ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

● دیدگاه

"یک مشت سوسمارخور"، این را چه کسی می‌گوید و چرا ؟

سعید صادقی − داستان غم‌انگیز ملی‌گرایی عرب‌ستیز ایرانی‌ها، در پرتو ملی‌گرایی غرب‌ستیز آنها؛ روایتی پرفراز و فرود از آخوندزاده تا احمدی‌نژاد؛‌ از رضاخان تا بازیکن پرسپولیس.

داستان غم‌انگیز ملی‌گرایی عرب‌ستیز ایرانی‌ها، در پرتو ملی‌گرایی غرب‌ستیز آنها؛ روایتی پرفراز و فرود از آخوندزاده تا احمدی‌نژاد؛‌ از رضاخان تا بازیکن پرسپولیس.

کوروش، ترجیع‌بند ناسیونالیسم باستان‌گرا

در نیمه اول قرن نوزدهم شکست سنگین سربازان قاجاری از نیروهای قدرتمند اروپایی، ایرانیان را از خواب غفلت بیدار کرد و آن‌ها را وادار به بررسی علت عقب‌ماندگی خود نمود. از همین دوران بود که جرقه‌های پیدایش ناسیونالیسم ایرانی به معنای مدرن آن زده شد، جرقه‌ای که دهه‌ها زیرخاکستر منتظر ماند تا روشنفکران و تجددخواهانی همچون آخوندزاده و میرزاآقاخان کرمانی از راه برسند و در آن بدمند. این ناسیونالیسم تازه از راه رسیده همچون هر ناسیونالیسم دیگری در ابتدا باید قطب‌های مخالف و دشمنانش را خلق می‌کرد.

روشنفکران ایرانی از خلال نگاه مستشرقان غربی «ناگهان» فهمیدند که قرن‌ها پیش گذشته‌ای شکوهمند داشته‌اند، گذشته‌ای که زوالش دلیلی مشخص داشت: ورود اسلام. آن‌ها اما نمی‌توانستند اسلام را دشمن برسازنده ملیت مدرن ایرانی قلمداد کنند؛ چرا که از یک طرف اسلام مفهومی کلی بود، نه یک قوم یا سرزمین مشخص و از طرف دیگر درکنه اعماق وجود مردم ایران ریشه داشت و مخالفت با آن از هر نظر خطرناک بود. بهترین گزینه دشمن ساختن از قومی بود که اسلام را به ایران آورده بودند: اعراب.

عرب‌ستیزی به مثابه یک پدیده مدرن

همانطور که رضا ضیاابراهیمی، در کتاب پیدایش ناسیونالیسم ایرانی، نژاد و سیاست بی‌جاسازی، می‌نویسد تا پیش از دوران مشروطه ایرانی‌ها هیچ خصومت، بدگمانی و کینه تاریخی‌ای نسبت به اعراب نداشتند، برخلاف به عنوان مثال کره‌ای‌ها که به ژاپنی‌ها بدگمان بودند. عرب‌ستیزی فقط وفقط در قامت یک پدیده مدرن در ایران خلق شد تا پدیده‌ مدرن دیگری به نام ناسیونالیسم را خلق کند.

با به قدرت رسیدن رضاشاه این ملی‌گرایی ایرانی، که تا پیش از این یک مبارزه تجددخوهانه و در مخالفت با اوضاع نابه‌سامان موجود بود، تبدیل به ناسیونالیسمی دولتی و نهادی شد. راهی را که روزگاری میرزاآقاخان کرمانی برای احیا زبان، فرهنگ و ملیت فارسی باز کرده بود رضاخان چند سال بعد با چکمه‌ و تفنگ ادامه داد.

عرب‌ستیزی در دوران پهلوی اول با شدت و حدت ادامه یافت. ایران مدرن در ذهن دولتمردان و همچنین روشنفکران این دوره چیزی نبود جز همان ایران باستان به علاوه الکتریسیته. کشوری آریایی که از تمام مظاهر و نشانه‌های عربی خود تصفیه شده.

از عرب‌ستزی تا غرب‌ستیزی

با روی کارآمدن محمدرضاشاه این روحیه عرب‌ستیزی کماکان برقرار بود اما به مرور در حال از دست دادن آن شدت و حدت ابتدایی‌اش بود. در همین دوران و بخصوص پس از کودتا ناسیونالیسم ایرانی عرب‌ستیز یک رقیب دیگر در مقابل خودش می‌دید: ناسیونالیسم غرب‌ستیز. غرب که روزگاری آینه‌ای برای پی بردن به عقب‌ماندگی تاریخی روشنفکران ایرانی بود حالا از نگاه بعضی روشنفکران تبدیل شده بود به خود علت عقب‌ماندگی و در نتیجه دشمن برسازنده ناسیونالیسم. این نگرش خصمانه به غرب فقط محدود به روشنفکران نماند و به مرور در سطوح بالای حکومتی نیز در غالب گفتمان بازگشت به خویشتن طرفدارانی پیدا کرد.

هر دو گفتمان، هم عرب‌ستیز و هم غرب‌ستیز، سودای بازگشت داشتند. اولی از اکنون عربی‌شده به گذشته آریایی، دومی از خارجِ غربی به درونِ ایرانی.

با نزدیک شدن به دوران انقلاب، و با توجه به وابستگی حکومت محمدرضا شاه به دول غربی، ناسیونالیسم غرب‌ستیز به مرور در مقابل ناسیونالیسم عرب‌ستیز دست بالا را گرفت. ناسیونالیسم باستانی و عرب‌ستیز، آن‌چیزی که ضیاابراهیمی ناسیونالیسم بی‌جاساز می‌خواندش، برای مردم آن زمان مترادف بود با ریخت‌وپاش دربار، فساد حکومتی و البته فقر گسترده کارگران و زحتمکشان. در سال‌های منتهی به انقلاب ایده بازگشت به دوران پیش از هجوم اعراب به ایران دیگر یک راه‌حل برای فلاکت ایرانی‌ها نبود، بلکه نمود و یا حتی دلیل اصلی بدبختی آن‌ها به شمار می‌رفت.

اسلام برای ایران یا ایران برای اسلام؟

با پیروزی انقلاب حکومتی بر سر کار آمد که داعیه احیای دوران صدراسلام را داشت. در صدراسلام هم کسی حکومت نمی‌کرد جز اعراب. با این شرایط طبیعی بود که ملی‌گرایی عرب‌ستیز به طور کلی از صحنه سیاسی و اجتماعی کشور حذف شود. در سال‌های اول انقلاب اراده‌ای در کار بود که حتی می‌خواست آثارهنری، میراث تاریخی و  نشانه‌های فرهنگی ناسیونالیسم باستانی و آریایی را نیز از صفحه تاریخ پاک کند. تمام آن ایزدان و شاهان با آن جلال، اعتبار و زرق‌وبرقشان از متن جامعه بیرون انداخته شدند، فقط کوروش برگشت اما این بار بسیار فروتن‌تر و کم‌توان‌تر از پیش، در حاشیه‌ای‌ترین بخش کتاب‌ها، با یک اسم عربی.

ناسیونالیسم غرب‌ستیز هم سرنوشتی بهتر از ناسیونالیسم عرب‌ستیز نداشت و به مرور به محاق رفت. بعد از انقلاب جایی برای هیچ نوعی از ناسیونالیسم وجود نداشت. ملی‌مذهبی‌ها اولین و آخرین نمایندگان ناسیونالیسم در بدنه حکومت بودند که ملی‌گرایی‌شان را، که در نام حزبشان هم مندرج بود، صراحتاً اعلام می‌کردند. بازرگان می‌گفت که اسلام را برای ایران می‌خواهد. اما چنین چیزی بعد از انقلاب ناممکن بود. مطهری پاسخ او را این‌گونه داد: ما ایران را برای اسلام می‌خواهیم.

به رغم اینکه جمهوری اسلامی به خاطر مناسبات مدرن جهانی مجبور بود بعضی از الزامات ناسیونالیستی، مانند شرط ایرانی بودن مقامات بلندپایه دولتی، را رعایت کند، اما در سال‌های اولیه گفتمانی کاملا غیرناسیونالیستی و در واقع ضدناسیونالیستی داشت. حتی در جنگ ایران و عراق هم خبری از ملی‌گرایی نبود. در جنگ‌های بین دو یا چند کشور رسم بر این است که سربازان به وسیله تبلیغات ملی‌گرایانه و برانگیختن عرق ملی تشجیع و ترغیب شده و به دفاع از میهن خود بپردازند. دفاع مقدس ولی همانگونه از نامش هم پیداست جنگ بین دو کشور نبود، جنگ بین اسلام و کفر بود. تمام مقامات نظام در آن سالها نه از سپاه و ارتش ایران که از سپاه و ارتش اسلام حرف می‌زدند. ملتی در کار نبود، فقط یک امت وجود داشت.

عرب‌ستیزی به مثابه مخالفت با حکومت

ناسیونالیست‌های غرب‌ستیز در دهه شصت یا ملی‌گرای باستانی‌گرا شدند یا اسلام‌گرای غرب‌ستیز و یا این‌که کنج خانه‌شان نشستند. وضعیت ناسیونالیسم عرب‌ستیز اما متفاوت بود. آن‌ها با این‌که از فضای رسمی بیرون انداخته شدند، اما تعدادشان نه کمتر که بیشتر شد. بسیاری از چپ‌های سابق، لیبرال‌ها، ملی‌گرایان عرب‌ستیز و حتی مردم عادی‌ای که در دوران جدید با حکومت مشکل داشتند به آن‌ها پیوستند. از این زمان به بعد عرب‌ستیزی یک معنای تلویحی داشت: مخالفت با حکومت.

در این دوران کسی جرات نداشت در محیط‌های عمومی ستیزش با اعراب را اعلام کند. عرب‌ستیزی فقط در جمع‌های خانگی، پچ‌پچ‌های توی تاکسی و تلویزیون‌های ماهواره‌ای  شنیده می‌شد و نماد مخالفت با جمهوری اسلامی به شمار می‌رفت. "یک مشت عرب سوسمارخور"! وقتی این عبارت را از کسی می‌شنیدی مطمئن بودی که طرف ضدحکومت است. خصومت با عرب‌ها خطرناک بود چون پیامبران و امامان اسلام همه عرب بودند و خداوند نیز قران را به زبان عربی بر پیامبر نازل کرده بود.

پوستر آهنگ عرب‌کش، بهزاد پکس نمونه‌ای روشن از نژادپرستی ضدعرب

نسخه احمدی نژاد:‌ ترکیب کوروش و چگوارا

اوضاع اما به مرور تغییر کرد. بعد از دوران اصلاحات بعضی از نمادهای ملی‌گرایی باستانی آهسته‌آهسته به ساحت عمومی بازگشتند. اتمام جنگ، ظهور سیاست‌های نئولیبرالیستی، حضور تکنوکرات‌ها در بدنه دولت، افزایش مهاجرت دانشجویان و گشایش نسبی فرهنگی زمینه را برای ورود ملی‌گرایی مهیا کرده بود.

حالا بعد از یکی دو دهه می‌شد در برنامه‌های صداوسیما تصاویری از دوران هخامنشی و ساسانی را، هرچند در ضمیمه نمادهای فرهنگ اسلامی، تماشا کرد. امت اسلامی جای خودش را دوباره به ملت ایران داد و گفتمان ملی‌گرایی جان گرفت.

با سرکارآمدن دولت احمدی‌نژاد ملی‌گرایی باستانی و ملی‌گرایی غرب‌ستیز به بدنه دولت نیز سرایت کرد. شروع چرخش گفتمانی سیاسی جمهوری اسلامی از همین دولت بود. احمدی‌نژاد نمی‌خواست شخصیت‌های صدرالسلام را زنده می‌کند، بیشتر سودای ترکیب کوروش و چگوارا را داشت.

لیبرال‌های ضدامپریالیست و  دولت عرب‌ستیز 

با شروع دولت روحانی، به قدرت رسیدن ترامپ، وجود تحریم، خطر جنگ و بحرانی شدن روابط ایران و عربستان برای یکپارچه کردن مردم نیاز به گفتمان‌های جدیدی بود، قبلی‌ها دیگر کارایی‌ ومشروعیتشان را از دست داده بودند. گفتمان اصلی‌ای که در این سال‌ها رواج یافت ملی‌گرایی غرب‌ستیزانه بود. ناسیونالیسمی که بعد از غیبتی چندین ساله‌ پایه‌هایش دوباره در دولت احمدی‌نژاد بنا شد اما به دلیل عدم مشروعیت دولت نزد طبقات متوسط هرگز در سطح جامعه عمومی نشد؛ بعد از دولت روحانی اما این نوع ملی‌گرایی به شدت پا گرفت. طیف عظیمی از اصلاح‌طلب‌ها، طبقات برخوردار، دانشجویان خارج کشور و مذهبی‌های متمول میانه‌رو مروج چنین ناسیونالیسمی شدند. لیبرال‌هایی که سال‌ها امپریالیسم و غرب‌ستیزی را به سخره می‌گرفتند حالا در جلوی صفوف لشگر ضدامپریالیسم ایستاده بودند.

اما با دولت روحانی این فقط ناسیونالیسم غرب‌ستیز نبود که بازگشت، ناسیونالیسم عرب‌ستیز هم در کمال تعجب رایج و توجیه شد. ملی‌گرایی‌‌ای که برای چند دهه نماد مخالفت با حکومت بود تبدیل شد به مخالفت با دشمنان حکومت. در این سال‌ها نه تنها اعتقادات عرب‌ستیزانه در تلویزیون، رادیو، فضای مجازی، استادیوم و سایر محیط‌های عمومی نادیده گرفته می‌شد که قسمی حمایت تلویحی نیز از آن‌ها وجود داشت. امروز حتی بنیادگراترین طرفداران حکومت از واژگان ناسیونالیسم عرب‌ستیزانه استفاده می‌کنند. بازیکن بسیجی پرسپولیس شعری عرب‌ستیزانه قبل از بازی با تیمی عربی می‌سراید، یک رپر مسلمان ترانه‌ای به نام عرب‌کش می‌خواند، بازیگران سینما با افتخار از تحقیر عرب‌ها حرف می‌زنند، مجریان حزب‌الهی عرب‌ها را احمق می‌دانند و کاربرهای سایبری بعد از حمله موشکی به عربستان از آن به عنوان نابودی اعراب نام می‌برند. عبارت "یک مشت سوسمارخور" دیگر محدود به پچ‌پچ‌های توی خانه، مهمانی و تاکسی نیست. امام جمعه اصفهان، محمدتقی رهبر، هم از همین عبارت برای تحقیر همتایان عربستانی خود استفاده می‌کند.

حالا ناسیونالیسم گفتمان اصلی کشور است. هم نوع غرب‌ستیر و هم نوع عرب‌ستیزش پس از چند دهه فضای سیاسی کشور را قبضه کرده‌اند. امری که بار دیگر نشان می‌دهد ذات یک حکومت اعتقادت و باورهایش نیست بلکه قدرت‌خواهی آن است. این‌گونه است که امت می‌تواند در صورت نیاز به ملت تبدیل شود، منافق به وطن‌فروش و اصلاحطلب به بسیجی.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • ایرانی

    نویسنده محترم این متن به این واقعیت توجه نکرده اند که در تاریخ معاصر عنوان رضا خان تنها از زمان کودتای سوم اسفند تا تاج گذاری اطلاق شده و بعد از آن باید از عنوان رضا شاه استفاده کرد.

  • بابک

    چرا اشاره‌ای نکردید به این همه پدرسوختگی و کارشنکی که عربستان و کویت و عراق و بحرین و امارات در حق ایران و ایرانی کرده‌اند و می‌کنند؟ چرا لهستانی‌ها آلمانی‌ها را تمسخر می‌کنند؟ آیا آنها هم نژادپرست هستند؟ آیا به انگلیس هم نباید گفت روباه پیر؟

  • سپهر

    اگر شما از ملی‌گرایی ایرانی بدت می‌آید بحث دیگری است. در مهد دمکراسی یعنی آمریکا که کعبه آمال شماست که الان بیشتر ملی‌گرایی هست. چرا شما به ایران گیر داده‌ای؟ مگر عرب به غیرخود نگفته است «عجم» به معنای گنگ و بی‌زبان. آیا عرب نژادپرست نیست؟ شما معنای نژادپرستی را نمی‌دانی. «پرست» به معنای نگهبانی و پرستاری است. اگر هیچ نگوییم چند وقت دیگر هم می‌گویی جزیره‌های سه‌گانه نیز از آن امارات است.

  • آرمین

    همه سر و ته یک کرباسیم. ...خودتونو جر ندهید لطفا

  • ایراندوست

    البته هیچ ملیتی تخم دو زرده در تاریخ انجام نمیدهد و همه پدیده‌ها بهم ربط دارند. تاریخ علمی‌ و مدنی بشری حکایت از تاثیر متقابل ملیتها به یکدیگر و از همدیگر است! در مورد ناسیونالیسم ایرانی‌ باید گفت که جدا از افراط گرایی و تنگ نظری افراد و جریان‌های سودجو سیاسی، در الفبا سیاست، هر فردی در وحله اول میخواهد که مشکلات و معضلات کشور خود را حل و فصل کند و برای مردم خود آسایش و آرامش ایجاد کند. جمهوری نکبت اسلامی در ایران ، برای بقای خود و سرپوش گذاشتن از ناتوانایی در اقتصاد و سیاست بین المللی، مشکل عرب‌های فلسطین، عراق و لبنان را هم به مشکلات ایران افزوده کرده و مخارج ماجراجوی‌های ژئوپلیتکی رژیم را از جیب مردم ایران هزینه میکند! بقول یک ضرب المثل ایرانی‌ : چراغی که به خانه (ایرانی‌) رواست به مسجد (بیگانه) حرام است! اگر ایرانی‌ها کمی‌ در جوک گوئ‌ها و حرفهای کوچه خیابانی زیاده روی میکنند ، از طرف دیگر در چشم بخشی از عرب ها، افغان ها، امریکایی‌ها و اروپایی ها، مردمی شرور، خودخواه، الکی تعارفی،یک دنده، کلاه بردار،عصبی و کمی‌ کودن هستند!

  • هرمز فرهنگ

    آقای محقق تاریخ!!! می فرماید : « تا پیش از دوران مشروطه ایرانی‌ها هیچ خصومت، بدگمانی و کینه تاریخی‌ای نسبت به اعراب نداشتند،» با این حساب، لابد « شعوبیه» ،عشاق سینه چاک اعراب بودند!! آقای صادقی ! شما که حتی با سرفصل های تاریخ ایران آشنا نیستید، به چه جرآت و صلاحیتی وارد موضوع بحث انگیزی از این دست می شوید؟

  • منتقد موجودیت ایران

    این مطلب مهمی است رادیوزمانه منتشر کرده، اما ایکاش به حق Hزادی بیان و ادعای استقلال به تمام و کمال احترام میگذاشت و من منتقد سرسخت با مطالعه علیه موجودیت پرشیا/ایران حق پخش سخن میدادن. من به صراحت میگویم موجودیت ایران /پرشیا، از اول از روی تجاوز و کشورگشایی و سرنگونگی و اشغال کشور-مللتهای دیگر آمده است. استناد زیادی منتشر شده است. یکی کارهای مفصل تحقیقی رضامرادی غیاث ابادی انجام داد که خود او هم از منابع معتبر و متنوع خارجی و داخلی از درخشانی و ویل دورانت ... استفاده کرده است.

  • منتقد موجودیت ایران

    ایرن/پرشیا امروز، ته مانده نوعی امپراتوری منسوخ گذشته است که امثال چنگیز، آتیلا،... بوجود آوردن، اما متاسفانه دیکتاتور-امپراتورهای با کمک مزدوران عالم علم فروش، توانستند تاریخ جعلی در قالب شاهنامه به خورد مردم بدهند! دستاوردهای علمی-اجتماعی غیر زرتشتیان مثل مانی و مزدک به نام پارس زرتشتی-اهواریی مصادره به مطلوب کردند، همانطور که دستاوردهای سنی مذهیهای عربی نویس همچو بوعلی سینا، بیرونی، تا آگنوتیستهایی مثل محمد رازی و عمر خیام را به نام شیعه فارس نما مصادره مطلوب کردند. ایران امروز؛ باقی مانده از امپرتوری تشکیل شده از تجاوز و اشغال پرشیای سابق را که بالغ بر هزار سال نابود شده (اقلیتی در توهم فارس-آریایی بیرحم و ظالم و جنایتکار با ابدئولوژی آخرالزمانی مهدی که همان شوشیانتی سابق است)، با کمک صفوی ترک نمای و شیعه ابزار معاش دوباره برپا کردند تا حدود 400 و اندی سال همچنان ملتهای منطقه در عذاب باشند، و توهمات آخرالزمانی اهورایی-بهدینی (منتسب به زرتشت های نامعلوم؟!) دوباره مطرخ کند. جهان ما نیازمند رسانه ها و انساهای باشرفی است دورغهای تاریخی آکنده نژادپرستی و برتری طلبی ناسیونالیستی مثل فاشیست نژادپرست (برتری ژن سید ال محمد و حق سطلنت و امامت ابدی بر بشریت و البته نیابت کذایی آخوند!) بر ملا کند. اکنون چند هزار متوهم ایرانپرست شاغل در چند رسانه مهم جهانی فارسی زبان، مانع نشر این حقایق میشوند و میلیونها فارس-شیعه ولایی مرید آخوندها (شاهان عمامه دار) کرده است!

  • منتقد موجودیت ایران

    سند از این گویاتر که داریوش بزرگ (نقشی مثل خامنه ای امروز و سپاهش و بقیه مزدورانش)، با اقتخار در کتیبه های سنگی اعلام میکند هزاران مخالف قتل عام کرده و 23 ملت-کشور نابود کرده است؟! چرا که انقلاب IT نیز نتواست زهر خردسوز سانسور نابود کند. موجودیت ایران در این 2500 سال، دهها کشور-ملیت و صدها زبان بومی از موزائیک زیبای جهان شرق میانهرا نابود کرده و همچنان به این ویرانگری در همه ابعاد ضد فرهنگی-عقیدتی و حتی نظامی ادامه میدهد و آخرینش ضربات تحقیرامیز به منابع نفتی جهان در عربستان متحد ابرقدرت امریکا تحت ریاست ترامپ بزدل است! از پس ترامپ ملقب به بزدل است که تمام حیثیت و ابرقدرتی امریکا در مقایل استبداد آخوندی-سپاهی ایران نژادپرشت شیعه ولایی قربانی کرد! کاسبکاران رقیب غرب که از نظر آخوند-سپاهی ملحد کمونیست هستند مثل چینی و کره شمالی و ویتانمی و روسی و ... احمقانه سلاح و فناوری خطرناک موشکی و هسته ای در اختیار این موجود ضد بشری (ج.ا. ایران) قرار میدهند. خظر ایرا بهطور کل و به اخص ج.ا. فقط خطر خسارات مای نیست، بلکه نسلها میسوزاند و زندگیهای افراد زیادی را با مغزشویی خرافی نابود میکند و تروریست روان پریش عقیدتی تحویل جهان میدهد که حلش، نسل طول میکشد!

  • نادر

    از چند دهه قبل و به مرور و به شکلهای مختلف و به بهانه های مختلف و به مناسبتهای مختلف ، عرب ستیزی خودش را با شدت بیشتر بروز داده است . در ایران از طرفداران جدی نظام تا مخالفان جدی نظام ، از کاملا مذهبی ها تا کاملا غیر مذهبی ها ، از بی سواد تا استاد دانشگاه ، از فقیر تا ثروتمند و..... در بین همه این گروهها می توان عرب ستیزی را مشاهده کرد ، هر گروه به بهانه و شکل مختلف . در همین نظرات زیر مطلب نگرانی ندارند از اینکه این عرب ستیزی را توجیه کنند ، در واقع عرب ستیزان به این واقعیت که این رفتار غیر متمدنانه و غیر انسانی و غیر مفید و عقب ماندگی هست ، نرسیده اند . دلایل توجیه این عرب ستیزی هم سخیف و غیر منطقی و غیر واقعی هست ، تکرار موضوعاتی هست که از اول (دوران رضا شاه) بدون دلیل و مستند به جامعه تزریق شده است . اگر دقت کنید می توانید متوجه شوید که همین نظام در این چند ساله پشت پرده این عرب ستیزی را هم در اختیار داشته است ، صحبتهای مازیار ابراهیمی را بخوانید که می گوید در زندان ، عضو زندانی شده گروه انجمن پادشاهی(برگزار کننده جلسات شعر خوانی عرب ستیزانه ،جشن تولد هیتلر،ترویج عرب ستیزی و...) ، به او گفته که متوجه شده گروهشان مستقیما بوسیله وزارت اطلاعات ایجاد و اداره می شده است. در تلویزیون رسمی کشور به عربها توهین می شود یا آنها را نادیده می گیرند و در عین حال اعتراضات مردمی و حتی اعتراض شخصیتهای نزدیک به خامنه ای هم باعث نمی شود که رسانه رسمی نظام(رسانه خامنه ای) ، کوچکترین عذرخواهی بکند . اگر به بهانه گرامی داشت کوروش و پاسارگاد به نظام توهین و با آن مخالفت نمی شد ، خود نظام به بهترین شکل از کوروش و پاسارگاد و .... تجلیل می کرد و آنها را گرامی می داشت(یادداشت حسین شریعتمداری کیهان را بخوانید) ، وقتی مشائی و احمدی نژاد می گویند اسلام ایرانی یعنی چه ؟؟ به هر حال دیر یا زود عمر این نظام به آخر می رسد ، لاجرم همه ماجراجوئی ها و خرابکاریهای نظام در سیاست خارجی(منطقه و جهان) هم تمام می شود ، صدور انقلاب و حمایت و ایجاد گروههای شبه نظامی منطقه و بمب گذاریها و ترورها و محو اسرائیل و.... همه اینها دیگر در سیاست ایران وجود نخواهد داشت ، آن زمان هست که اروپا و امریکا و سازمانهای حقوق بشری ، مشکل و معضل جدی دیگری را در ایران مشاهده خواهند کرد ، عرب ستیزی،نژادپرستی و تبعیض .

  • فرزان

    بخش بزرگی از جامعه‌ی ایران هرروز پنج نوبت روبروی عربستان سعودی می‌ایستند و به زبان عربی نیایش می‌کنند. همچنین وقتی نام محمد که از قوم عرب بود می‌آید باز به عربی بر او درود می‌فرستند. بسیاری از ایرانیان هنوز قران را به عربی میخوانند. و چه هزینه‌ها که در ایران برای زبان عربی می‌شود. و ... حال باز می‌گویند ایرانیان عرب‌ستیز هستند. چه می‌شود اگر عرب‌ها هر روز پنج نوبت روبروی ایران بایستند و به زبان فارسی نیایش کنند و وقتی نام کوروش را می‌شنوند به زبان پارسی به او درود بفرستند و برای زبان فارسی هزینه کنند و آنگاه ما به آنها بگوییم ایران‌ستیز!

  • رضا

    با درود وتحیت بر همه عزیزان،عرب ایرانی هستم اکثر مطالب هموطنان را خواندم واستفاده کردم،واقعا فکر ناسیونایستی در این برهه از زمان سخیف است جنگ هشت ساله ای که بین ایران وعراق اتفاق افتاد شاید یکی از موجبات ایجاد کینه کینه ورزی وتجدیدترویج حس قبیح ناسیونالیستی شده است،جنگی که جان شانزده هزار نفر عرب ایرانی را در بر داشت،لذا این ظلم بر سر همه ما ایرانیها از هر قوم ونژاد اتفاق افتاد،لذا اینجاست که دیگر ما را ملت خطاب می کنند نه امت، جالب بدانید،که در زمان شدت جنگ همه اقوام ایرانی یک دل ومتحد ایستادگی کردند،اما پس از جنگ در هنگام مصاحبه برای استخدام علنی از زبان وقومت می پرسند،بدین سبب متاسفانه امروزه در خوزستان شاهد خیل عظیمی از مردم بیکار با سواد هستیم،ایران عزیز ما با کاشیهای متنوع اقوام زیباست،وبایستی به عنوان فرصت ازآن استفاده شودنه تهدید،در تاریخ می خوانیم ودرس عبرت می گیریم،که آنچه موجب زوال حکومتهای به ظاهر ایدولوژیک بنی امیه وبنی عباس وحتی امپراتوری عظمانی نیز منتهی شدن به تفکر ناسیونالیستی قبیح است و...

  • سعید یاد

    آقا رضا، دم شما بسیار گرم. درست گفته اید. ناسیونالیسم در هر شکلی برای هر قومی سم کشنده است. تاریخ بشری تاریخ بِده و بستان فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بین خلق هاست. هیچ خلقی، هیچ مردمی نمی تواند ادعا کند که هر آنچه که او دارد ، فقط و فقط حاصل کوشش های مردمان خود است. ما از تمامی همسایگان شرق، غربی، شمالی و جنوبی خود بسیار چیزها یادگرفته ایم و بسیار چیزها به آنها یاد داده ایم، آنها از ما گرفته اند ما به انها داده ایم. ما ایرانی ها بجای نقد مردمان خود، بجای یافتن علت بدبختی و دریوزگی خود در جامعه خودمان یا در کشور خودمان، همیشه سوراخ دعا را گم کرده ایم و همیشه گناه را به گردن یبگانگان انداخته ایم. چه کسی بخش بزرگی از مردم نادان ایران را مجبور کرده بود و مجبور کرده است که بدنبال یکی از مرتجع ترین قشر جامعه براه بیفتاد، امام، امام، آقا، آقا بگوید؟ عربها؟!!!! علاوه براین، ایران فارسستان نیست و هیچگاه فارسستان نبوده است. البته باید گفت خوشبختانه نبوده است، چرا که در آن صورت ایران کشور یک رنگ و یک بو میشد و در نتیجه بسیار خسته کننده. اتفاقاً عربها یکی از اقوام قدیمی هستند که هزاران سال در جنوب غربی ایران زندگی می کرده اند و خوشبختانه هنوز هم زندگی می کنند .حتی اگر پنجاه سال هم در ایران زندگی می کنند ، باز هم ایرانی هستند. فقط عقب مانده گان اجتماعی که از دنیای مدرن هیچ دانشی نیاموخته اند، منکر این واقعیت می شوند .در خاتمه: دست آقای صادقی هم درد نکند که این مقاله را نوشته است. آقای صادقی گرامی باز هم بنویسید.

  • سپیده

    ایرانیها نه تنها عرب ستیز بلکه شدیدا نژادپرست هستند...البته نوع نژادپرستیشون بیشتر از نوع عقده حقارت هست *** اینا جناب شروین وکیلی نوشتن «چه بسا اگر در چند دهه‌ی گذشته قلمرو ایران به فلاکت امروزین نیفتاده بود، همچنان در مقام کشورهایی حاشیه نشین، فقیر و بینوا باقی میماندند» واقعا ایشون فکر میکنن که قرار بود ترکیه و عربستان درجا بزنن و فقط ما پیشرفت کنیم...ضمنا ایرانیها وقتی میگن که ایران کشور تک قومی نیست، فکر میکنن کشورهای اروپایی از اول اینجوری بودن؟ اولا ایران بله کشور تک قومی نیست ولی نمود خارجیش تک قومی هست. کشوری که عرب، ترک و ... داره خودش رو یک تنه نگهبان فارسی میدونه و برای هر واژه سازی از جیب همین اقوام 10 میلیون تومان خرج میشه و بعد با تحکم به همون اقوام میگن که این حافظه ملی هست و زبان تو در جایگاه پایین تر نسبت به حافظه ملی هست. ثانیا کشورهای اروپایی هم با تضعیف ایدئولوژی امت مسیحی به شکل کنونی درآمدن والا اونا هم رنگین کمان اقوام بودن. امپراتوری مقدس روم تجزیه شد. پادشاهی بوهم از بین رفت. شاهزاده نشینان آلمانی متحد شدند و کشور جدیدی تشکیل شد و .... در خاورمیانه هم این روند از 100 سال پیش آغاز شده و هزینه هایی گرفته و خواهد گرفت و متاسفانه مردم و روشنفکران خاورمیانه هم درایت پیشگیری ندارند و فقط با نگاه از بالا به همسایه ها نگاه میکنند و تصور میکنند که با دمیدن در غرور ناسیونالیستی میشه جلوی بالکانیزه شدن رو گرفت.

  • سپیده

    به تازگی کتابی منتشر شده به نام «گلستان امروز» تالیف جمال صدری و روی جلد نوشته «پیراسته از واژه‌های تازی» من واقعا نمیدونم تو کشوری که دو میلیون عرب داره، وزارت ارشاد چطور با جلد این کتاب مخالفت نکرده؟ خوب بنویسند «فارسی سره» یا «پارسی سره» ضمنا دوستان آنچنان عرب ستیزی رو به خاطر مذهب توجیه میکنند، پس با این منطق مسیحی ها که الان اکثرا در امریکا و اروپا هستند نباید در مورد حضرت عیسی حرف بزنند چون حضرت عیسی توی فلسطین به دنیا اومده و نژادش سامی بوده، چه بخواهید چه نخواهید 1400 سال تاریخ این کشور اسلامی بوده فرهنگ کنونی ایران ملغمه ای از فرهنگ سامی، آریایی، یونانی، عرب، ترک، مغول و حتی پیشاآریایی هست. زمانی مقاله ای میخواندم در مورد توتم مار بین عیلامیها و اینکه عقایدی که امروز در جنوب غرب ایران در رابطه با مهره ی مار، جفت گیری مار و ... وجود داره به فرهنگ عیلامی برمیگرده

  • شریف

    کورش که کبیر مینامید .مارشال تیتوی 2500سال پیش بود مجموعه ای لایتچسپک بنام ایران را بوجود اورد .که ازابتداتشکیل تاکنون روزی ترک زمانی ترکمن گاهی عرب و.....به قدرت رسیده اند و به بقیه ستم کرده اند ودزدیده اند و چاپیده اند و دیگری امده و روز از نو روزی از نو.ناسیونالیسم در این ملک یعنی قدسی کردن کورشی که تا انسوی دنیا لشگرکشی کرد.و کشت و سوزاند و حتما برای هوا خوری و تفریح .ناسیونالیسم ایرانی یعنی ایران گاو نه من شیرده برای انها که تمام منابع و ثروتها را به یغما میبرند و در انسوی ابها تفریح و بزن برقص اما با رگ گردن بادکرده به دنیا توهین میکنند .روز موعود فرزندان بیچارگان و کشاورزان کارگران جانشان را تقدیم این اب و خاک میکنند اما ناسیونالیستهای حرف مفت زن در سوراخ موشهای کانادا و امریکا و فرانسه خزیده اند .حالم از کسانیکه از ملی گرایی فقط توهین و متلک به دیگران را بلدند به هم میخورد .

  • یک دهه هفتادی

    به‌عنوان یک ایرانی دهه هفتادی که مستقلًا آموزش دیده و ایدئولوژیک "پرورش" ندیده، احساس می‌کنم که این نوشتار بی‌طرفانه و روشنگرانه است و با نویسنده‌اش تقریباً موافقم. امیدوارم این زبان کنایه‌ای ادبی را برداریم و بی‌تعارف اگر با حکومتی مشکل داریم، مستقیم بهش نشانه برویم و کنایه‌های بی‌ربط نسازیم. هرچند دیگه الان مردم تعارف ندارن! و بالاترین مقام حکومت رو در هر تظاهراتی صدا میزنن. آرزو دارم این تاریخ زشت دیگر تکرار نشه و به روزگاری برگردیم که ملت‌های مشرقی با یکدیگر دادوستد فرهنگی داشتند، و "هزار و یک شب"های واقعی وجود داشت،"لیلی و مجنون" بود، ومردم کاری به نژاد و دین و گرایش سیاسی و غیره نداشتند و صرف یه اختلاف سیاسی واویلا راه نمیداختن و انسانیت برتری داشت، نه خون و جنگ و اشغال همسایگان و دخالت در امورشان به بهانه‌های گوناگون.

  • محمد

    عرب ستیزی رو نمیشه با غرب ستیزی مقایسه کرد.... دنیای غرب همیشه نماد توسعه یافتگی برای ایرانیان بوده و هست. حکومت نمیتونه باور عمومی مردم رو نسبت به غرب خراب و لکه دار کنه. به غیر از یه قشر مذهبی، که اونم چندان شدید نیست. در اذهان عمومی مردم هم از غرب احساسات و افکار بدی باقی نمیمونه . ایرانی ها تمایل دارن ملی گرایی رو همیشه به عنوان الگویی برای معرفی خود به غرب معرفی کنند و از این نظر تاریخ و فرهنگ خودشونو اثبات کنن. ولی این در مورد اعراب کاملا متفاوته، و حکومت الان خیلی خوب این موضوع رو فهمیده و خیلی دقیق و زیرکانه داره ازش سود و منفعت میبره. حتی به نظر من این ابزار در مورد بعضی کشورهای دیگه هم میتونه کاربرد داشته باشه مثل افغانستان!!! و در بزنگاه هایی حکومت میتونه از اون استفاده کنه. کماینکه در دنیای مجازی هم اختلافات و فحاشی هایی که میان مردم این دو کشور بوجود میاد کاملا مشخصه که بیشترش هدایت شدس.