سیاست اعترافگیری: نمایش حقیقت قدرت، نه قدرت حقیقت
هدف مسئولان امنیتی از اعترافگیری و شهوت آنها در نمایش این اعترافهای ساختگی نمایش قدرت حقیقت نیست، بلکه نشان دادن حقیقت قدرت است. در نمایش اعترافگیری دانستن اعترافکننده ارزشی ندارد، توانستن اعترافگیرنده ارزشمند است. مهم نیست تو حقیقت را بدانی، حقیقت این است که ما میتوانیم.
هدف مسئولان امنیتی از اعترافگیری و شهوت آنها در نمایش این اعترافهای ساختگی نمایش قدرت حقیقت نیست، بلکه نشان دادن حقیقت قدرت است. در نمایش اعترافگیری دانستن اعترافکننده ارزشی ندارد، توانستن اعترافگیرنده ارزشمند است. مهم نیست تو حقیقت را بدانی، حقیقت این است که ما میتوانیم.
روحالله زم چند روز بعد از دستگیری جلوی دوربینهای صداوسیما ظاهر شد و همانطور که انتظار میرفت در برابر بییندگان تلویزیونی اظهار پشیمانی و ندامت کرد. چند ماه پیش از این ماجرا بعضی از فعالان کارگری مانند اسماعیل بخشی و سپیده قلیان هم برروی صفحه تلویزیونی ظاهر شدند و با چهرههایی نادم به گناهان و جرایم خود اعتراف کرده بودند. آنها پس آزادی موقت اعلام کردند که این اعترافات تحت فشار و شکنجه گرفته شده. به غیر از این افراد، اخیراً مازیار ابراهیمی نیز پس از چندین سال در یکی از رسانههای فارسیزبان داستان اعترافات اجباری خود را برای گردن گرفتن ترور دانشمندان هستهای فاش کرد. همه این اتفاقات سبب شده که مساله اعترافگیری اجباری و نمایش آنها در صداوسیما دوباره موضوع روز بحثهای سیاسی شود.
ریشههای مسیحی اعترافگیری
اعتراف، در معنای مذهبی آن، با پیدایش مسیحیت شروع میشود. هرچند که در بعضی ادیان قدیمی دیگر مانند بودیسم هم میتوان رگههایی از سنت اعتراف را مشاهده کرد اما تنها با گسترش یافتن اعتراف به عنوان یکی از مسائل و حتی فرایض دینی مطرح شد.(لازم به اشاره است که مُراد از اعتراف در اینجا اعتراف مذهبی است و نه از باب مثال اعتراف به عشق یا اعتراف به کذب. اعتراف مذهبی به معنای افشای راز در پیش قدرتی متعال و نه در پیش فلان یا بهمان شخص).
برای اینکه در یک جامعه اعتراف ممکن باشد چهار شرط لازم است. ۱) دین جامعه تکخدایی باشد، ۲) یک واسطه نیمه زمینی-نیمه آسمانی اعترافات فرد مومن را به گوش خداوند برساند، ۳) افراد جامعه دارای نفس و وجدان درونی باشند و ۴) دین امری شخصی باشد نه مسالهای مربوط به حکومت. مسیحیان هر چهار شرط را داشتند و یونانیها نداشتند.
گالیله در یک جامعه مسیحی اعتراف کرد اما اعترافِ سقراط در یونان باستان ناممکن بود.
اعتراف اجباری در مقام یک نمایش مدرن
در قرون وسطا سرنوشت اعتراف دچار دگرگونی شد و از دایره امور شخصی و مذهبی به ساحت سیاسی و اجتماعی راه یافت. کشیشان و پادشاهان با خودشان گفتند حالا که مردم اعتراف میکنند چرا در صورت لزوم خودمان از آنها اعتراف نگیریم. اعتراف در مسیحیت مترادف است با بیان حقیقت و از این رو کسی که در پیشگاه عموم اعتراف میکند حقیقت را میگوید. سواستفاده حاکمان از این خصلت آمیخته به حقیقت اعتراف در این دوران موجب شکلگیری راه و روش اعترافگیری شد و افرادی مانند جوردانو برونو و فرانسیس بیکن از سر اجبار به نادرستی عقاید، به رغم باور به درستی آنها، اعتراف کردند. از همان آغاز اعتراف اجباری با اعتراف خودخواسته تفاوت داشت.اعتراف خودخواسته مذهبی باید در خلوت (اتاقی در کلیسا) بیان میشد اما اعتراف اجباری باید در ملاءعام صورت میگرفت. اعترافگیری همیشه نیازمند نمایش است چرا که ندامت انسان خاطی در برابر انظار عمومی میتوانست قدرت حقیقت را آشکار کند.
با ورود به عصر مدرن اعتراف و اعترافگیری، همچون بسیاری از مفاهیم و اعمال دیگر مسیحیت، در فرمهای تغییرشکلیافته به دنیای سکولار قدم نهادند. همانگونه که میشل فوکو میگوید نهادهای مدرن، مانند نهادهای مرتبط با روانشناسی، جایگزین کلیسا برای شنیدن اعتراف شهروندان عصر جدید شدند. وظیفه اعترافگیری هم از نهادهای سنتی پادشاهی-کلیسایی به سازمانهای امنیتی دولتهای جدید محول شد. از روشنترین نمونههای اعترافگیری در دوران معاصر میتوان به اعترافگیریهای سیستم امنیتی حکومت استالین و همچنین افبیآیِ دوران مککارتیسم از مخالفان خود اشاره کرد.
از خدای مسیحیان تا خدای مسلمانان
در جایی مانند ایران اعترافگیری به این شکل که گفته شد سابقه تاریخی ندارد، به این دلیل ساده که اسلام برعکس مسیحیت برای اعتراف جایگاه چندانی قائل نمیشود. توبه در پیشگاه خداوند و شفاعت نزد ائمه (در شیعه) توصیه شده ولی اعتراف به گناه در برابر دیگر بندگان خدا (حتی روحانیون) جایز نیست. خدای مسلمانان ستارالعیوب است و اجازه نمیدهد آبروی مومنانش با اعتراف در نزد کسانی غیر از او از دست برود. از سوی دیگر اعتراف و اقرار به گناه در ملاءعام ترویج گناه و اشاعه فحشا است و از این منظر خودش هم به نوعی گناه و فحشا محسوب میشود. علاوه بر این برای اقرار به حقالناس نیز شرایط سفتوسختی در نظر گرفته شده که از جمله این شرایط میتوان از اختیار، حریت، عقل و بلوغ نام برد.
به سبب همین دلایل در تاریخ ایران و اسلام برخلاف مسیحیت به ندرت عمل اعترافگیری دیده میشود. از یک سو اقرار برخلاف واقع و یا اعتراف تحت فشار در پیش دیگران حرام است و از طرف نقل ماجرای ارتکاب به گناه یا فساد در پیش چشم بندگان خدا اشاعه آنها محسوب شده و به هیچ وجه توصیه نمیگردد.
اعترافگیری در ایران، یک پدیده وارداتی
تنها در دوران معاصر ایران است که از اعترافگیری به شکلی سیستماتیک در سیستم قضایی و امنیتی استفاده میشود. اظهار ندامت بسیاری از رهبران و کادرهای حزب توده در دوران بعد از کودتای ۲۸ مرداد را میتوان به عنوان اولین ردپاهای سیستم اعترافگیری در ایران به شمار آورد. محمدرضاشاه با استفاده از تجربیات کشورهای ابرقدرت وقت در زمینه برقراری امنیت، نهادی مدرن به نام ساواک تاسیس کرد و به مرور روشهای امنیتی کارآمد و رایج در دنیا مانند اعترافگیری را برای سرکوب مخالفین و استحکام پایههای قدرت خود به کار برد. از این رو سازوکار اعترافگیری در ایران، برعکس غرب، یک سنت ابداعی محسوب میشود و نه سنتی تاریخی و مانند بسیاری دیگر از روشهای سرکوب در ایران وارداتی از غرب است.
در اوایل دهه پنجاه برای تاثیرگذاری بر افکار مردم و شاید برای ترساندن آنها اعترافگیریهای تلویزیونی از مخالفان حکومت آغاز شد. به مرور با پاگرفتن اعتراضات علیه نظام سلطنتی نمایش اعترافات از خود اعترافات اهمیت بیشتری پیدا کرد. غلامحسین ساعدی، پرویز قلیچ خانی، رضا براهنی و پرویز نیکخواه از معروفترین افرادی بودند که تن به این اعترافات ساختگی دادند. دو نفر اول بعد از آزادی از زنان اعلام کردند که تحت شکنجه اعتراف کردند و نیکخواه اعترافات دروغین خود را باور کرد و همکار ساواک شد.
در سال ۵۴ با فشار کشورهای خارجی و نهادهای حقوقبشری اعترافات تلویویزنی متوقف شد اما بعد از انقلاب و با روی کار آمدن حکومت جدید این اعترافات ساختگی با حدت و شدت بیشتری به صحنه بازگشت. مسئولان امنیتیِ دوران پس از انقلاب با آغوش باز پذیرای عمل اعترافگیری شدند، عملی مشخصاً حرام که ریشهای غربی داشت و به واسطه ساواک، سیستم امنیتی دوران طاغوت، برای آنها به ارث رسیده بود. تا آن زمان شکافی عمیق میان توبه و اعتراف در شریعت اسلام وجود داشت که با روی کار آمدن جمهوری اسلامی برای همیشه از میان برداشته شد. اعتراف مقدمه توبه شد و زندانیای که بدون حریت، اختیار و تحت فشار و شکنجه اعتراف میکرد میتوانست تواب نام بگیرد.
اعتراف اجباری: نمایش حقیقت قدرت
از آن زمان تا به حال بدون وقفه شاهد تولید نمایش اعترافگیری از زندانیان سیاسی در ایران هستیم. هر چه میگذرد نقش برنامههای تلویزیونی صداوسیما در این نمایشها برجستهتر و حیاتیتر میشود طوری که امروز هر فردی که دستگیر میشود مردم منتظر تماشای تصویر نادم او بر روی صفحه نمایش تلویزیون هستند. همانطور که اشاره شد در قرون وسطا اعترافگیری در ملاءعام برای آن انجام میشد تا قدرت حقیقت را به ناظران و شاهدان این مراسم نشان دهد. ماجرای اعتراف گالیله نمونه مناسبی برای اثبات این ادعاست. امروز اما قدرت داشتن حقیقت محلی از اعراب ندارد. هیچ کس، حتی طرفداران دوآتشه نظام، از ته قلب به مضمون و محتوای اعترافات کسانی که در تلویزیون اعتراف میکنند باور نمیکند. باور اینکه کسی پس از دستگیری و فقط در طی چند روز متحول و نادم شود جز در فیلمهای هندی ممکن نیست.
البته خودِ مسئولان امنیتی هم چنین توقعی را از مردم ندارند. هدف آنها از اعترافگیری و شهوت آنها در نمایش این اعترافهای ساختگی نمایش قدرت حقیقت نیست، بلکه نشان دادن حقیقت قدرت است. این اعترافات نشان میدهند که تنها چیزی که حقیقت دارد قدرت است. نمایش این قدرت برای گروههای مختلف حقایق مختلفی را آشکار میکند. برای طرفدارانش قوتقلب، اعتمادبهنفس و اطمینان. برای مخالفانش ترس، ناامیدی و خشم. درحقیقت اما، چنین قدرتی اما درست به دلیل مرئیشدن، محدود و شکنده است. مازیار ابراهیمی میتواند نامی باشد برای همه زندانیانی که در این سالها تحت فشار تن به اعتراف دادهاند. ابراهیمی چیزی از حقیقت نمیدانست اما دانستن یا ندانستن او اهمیت چندانی نداشت. در نمایش اعترافگیری دانستن اعترافکننده ارزشی ندارد، توانستن اعترافگیرنده ارزشمند است. مهم نیست تو حقیقت را بدانی، حقیقت این است که ما میتوانیم و حالا همه حقیقت را میدانند.
بیشتر بخوانید:
نظرها
مسعود کریمی زاده
با سلام و درود یک مطلب بنویسم تقریبا بی ربط به مطالب فوق نیست در اتریش که قاتلان قاسملو را پلیس اتریش 24 ساعت آزاد کرد همین الان هم پلیس اتریش به من و کسانی دیگر که سفارت ایران از آنها شکایت کرده است اجازه دسترسی به وکیل را نمیدهد البته به نظر من این کار را بخاطر جلب اعتماد سفارت ایران می کند تا بهتر مطامع اقتصادی و جاسوسی را انجام بدهد بهر دلیل قربانی مردم ایران است که حقوق وجه ضمان مذاکرات آخوند ها و اتریش و و است