«مبارزهطلبی حداکثری» علیه «فشار حداکثری»: آیا تقابل نظامی در منطقه ناگزیر است؟
بازتاب تنشهای خلیج فارس در رسانههای جهان
تحلیلگران نسبت به افزایش تنشهای ایران و آمریکا بر اثر دور باطل تحریم و واکنش، تا سرحد یک تقابل نظامی ویرانگر هشدار میدهند. چکیده شماری از تحلیلها پیرامون این موضوع در رسانهها.
تنشها بین ایران و ایالات متحده ادامه دارند. نه تنها حمله به تأسیسات نفتی عربستان سعودی تنشها در غرب آسیا را به شکل خطرناکی افزایش داد، امیدها به گشایش دیپلماتیک بحران خلیج فارس در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل نیز تحقق نیافت و کارزار فشار حداکثری در جریان ماند. هرچند رهبران ایالات متحده و عربستان کماکان راه گفتوگو با ایران را باز میدانند، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی با تأکید گفته که سیاست مبارزهطلبانه تهران ادامه خواهد یافت.
کارشناسان و تحلیلگران نسبت به افزایش تنشها بر اثر دور باطل تحریم و واکنش، تا سرحد یک تقابل نظامی ویرانگر برای منطقه هشدار میدهند. چکیده شماری از تحلیلها پیرامون این موضوع در رسانهها:
▪️ هر جنگی بین ایران و آمریکا فاجعه خواهد بود و هیچکس توان پیروزی در آن را ندارد ــ سم کایلی
سم کایلی، گزارشگر ارشد شبکه خبری «سی ان ان» در ابوظبی در ستونی نسبت به عواقب وقوع هر گونه جنگ بین تهران و واشنگتن هشدار میدهد و به تواناییهای جمهوری اسلامی در مقابله نظامی اشاره میکند.
کایلی تصمیمهای ترامپ برای دورماندن از جنگ با ایران را «هوشمندانه، ظریف، و به لحاظ اخلاقی غیرقابل استیضاح» توصیف میکند اما آنها را «قماری» ارزیابی میکند که نتیجهاش مشخص نیست.
به نوشته گزارشگر سی ان ان، منابع اطلاعاتی در خاورمیانه و غرب منشأ حمله پهپادی و موشکی به تأسیسات نفتی عربستان را «به طور ۱۰۰ درصد» خاک ایران میدانند. جمهوری اسلامی این مسأله را تکذیب کرده و کشورهای غربی را به توطئه متهم کرده است. قرارداشتن حوثیها پشت این حملهها «نامحتمل» ارزیابی شده، هرچند گروه انصارالله یمن خود مسئولیت را برعهده گرفته است.
به نوشته کایلی، اطمینان از دست زدن ایران به این حمله هنوز علنی نشده است زیرا «تصدیق یک عمل خشونتبار گوشخراش علیه یک ملت مستقل لاجرم پاسخی خشن را از آن ملت یا متحدانش طلب میکند و به دیپلماسی پایان میبخشد».
گزارشگر ارشد سی ان ان قمار ترامپ و غرب دراین باره را چنین تعریف میکند: «عدم تمایل به اقدام تلافیجویانه علیه حمله به عربستان که به لحاظ استراتژیک تأثیرگذار بود، چه بسا در ایران نشانه ضعف تعبیر شود.» چنین تفسیری احتمال تشدید تنشها را بالا میبرد و شاید به مقابلهای نظامی ختم شود که به نوشته کایلی «جنگی پیچیده خواهد بود که غرب و متحدانش نمیتوانند به آسانی پیروز آن باشند ــ و شاید به آسانی آن را ببازند».
کایلی سناریوی اقدام تلافیجویانه در صورت وقوع حمله فرضی «دیگری» از سوی ایران را اقدامی علیه «هدفهای بدیهی» روبرو توصیف میکند: ساختار کنترل و فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پدافندهای هوایی، تأسیسات ذخیره سلاحها، گرهگاههای استراتژیک ارتباطی، تأسیسات برنامه اتمی.
به باور او، جمهوری اسلامی نیز از این موضوع آگاه است، کارزار بمبارانهای هوایی علیه عراق و لیبی و یوگوسلاوی و کوزوو را مطالعه کرده، هدفهای مهم را در کوهها پنهان میکند و هدفهای جعلی میسازد.
کایلی در ادامه با اشاره به شبهنظامیان شیعه تحت حمایت ایران در عراق و سوریه و لبنان نسبت به «عمق نفوذ نظامی» جمهوری اسلامی هشدار میدهد و اسرائیل را در معرض ۱۳۰ هزار موشکی میداند که حزبالله لبنان در جنوب این کشور در دست دارد.
این جنگ احتمالی نه تنها برای اسرائیل و لبنان تخریبگر خواهد بود، بلکه در صورت قیام ۲۰۰ هزار فلسطینی مربوط به پس از مهاجرت اجباری روز «نکبت» (۱۹۴۸) در اردن، پادشاهی این کشور را نیز با خطر مواجه خواهد کرد. شمار مشابهی از فلسطینیها نیز در لبنان به سر میبرند.
به همین دلیل، مقامهای کشورهای حوزه خلیج فارس نگران برنامه موشکی و «رفتار منطقهای» ایران هستند. یکی از آنها به سی ان ان گفته است که «ایران توان بالقوه باجگیری از سرتاسر منطقه را دارد» و به باور نویسنده سی ان ان، جمهوری اسلامی شاید همین حالا در این مرحله قرار داشته باشد. ایران نه تنها توان هدفقراردادن نقاط استراتژیک در کشورهای متحد ایالات متحده در حوزه خلیج فارس را دارد، بلکه میتواند مسیر صادرات نفت عربستان، کویت، بحرین، امارات و قطر از تنگه هرمز را مسدود کند. و اینها از جمله دلیلهایی بود که دولت ترامپ خروج از برجام را با آنها توجیه کرد.
کایلی در نهایت مقالهاش را با این نتیجهگیری به پایان میبرد: «درست به همان دلیلهایی که جنگطلبان دولت ترامپ بر اساسشان خواهان افزایش فشار بر ایران و خروج از توافق هستهای شدند، حمله کردن به ایران بسیار خطرناک است. شاید وقت آن شده که ترامپ و متحداناش کمی ظرافت دیپلماتیک از خود نشان دهند. انجام مذاکره اکنون فوریت دارد، وگرنه ایران شاید خانه را از داربست ویران کند.»
▪️ با تمرکز نتانیاهو و ترامپ و بن سلمان بر مخصمههای خودشان، ائتلاف ضدایرانی به لرزه افتاده است ــ آموس هارل
آموس هارل، کارشناس رسانهای امور نظامی روزنامه اسراییلی «هاآرتص» در ستونی استدلال میکند که گرفتاریهای سه رهبر اصلی «خط ضدایرانی» این اتحاد را در معرض فروپاشی قرار داده. این سه رهبر دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، و محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی هستند.
ترامپ گرفتار فرآیند استیضاح علیه او در مجلس نمایندگان آمریکا است. وکیلان مدافع بنیامین نتانیاهو چهارشنبه دوم اکتبر در نخستین جلسه مربوط به بررسی اتهامهای نخستوزیر اسرائیل در سه پرونده جداگانه فساد حاضر شدند. بن سلمان نیز به خاطر کشته شدن مشکوک محافظ شخصی ملک سلمان و فرارسیدن سالگرد قتل فجیع جمال خاشقجی، ستوننویس سعودی روزنامه واشنگتنپست در مخصمه شخصی خودش گرفتار است.
در عوض، به نوشته آموس هارل، رهبران ایران «هفته آسودهای» را علیرغم فشارهای ایالات متحده و بحران اقتصادی پشت سر گذاشتند. حمله پیچیده به تأسیسات نفتی عربستان در ماه گذشته نه تنها بیپاسخ ماند، بلکه ریاض تمایلش به گفتوگو با تهران را آشکار کرد و از حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران «استقبالی شورمندانه» در مجمع عمومی سازمان ملل به عمل آمد. نشریه آمریکایی «پولیتیکو» هم این هفته گزارش داد که ترامپ و روحانی در حاشیه مجمع عمومی و با ابتکارعمل امانوئل مکرون ــ رئیسجمهوری فرانسه ــ به یک سند چهار مادهای برای احیای مذاکرات دست یافته اند. روحانی در آخرین لحظه از دیدار دوجانبه با ترامپ پا پس کشید. همزمان نیروهای تحت حمایت عربستان نیز از حوثیها در عملیاتی اخیراً شکست سختی خورده اند. یک گذرگاه مرزی کلیدی بین عراق و سوریه نیز دوشنبه این هفته بازگشایی شد که پیشرفت مهمی برای «پل زمینی» بین ایران تا لبنان به حساب میآید.
به باور هارل، هرچند پس از خروج ترامپ از «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام)، جمهوری اسلامی به موضع ضعف افتاد و بسیاری پایان راه را «تغییر رژیم» تهران پیشبینی میکردند، یک سال و نیم بعد اوضاع متفاوت به نظر میرسد. ستوننویس هاآرتص جمعشدن «اغتشاش آمریکایی» در سیاست در قبال ایران با «ضعف اروپایی» و «عجز سعودی» را خصیصههای اصلی وضعیت کنونی برشمرده است.
هارل بخش پایانی مقالهاش را به سخنان یک فرمانده اسرائیلی اختصاص داده. درور شالوم، فرمانده بخش اطلاعات ارتش اسرائیل اخیراً گفته است: «در نهایت، همهچیز در سرتاسر کارزار حول ایران میچرخد ــ حول تلاشهایش برای تثبیت در سوریه و عراق، و انتقال تسلیحات پیشرفته به حزبالله. ما در گلوگاهی خطرناک با ایران مواجه هستیم و باید دستهایمان را محکم روی فرمان نگه داریم.» شالوم سناریوهای پیش رو را مذاکرات دوجانبه ایران ــ آمریکا، تداوم تشدید تنشها تا حد گرفتارکردن اسرائیل در نبردی نظامی و نیز تخطیهای جدیتر تهران از برجام دانسته بود و هشدار داده بود که جمهوری اسلامی توانایی حمله پهپادی و موشکی به اسرائیل از غرب عراق را نیز دارد.
مقاله ستوننویس هاآرتص با اشاره به امکان جنگ خاتمه مییابد: «چه بسا این فرض قدیمی که وضعیت فعلی به دلیل محتاط بودن نتانیاهو در قبال جنگ ادامه خواهد یافت، در حال از دست دادن اعتبارش باشد.»
▪️ چطور سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران در حال کشاندن ایالات متحده به جنگی دیگر است ــ جاناتان برودر
جاناتان برودر، کارشناس امور نظامی و سیاست خارجه هفتهنامه «نیوزویک» در ستونی نسبت به احتمال درگیری نظامی بین واشنگتن و تهران هشدار میدهد.
برودر ستوناش را با اشاره به گلفبازی لیندسی گراهام، سناتور آمریکایی با ترامپ آغاز کرده است. گراهام در ملاقات آخر هفتهاش با ترامپ در ویرجینیا به رئیسجمهوری آمریکا اطمینان داده که جمهوریخواهان سنا در قضیه استیضاح از او حمایت خواهند کرد. اما در عین حال از ترامپ خواسته که «ایران را سر جایش بنشاند» و «وادار به پرداخت هزینه کند».
او همزمان به گزارشهایی از مهمانی شام خصوصی ترامپ با رهبران شورای همکاری خلیج فارس در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل نیز در ادامه مقاله اشاره میکند که بنا بر آنها، رئیسجمهوری آمریکا گفته که حمله نظامی علیه ایران در دستور کارش قرار ندارد.
هرچند ترامپ تا کنون از آغاز یک تقابل نظامی دور مانده، به نوشته برودر کارشناسان پیشبینی میکنند که منطقه در حال ورود به یک تقابل نظامی است. او دلیلش را چنین توضیح میدهد: ترامپ با خروج از برجام و آغاز کارزار فشار حداکثری تصور میکرد که جمهوری اسلامی تسلیم خواهد شد اما تهران علیرغم مشکلات اقتصادی با کارزار «مبارزهطلبی حداکثری» به سیاست ترامپ پاسخ گفته است.
نویسنده نیوزویک برای توضیح استراتژی ایران به پاتریک تروس، سفیر سابق ایالات متحده در قطر ارجاع میدهد. به گفته تروس، جمهوری اسلامی میداند که ارتش ایالات متحده هم توان برقراری امنیت در تنگه هرمز را خواهد داشت و هم توان تخریب زیرساختهای حیاتی ایران را. به همین خاطر، استراتژی تهران از دهه ۹۰ میلادی به این سو آسیب زدن به ایالات متحده با هدف قراردادن وابستگی اقتصادی جهان به نفت و گاز خاورمیانه بوده است. به همین دلیل نیز جمهوری اسلامی، به گفته تروس، موشکها و نیروهای دریایی خود را به نحوی آماده کرد که توانایی تخریب تأسیسات تولید و صادرات نفت عربستان سعودی، امارات متحده، کویت و قطر، یعنی اعضای «شورای پروآمریکایی همکاریهای خلیج فارس» را داشته باشد.
تروس میگوید: «ایران ۲۰۰۶ برای اعضای شورای همکاریهای خلیج فارس درباره تواناییهایش جلسهای تشریحی برگزار کرد و به دولتهای عربی گفت که به آمریکاییها بگویید اگر به ایران حمله کنند، پاسخ ایران از بین بردن ۲۰ درصد از ظرفیت صادرات بین المللی نفت و گاز جهان خواهد بود.» به باور سفیر سابق آمریکا در قطر، این گزینه ایران در شرایط بسیار وخیم است و توجیه آن را به توجیه شارل دو گل، رئیسجمهوری فرانسه برای توسعه سلاحهای هستهای نزدیک میداند: «فرانسه نیازی به نابودکردن یک تهدید وجودی ندارد، بلکه باید تنها بتواند یک دست یا یک پا را قطع کند.»
نویسنده در ادامه به گمانهزنیها درباره تمایل واشنگتن و تهران برای مذاکره اشاره میکند اما همزمان تحلیلهای دیگری را پیش میکشد که بر اساس آنها، اقتصاد ایران علیرغم بحران بر اثر تحریمها ابداً در معرض فروپاشی نیست.
این شرایط باعث شده که تحلیلگران بسیاری خطر جنگ را جدی بدانند. آنها سیاست تحریمهای ترامپ را «دستور پخت جنگ» توصیف کرده اند و میگویند این سیاست به سیاست «چماق و هویچ»ای شبیه است که فقط چماق دارد و نه هویچ.
برخی دیگر این شرایط را با تحریمهای آمریکا علیه ژاپن (در فروش نفت و لاستیک) در جنگ جهانی دوم مقایسه میکنند که به واکنش نظامی ژاپن و حمله به پرل هاربر منجر شد.
نظرها
بهوش، گربه ایران میخواهد شیر جهان
تسلیت عرض میکنم به بشریت، در ظاهر نظام ظلم و جنایت و فساد و تبعیض و تحقیر ملل و اتنیکها داخل ایران و خارج و طبقات کارگری و نظامی که ۴۰ سال عامل شرارت داخل و خارج شده و مسئول مرگ و قتل و ترور صدهاهزار نفر بوده برای چند دهه فرصت کند نسل سوزی کند. صلح طلب نمایان که ترسیدن تعدادیایگاه اهریمنی پس مانده های آرزومند امپراتوریخواهان ایران پرشیایی (با نام جدید ج.ا. ایران) میخواهند با سخت افزار شیعه، برنامه ضد بشری امپراتوری سلاسانی دوباره نه تنها بر خاورمیانه و بلکه بر همه جهان برپا کنند و در خرافات مهدیات (شوشیانتی مزدایی سترون) جهان را در ظلمت خرافات و بیعدالتی و عقب ماندگی فرهنگی و فکری نگه دارند. که بریا خوردن شراب و داشتن دوست دختر مردم شلاق بزنند و بریا دله دزد فقیر قطع دست (برای غارتگر چند هزار میلیاردی امنیت!) و تغییر دهنده آیین و عقیده ئحکم مرگ (ارتداد) و برایفعال سیاسی منتقد و مخالف زندان و برای استقلال طلب یک ملیت در بند حکم اعدام (جرم براندازی و تجزیه طلبی) تسلیت به بشریت.
رسانه های به ظاهر اپوزیسیون خارجی= ناهوش و ممیزی ج.ا.؟!
آیا سالنسور چند کامنت یک ناشناس که مخاف این روند مماشات 40 ساله با ج.ا. است و در نهایت رسیده موجودیت ایران با ایران وضعیت (یک حکومت مرکزی تحت عنوان ج.ا. یا پادشاهی که در عمل همان میراثدارخور و دنباله امپرتوری ساسانی و قبلتر هستند) آیا میتواند در کشف و بیان حقیقت کک کند. اساسا ممیز (اسم محترمانه تر ساسنور)، میتواند کشور دوست داشتنی ایران پرستان متوهم بعضا نژادپرست متعقد به نژاد موهوم آریایی و یا عقیده برتری نژاد ژنسادات و زعامت و سلطه مادام العمر منسوب به آل علی.. میتوان با ساسنور حقیقت دگرگون کند> آیا میتواند با حذف چند کامنت از وقع جنگی بایست زودتر صورت بگیرد و این غذه سرطانی رو به پیشرفت ایران/پرشیا که که 2500 سال مغز اقلیت متوهم طی نسل گرفته و اجازه نمیدهد خاورمیانه بر اساس منطق و عقلانیت ملل و اتنیک بر سرنوشت خودشان مسلط شوند؟ آیا تا ابد باید ترک و بلوچ و لر و عرب و کرد و ترکمن بایست در بند ایران پرشیا باشند چون شاهان گشورگشا و متعرضی چون داریوش 2500 سال پیش 23 کشور و ملت تسخیر و نابود کرد، اکنون این شیعیان فارسی نما حق دارند تا ابد خاک و منابع بقیه مسلط و غارت کنند؟ ایم ممیزی و حذف چند کامنت چه سنخیتی با آزادی بیان دارد؟ چه کمکی به صلح میکند وقتی اهریمنی مثل نازیسم از دل ایران در حال رشد است که میخواهد همه ملل و عقاید حول همان ایدئلوژی ضد بشری دین حکومتی ساسانی یکدست و در بند و غارت کند؟!