اشتغال دستکم ۷۰ درصد کارگران استانهای مرزی، در کردستان عراق
به دلیل شرایط بد اقتصاد ایران و درآمد بیشتر در عراق، کارگران استانهای مرزی همجوار با عراق به اقلیم کردستان عراق میروند و در آنجا کار میکنند؛ اما بدون ایمنی کار و در معرض انواع خطرات و آسیبهای جانی.
با بدتر شدن وضع اقتصادی ایران کارگران نواحی مرزی کشور برای کسب درآمد بیشتر به عراق میروند تا در آنجا خرج زندگی خود را در آورند. اما کار در عراق شرایط دشواری دارد. آنها بدون ایمنی کار در معرض انواع خطرات و آسیبهای جانی قرار دارند.
خبرگزاری کار ایران (ایلنا) در گزارشی از وضعیت کارگران مهاجر ایرانی در کردستان عراق بهنقل از انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی نوشته است که در حال حاضر، دستکم ۷۰ درصد کارگران و استادکاران ساختمانیِ ساکنِ استانهای مرزی، در کردستان عراق شاغل هستند.
این گزارش با بررسی نمونهای وضعیت یکی از این کارگران مهاجر به نام محمد نجفی، از اهالی روستایی در مریوان، که بر اثر برقگرفتگی و سقوط از ارتفاع، حدود یک ماه در عراق و سنندج بستری شده، نوشته است که شرایط ایمنی و سلامتی کارگران ایرانی در کردستان عراق دشوار است و در معرض انواع خطرات و آسیبهای جانی قرار دارند.
هر ماه شمار زیادی از کارگران ایرانی بهویژه از استانهای مرزی برای کار به کردستان عراق میروند. کارگران نواحی مرزی ایران با ویزای توریستی یک ماهه به عراق میروند و به انواع کارهای ساختمانی مشغول میشوند؛ از کارگری ساده و فعلگی تا سنگکاری و کار ایزوگام. درآمد این کارگران نسبت ایران، چند برابر بیشتر است اما نه بیمه دارند و نه ایمنی کار.
ویزای هیچ کدام از این کارگرانِ مهاجر، «ویزای کار» نیست و تنها ۵ هزار دینار بابت بیمه توریستی پرداخت میکنند اما وقتی حادثه از راه میرسد، نه هزینههای درمان به آنها پرداخت میشود و نه غرامتی به آنها میدهند، زیرا بیمه آنها توریستی است و شامل حوادث کار نمیشود.
این کارگران در اتاقکهای کارگری با چند نفر دیگر زندگی میکنند و ماهی ۱۰۰ هزار یا ۱۵۰ هزار دینار برای اجاره میپردازند. درآمد یک استادکار در کردستان عراق ماهی ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومان است که بیشتر آن را پسانداز میکنند.
کارگرانی که دچار سانحه کاری میشوند اگر خود جایی بیمه نباشند تمامی هزینه درمان بر دوش خودشان میافتد. نه بازنشستگی در کار است و نه دوران کهولت.
محمد نجفی در اینباره میگوید: «آنجا اصولاً چیزی به نام "ایمنی کار" و "بازرسی از کارگاه" معنایی ندارد؛ کارفرما، حاکم مطلق است و کارگاه ملک طلقش؛ کارگر حتی اگر مهاجر نیز باشد، نمیتواند برای هیچ حقی ادعایی داشته باشد.»
علیاصغر آهنیها، عضو شورای عالی کار، مردادماه امسال دلیل عمده مهاجرت کاری نیروی انسانی از ایران به عراق را «درآمد چندین برابری به دلیل افت ارزش پول ملی» دانسته و گفته بود: «با توجه به کاهش ارزش پول ملی و افزایش پروژههای عمرانی در عراق، انتقال نیروی انسانی بهصورت طبیعی انجام میپذیرد.»
دستمزد روزانه هر کارگر در اربیل بین ۲۵ تا ۳۰ هزار دینار عراقی «معادل حدود ۲۵ دلار» و حدود ۳ برابر دستمزد آنها در ایران است. همچنین دستمزد کارگر ساده در سلیمانیه، روزانه ۳۰۰ هزار تومان است و استادکار ماهر تا روزی ۴۵۰ هزار تومان هم عایدی دارد.
میکائیل صدیقی، رئیس انجمن صنفی کارگران ساختمانی استان کردستان، به ایلنا گفته است: «کارگران مهاجر ایرانی آنجا نه سندیکا دارند و نه انجمن صنفی؛ هیچ کس نیست که از حقوق این کارگران دفاع کند؛ اگر دچار حادثه شوند، چه فوت شوند و چه از کارافتاده، بحث مستمری و غرامت در کار نیست؛ در کل، در کردستان عراق شرایط کار و قرارداد، تابع استاندارد خاصی نیست و بیشتر کارفرمایان، بهراحتی کارگران را مورد استثمار قرار میدهند.»
بهگفته صدیقی سندیکاهای کارگری ترکیه با شرکتهای عراقی قرارداد بستهاند و خود سندیکاها کارگران و استادکاران را برای کار به عراق میفرستند و روی دستمزد و شرایط کار آنها نظارت دارند. او خواهان همکاری استانداری کردستان و اداره کار، در این زمینه شد.
وضعیت نابهسامان اقتصاد ایران، شمار زیادی از بیکاران ایرانی را در جستوجوی کار به سوی عراق و عمدتاً سلیمانیه و اربیل رهسپار کرده است. اما مهاجرت کارگران ایرانی تنها محدود به کردستان عراق نیست. آنها با ویزای زیارتی یکماهه که از طریق آژانسهای زیارتی فروخته میشود به جنوب عراق میروند و در شهرهای مذهبی همچون کربلا و نجف نیز مشغول به کار میشوند.
این کارگران مهاجر هم که روزانه ۱۲ ساعت کار میکنند از ایمنی کار برخوردار نیستند و بیمه و خدمات درمانی ندارند و در صورت بروز بیماری یا مصدومیت، مخارج درمان از دستمزد ماهانه آنها کسر میشود.
بیشتر بخوانید:
نظرها
کارو
مگر همین کارگران در ایران سندیکا و انجمن صنفیدارند؟! مگر کسی در ایران از حقوق آنان دفاع میکند؟! اگر در ایران دچار حادثه شده، فوت شوند و یا از کارافتاده شوند، مستمری و غرامت میگیرند؟! مگر در ایران شرایط کار و قرارداد، تابع استاندارد خاصی است؟! مگر در ایران هم بیشتر کارفرمایان بهراحتی کارگران را مورد استثمار قرار نمیدهند؟! اصلاً مگر در ایران حقی برای کارگر وجود دارد؟! مگر قانون کار را متعلق به «چپ»ها نمیدانستند که باید عوض شده و به نفع سرمایه دار و کارفرما تغییر کند؟!؟ مگر هر گونه صحبت کردن از حق کارگر را بقایای «رسوبات سوسیالیستی» عنوان نکردند و رسماً اعلام نکردند که کسی حق ندارد از کارگر و حقوقش دم بزند؟!؟ آیا همۀ اینها به منزلۀ اتمام حجت با طبقۀ کارگر نیست؟؟