ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

اقلیت‌های جنسی و نشریات فارسی‌زبان

اگرچه هنوز اقلیت‌های جنسی زیر فشارهای گوناگون از سوی جامعه هستند، اما رفته‌رفته شماری از فعالان اجتماعی و نه صرفاً از میان اقلیت‌های جنسی، در مورد حقوق این گروه و آزادی‌های جنسی سخن می‌گویند.

نامیا علی‌پور – از انتشار نخستین نشریه اقلیت‌های جنسی ایرانی، بیش از دو دهه می‌گذرد. در این دو دهه جامعه اقلیت‌های جنسی چه در وبلاگ‌های شخصی، چه در نشریه‌های این‌چنین، چه در کتاب‌های غیر رسمی با نام‌های مستعار و چه در وب‌سایت‌های ریز و درشتی که برای آگاهی جنسی طراحی شده‌اند، خود را در مسیری قرار داده است که اکنون می‌توان راحت‌تر از گذشته‌ای نه چندان دور در مورد مسائل مربوط به اقلیت‌های جنسی سخن گفت.

اگرچه هنوز اقلیت‌های جنسی زیر فشارهای گوناگون از سوی جامعه هستند، اما رفته‌رفته شماری از فعالان اجتماعی و نه صرفاً از میان اقلیت‌های جنسی، در مورد حقوق این گروه و آزادی‌های جنسی سخن می‌گویند. در چنین شرایطی ضرورت حضور و پویایی نشریه‌ها و رسانه‌ها در هر حوزه‌ای به پیشبرد مسیر آن حوزه یاری می‌رساند. این مفصل‌های ارتباطی به‌ویژه در مورد گروه‌های در پرده‌ای مانند اقلیت‌های جنسی، می‌توانند کارکردهای موثرتری از نمونه‌های مشابه خود در گروه‌های دیگر اجتماعی داشته باشند.

در نمونه‌ای مانند نشریه «هومان» که پیش از هر رفتاری، در آغاز اقلیت‌های جنسی را با خود درون‌گروهی‌شان مواجه می‌کرد، این ویژگی به‌شدت بارز است. با وجود این، همواره و در تمام مسیر، کارکرد نشریه‌های این‌چنینی یکسان نمی‌ماند و به ضرورت زمان و همچنین به تناسب گروه مخاطب هدف، راهبرد نشریه و رسانه هم باید انعطاف لازم را داشته باشد چیزی که در نشریه‌ای چون «ماها» به چشم می‌خورد ولی در نشریه‌های سازمانی‌ای چون «چراغ» و «ندا» سترون می‌ماند.

برای موثر بودن هر نشریه در این مسیر، نخست باید دانست که در هر بازه‌ زمانی چه هدف‌هایی مد نظر است و چه مسیری قرار است طی شود و سپس برای حرکت در آن مسیر چه ابزاری مورد نیاز قرار می‌گیرد. این کار توسط «جنسیت و جامعه» به‌خوبی انجام شد، ولی بیش از آن، نیاز به تشخیص گروه هدف و دامنه خوانندگان حس می‌شود؛ چیزی که «چراغ» از همان آغاز آن را مبهم گذاشت و تا به همین‌جا هم هنوز از یک شماره تا شماره‌ دیگر، گروه هدف این نشریه مدام در حال دگرگونی است. این در حالی است که برای نمونه نشریه‌هایی چون «دلکده» و «رنگین‌کمان» اگرچه از سطح محتوایی پایین‌تری برخوردار هستند و استناداردهای حرفه‌ای را رعایت نکرده‌اند، ولی با توجه به محتوای ارائه شده توسط آن‌ها می‌توان نتیجه گرفت که این نشریه‌ها به‌روشنی می‌دانند با کدام خواننده در ارتباط هستند.

ضرورت حضور و پویایی نشریه‌ها و رسانه‌ها در هر حوزه‌ای به پیشبرد مسیر آن حوزه یاری می‌رساند. این مفصل‌های ارتباطی به‌ویژه در مورد گروه‌های در پرده‌ای مانند اقلیت‌های جنسی، می‌توانند کارکردهای موثرتری از نمونه‌های مشابه خود در گروه‌های دیگر اجتماعی داشته باشند.
نکته قابل توجه دیگر در بررسی نشریه‌های مربوط به اقلیت‌های جنسی، مکان زیست گردانندگان این نشریه‌ها و هم‌چنین ترکیب اعضای آن‌هاست. می‌توان از «ماها» و «دلکده» به‌عنوان نشریه‌هایی یاد کرد که با بضاعت در خطر و غیر ایمن گروهی از اعضای جامعه‌ کوییر داخل ایران منتشر شده‌اند و از سوی دیگر، نشریه‌های سازمانی «چراغ» و «ندا» را می‌توان در زمره نشریه‌های برون‌مرزی قرار داد که اگرچه گروهی از دست‌اندرکاران خود را از داخل ایران انتخاب می‌کنند، ولی سویه‌ رفتاری آن‌ها و همچنین دغدغه‌های محتوایی‌شان با فضای موجود داخل کشور تفاوت بسیار دارد.

در زیر به شماری از نشریه‌های مربوط به همجنسگرایان و اقلیت‌های جنسی (تا آن‌جا که در دسترس هست) اشاره شده است:

هومان، نخستین نشریه‌ همجنسگرایان ایرانی

در تاریخ ۲۷ اردیبهشت‌ماه ۱۳۶۷ پس از تلاش گروهی از همجنسگرایان ایرانی در استکهلم سوئد، با عضویت دوازده نفر همجنسگرای زن و مرد، گروه هومان (گروه دفاع از حقوق همجنسگرایان ایران) شکل گرفت.

پس از شکل‌گیری و راه‌اندازی وب‌سایت گروه هومان، نخستین شماره‌ این نشریه که به‌صورت چاپی به دست مخاطب خود می‌رسید، در آذرماه ۱۳۶۹ منتشر و پس از انتشار هجده شماره تعطیل شد. هومان با تاکید بر اینکه نشریه‌ای بدون وابستگی سیاسی است، از خوانندگان خود خواست تا مقاله‌های علمی، هنری، ادبی، فرهنگی و سیاسی خود را برای چاپ در این نشریه ارسال کنند.

در متنی با نام «آغاز سخن» در نخستین شماره‌ هومان چنین می‌خوانیم که «ما از همه‌ انسان‌دوستان، حقیقت‌گرایان، روشنفکران و گروه‌های سیاسی و اجتماعی می‌خواهیم که همه‌ هموطنان، پنبه‌ها را از گوش خود بدر کنند، در این رابطه، قبل از همه گروه‌هایی که ادعای دفاع از انسان و آزادی و دموکراسی دارند، مسئول‌اند. ما می‌خواهیم که به ما حق دفاع از خود داده شود، و ما و احساسات ما را انکار نکنند و ما برای برقراری دموکراسی و اجرای قوانین حقوق بشر در ایران مبارزه می‌کنیم.»

حضور هومان در آن برهه زمانی دارای چنان اهمیتی بود که کیفیت نشر، سطح نوشتار و مسائل دیگر را تحت شعاع خود قرار می‌دهد؛ چراکه حضور نشریه‌ا‌ی این‌چنینی که به طرح مسائل مربوط به همجنسگرایان می‌پردازد، خود یک حرکت شگفت و نوعی گشایش فوق‌العاده در این اجتماع بود؛ چراکه راه را برای حضور سایر نشریه‌ها هموار کرد و در آن زمان که ادبیات مورد استفاده در زمینه اقلیت‌های جنسی از سوی جامعه مبتذل و توهین‌آمیز بود، این گروه واژه‌هایی را وارد ادبیات جنسی کرد که آرام آرام راه خود را به ادبیات جامعه بزرگ‌تر باز کردند.

ماها: این‌بار از داخل مرزها

آذرماه ۱۳۸۳، نخستین شماره ماها (مجله‌ الکترونیکی همجنسگرایان ایران) به دست خوانندگان خود رسید. این نشریه تنها به‌صورت الکترونیک منتشر می‌شد و از طریق پست الکترونیک به دست خواننده‌ خود می‌رسید درحالی‌که روی نخستین جلد آن، این عبارت به چشم می‌خورد: «ماها، اولین مجله‌ی مخصوص همجنسگرایان ایرانی».

برای موثر بودن هر نشریه، نخست باید دانست که در هر بازه‌ زمانی چه هدف‌هایی مد نظر آن است و چه مسیری قرار است طی شود و سپس برای حرکت در آن مسیر چه ابزاری مورد نیاز قرار می‌گیرد.
دست‌اندکاران ماها بنا را بر این گذاشته بودند تا دوازده شماره را منتشر کنند و پس از آن کناره‌گیری کنند، ولی در شهریورماه ۱۳۸۵ با انتشار شماره‌ بیست و یکم این نشریه به دوره‌ فعالیت خود پایان داد. سعی گردانندگان ماها به گفته‌ خودشان، این بود که آن را به یک عرصه و کانال ارتباطی خوانندگان برای انتقال تجربه، یادگیری از هم، بحث و تبادل نظر، آموزش و مسائلی از این دست تبدیل کنند. باید متذکر شد که از دل «ماها» نویسندگانی بیرون آمدند که خوراک نوشتاری نشریه‌های بعدی را تهیه کردند و خود در آینده به گردانندگان وب‌سایت‌ها یا رسانه‌های دیگر تبدیل شدند.

سردبیر ماها در سرمقاله‌ی نخستین شماره‌ خود با اعتقاد به گشایش در زمینه‌ جنبش‌های رهایی‌بخش، چنین می‌آورد که «امروز هیچ سازمان، گروه و حزب سیاسی خارج از حاکمیت نیست که خواهان سرکوب و زندان و اعدام همجنسگرایان باشد و مهم‌تر از آن، برای اولین‌بار چندین گروه مخالف حاکمیت دفاع از حقوق اقلیت‌های جنسی را وارد برنامه‌ی خود هم کرده‌اند» و ادامه می‌دهد: «سازمان‌های مختلف زنان تا حدود زیادی به امر همکاری و دفاع از همجنسگرایان (به‌خصوص حقوق زنان لزبین) پی برده و این تمایل خود را این‌جا و آن‌جا منعکس می‌کنند.» در حالی که این متن، با واقعیت موجود تفاوت آشکار دارد چنان‌چه روحانی روشنفکری مانند محسن کدیور در سال‌های پیش رو نسبت به مسئله‌ همجنسگرایان آشکارا موضعگیری می‌کند. مواردی از این دست کم نیستند، ولی در هر حال، امید سردبیر «ماها» شاید به پیشبرد پاره‌ای مسائل یاری می‌رساند.

بیشتر تلاش «ماها» ایجاد یک کانال مشارکتی به‌منظور به حرکت در آوردن بدنه‌ جامعه‌ اقلیت‌های جنسی بود. در واقع هدف «ماها» ایجاد گذرگاهی بود تا هرکس بتواند مختصات خود را در آن تعریف کند و به دیگران ملحق شود. «ماها» معتقد بود «ما نمی‌توانیم قول دهیم که ماها بدون عیب و نقص و یک مجله ایده‌آل باشد، اما می‌توانیم قول دهیم که همه سعی و کوشش خود را خواهیم کرد که مجله منعکس‌کننده وسیع‌ترین سلیقه‌های موجود در بین همجنسگرایان و اقلیت‌های جنسی باشد. پرچم رنگین‌کمان بر سردر مجله هم همین را می‌گوید.»

همان‌طور که نقل قول بالا گواهی می‌دهد، «ماها» با روحیه مشارکت‌جویانه‌ پا به عرصه کارزار گذاشت و در عمل نیز این روحیه را حفظ کرد که هنوز و همچنان از سوی فعالان و مخاطبان در این حوزه، مثال‌زدنی و قابل ذکر است. «ماها» چه به لحاظ استاندارد حرفه‌ای، چه به‌لحاظ محتوا آن‌چنان فاصله معناداری با نشریه‌های دیگر ندارد، ولی حس همدلی که شاید به‌خاطر حضور دست‌اندرکاران آن در یک نقطه‌ جغرافیایی با مخاطبان عمده‌ خود است، به این نشریه در جذب مخاطب و تاثیرگذاری بر آنها یاری رسانده است.

چراغ

نخستین پیش‌شماره‌ «چراغ» در فروردین‌ماه ۱۳۸۴ منتشر شد. صاحب امتیاز این نشریه در آن زمان، سازمان pglo بود و آرش ورجاوندی مدیر مسئول آن معرفی شد.

این نشریه در آغاز به سردبیری پیام شیرازی شروع به کار کرد. اگرچه تا به پایان رسیدن انتشار شماره‌های پی‌دی‌اف آن، بارها کادر اجرایی نشریه تغییر کردند. جالب است که چراغ تا مرداد ماه ۱۳۸۵ یعنی تا شماره‌ ۱۹ خود، روی جلد، پیش‌وند پیش‌شماره را یدک می‌کشید.

دگرگونی مداوم را می‌شد در همه مسائل «چراغ» دید. این دگرگونی و چرخش همیشگی، در نگرش این نشریه به جامعه‌ مخاطبان هدف خود نمود بارز داشت. آن‌چنان که این جامعه‌ هدف، گاهی به سطح الیت جامعه می‌رسید و نشریه‌ روشنفکری را پیش روی می‌نهاد و گاهی تا سر حد یک نشریه‌ عامه‌پسند و زرد پیش می‌رفت. باید گفت به‌خودی‌خود انتشار یک نشریه‌ نظریه‌پردازانه روشنفکرانه یا نشر یک نشریه در شمایل زرد و مردم‌پسند مشکل‌ساز و محل نقد نیست، ولی سردرگمی در این مسیر و تغییر و چرخش مداوم ایجاد اشکال می‌کند.

دلکده

ماهنامه‌ ادبی اجتماعی همجنسگرایان ایرانی در دی‌ماه ۱۳۸۴ شماره‌ نخست را به دست مخاطبان خود رسانید.

می‌توان از «ماها» و «دلکده» به‌عنوان نشریه‌هایی یاد کرد که با بضاعت در خطر و غیر ایمن گروهی از اعضای جامعه‌ کوییر داخل ایران منتشر شده‌اند و از سوی دیگر، نشریه‌های سازمانی «چراغ» و «ندا» را می‌توان در زمره نشریه‌های برون‌مرزی قرار داد که اگرچه گروهی از دست‌اندرکاران خود را از داخل ایران انتخاب می‌کنند، ولی سویه‌ رفتاری آن‌ها و همچنین دغدغه‌های محتوایی‌شان با فضای موجود داخل کشور تفاوت بسیار دارد.
در نخستین سخن سردبیر این نشریه، صحبت از پرداختن به ریشه‌ها در میان آمده است. گردانندگان نشریه به‌روشنی اعلام کردند که خواستار مشارکت خوانندگان برای گرداندن نشریه هستند. در شماره‌ نخست «دلکده» در سخن آخر، چنین می‌آید که «این مجله‌، دلکده را تا دوازده شماره به‌صورتی که می‌بینید برای شما تهیه می‌کنیم، اما بعد از آن بستگی به شرایط روز خواهد داشت که آیا این مجله ادامه خواهد داد یا نه».

در شماره‌ نخست نمی‌توان اطلاعی از کادر اجرایی نشریه به دست آورد، ولی در شماره‌ سوم، در نهایت با نام سپنتا به‌عنوان سردبیر روبه‌رو می‌شویم. همان‌طور که روی جلد هم مشخص شده است، «دلکده» ماهنامه‌ای ادبی- اجتماعی است که تا شماره‌ آخر خود در دی‌ماه ۱۳۸۵، به نشر آثاری از همجنسگرایان و بازنشر مطالبی از رسانه‌های دیگر پرداخت. علاوه بر این، بنا بر سنتی که پیش از این هم بود، «دلکده» نیز در کنار شماره‌های مسلسل خود، چند ویژه‌نامه را در دستور کار قرار داد که می‌توان به «مکاتبات یک همجنسگرا» که نامه‌نگاری‌های یک گی با دکتر شیرمحمدی بود، اشاره کرد.

انتشار و پخش این ویژه‌نامه‌ها یکی از رفتارهای پسندیده‌ای بود که از دل این شیوه و پس از فراوانی کتاب‌های پخش‌شده در این مسیر از سوی همجنسگرایان و اقلیت‌های جنسی دیگر، «نشر گیلگمشیان» پدید آمد و به نشر کتاب‌های الکترونیک جامعه‌ کوییر ایرانی پرداخت.

رنگین‌کمان

با نخستین شماره در دی‌ماه ۱۳۸۵ و پس از پایان کار «دلکده» و «ماها»، «رنگین‌کمان» بر اساس ضرورت موجود، به میدان می‌آید.

این نشریه نیز چون «ماها» و «دلکده»، یک نشریه‌ غیر سازمانی محسوب می‌شود که با سردبیری هیوا کردستانی و با یاری یک تیم نه چندان حرفه‌ای، در سطح خود تلاش می‌کند تا با حضور خود به جامعه‌ اقلیت‌های جنسی یاری رساند.

از «رنگین‌کمان» نمی‌توان به‌عنوان یک نشریه‌ حرفه‌ای یاد کرد و از طرفی، به همین واسطه، با معیارهای یک نشریه‌ استاندارد هم قابل بررسی نیست، ولی در هر صورت باید توجه داشت که برون‌آیی هر رسانه‌ای از دل جامعه‌ اقلیت‌های جنسی در هر شمایلی، چه بخواهد، چه نخواهد نماینده‌ این جامعه خواهد بود و باید پذیرفت که قابلیت تاثیرگذاری و جهت‌دهی آن غیر قابل انکار است. اگرچه «رنگین‌کمان» با تمام بضاعت خود وارد دنیای رسانه‌ای جامعه‌ اقلیت‌ها شد، ولی چون ‌«دلکده» و «همجنس من» آن‌طور که باید سطح مناسبی از محتوا و استاندارد و کیفیت را به خوانندگان خود ارزانی نداشت.

همجنس من

«همجنس من» اما از جنس دیگری بود. این نشریه بنا به ضرورت تمرکز بر مسائل لزبین‌های ایرانی ماهیت حضور یافت چراکه توجه به ایشان به دلایل مختلف در نشریه‌های دیگر کم‌رنگ بود.

اگر نشریه‌هایی با سویه‌ پرداختن به اقلیت‌های جنسی بخواهند به حضور خود ادامه دهند و موثر واقع شوند، باید راهکار تازه‌ای داشته باشند و مسیر مترقی‌تری را پیش گیرند چراکه با این رویه دیگر دوامی برای حرکت‌های این‌چنینی نمی‌توان متصور بود.
برای نمونه اگرچه «دلکده» هیچ‌گاه به‌عنوان یک نشریه‌ منحصراً گی، اعلام حضور نکرد، ولی در عمل حوزه‌ فعالیتش به گی‌ها محدود می‌شد و کمتر نشانه‌ای از اهمیت جامعه‌‌ لزبین‌های ایرانی برای گردانندگان این نشریه به چشم می‌آمد. این موضوع صرفاً محدود به نمونه‌ «دلکده» نیست و این رویکرد سهل‌انگارانه که منجر به انزوا یا جدایی گروه‌ها می‌شود صرفاً در مورد لزبین‌های ایرانی اتفاق نیفتاده است.

چنین رویکردی را می‌توان حتی بدون توجه به محتوا، با نگاه کردن به جلد هرکدام از مجله‌ها دریافت. در این میان «ماها» باز هم نمونه‌ قابل پیگیری و تا حدودی متمایز از بقیه است به چند دلیل که مهم‌ترین آن‌ها شاید حضور پررنگ لزبین‌ها در کادر اجرایی باشد، اگرچه این مسئله در مورد «چراغ» هم صادق است، ولی به‌حاشیه‌رانده‌شدگان در «چراغ» کم نیستند.

پیدا کردن نسخه‌های پی‌دی‌اف نشریه‌ «همجنس من» از طریق جست‌وجو در وب، کمی وقت‌گیر و گاهی نشدنی است چراکه وب‌سایت جدید این نشریه در دسترس نیست تا به این واسطه بتوان برای مطالعه‌، نشریه‌ها را دریافت کرد.

ندا

«ندا» (نشریه‌ دگرباشان ایرانی) در دی‌ماه ۱۳۸۷ انتشار یافت و انتشار آن تاکنون ادامه دارد.
آرشام پارسی، مدیر مسئول «ندا» است و فرخ نیک‌مرام سردبیری آن را بر عهده دارد و گروه نویسندگان زیر نظر کوهیار نیک‌پندار مشغول به فعالیت هستند. رویه‌ انتشار مطلب در نشریه «ندا» نظم‌یافته و بدون افت و خیز است. همواره میزان مشخصی مطلب در نشریه گنجانده می‌شود و می‌توان در میان آن‌ها بنابر سلیقه چند تایی را خواند. نظم موجود در ساز و کار نشریه‌ «ندا» یکی از نقطه‌های قوت این رسانه است که کمتر می‌توان در جاهای دیگر از آن سراغ گرفت.

مطالعات جنسیت

متاخرترین نشریه‌ حوزه جنسیت و اقلیت‌های جنسی، فصلنامه علمی- اجتماعی «مطالعات جنسیت» است که جلد نخست و شماره اول آن، «ویژه پدیدارشناسی و هرمنوتیک جنسیت» است.

هیئت تحریریه این شماره را نیما شاهد، مهرنوش میرسعیدی، سیاوش میرباقی و نوید کرامت تشکیل می‌دهند و کار ویراستاری این مجموعه برعهده نوید کرامت و نیما شاهد بوده است. همانطور که از ظاهر و از عنوان این نشریه برمی‌آید، «مطالعات جنسیت» یک نشریه‌ آکادمیک با رویکرد به مسائل مربوط به جنسیت است که به طرح مسائل جدی و تئوریک در این زمینه می‌پردازد و هر شماره از آن، ویژه‌ مبحث خاصی تدوین می‌شود. حضور این فصلنامه و بقای آن، بسیار مبارک است از آنجا که برای پیشبرد مسائل منتج به رهایی و آگاهی جنسیتی، نیاز به سویه‌های نگرشی متفاوت با در نظر گرفتن گروه‌های مخاطب گونه‌گون ضرورت دارد و علاوه بر آن، این نکته دارای اهمیت است که برای پیشبرد هر حرکت رهایی‌بخشی، پایه‌های تئوریک منتج به رویکرد عملی می‌تواند راهگشا باشد.

شاید انتشار «هومان» با تمام ضعف‌هایش اتفاق خجسته‌ای بود، شاید حضور دل‌گرم‌کننده «ماها» در آن سال‌های کمبود رسانه در حوزه مسائل اقلیت‌های جنسی، برای فعالان این حوزه دلگرم‌کننده بود، ولی واقعیت موجود حکایت از ضعف مفرط نشریه‌های بی‌بنیه‌ای دارد که فقط ماهیت حضورشان ثبت حضور است. واقعیت این است که آن‌چه در سال‌‌های گذشته در نشریه‌های آن زمان قابل چشم‌پوشی بود، در حال حاضر دیگر نیست و اگر نشریه‌هایی با سویه‌ پرداختن به اقلیت‌های جنسی بخواهند به حضور خود ادامه دهند و موثر واقع شوند، باید راهکار تازه‌ای داشته باشند و مسیر مترقی‌تری را پیش گیرند؛ چراکه با این رویه دیگر دوامی برای حرکت‌های این‌چنینی نمی‌توان متصور بود.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کاربر مهمان . jicheblish

    سلام . هر چند اولین دفعه بود به مطلب همجنسگرایان ایرانی را میخوا ندم برایم جالب بود اما فراموش نکنید گوشه چشمی هم به این حقیر خود بدون انتظار چشمداشتی داشته باشید . موفق و پیروز باشید . ممنون

  • کاربر مهمان

    جنجال بر سر اقلیت های جنسی در دانشگاه فردوسی مشهد/حباب [حقوق بشر] انتشار مطلبی از دکتر آرش نراقی، روشنفکر دینی ایرانی مقیم آمریکا، در مجله «هاشور» به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی ملیحه قاسم پور و سردبیری زهرا عرب و ابوالفضل حاجیزادگان در دانشکده علوم ریاضی دانشگاه فردوسی مشهد، موجب اعتراض و شکایت بسیج دانشجویی از این مجله شد. جنجال بر سر اقلیت های جنسی انتشار مطلبی از دکتر آرش نراقی، روشنفکر دینی ایرانی مقیم آمریکا، در مجله «هاشور» به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی ملیحه قاسم پور و سردبیری زهرا عرب و ابوالفضل حاجیزادگان در دانشکده علوم ریاضی دانشگاه فردوسی مشهد، موجب اعتراض و شکایت بسیج دانشجویی از این مجله شد. دکتر نراقی در «اسلام و اقلیت های جنسی»، که متن پیاده شده سخنرانی وی در جمع ایرانیان مقیم آمریکا است، می کوشد تا ادله قبیح بودن اخلاقیِ رفتارهای همجنسگرایانه را مورد نقد قرار داده و به این پرسش پاسخ دهد که آیا اگر کسی فرضا رفتارهای همجنسگرایانه را از نظر اخلاقی قبیح نداند، می تواند مسلمان بماند؟ وی می کوشد تا با تکنیک هایی مبتنی بر هرمنوتیک متون دینی، پاسخ ایجابی به این پرسش بدهد. پس از چاپ این مطلب، بسیج دانشجویی دانشگاه فردوسی ابتدا با چاپ مقاله ای به عنوان «اسلام و منحرفان جنسی»، به این مطلب اعتراض کرده و سپس به طرح شکایت از این مجله به سبب انتشار مقاله فوق الذکر می پردازد. براساس آخرین اخبار رسیده، این شکایت در کمیته ناظر بر نشریات دانشجویی در حال بررسی است. اطلاعات تکمیلی در این مورد در همین وبلاگ منتشرخواهد شد. گفتنی است، دکتر آرش نراقی مترجم و محقق ایرانی در حوزه فلسفه اخلاق و فلسفه دین است که از او چند ترجمه و یک تالیف در ایران منتشر شده است. معروف ترین ترجمه وی، «عقل و اعتقاد دینی؛ درآمدی بر فلسفه دین» اثر مشترک چهار فیلسوف دین غربی، به اتفاق دکتر ابراهیم سلطانی است. وی اکنون در ایالت سانتاباربارا مشغول نوشتن تز دکتری خود در رشته فلسفه است