گفتوگو با رضا طالشیان جلودارزاده
وضعیت معیشتی زندانیان سیاسی-عقیدتی: از رنجی که میبرند
یکی از مهمترین مشکلات زندانیان سیاسی-عقیدتی وضعیت نامناسب معیشتی است که چه در دوران حبس و چه بعد از آزادی، شرایط این افراد و خانوادههایشان را سخت میکند.
حکومت جمهوری اسلامی ایران و نهادهای قضایی و امنیتیاش از همان اولین روزهای انقلاب رویکردی خشن، سرکوبگر و اغلب توأم با قهر نسبت به مخالفان و منتقدان سیاسی داشتند و این روند تاکنون با شدت هرچه تمامتر ادامه پیدا کرده است.
در طی هفتهها و ماههای گذشته، با افزایش شمار دستگیری فعالان سیاسی، کارگری و کشنگران مدنی در سراسر ایران و صدور احکام اشد مجازات برای آنان، روند سرکوب و خفه کردن صدای مخالفان سیاسی موج تازهای از هراسافکنی و ایجاد فضای امنیتی توسط حاکمیت را به دنبال داشته است.
از اینرو تعداد زندانیان سیاسی-عقیدتی و صدور احکام سنگین برای آنان در ماههای گذشته افزایش چشمگیری پیدا کرده است. در ایران زندانیان سیاسی-عقیدتی، طیفهای مختلفی را شامل میشوند و گاهی یک فرد به دلیل یک اظهار نظر شخصی در صفحات مجازی، به عنوان یک مخالف سیاسی و ضدنظام تلقی شده و به حبس و مجازات سنگین محکوم میشود.
بسیاری از زندانیان سیاسی-عقیدتی متحمل احکام سنگین و زندان طولانی مدت همراه با شکنجه و اعترافات اجباری میشوند، اما اجحاف و بیعدالتی در حق زندانیان سیاسی-عقیدتی و شرایطی که بر آنها تحمیل میشود، به همین خلاصه نمیشود. یکی از مهمترین جنبههای زندگی زندانیان سیاسی در طی دورانی که حبس خود را سپری میکنند، وضعیت معیشتی آنها و خانوادههایشان است که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است.
بسیاری از زندانیان سیاسی-عقیدتی، علاوه بر تحمل حبسهای طولانی مدت، شکنجه، انفرادی، اعترافات اجباری، ممنوعالملاقاتی و ...، با اشکال گوناگونی از شرایط ناگوار معیشتی و اقتصادی نیز دست به گریبانند. برخی از آنها سرپرست خانواده هستند و علاوه بر اینکه برای تأمین برخی نیازهای خود در زندان به پول نیاز دارند، برای خانواده، فرزندان، پرداخت اقساط، پرداخت اجاره خانه و بسیاری مسائل دیگر نیز با مشکلات عدیدهای روبهرو میشوند.
در این میان، نه تنها ساز و کاری برای حمایت از آنها و خانوادههایشان وجود ندارد، بلکه نهادهای امنیتی در مواردی به عمد موجب بروز یا شدت گرفتن مشکلات معیشتی برای زندانیان سیاسی میشوند. در حقیقت سخت کردن شرایط معیشتی و اقتصادی زندانیان سیاسی به عنوان ابزاری برای تحت فشار قرار دادن هرچه بیشتر آنها مورد استفاده قرار میگیرد. در موارد متعددی نهادهای امنیتی با اعمال فشار بر کارفرماها، ادارات یا سایر شرکتها و سازمانها، زمینهساز اخراج زندانیان سیاسی از محل کار و متوقف کردن منبع درآمد آنان میشوند.
مواردی هم بوده است که اموال و داراییهای زندانیان سیاسی-عقیدتی مصادره شده است.
یکی از آخرین مواردی که به چنین وضعیتی دچار شده، مهدی حاجتی، عضو شورای شهر شیراز است. مهدی حاجتی به دلیل حمایت از دو شهروند بهایی و تلاش برای آزادی آنها، به دو سال زندان و یک سال تبعید در خارج از استان فارس محکوم شده.
در حالی که مهدی حاجتی در زندان عادلآباد شیراز دوران محکومیت خود را سپری میکند، از سِمت خود در شورای شهر شیراز اخراج شد و فرماندار شیراز خبر از فرد جایگزین وی داد.
اخراج مهدی حاجتی، مساوی است با قطع کردن منبع درآمدش؛ یعنی حقوق ماهانهاش.
در موردی دیگر، ۲۰۰ نفر از زنان زندانی در بند ۵ زندان قرچک ورامین، با انتشار نامهای سرگشاده به تاریخ ۲۹ مرداد ۹۸ خطاب به حشمتالله حیاتالغیب، مدیرکل زندانهای استان تهران، نسبت به وضعیت اسفبار زندان اعتراض کردند. آنها در این نامه به کیفیت بسیار پایین مواد غذایی، دسترسی نداشتن به آب آشامیدنی، قیمتهای بسیار بالای اقلام مورد نیاز در فروشگاه زندان، دسترسی نداشتن به دارو، امکانات پزشکی نامناسب، نداشتن هوای مناسب و شرایط غیربهداشتی زندان اعتراض کردند. زنان زندانی در زندان قرچک در بخشی از نامهشان به مشکلات مهم معیشتی که دامنگیر وضعیت نابهسامان آنان است اشاره کردهاند:
«با توجه به اینکه اکثر ما زندانیان به خاطر وضعیت معیشتی یا همبستگی با وضعیت معیشتی بحرانی در جامعه به اینجا کشانده شدهایم، دیگر توان رفع نیازهای معیشتی خود در زندان را نداریم؛ نیازهایی چون تامین غذا، مواد آشامیدنی، پوشاک و مواد بهداشتی. مگر جز این است که ما زندانیان نیز دارای حق و حقوق اولیه هستیم و رفتار مناسب و تامین جان و روان ما با مسئولین است؟ عدهای از ما به دلیل همین فشارهایی که دیده نمیشود دست به خودزنی، خوردن مشت مشت قرص برای آرامش روان، قرض گرفتن، به اجبار تن به انجام کارهای دیگران دادن شدهایم. دردناک این است که اگر ما زندانیان وضعیت معیشتی خوبی در بیرون از زندان را تجربه کرده بودیم هم اکنون اینجا نبودیم و نامهای هم در کار نبود اما سوالی که هر روز تکرار میکنیم این است که چگونه مخارجمان را تامین کنیم تا زنده بمانیم؟»
زندانیان در زمانی که دوران حبس را سپری میکنند، امکان حمایت از خود را ندارند و این مسئولیت به عهده دولت است که فضا و شرایط مناسب را برای زندگی آنها در دوران حبس فراهم کند. رعایت شرایط انسانی از هر لحاظ در محلهای نگهداری زندانیان الزامی است. همچنین از آنجایی که هیچ ساز و کار حمایتیای برای وضعیت معیشتی نامناسب زندانیان، از جمله زندانیان سیاسی-عقیدتی در ایران وجود ندارد، فعالان مدنی و سیاسی و خانواده دیگر زندانیان سیاسی، سعی میکنند با دیدار و ملاقاتهای پیدرپی با خانواده زندانیان سیاسی، ضمن حمایتهای مادی و معنوی خود، تا حدودی این مشکل را بر طرف کنند. اما نه تنها این وظیفه متوجه آنها نیست، که کارشان تنها حمایتی از روی انسانیت است.
این حمایتها گرچه ممکن است در کوتاه مدت مفید واقع شود، اما عملا ناکافی هستند و زندانیان سیاسی و خانوادههایشان همچنان در وضعیتی اسفبار میمانند.
برای بررسی این وضعیت، زمانه پرسشهایی را با برخی از زندانیان سیاسی سابق در میان گذاشته و از آنها خواسته است تجربیات خود را در دوران زندان و مشکلات اقتصادی و معیشتی که متوجه آنها و خانوادهایشان بوده، بیان کنند.
رضا طالشیان جلودارزاده، روزنامهنگار، جامعهشناس و سردبیر مجله «نور آزادی» که تاکنون چندین بار دستگیر و زندانی شده، به پرسشهای زمانه در مورد تجربیاتش درباره مشکلات اقتصادی و معیشتی در دوران حبس پاسخ داده است.
رضا جلودارزاده در پاسخ به این پرسش که آیا در دوران زندان با مشکلات معیشتی مواجه بوده، میگوید:
«من بهشخصه مشکل معیشتی نداشتم چون حقوقم از محل کارم طبق روال گذشته پرداخت میشد، اما هراس از این که حقوقم قطع شود دیوانهام میکرد. زندانیان بسیاری بودند که شرایط من را نداشتند. آنان به شدت در مضیقه بودند. اما اگر قطع میشد چه؟! حتی تصورش هم وحشتناک است. زندگی خانوادگی من از هم میپاشید. من مستأجرم، ۵۰ میلیون پول پیش و ماهی یک میلیون تومان کرایه خانهام است. خودم هم در زندان حداقل ماهی یک میلیون تومان هزینه داشتم. هزینه همسرم را هم بیفزایید. اگر حقوق من قطع میشد و من مدت زیادی توی زندان میماندم، شما حدس بزن چه بلایی میتوانست بر سر من بیاید!»
جلودارزاده در ادامه میگوید که اگر حقوقش قطع میشد هیچ راهکار جایگزینی برای امرار معاش نداشته:
«فروش اتومبیلم اولین راهکار بود و بعد از آن احتمالا وسایل خانه! همسر من اگرچه خیلی محکم و قوی است اما چنانچه مدت حبس طولانی شود، او هم از پای در میآید. از افراد فامیل و دور و نزدیک هم نمیتوان زیاد انتظار داشت چون آنان نیز در این بلبشوی اقتصادی خودشان به اندازه کافی گرفتارند.»
رضا جلودارزاده در پاسخ به این پرسش که برای حمایت از زندانیانی که اغلب با مشکلات اقتصادی و معیشتی روبهرو هستند چه راهکاری میتواند مناسب باشد، میگوید:
«یکی از راههای خوب و مطلوب میتواند حمایتهای مردمی با تأسیس گروهها و کمپینهای حمایتی باشد که رسانهها میتوانند در این میان نقش فعال و ویژهای ایفا کنند. همان کار شایستهای که دکتر محمد نوریزاد به طور انفرادی انجام میداد. آقای نوریزاد چون معتمد بود، زندانیان سیاسی که دچار مشکل مالی بودند را شناسایی میکرد و از مردم طلب کمک میکرد با اعلام شماره کارت و حساب خود. مردم واریز میکردند و او از این طریق به خانوادههای زندانیان سیاسی که مشکل اقتصادی داشتند کمک میکرد... من بارها شاهد کارهای نیک او بودم.»
اما مشکلات زندانیان صرفا به دوران حبس خلاصه نمیشود، بلکه بسیاری از زندانیان سیاسی-عقیدتی به علت مشکلاتی که از قبل برایشان به وجود آمده، فقدان شغل و درآمد بعد از آزادی یا مشکلاتی که بعضا از جانب نهادهای امنیتی بر سر راه آنها برای یافتن شغل و کار جدید قرار میگیرد، همچنان نیاز به حمایت دارند.
بسیاری از زندانیان سیاسی-عقیدتی بعد از آزادی، به دلیل سوء سابقه و پروندهسازیهایی که برای آنها صورت میگیرد، امکان استخدام در ادارات دولتی و حتی برخی شرکتهای خصوصی را ندارند. رضا جلودارزاده در این زمینه میگوید:
«بعد از آزادی، فرد زندانی دچار نوعی از مشکلات پیچیده است. مردم عموماً حامیاند اما فرد زندانی تا مدتی درگیر آزاد کردن مدارک و وسایل ضبط شده خود میشود که انرژی بسیار میستاند.»
از جلودارزاده در مورد مقرری در زندان برای زندانیان سیاسی-عقیدتی پرسیدیم و این که آیا به آنان اجازه کار در زندان همانند دیگر زندانیان داده میشود؟
او میگوید:
«مقرری در زندان؟! زندانی در درون زندان به همان مقدارِ بیرون از زندان هزینه دارد. از ۱۴ وعده غذای اصلی هفتگی - ناهار و شام - حدود ۱۰ وعده آن ابدا خوردنی نیست. زندانی مجبور است با خرید از فروشگاه داخل زندان برای خود غذا پخت و پز کند. هزینههای لوازم بهداشتی و نظافتهای فردی، خوراکیهای جانبی از جمله ماست و دوغ و نوشابه و از این قبیل خوردنیها را خودش تهیه کند و برای اکثریت زندانیان سیاسی که درآمد ثابتی ندارند به سختی قابل تهیه است. زندانیان مالی که ابدا هیچ مشکلی از این بابت ندارند. آنان در داخل زندان شاهانه زندگی میکنند اما زندانیان سیاسی عموما هم در داخل زندان مشکل معاش دارند و هم نگران خانوادههایشان در بیرون از زندان هستند.»
او در ادامه میگوید:
«زندانی سیاسی را میشناسم که از درون زندان به صاحبخانهاش التماس میکرد اثاث خانهاش را بیرون نریزد! و چند زندانی جوان دیگری که برای زندانیان مالی لباسشویی و ظرفشویی میکردند در داخل زندان تا بتوانند هزینههای خود و خانوادههایشان را در بیرون از زندان تامین کنند. خاطرم هست از یکی از آنان پرسیدم آیا برایت دشوار نیست برای عدهای نوکیسه که به اتهام اختلاس در زندان هستند کارگری کنی؟ او در پاسخ گفت هدفش مهمتر است.»
رضا جلودارزاده همچنین مشکلات اقتصادی بدون حضور سرپرست خانواده را یکی از ابزارهای فشار بر زندانیان سیاسی و خانوادهایشان میداند:
«زندانیان سیاسی تحتفشار بازجوها چون دچار مشکل معاش و لاجرم از هم گسیختگی مالی میشوند، بعضا ناچارند غم سنگین و مضاعفی را تحمل کنند و این دشواری وجود دارد که بسیاری از زندانیان سیاسی پس از دریافت حکم از محل کار خود اخراج میشوند و دامنه مشکلات آنان افزون خواهد شد. تا آنجا که من اطلاع دارم، افراد فامیل زندانیان سیاسی کمک حال خانوادههای آنان میشوند که البته کافی نیست. بند زندانیان سیاسی با ابرکلاهبرداران و ابر اختلاسگران در زندان اوین یکی است و نابرابریها و تبعیض و فاصله طبقاتی در این بند خیلی توی ذوق میزند. حسین هدایتی مثلا بغل اتاق من بود و ما هر روز توی محوطه هواخوری او را میدیدیم. با در اختیار داشتن امکانات منحصربه فرد و لوکس .... در این زندان هم تهدید به قطع حقوق وجود دارد و هم به طور سیستماتیک قطع میشود که گاهی هیچ نیازی به تهدید نیست.»
رضا جلودارزاده در ادامه میگوید:
«به هر روی مشکلات اقتصادی برای همه در این سالها وجود دارد، اما برای قاطبه زندانیان سیاسی که عموما از قشر پایین و متوسط جامعه هستند بدون شک مضاعف است. همه آنان در زندان فرصت کار ندارند یا نمیتوانند و حق هم دارند که نتوانند خود را با شرایط نکبتبار آن وفق دهند. میسوزند و میسازند. کمتر میخورند و کمتر هزینه میکنند. با همان جیرههای ناخوردنی زندان سر میکنند تا کمتر موجب رنج خانوادههایشان باشند. زندانیان سیاسی از مظلومترین زندانیاناند، چون آنان به خاطر آرمانهایشان زندانی میشوند اما زندانیان دیگر، فارغبال و با ذهنیتها و عملکردهای نامشروع مالی و تحصیل اموال نامشروع در زندان به سر میبرند. بیگناه یا با گناه؛ فرقی ندارد. زندانیان غیرسیاسی عموما دارای تمکن مالیاند. اما زندانیان سیاسی بالعکس؛ عموما دچار مشکلات عدیده مالی و معاشاند.»
در نبود حمایتهای دولتی از زندانیان سیاسی و خانوادههایشان، مردم میتوانند بهترین حامی آنها باشند و آقای جلودارزاده نقش رسانهها را در کاهش مشکلات زندانیان سیاسی مهم و سازنده میداند، زیرا او معتقد است رسانهها با اطلاعرسانی و راهنمایی صحیح میتوانند مردم را برای حمایت از زندانیان سیاسی ترغیب کنند.
او در این رابطه میگوید:
«رسانهها میتوانند در کاهش این رنج نقش سازنده و مهمی ایفا کنند. آنها میتوانند از مردم بخواهند خانوادههای زندانیان سیاسی را شناسایی کنند و به یاری آنان بشتابند. اگرچه بیش و کم مردمانی چنین میکنند. فیالمثل، همسر بنده میگفت در چند مورد رانندههای آژانس وقتی که فهمیدند من همسر یک زندانی سیاسی هستم نصف قیمت از من پول گرفتند. و خود من پس از فراغت از زندان، وقتی رفته بودم فروشگاهی برای خرید یک سری لوازم متعدد اتومبیل؛ فروشنده وقتی متوجه شد من تازه از زندان آزاد شدم، در قبال فروش قطعات تمام سودش را از مبلغ کل کسر کرد و قیمت خریدش را محاسبه کرد و اصرار داشت که به او چک وعدهدار بدهم. آن فروشنده میگفت هر کدام از ما در ساخت وطنمان وظیفه داریم. ما که نمیتوانیم مانند شما پیشرو باشیم، اینگونه که میتوانیم پشتیبان شما باشیم .... مردم حمایت میکنند، اما نیازمند راهنمایی و اطلاعرسانیاند.»
آنچه مسلم است، شرایط زندانیان سیاسی-عقیدتی در ایران بسیار پیچیده، دشوار و دارای زوایای پنهان است. به همین جهت آگاهی و اطلاعرسانی در مورد وضعیت آنها امری ضروری است.
نظرها
نظری وجود ندارد.