فوزیه کوفی: نبود حمایتهای قانونی و سیاسی، مانع نامزدی زنان در انتخابات ریاستجمهوری افغانستان
ولی آرین- فوزیه کوفی میگوید برای مقابله با ساختارهای تبعیض آمیز جامعه افغانستان به هماهنگی و جنبش زنان نیاز هست اما نه تنها این جنبش ایجاد نشده، بلکه در نتیجه جنگها و برخوردهای گزینشی با زنان، صدمه هم دیده است.
فوزیه کوفی، سیاستمدار زاده بدخشان افغانستان، نماینده ولایت بدخشان و رییس پیشین کمیسیون امور زنان مجلس نمایندگان افغانستان است. او را به عنوان یکی از چهرههای فعال حقوق زنان افغانستان میشناسند که نقش زیادی در تصویب قانون منع خشونت علیه زن در افغانستان داشته است. فوزیه کوفی در مذاکرات صلح افغانستان و آمریکا و در گفتوگوهای مسکو هم حضور داشته است.
در آستانه انتخابات افغانستان که ششم مهر برگزار خواهد شد، با او گفتوگویی درباره وضعیت زنان افغانستان و انتخابات و آینده پیش روی این کشور داشتهایم.
زمانه: زنان در افغانستان در چه وضعیتی قرار دارند؟
فوزیه کوفی: در مقایسه با زمان طالبان در افغانستان، روشن است که پیشرفتهای خوبی صورت گرفته است و این پیشرفتها تمثیل کننده زحمات و مقاومت زنان افغانستان است. زنان افغانستان در شرایط دشواری کار، فعالیت و زندگی میکنند و اگر در سایر کشورها این گونه مشکلات همچون فقر، ناامنی، مشکلات سیاسی و اجتماعی وجود داشته باشد، یقین دارم که این شهامت و این مقاومت وجود نخواهد داشت. اما زنان افغانستان با وجود همه این مشکلات مبارزه میکنند. در مقایسه با زمان حکومت طالبان، در زمینه مسایل زنان پیشرفتهای خوبی صورت گرفته است اما میشد که از فرصتهای پیش آمده در کشور، استفادههای بیشتر و بهتری کرد.
همانطور که گفتید پس از رژیم طالبان در افغانستان، زنان خوش درخشیدند و پیشرفتهای چشمگیری نیز داشتهاند اما در سالهای پسین، چالشها در برابر زنان جدیتر شدهاست. چرا؟
مشکل این بوده است که در حکومت وحدت ملی، فرصتها و زمینهها برای فعالیتهای بهتر و بیشتر زنان و مردان در افغانستان محدود شد. اول، به دلیل بدتر شدن اوضاع امنیتی. دوم، به دلیل این که در کل، نظام در افغانستان ضعیف شد و یک فرد قوی شد. مثلآ آقای غنی، ساختارها و سیستمی را که میتوانست از شهروندان درست محافظ بکند، آن را ضعیف ساخت و خودش قوی شد. بحث وگفتوگوهای صلح هم باعث تضعیف موقف و روحیه زنان شده است.
رییس جمهور غنی اما ادعا دارد که بیشتر از گذشتهها به رشد و توانمندیهای زنان باور دارد و از همین رو، مسوولیتهای بزرگتری را هم به زنان سپرده است. من موافق هستم که میگویند حضور زنان، در سمتهای حکومتی بیشتر شده است. حکومت اما از تمام فعالیتهای اجتماعی و در تمام بخشها، تنها برای ۳۰ درصد فرصتها زمینه را برای زنان مساعد ساخته است. در این زمینه هر قدر سهم زنان بیشتر باشد، در کل در افغانستان رقم کمی است. توقع ما این بود که حمایت سیستماتیک و قانونمند صورت میگرفت. این حمایتها نباید گزینشی میبودند. برای یک بخش و گروهی زمینهها بسیار فراهم شد و از یک بخش و گروه دیگر همه زمینهها و فرصتها گرفته شد. حمایتهای گزینشی در کل روند کار با زنان را صدمه میزند.
در ۱۸ سالی که زنان در افغانستان در قدرت بودهاند، مردان بیشتر از حضور زنان به نفع خودشان استفاده سیاسی کردهاند. البته بخشی هم برمیگردد به این که ما تاهنوز، این خود باوری را در جامعه ایجاد نکردهایم که جامعه بپذیرد یک زن میتواند خودش توانمند باشد و در سطح بالایی قرار بگیرد. رهبران سیاسی مرد افغانستان، از حضور زنان استفادههای سیاسی بردهاند.
مشکلی اساسی یکی این است که هنوز زنان از لحاظ فکری به این باور نرسیدهاند که میتوانند تحول در جامعه ایجاد کنند. تا زمانی که به خودباوری نرسیم، نمیتوانیم عامل تحول در جامعه شویم.
بحث دوم ساختارهای تبعیض آمیز جامعه افغانستان است که سالهاست وجود داشته است و ما در این زمینه به یک هماهنگی و به یک جنبش زنان نیاز داریم. نه تنها که این جنبش ایجاد نشده است، بلکه در نتیجه جنگها و برخوردهای گزینشی با زنان، صدمه هم دیده است.
موضوع سوم، عدم دسترسی زنان به منابع است. کمتر زنانی را سراغ داریم که دسترسی یکسان به منابع ثروت در افغانستان داشته باشند.
مشکل اساسی زنان بیرون از سیاست چیست؟
مشکل اساسی زنان افغانستان، یک لیست از موارد است. یک مشکل این است که تمرکز بیشتر بر شهرهاست، ولی زنان روستا نشین و دور دستها نسبت به زنان شهرنشین کمتر از مزایای زندگی استفاده میکنند. این تنها در مورد زنان نیست. در کل، در تمام بخشهای اجتماعی، به روستاهای افغانستان در برنامههای انکشافی و برنامههایی که میتوانند باعث قدرتمند شدن و توانمندی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شود، کمتر توجه شده است و بیشتر توجه به شهرها، بوده است.
آسیب این کمبودها و چالشها برای زنان روستانشین افغانستان چقدر است؟
طبعا آسیب به زنان بیرون از شهرها بیشتر است. البته که هر دو گروه مشکلات خودشان را دارند اما مشکلات زنان روستاها متفاوت است. مثلا سطح پایین سواد و نبود امکانات و منابع مالی که مانع خود کفایی مالی میشود از مشکلات بزرگ هستند. یک زن خودکفا از لحاظ سیاسی، اجتماعی و از لحاظ خانوادگی میتواند تصمیم گیرنده باشد. مشکلات زنان شهرنشین با روستا نشین تفاوت دارد، چون خواستها تفاوت میکند. اما در کل، زن افغانستان از چند موضوع عمده رنج میبرند. اول از سطح سواد پایین اجتماع. دوم از عدم توازن در تقسیم سرمایه و دسترسی به سرمایه و سوم از عرف و عنعنات ناپسند و چهارم از حاکمیت تبعیض آمیز جنسیتی. اینها از مشکلاتی هستند که از سالها قبل وجود داشته است و متاسفانه برای از بین بردن این چالشها و تبعیضها، کار زیادی هم نشده است.
برگزاری انتخابات ریاست جمهوری را تا چه حد فرصت خوبی برای زنان میبینید؟
بسیاری از مردمان افغانستان، انتخابات را به حیث فرصتی که ما را از این مشکلات بیرون میکند، نمیبینند. مردم فکر میکنند که انتخابات ممکن است یک بحران جدید را در افغانستان به بار بیاورد. اما من امیدوار هستم که مردم افغانستان به بحران نروند. برداشت من این است که با توجه به تهدیدهای امنیتی، بی باوری به نتایج انتخابات و تجارب انتخابات گذشته، حضور زنان و مردان در مجموع در سطح پایینی خواهد بود.
چالش اساسی در برابر این انتخابات چیست؟
چالش اساسی در برابر این انتخابات مشکلات امنیتی، نگرانیها از احتمال تقلب و بحرانی است که پس از عدم پذیرش نتیجه این انتخابات به وجود خواهد آمد.
فکرمی کنید پس از انتخابات بحرانی بزرگتر از بحران سال ۲۰۱۴ میلادی به میان خواهد آمد؟
متاسفانه ممکن نشد که تیمهایی به وجود آید که از قالب ۲۰۱۴ بیرون شویم. تا چند روز پیش از انتخابات هم، ذهنیت بر این بود که ممکن است انتخابات صورت نگیرد و پروسه صلح پیش برود، ذهنیت عامه در همین سطح است و هنوز هم این ذهنیت حاکم است و گذشت زمان هم این را نتوانسته شرایطی به وجود آورد که مردم بروند به طرف انتخابات. هنوز هم، تعدادی به این فکر میکنند که صلح یک اولویت است. وضعیت ۲۰۱۴ نیز یک تجربه بد بود و تصور بر این است که ممکن است یکبار دیگر وضعیت مشابه پیش آید. من فکر میکنم هنوز ذهنیت جمعی بر این است که صلح در افغانستان اولویت است تا برگزاری انتخابات.
اما تاکید و تمرکز آمریکاییها پس از متوقف ساختن گفتوگوهای صلح با طالبان، بر برگزاری یک انتخابات شفاف و عادلانه در افغانستان است.
تاکید دولت آمریکا و سایر شرکای بینالمللی بر انتخابات شفاف است و خواست مردم افغانستان هم همین است. اما انتخابات شفاف در افغانستان باید تعریف شود. زیرا ما هیچ گاهی نتوانستیم که انتخابات را بهتر بسازیم و هر انتخابات با معیاریهایی بدتر از گذشته برگزار شده است. پس شفافیت در انتخابات باید خود را دوباره تعیین و تعریف بکند که تعبیر ما از شفاف چیست؟
با این همه فکر میکنید میزان شرکتکنندگان این انتخابات بیشتر خواهد بود یا کمرنگتر از پیش؟ زیرا این انتخابات برای همه حیثتی شده است.
در این شکی نیست که تجربه حکومت وحدت ملی، باعث وحدت اقوام افغانستان نشد. نه تنها که باعث وحدت و مشارکت اقوام نشد، بلکه حساسیتهای قومی بیشتر از گذشته، تحریک شده است. بنابراین من فکر میکنم که این بار با توجه به علاقهمندی مردم به صلح، با توجه به این که کاندیداها نتوانستند به همه بخشهای افغانستان دسترسی داشته باشند، حضور مردم کم رنگ خواهد بود.
نقش زنان در این انتخابات، تا چه میزان سازنده است؟
در هر انتخابات، زنان بیشتر از ۳۰ تا ۳۵ درصد حضور انتخاباتی داشتهاند. حال باید دیده شود چون تدابیری را کمیسیون برای جلوگیری از تقلب روی دست گرفته است که به نظر من خوب است و اما باید یک کمی انعطاف در این تدابیر نشان داده شود. مثلا گفتهاند که تصویر زنان ذخیره دستگاههای بیومتریک شود، اما من فکرمی کنم که این مشکلات فرهنگی را زیادتر خواهد ساخت و زنان در این انتخابات کمتر شرکت خواهند کرد. کمیسیون باید راهی را پیدا کند که از یک سو زنان را از مشارکت محروم نسازند و از طرف دیگر از تقلب جلوگیری شود.
چرا این بار هیچ زنی نامزد انتخابات ریاست جمهوری نیست، مشکل در کجا و در چه بوده است؟
نبود حمایتهای سیستماتیک، منظم و ساختاری از زنان و نبود حمایتهای مالی در مقایسه با مردان، از علتهای اساسی میتواند باشد. امکانات سرمایه به شکل مساوی در اختیار زنان قرار نمیگیرد و زنان به منابع مالی کمتر از مردان دسترسی دارند. اینها دلایلی هستند که زنان نتواستند امسال در انتخابات نامزد شوند. از همه مهمتر، نبود حمایتهای قانونی و سیستماتیک سیاسی.
پس این انتخابات سرتاسری خواهد بود یا محدود در چند بخش از کشور؟
در لیست مراکز رای دهی که کمیسیون داده است، یک تعداد از مراکز به دلیل مشکلات ناامنی مسدود هستند. از طرف دیگر طالبان تهدید کردهاند که نا امنیها را بیشتر خواهند ساخت و این باعث تشویش مردم شده است. اما امید وار هستم که مردم صرف نظر از این که به کدام کاندیدا رای میدهند از حق دموکراتیک خود استفاده بکنند و رای خود را استعمال کنند. ولی این تهدیدها مشکلات اساسی در برابر مردم استند.
آیا سرتاسری بودن این انتخابات پرسش برانگیز خواهد بود؟
باید دید که پس از انتخابات، آیا مناطق گستردهای با تهدیدها روبهرو خواهند بود یا نه. فعلا مراکزی که کمیسیون مسدود نشان داده است مربوط به یک ولایت خاص نیست که نصفی از مراکز رای دهی در یک ولایت بسته باشد. ولی سایتهای زیادی بسته هستند و ببینیم که تا روزهای انتخابات دوباره این سایتها باز میشوند یا سایتهای دیگری هم بسته میشوند. برداشت من این است که اگر تهدیدات روز انتخابات کمتر باشد، مردم گسترده در انتخابات شرکت خواهند کرد و رای خواهند داد.
تقلب در انتخابات، این بار افغانستان را به کجا خواهد برد؟
تقلب افغانستان را به یقین به بحران میبرد.
گفتوگوهای بینتیجه صلح، به انتخابات تا چه حدی صدمه رسانیده است؟
ذهنیت عمومی در افغانستان هنوز هم بر این است که صلح اولویت دارد. تا قبل از این که آقای ترامپ اعلام بکند که گفتوگوها متوقف شده است، مردم به این فکر بودند که شاید انتخابات به دلیل دریافت یک راه حل سیاسی به تعویق بیفتد. من نمیخواهم که این اصطلاح را به کارببرم که انتخابات را صدمه زده و اما فکرمی کنم که برای اکثریت مردم صلح اولویت بوده است تا برگزاری انتخابات و اما دو رهبر حکومت افغانستان به ویژه رییسجمهور غنی، به هیچ گونه صلح را پیش از برگزاری انتخابات نمیپذیرفت.
رهبران حکومت وحدت ملی، فکر میکردند که پیشبرد پروسه صلح، ممکن است که منجر به یک توافق سیاسی شود که این توافق سیاسی شاید زمینه را در برابر انتخاب شدن آنان در انتخابات محدود بسازد، به این خاطر با پروسه صلح مخالفت کردند. حال که قرار است انتخابات برگزار شود، من امیدوار هستم که پس از انتخابات، اولین اولویت برای حکومت تازه، بحث صلح باشد.
در گفتوگوهای صلح آمریکاییان با طالبان، زنان هیچ نقشی نداشتند، میدانید که چرا؟ هرچند شما چند باری در گفتوگوهای غیررسمی افغانان با طالبان شرکت داشتید.
موافق نیستم که زنان نقش نداشتند. درست است که از لحاظ کمیتی کم رنگ بود اما از لحاظ کیفی زنانی که شرکت کرده بودند، بحث حضور زنان، تشویشها و چهره زنان امروز را از اولویتهای اصلی خود دانسته و برای حکومتی که طالبان جزیی از شرکای قدرت در آن باشند، معرفی کردند. درست است که کمیت زنان کم بود، اما مساله زنان یکی از مسایل مهم در هر سه دور گفتوگوهای غیررسمی یا به اصطلاح ملاقاتهایی بود که مردم افغانستان و زنان با طالبان، داشتند.
دلیل کمرنگ بودن نقش زنان در گفتوگوهای آمریکاییان با طالبان چه بوده است؟
در مجموع در این گفتوگوها نه تنها زنان در کل مردم افغانستان نقششان کم بود. تنها مسایلی بود که بین آمریکاییها و بین طالبان بحث میشد و فکر میکنم یکی از دلایلی که ناکام نه اما سبب توقف این روند شد، همین مساله بود.
اگر گفتوگوها از سر گرفته شود، خواست زنان افغانستان چه خواهد بود؟
خواست زنان، پذیرش زنان امروز افغانستان و افغانستان امروز، توسط طالبان یا هر گروهی دیگری است که میخواهند به افغانستان بیایند و شریک قدرت باشند. زنان افغانستان حاضر نیستند تجاربی را که در حکومتهای گذشته داشتهاند، مجددا تجربه بکنند. ما افغانستانی را میخواهیم و طالبان هم باید همین را بخواهند که در آن زن و مرد دارای حقوق، وظایف و مسوولیتهای مساوی هستند.
نظرها
حقیقتگو
اگرشیک ترین و مدرن ترین مدرسه را با کلاس های آنچنانی و صندلی های چرمی برپا کنید ولی راه های مرتبط به مدرسه با اسلامیون ارتجاعی و بیسوادان و عوامل مزدور ومواجب بگیر خارجی همچون داعش طایبان و القاعده سد معبرهائی ایجاد کرده باشند هیچ دانش آموزی به مدرسه وارد نخواهد شد..مگرآنکه مردم درصدد درهم کوفتن سد معبرها برنیایند ...درکشوری همچون افغانستان که درحقیقت محض قربانی شده اهداف ودرگیری های مابین شوروی و امریکاو شرکاء بوده ومی باشد ودرحقیقت همان ها هم باعث ظهورو پرورش و دادن منابع مالی و جنگ افزار داعش و طالیبان و القاعده شده اند که پای گیری ابرقدرت دیگری درافغانستان جلوگیری کنند و حالا این قشون درتمامی افغانستان همچون مورچه ها و عقرب ها و سوسک ها ول شده اند که مبارزه باآنها درحقیقت ازعهده هرحکومت گری و هرنظامی برنخواهد آمد زیراکه حکومت گران هرآنکه باشد با جادوگری و دعا خوانی نمی توانند این قشون ها نابود کنند...آنچه هم درافغانستان و هم درایران رل اساسی درمعدوم کردن ظالمان است اکثریت مردم هستند که غایب هستند و یا موجودیت فیزیکی ندارند..باید پرسید که چرا درهندوستان چنین نشده ونیست...زیراکه ابرقدرت ها درمورد هندوستان نظری دیگری داشته ودارند..