تنش میان ایران، آمریکا و عربستان: وضعیت در تهران و چشمانداز کاهش بحران
بازتاب تنشهای خلیج فارس در رسانههای جهان
تحلیلگران رسانههای جهان نسبت به وخیمترشدن وضعیت تنشآلود در غرب آسیا هشدار میدهند و میگویند هنوز امکان تنشزدایی از طریق دیپلماسی وجود دارد.
تنشها بین ایران و ایالات متحده ادامه دارند. نه تنها حمله به تأسیسات نفتی عربستان سعودی تنشها در غرب آسیا را به شکل خطرناکی افزایش داد، امیدها به گشایش دیپلماتیک بحران خلیج فارس در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل نیز تحقق نیافت و کارزار فشار حداکثری در جریان ماند.
کارشناسان و تحلیلگران نسبت به افزایش تنشها بر اثر دور باطل تحریم و واکنش، تا سرحد یک تقابل نظامی ویرانگر برای منطقه هشدار میدهند و خواهان برونرفت از بنبست به واسطه دیپلماسی هستند. چکیده شماری از تحلیلها پیرامون این موضوع در رسانهها:
▪️ آیا راهی برای برونرفت از بحران ایران وجود دارد؟ ــ محمد آیتاللهی تبار
محمد آیتاللهی تبار، استاد علوم سیاسی دانشگاه «ای اند ام» تگزاس در یادداشتی برای روزنامه «واشنگتنپست» استدلال میکند که بر اساس پژوهشهای او درباره سیاست خارجه جمهوری اسلامی، هنوز امکان دستیابی به «تعادلی پایدار علیرغم فشارهای ظاهراً بیامان به سمت تشدید تنشها» وجود دارد.
آیتاللهی تبار این تعادل ممکن را عامل حل مهمترین مسئلههای سیاست خارجه در ایران میداند و آن را چنین تعریف میکند:
«وقتی گروه محافظهکار حاکم در تهران به لحاظ داخلی قدرتمندتر شد، اما در عین حال، دولت ایران در کل بهاندازه کافی تضعیف شد تا جلوی بدل شدن آن به یک نیروی مسلط [هژمون] منطقهای گرفته شود. هم بحران گروگانگیری ۱۹۷۹ و هم جنگ عراق ... تنها پس از دستیابی به چنین تعادلی پایان یافتند: اسلامگرایان ایران در داخل قدرتشان را تثبیت کردند اما دولت به لحاظ منطقهای محدود شد».
آیتاللهیتبار توافق هستهای ایران با گروه ۱+۵ (برجام) را عامل یک تهدید امنیتی دوگانه توصیف میکند که تعادل بالا را بر هم زده بود: «تهدید اول در قبال ساختار قدرت داخلی ایران و دیگری، در قبال متحدان ایالات متحده و توازن منطقهای قدرت».
تهدید اول از منظر نویسنده همان تهدیدی است که رهبران ایران در برجام حس کردند و ایالات متحده آن را نادیده گرفت. برجام، به نوشته آیتاللهیتبار، شکافهای سیاست فرقهای ایران را با قدرتمندترکردن حسن روحانی و محمدجواد ظریف در برابر رقیبان محافظهکارشان ــ به ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ــ تعمیق کرد. اما این دو پس از خروج ترامپ از برجام به خاطر امضای این توافق ــ که همان رقبای محافظهکار ناقص، و عامل از دست رفتن جنبههای حیاتی برنامه هستهای ایران بدون رفع تحریمها توصیف میکنند ــ در موضع دفاعی قرار گرفته اند، بیاعتبار شده اند و حالا به همکاری نزدیک با سپاه مشغولند.
او مجازات جمعی ایرانیها به واسطه تحریمهای آمریکا را عامل بدگمانی آنها به این کشور توصیف میکند و مینویسد که واشنگتن با خروج از برجام و محاصره اقتصادی ایران، به سپاه پاسداران یک «علت وجودی» تقدیم کرد که این نهاد نظامی پس از پایان «خفتبار» جنگ ایران و عراق به شدت نیازمند آن بود.
به باور نویسنده، فرقهگرایی سیاست جمهوری اسلامی به واسطه این اتفاقها اکنون بسیار کاهش یافته و «در ضعیفترین نقطهاش پس از مرگ آیتالله خمینی در ۱۹۸۹» قرار دارد. به عبارت دیگر، کارزار فشار حداکثری به جای خم کردن کمر رژیم، یک انسجام درونی کمسابقه در دهههای اخیر به جمهوری اسلامی بخشیده است.
تهدید دوم مورد اشاره ایتاللهیتبار به جایگاه منطقهای ایران باز میگردد. برجام، به نوشته او، اسرائیل و متحدان عرب آمریکا را به وحشت انداخت و به لحاظ اقتصادی به ایران کمک کرد. اما خروج ترامپ از توافق باعث شده که اقتصاد ایران حدود چهار درصد منقبض شود و صادرات نفتش از ۲,۵ میلیون بشکه به ۲۵۰ هزار بشکه در روز برسد. آیتاللهیتبار مینویسد: «هراس درازمدت از هژمونی منطقهای ایران توهم است».
به باور آیتاللهیتبار، خروج ایالات متحده از برجام تهدید اول را برطرف کرده و تهدید دوم نیز قابل رفع است. نویسنده باور دارد که «شاید یک بار دیگر به تعادل گفتهشده نزدیک شده باشیم»، زیرا ایران بار دیگر «دولت ضعیفی» در منطقه است و در عین حال، یک انسجام داخلی استوار دارد.
او توافقی محتمل را در فرصت «مستعجل» کنونی ممکن میداند: «درها برای یک توافق بیتکلف گشوده شده که ابتداییترین هدفهای طرفین را برآورد: ایران میتواند برای بقای رژیم شعار "مرگ بر آمریکا" سردهد و ایالات متحده میتواند به شرور جلوهدادن ایران و محدودکردناش ادامه دهد.»
به باور آیتاللهیتبار، واشنگتن هم میتواند از برجام دور بماند و هم در عین حال تحریمهای ثانویه را لغو کند تا دیگر کشورها به تجارت با ایران ادامه دهند. جمهوری اسلامی هم میتواند تصحیحهایی در برجام را بپذیرد و بیاعتمادیاش به دولت ترامپ به جای مانعتراشی بر سر مذاکره، آنتیامریکنیسم مورد نیازش برای بقای داخلی را تحکیم میکند.
▪️ ایالات متحده و ایران مشغول بازی خطرناکی هستند ــ فولکر پرتس
فولکر پرتس، رئیس بنیاد علم و سیاست در انستیتو امور بینالمللی و امنیتی آلمان در یادداشتی برای وبسایت «پروجکت سندیکت» نسبت به تقابل نظامی تهران و واشنگتن در صورت تعلل دیپلماسی هشدار داده است.
پرتس مقالهاش را با اشاره به تحریمهای آمریکا، کاهش تعهدات برجامی ایران و حملههای اخیر به تأسیسات نفتی عربستان و نفتکشها در خلیج فارس آغاز میکند و مینویسد که حتی اگر این حملهها کار ایران نباشند، مهم این است که همراستا با سخنان حسن روحانی در ۲۰۱۸ هستند: اگر ایران نتواند نفت صادر کند، هیچکس از خلیج فارس نفت صادر نخواهد کرد.
به باور نویسنده، «ایران تا کنون توانسته عدم تقارن با قدرت مطلق [آمریکا] را به امتیاز تاکتیکی بدل کند»، زیرا ترامپ خواهان جنگ دیگری در خاورمیانه نیست.
پرتس مینویسد که آمریکا با کارزار فشار حداکثری تحریمها «کارت قوی بازیاش» را برای همیشه مصرف کرده، به تهدید «بازگشت فوری تحریمها» در متن برجام تحقق بخشیده، و دیگر «اهرم فشار و مشوقی حیاتی در قبال ایران» ندارد که تهران را وادار به عمل به تعهدات برجامیاش کند.
او همزمان تأکید میکند که ایران نیز با «از بین بردن صبر واشنگتن در قبال تاکتیکهای نامتقارناش»، در موضع قدرتمندی قرار ندارد.
تحلیلگر ارشد آلمانی هشدار میدهد حالا که هر دو طرف کارتهای اصلی دستشان را بازی کرده اند، «احتمال آغاز یک بازی خطرناکتر وجود دارد». این بازی خطرناک، به باور پرتس، لزوماً جنگی تمامعیار نیست، بلکه میتواند روی آوردن عربستان و اسرائیل و حتی خود ایالات متحده به حملهها و تاکتیکهای غیرمتقارن باشد.
به باور پرتس، هراس اروپا و بازیگران منطقهای همچون امارات متحده از پیامدهای ادامه این تاکتیکهای نامتقارن باعث شده که آنها به دنبال تنشزدایی باشند. به نظر نویسنده، مهمترین و نخستین مرحله مذاکره مستقیم تهران و واشنگتن است. او همکاری اروپاییها و البته همسایگان ایران را نیز ضروری میماند. پرتس در نهایت مقاله را با یک هشدار به پایان میرساند:
«تلاشهای دیپلماتیک دلیلی برای امیدواری هستند. اما موقعیت به شکل فزایندهای رو به تنگنا میرود و میتواند پیش از بهبود آن از طریق دیپلماسی، بسیار وخیمتر شود ــ و بالقوه به تقابل مستقیم ایالات متحده و ایران بینجامد.»
▪️ ایالات متحده باید از تنشهای رو به افزایش ایران و عربستان بیرون بماند ــ دن هنان
دانیل هنان، نماینده محافظهکار بریتانیایی در پارلمان اروپا و مدیر بنیاد «ابتکارعمل برای تجارت آزاد» در ستونی برای نشریه محافظهکار واشنگتناگزمینر استدلال میکند که دولتهای غربی نباید در تنش بین تهران و ریاض از هیچ یک از طرفین جانبداری کنند.
هنان مقاله را با اشاره به ماهیت سرکوبگر هر دو رژیم حاکم بر ایران و عربستان آغاز میکند. به باور او، محمد بن سلمان ــ ولیعهد جوان سعودی ــ اصلاحاتی آغاز نکرده بلکه الگویی از سرکوب و ماجراجویی خارجی به وجود آورده است. او همچنین عربستان را همچون ایران، حامی گروههای شبهنظامی در خارج مرزها و مداخلهگر در امور داخلی کشورهای منطقه توصیف میکند.
هنان استدلال میکند که تنش بین ایران و عربستان سعودی اکنون به مهمترین ماجرای خاورمیانه بدل شده و موضوع پیشین، یعنی روابط کشورها با اسرائیل را تحت الشعاع قرار داده است.
این چهره مهم کارزار خروج بریتانیا از اروپا (برگزیت) سپس منافع غرب در این موقعیت را چنین برمیشمرد:
«ما باید به دنبال جلوگیری از تشدید تنشها باشیم. باید از متحدانمان ــ چه عرب و چه اسرائیلی ــ در منطقه محافظت کنیم. باید خطوط دریانوردی و جریان صدور نفت را باز نگه داریم. و باید به آرامی اصلاحطلبان هر دو دولت را که متمایل به نظمی لیبرالتر هستند، تشویق کنیم که خود مطمئنترین مسیر برای رسیدن به سه هدف اول است.»
هنان بدینترتیب جانبداری از ریاض یا تهران در این تنشها را غیرقابل درک ارزیابی میکند و با انتقاد از تهدید آمریکا به تلافیجویی نسبت به حمله اخیر علیه تأسیسات نفتی عربستان مینویسد که موقعیت کنونی «نمونهای از حمله آدمبدها به آدمخوبها نیست، بلکه شبیه به نوعی وضعیت رقتبار جنگ ایرانـعراق است که هیچکدام نمیتوانستند پیروز شوند». او دلیل حمایت واشنگتن از ریاض را تاریخچه حمایت دولت فدرال آمریکا از منافع کسبوکارهای پرنفوذ در سیاست این کشور، به ویژه غولهای نفتی میداند.
هنان مقاله را با هشداری به ایالات متحده به پایان میرساند: «وصل کردن خودتان به یک شاهزاده لوس، بدعنق، و ــ دیگر حالا میدانیم ــ کُشنده، آن هم به خاطر اینکه چیزهای بیادبانهای راجع به ایران میگوید، هم برای ایالات متحده و هم برای اسرائیل یک استراتژی درازمدت ضعیف است.»
نظرها
نظری وجود ندارد.