مهرداد محمدنژاد، یک زندانی سیاسی گمنام
مهرداد محمدنژاد به اتهام «توهین به مقامات و مأموران» و «اقدام به فعالیت علیه نظام» جمعا به سه سال زندان محکوم شده که دو سال آن قابل اجراست.
در زندانهای ایران زندانیان سیاسی-عقیدتی بسیاری وجود دارند که اطلاعی از هویت و وضعیت آنها در دست نیست. این بیاطلاعی عمدتا به دلیل هراس خانواده و اطرافیان در مورد اطلاعرسانی به دلیل فشار نیروهای امنیتی، یا عدم آگاهی از اهمیت اطلاعرسانی یا وعدههایی است که به زندانیان برای کاهش مجازات و آزادی آنها داده میشود.
بسیاری از خانوادههای زندانیان سیاسی-عقیدتی از ترس اینکه اطلاعرسانی و رسانهای کردن، شرایط و موقعیت عزیزانشان را سختتر کند و باعث صدور احکام سنگینتر شود، از تماس با رسانهها و اطلاعرسانی در مورد زندانیان امتناع میکنند.
در طول سالیان گذشته بسیاری از این زندانیان به دلیل همین بیخبری در مورد وضعیتشان، مورد شدیدترین سرکوبها و شکنجهها قرار گرفته و حتی برخی به دلایل متعدد مانند اعتصاب غذا، رسیدگی نشدن به وضعیت سلامت و فقدان خدمات پزشکی، نگهداری در بند زندانیان معتاد یا قاتلان، شکنجه و ... جانشان را از دست دادهاند.
تجربه نشان داده است که سکوت در قبال زندانیان، خواست اصلی نیروهای امنیتی است و دست آنان را برای اعمال هرگونه فشار، بدرفتاری، شکنجه، اعترافات اجباری و ... باز میگذارد.
مهرداد محمدنژاد، جوانی ۲۳ ساله و یکی از همین زندانیان سیاسی گمنام است که در مورد وضعیت او تاکنون اطلاعاتی منتشر نشده است.
محمدنژاد متولد ۱۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۵ و دانشجوی رشته اقتصاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی-سوهانک است. او همچنین یک ورزشکار حرفهای بوکس و بدنسازی است.
یکی از نزدیکان او که خواست نامش فاش نشود در گفتوگو با زمانه گفته است که او هفتهای سه روز به دانشگاه میرفته و بقیه روزهای هفته را برای تأمین هزینههای شهریه دانشگاه، به عنوان پیک موتوری در رستوران مشغول به کار بوده است.
مهرداد محمدنژاد اما روز یکشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۷ با یورش نیروهای وزارت اطلاعات به منزلشان در شهر شهریار دستگیر و به زندان اوین منتقل شده است.
شرح نحوه دستگیری او از قول منبع مطلعی که با زمانه گفتوگو کرده است:
«مهرداد قرار بود آن روز ساعت ۱۲ به رستوران برود. مادرش به مدرسه پسر کوچکش که کلاس چهارم است رفته بوده و به مهرداد گفته بوده تا ساعت ۱۲ جایی نرود، چون کلید خانه را با خود نمیبرد و تا قبل از رفتن او به خانه برمیگردد. اما وقتی مادر همراه برادر کوچکش به خانه برمیگردند، هر چه در میزنند مهرداد در را باز نمیکند. آنها بالاخره در را باز میکنند و وقتی وارد خانه میشوند، میبینند همه چیز به هم ریخته و از مهرداد خبری نیست.»
خانواده مهرداد محمدنژاد تا چند روز هیچ اطلاعی از سرنوشت پسرشان نداشتهاند و نمیدانستهاند چه بر سر او آمده است:
«خانواده تا چند روز هیچ خبری از مهرداد نداشتند تا اینکه خودش بالاخره با برادر بزرگش تماس میگیرد و میگوید توسط اداره اطلاعات دستگیر شده است. بماند که در این چند روز بیخبری خانواده او چه کشیدند و چهطور جان به لب شدند. آنها تمام جاهایی را که فکر میکردند ممکن است او رفته باشد، خانه دوستانش، تمام بیمارستانها و هر جایی که فکرش را بکنید، گشته بودند.»
روز دستگیری مهرداد محمدنژاد، هشت نفر از ماموران اداره اطلاعات با چهار دستگاه خودروی پژو که شیشههای دودی داشتهاند به منزل آنها مراجعه کردهاند و مهرداد را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده و بازداشت کردهاند.
به گفته این منبع مطلع مأموران اداره اطلاعات تبلت محمدرضا، برادر کوچکتر مهرداد، تلفن همراه، دو تلفن همراه قدیمی، چند جلد کتاب و جزوه و مدارک شناسایی مهرداد را هم همراه خود بردهاند.
اولین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات مهرداد محمدنژاد در تاریخ پنجم اسفند ۹۷ در شعبه ۱۷ دادگاه کیفری تهران مستقر در شهرستان شهریار برگزار شده است و او به اتهام «توهین به مقامات و مأموران» و «اقدام به فعالیت علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران» تفهیم اتهام شده، اما به دلیل تشخیص عدم صلاحیت دادگاه شهرستان شهریار و اعتراض، پرونده او به شعبه دیگری در استان تهران ارجاع داده شده است.
اما بر اساس آخرین خبرهایی که به زمانه رسیده، در نهایت بعد از گذشت شش ماه از تاریخ برگزاری اولین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات مهرداد محمدنژاد در شهریار، شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به ریاست قاضی «زرگر»، در تاریخ چهارشنبه ۱۳ شهریور ۹۸ او را در حالی که از ورود خانوادهاش به جلسه دادگاه ممانعت شده، محاکمه کرده است.
مهرداد محمدنژاد به اتهام «توهین به مقامات و مأموران» و «اقدام به فعالیت علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران» جمعا به سه سال زندان محکوم شده که دو سال آن قابل اجراست.
نظرها
کارو
متأسفانه فعالان سیاسی و مدنی در ایران به صورت مدنی و محفلی فعالیت میکنند. نه تنها مسائل و دغدغه های این فعالان محفلی است، بلکه حتی در حمایت از زندانیان سیاسی نیز عمل آنان بر اساس حمایت از افراد خودی و محفل خودشان استوار است. گاه یک فرد یا چهره و یا زندانیان یک رویداد خاص تا عرش بالا برده می شوند و به همه صورت مورد حمایت قرار گرفته و حتی به نماد زندانی سیاسی تبدیل می شوند، و گاه هیچ توجهی به بازداشت و زندانی شدن یک فعال سیاسی نمی شود. افراد زیادی در دانشگاه های کوچک و یا در شهرستان ها به دلیل فعالیت سیاسی در زندان اند که در تهران کسی حتی از وجود آن ها هم خبری ندارد و این افراد نه تنها توسط رژیم به حبس محکوم میشوند، بلکه به این جرم که عضو هیچ محفل و گروهی نبوده اند، توسط فعالان محفلی که بیشتر رسانه ها را هم در دست دارند بایکوت خبری می شوند. واقعاً وضعیت تأسف برانگیزی است.
انسان
پس چرا تا الان خبری ازش نبوده؟ باید حتما بلایی سرش میومد تا از وضعیتش بقیه با خبر میشدن؟