالی موسیقی و هنرهای نمایشی هامبورگ شروع به تحصیل کرد. علاقه&zwnj;ی او به تآ&zwnj;تر آن قدر زیاد بود که به مرور زمان کمتر به موسیقی پرداخت.</p> <p>&nbsp;</p> <p>در این دوره&zwnj;ی شش ساله او به صورت آکادمیک تحت آموزش ادوارد مارکس که یکی از استادان برجسته&zwnj;ی تئا&zwnj;تر بود، اصول و مبانی کارگردانی و بازیگری را آموخت و همزمان در آلمان به صورت حرفه&zwnj;ای مشغول به کار شد. حمید سمندریان پس از پایان این دوره به دعوت اداره&zwnj;ی هنرهای نمایشی دراماتیک اداره&zwnj;ی کل هنرهای زیبا کشور به ایران بازگشت و شروع به اجرا و کارگردانی نمایش در ایران کرد.<br /> &nbsp;</p> <p>در&zwnj;&zwnj; همان دوره با همکاری دکتر مهدی فروغ هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک که وابسته به سازمان هنرهای زیبا کل کشور بود را تأسیس کرد. پس از آن حمید سمندریان به دعوت مهندس هوشنگ، دکتر برکشلی و با همکاری مهدی نامدار دانشکده&zwnj;ی تئا&zwnj;تر دانشگاه تهران را بنیان گذاشت و کار تدریس را بدون وقفه تا سال&zwnj;ها در دانشگاه&zwnj;های تهران و کلیه دانشگاه&zwnj;های تآ&zwnj;تر ادامه داد.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>روش کار متفاوت حمید سمندریان</strong></p> <p>&nbsp;</p> <blockquote> <p>&nbsp;<img align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/hamsamsr03.jpg" alt="" />حمید سمندریان، پدر تآتر ایران</p> </blockquote> <p>ژیلا سهرابی که در یکی از مطرح&zwnj;ترین کارهای حمید سمندریان، در نمایش &quot;کرگدن&quot; نوشته اوژن یونسکو کار کرده است، درباره&zwnj;ی روش کار سمندریان به زمانه می&zwnj;گوید: &quot;چیزی که در ایشان برای خود من خیلی شاخص بود، عمق نگاه&zwnj;شان به تک تک شخصیت&zwnj;های نمایش بود. او همچنین سعی می&zwnj;کرد که بازیگر از درون کار کند. اصطلاحی که خودشان به&zwnj;کار می&zwnj;بردند &laquo;زیر پوستی کار کردن&raquo; بود. از عوامل بیرونی کمتر مدد می&zwnj;گرفتند و بیشتر از درون، حس را از بازیگر می&zwnj;خواستند و انتظار داشتند که او بتواند حس&zwnj;اش را به بیرون منتقل کند. باز اصطلاح دیگری داشتند که می&zwnj;گفتند &laquo;خون، خون بدهید&raquo;. اصطلاح خون دادن یعنی اینکه شما عمیق&zwnj;تر نگاه کنید به نقش.&quot;</p> <p>&nbsp;</p> <p>حمید سمندریان در سال&zwnj;های پیش از انقلاب، در سال ۱۳۴۲ گروه تآ&zwnj;تر منسجمی به نام &laquo;گروه هنری پاسارگارد&raquo; را تشکیل داد. هنرمندانی که به این گروه پیوستند، عبارت بودند از پرویز پورحسینی، سعید پورصمیمی، پری صابری، اسماعیل محرابی، جمشید مشایخی، پرویز کاردان، محمد حفاظی، منوچهر فرید، ثریا قاسمی، اسماعیل شنگله، مهدی فخیم&zwnj;زاده و بسیاری دیگر. یکی از بازیگران این گروه مسعود چماسمانی بود که درباره&zwnj;ی روش کار حمید سمندریان در یک ویدیو در یوتیوب می&zwnj;گوید: &quot;اعضای گروه خودش را با بازیگران حرفه&zwnj;ای در کنار آن&zwnj;ها قرار می&zwnj;داد که ما بتوانیم از تجربه و دانشی که آن&zwnj;ها داشتند استفاده کنیم و بتوانیم خودمان را بکشیم بالا و هم&zwnj;رده&zwnj;ی آن&zwnj;ها کنیم که این خیلی کمک می&zwnj;کرد به پرورش استعداد و به اصطلاح توانایی&zwnj;های بازیگری و این جور چیز&zwnj;ها. سمندریان شیوه کاریش طوری بود که نقش&zwnj;ها را چنان تجزیه و تحلیل و تفسیر می&zwnj;کرد که بازیگر خودش خواه&zwnj;ناخواه مثل بچه&zwnj;ای که دستش را بگیرند و پابه&zwnj;پا ببرند تا برسد به مقصد، قدم به قدم می&zwnj;رفت و به نقش نزدیک می&zwnj;شد و این کاراکتر را می&zwnj;گرفت. او کارگردانی&zwnj;اش به سبک خاص خودش بود. بسیار متفاوت بود با دیگران، در عین اینکه بسیار جدی بود. به چیزی که بسیار اهمیت می&zwnj;داد انضباط در کار تآ&zwnj;تر بود.&quot;</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>حمید سمندریان پر از خلاقیت و پر از انگیزه زندگی</strong><br /> &nbsp;</p> <p>حمید سمندریان در سال ۸۶ و در جشن بزرگداشت روز جهانی تآتر با اشاره به اینکه آزادی لازمه&zwnj;ی کار هنری&zwnj;ست گفته بود: &quot;تآ&zwnj;تر خانه&zwnj;ی ماست. اگر با تآترهای ضعیف روبه&zwnj;رو می&zwnj;شویم، نباید خشمگین شویم. چرا که ضعف تآ&zwnj;تر به دلیل شرایط حاکم برآن است و از سوی هنرمندان نیست. امیدوارم به&zwnj;زودی از تاریکی بیرون بیاییم و مانند این شمع&zwnj;ها روشن شویم. دوست داریم صدای ما به گوش دولتمردان برسد تا هنر و به&zwnj;ویژه تآ&zwnj;تر را مورد توجه قرار دهند. چرا که ما شرقی&zwnj;ها بهترین بضاعت را برای خلق اثر هنری داریم. اما باید شرایط فرهنگی کشور اجازه&zwnj;ی خلق این آثار را به ما بدهد. جریان کلی تآ&zwnj;تر باید مورد حمایت قرار گیرد...&quot; <br /> &nbsp;</p> <p>حمید سمندریان روز ۲۲ تیرماه سال ۱۳۹۱ در سن ۸۱ سالگی پس از درگیری طولانی با سرطان کبد درگذشت. <br /> &nbsp;</p> <p>ژیلا سهرابی یک روز پس از فوت حمید سمندریان در خانه خود او در گفت&zwnj;وگو با زمانه درباره انگیزه زندگی او می&zwnj;گوید: &quot;علی&zwnj;رغم سن و سال و بالا، علی&zwnj;رغم بیماری، علی&zwnj;رغم هزارویک مسئله&zwnj;ی پیچیده زندگی، ایشان یک نگاه خیلی زیبا و پرانرژی نسبت به زندگی، زندگی&zwnj;ای که توأم با خلاقیت هنری بود، داشتند. یعنی شما هرگز ایشان را هیچ گوشه&zwnj;ای منزوی، گوشه&zwnj;گیر و غمناک نمی&zwnj;دیدید.&zwnj;&zwnj; همان کلامی که خودشان به&zwnj;کار می&zwnj;برند. یعنی مدام انگار که خون می&zwnj;چکد. یعنی مدام پر از انرژی، پر از خلاقیت و پر از انگیزه&zwnj;ی زندگی که توأم با خلاقیت هنری بود، من در ایشان می&zwnj;دیدم.&quot;<br /> &nbsp;</p> <p>در همین زمینه:</p> <p><a href="#http://radiozamaneh.com/taxonomy/term/2892">سارا روشن در رادیو زمانه</a></p>

سارا روشن - حمید سمندریان که به "پدر تآ‌تر ایران" معروف بود، پس از دیدن یک اجرای تآتر در تهران گفته بود: "هر نوع طبیعتی که منجر به بروز عواطف انسان روی صحنه‌ی نمایشی باشد و من آن را که ببینم، ۱۶ دفعه انگار می‌روم به بهشت و برمی‌گردم. دلم می‌خواهد ادامه‌اش در بخش‌های دیگر هنری هم نفوذ و رخنه کند..."

حمید سمندریان، کارگردان تآ‌تر نامدار ایرانی ۲۲ تیرماه در تهران درگذشت. از او که او به دعوت مهندس هوشنگ و مهدی نامدار، دانشکده‌ی تئا‌تر دانشگاه تهران را بنیان گذاشت، به‌عنوان پدر تآ‌تر مدرن ایران یاد می‌کنند.

ژیلا سهرابی

ژیلا سهرابی بازیگر نامدار تآ‌تر ایران که شاید بسیاری از ما او را با سریال قدیمی "طلاق" و سریال "امیرکبیر" بشناسیم، از اولین بازیگرانی بود که با حمید سمندریان شروع به همکاری کرد. او درباره‌ی پدر تئا‌تر ایران به زمانه می‌گوید: "ایشان باعث و بانی مفهوم تئا‌تر بود، به معنای مطلقی که الان ما فکر می‌کنیم. ایشان در آن زمان پایه‌گذار تآتر مدرن در ایران بودند. یعنی تا قبل از ایشان به این شکل اصلاً برای ما تآ‌تر مفهوم و معنایی نداشت. من سال اول دانشکده‌ی هنرهای دراماتیک بودم که با حضور ایشان و با کارهایی که در آن زمان در زمینه‌ تئا‌تر می‌کردند، تآتر برای من و برای دیگر شاگردان ایشان معنا پیدا کرد."

جمشید مشایخی هنرپیشه‌ پیشکسوت ایرانی در مصاحبه‌ با خبرآنلاین درباره‌ی حمید سمندریان به تأثیر او در تا‌تر ایران اشاره می‌کند و می‌گوید: "این استاد بزرگ با کارهایی که انجام داد، با شاگردانی که تربیت کرد و با جریان هنری‌ای که به راه انداخت، باعث پیشرفت هنرهای نمایشی ایران شد و رد پای آن سال‌های سال در سینما و تآ‌تر ما دیده خواهد شد..."

تربیت چهار نسل بازیگر ایرانی

بسیاری از هنرمندان مطرح کشور که ما آن‌ها را از صحنه‌های تآ‌تر می‌شناسیم و یا از سینما و تلویزیون، از شاگردان او محسوب می‌شوند. ازجمله سعید پورصمیمی، سوسن تسلیمی، فریبرز عرب‌نیا، امین تارخ، محمد رحمانیان، محمد یعقوبی، فتحعلی اویسی، مهران مدیری، خسرو سینا، شهاب حسینی، حامد بهداد، نگار فروزنده، مجید صالحی، حمید فرخ‌نژاد و بسیاری دیگر.
چهار نسل از بازیگران موفق ایرانی از شاگردان حمید سمندریان بودند. ژیلا سهرابی درباره‌ی مهم‌ترین نکته‌ای که سمندریان به شاگردانش منتقل کرده است می‌گوید: "استقامت و طلب برای کارکردن، از پا نایستادن و اینکه همه چیز را ممکن دانستن، هیچ چیز را غیر ممکن ندانستن."

پایه‌گذار دانشکده تآ‌تر تهران
 

حمید سمندریان در سال ۱۳۱۰ در تهران متولد شد. او در حین تحصیل و در دوره‌ی متوسطه به تآتر روی آورد بود. او در کلاس‌های تئا‌تر و هنرپیشگی استادان حسین خیرخواه، شبآویز و نصرت کریمی شرکت و تحصیل کرده است. حمید سمندریان همچنین ویلون می‌نواخت. او پس از اتمام دوره‌ی دبیرستان به اروپا سفر کرد و در کنسرواتور عالی موسیقی و هنرهای نمایشی هامبورگ شروع به تحصیل کرد. علاقه‌ی او به تآ‌تر آن قدر زیاد بود که به مرور زمان کمتر به موسیقی پرداخت.

در این دوره‌ی شش ساله او به صورت آکادمیک تحت آموزش ادوارد مارکس که یکی از استادان برجسته‌ی تئا‌تر بود، اصول و مبانی کارگردانی و بازیگری را آموخت و همزمان در آلمان به صورت حرفه‌ای مشغول به کار شد. حمید سمندریان پس از پایان این دوره به دعوت اداره‌ی هنرهای نمایشی دراماتیک اداره‌ی کل هنرهای زیبا کشور به ایران بازگشت و شروع به اجرا و کارگردانی نمایش در ایران کرد.
 

در‌‌ همان دوره با همکاری دکتر مهدی فروغ هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک که وابسته به سازمان هنرهای زیبا کل کشور بود را تأسیس کرد. پس از آن حمید سمندریان به دعوت مهندس هوشنگ، دکتر برکشلی و با همکاری مهدی نامدار دانشکده‌ی تئا‌تر دانشگاه تهران را بنیان گذاشت و کار تدریس را بدون وقفه تا سال‌ها در دانشگاه‌های تهران و کلیه دانشگاه‌های تآ‌تر ادامه داد.

روش کار متفاوت حمید سمندریان

 حمید سمندریان، پدر تآتر ایران

ژیلا سهرابی که در یکی از مطرح‌ترین کارهای حمید سمندریان، در نمایش "کرگدن" نوشته اوژن یونسکو کار کرده است، درباره‌ی روش کار سمندریان به زمانه می‌گوید: "چیزی که در ایشان برای خود من خیلی شاخص بود، عمق نگاه‌شان به تک تک شخصیت‌های نمایش بود. او همچنین سعی می‌کرد که بازیگر از درون کار کند. اصطلاحی که خودشان به‌کار می‌بردند «زیر پوستی کار کردن» بود. از عوامل بیرونی کمتر مدد می‌گرفتند و بیشتر از درون، حس را از بازیگر می‌خواستند و انتظار داشتند که او بتواند حس‌اش را به بیرون منتقل کند. باز اصطلاح دیگری داشتند که می‌گفتند «خون، خون بدهید». اصطلاح خون دادن یعنی اینکه شما عمیق‌تر نگاه کنید به نقش."

حمید سمندریان در سال‌های پیش از انقلاب، در سال ۱۳۴۲ گروه تآ‌تر منسجمی به نام «گروه هنری پاسارگارد» را تشکیل داد. هنرمندانی که به این گروه پیوستند، عبارت بودند از پرویز پورحسینی، سعید پورصمیمی، پری صابری، اسماعیل محرابی، جمشید مشایخی، پرویز کاردان، محمد حفاظی، منوچهر فرید، ثریا قاسمی، اسماعیل شنگله، مهدی فخیم‌زاده و بسیاری دیگر. یکی از بازیگران این گروه مسعود چماسمانی بود که درباره‌ی روش کار حمید سمندریان در یک ویدیو در یوتیوب می‌گوید: "اعضای گروه خودش را با بازیگران حرفه‌ای در کنار آن‌ها قرار می‌داد که ما بتوانیم از تجربه و دانشی که آن‌ها داشتند استفاده کنیم و بتوانیم خودمان را بکشیم بالا و هم‌رده‌ی آن‌ها کنیم که این خیلی کمک می‌کرد به پرورش استعداد و به اصطلاح توانایی‌های بازیگری و این جور چیز‌ها. سمندریان شیوه کاریش طوری بود که نقش‌ها را چنان تجزیه و تحلیل و تفسیر می‌کرد که بازیگر خودش خواه‌ناخواه مثل بچه‌ای که دستش را بگیرند و پابه‌پا ببرند تا برسد به مقصد، قدم به قدم می‌رفت و به نقش نزدیک می‌شد و این کاراکتر را می‌گرفت. او کارگردانی‌اش به سبک خاص خودش بود. بسیار متفاوت بود با دیگران، در عین اینکه بسیار جدی بود. به چیزی که بسیار اهمیت می‌داد انضباط در کار تآ‌تر بود."

حمید سمندریان پر از خلاقیت و پر از انگیزه زندگی
 

حمید سمندریان در سال ۸۶ و در جشن بزرگداشت روز جهانی تآتر با اشاره به اینکه آزادی لازمه‌ی کار هنری‌ست گفته بود: "تآ‌تر خانه‌ی ماست. اگر با تآترهای ضعیف روبه‌رو می‌شویم، نباید خشمگین شویم. چرا که ضعف تآ‌تر به دلیل شرایط حاکم برآن است و از سوی هنرمندان نیست. امیدوارم به‌زودی از تاریکی بیرون بیاییم و مانند این شمع‌ها روشن شویم. دوست داریم صدای ما به گوش دولتمردان برسد تا هنر و به‌ویژه تآ‌تر را مورد توجه قرار دهند. چرا که ما شرقی‌ها بهترین بضاعت را برای خلق اثر هنری داریم. اما باید شرایط فرهنگی کشور اجازه‌ی خلق این آثار را به ما بدهد. جریان کلی تآ‌تر باید مورد حمایت قرار گیرد..."
 

حمید سمندریان روز ۲۲ تیرماه سال ۱۳۹۱ در سن ۸۱ سالگی پس از درگیری طولانی با سرطان کبد درگذشت.
 

ژیلا سهرابی یک روز پس از فوت حمید سمندریان در خانه خود او در گفت‌وگو با زمانه درباره انگیزه زندگی او می‌گوید: "علی‌رغم سن و سال و بالا، علی‌رغم بیماری، علی‌رغم هزارویک مسئله‌ی پیچیده زندگی، ایشان یک نگاه خیلی زیبا و پرانرژی نسبت به زندگی، زندگی‌ای که توأم با خلاقیت هنری بود، داشتند. یعنی شما هرگز ایشان را هیچ گوشه‌ای منزوی، گوشه‌گیر و غمناک نمی‌دیدید.‌‌ همان کلامی که خودشان به‌کار می‌برند. یعنی مدام انگار که خون می‌چکد. یعنی مدام پر از انرژی، پر از خلاقیت و پر از انگیزه‌ی زندگی که توأم با خلاقیت هنری بود، من در ایشان می‌دیدم."
 

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کاربر مهمان

    یادش گرامی و زنده.