«ماشین خوابی»، «چادر نشینی» و «پشت بام نشینی»؛ ماجرای ترسناک بحران مسکن در ایران
معین خزائلی - «ماشین خوابی»، «چادر نشینی» و «پشت بام نشینی»؛ این ها پدیدههایی هستند که اگرچه شاید با توجه به شرایط وخیم اقتصادی امروز در ایران برای عدهای عادی بهنظر برسد، اما به روشنی نشان از وضعیت وحشتناک مسکن در ایران دارند.
بحران مسکن در ایران روایتی قدیمی و پرسابقه بوده و شاید دستکم قدمتی بیش از ۵۰ سال داشته باشد. اجاره نشینی و رویای خرید خانه همواره با طبقه متوسط جامعه ایران دستکم پس از انقلاب در این کشور، همراه بوده است. همین بحران و سختی های ناشی از آن بود که داریوش مهرجویی را بر آن داشت تا در سال ۱۳۶۵ در شرایطی که تنها کمتر از یک دهه از عمر نظام جمهوری اسلامی میگذشت این معضل را در فیلمی با نام «اجاره نشین ها» به تصویر کشد. فیلمی که دست مایه اصلی آن مشکل اجاره نشینی طبقه شهری در ایران و عدم توانایی آنان در تهیه مسکن مناسب شخصی، برای خود بود.
این بحران اما امروزه شرایطی کاملا متفاوت را تجربه می کند. اگر زمانی صرف اجاره نشینی به عنوان چهره اصلی معضل مسکن در ایران، به ویژه در شهرهای بزرگ، به نمایش در می آمد؛ امروز اما این چهره بسیار خشن تر و اسفناک تر شده است. وضعیتی که شاید به جرات بتوان گفت در آن توانایی اقتصادی خانواده ها برای اجاره خانه و به اصطلاح «اجاره نشین» بودن خود به عنوان یک مزیت شمرده می شود.
تشدید بحران مسکن در ایران در حالی است که در دنیای امروز دیگر هیچ جای شک و تردیدی باقی نیست که دسترسی به مسکن مناسب از جمله نیازهای ضروری و اولیه انسان برای بهره مندی از یک زندگی سعادتمندانه و همراه با کرامت انسانی است. اهمیت مسکن به حدی است که در تمامی قوانین بین المللی که در آن ها حقوق انسان ها مورد تاکید قرار گرفته(اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی)؛ به عنوان یکی از نیازهای پایه ای و اولیه انسان به رسمیت شناخته و در کنار نیازهایی مانند خوراک، پوشاک و مراقبت های پزشکی و درمانی قرار داده شده است.
در ایران نیز قانون اساسی این کشور در اصل ۳۱ «داشتن مسکن متناسب با نیاز» را حق هر فرد و خانواده ایرانی دانسته و برطرف کردن هرگونه محرومیت در این زمینه را از جمله وظایف دولت جمهوری اسلامی تعیین کرده است(اصل سوم). همچنین بر اساس بند یک اصل ۴۳ دسترسی به مسکن از جمله نیازهای اساسی همه افراد جامعه و در راستای «برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد» شناخته شده است. در این میان اما تنها اندک جستجویی در میان پدیده های نوظهور اقتصادی و اجتماعی در ایران و اصلاحات و مفاهیم ساخته شده برای آن ها، به ویژه در مورد بحران مسکن، حکایت از وخیم تر شدن اوضاعی دارد که در آن اصول و قوانین تدوین شده بیشتر شبیه به یک شوخی بی مزه و ترسناک است تا واقعیتی که زمانی باید به جامه عمل در می آمد. در این نوشته کوتاه بحران اسفناک مسکن در ایران به طور اجمالی مورد بررسی قرار می گیرد.
بحران مسکن؛ هر سال دریغ از پارسال
«ماشین خوابی»، «چادر نشینی» و «پشت بام نشینی»؛ این ها پدیده هایی هستند که اگرچه شاید با توجه به شرایط وخیم اقتصادی امروز در ایران برای عده ای عادی به نظر برسد، اما به روشنی نشان از وضعیت وحشتناک مسکن در ایران دارند.
تیرماه سال جاری بود که احمد صفری نماینده مردم کرمانشاه در مجلس ایران خبر از روی آوردن تعدادی از شهروندان این شهر به چادر نشینی به دلیل عدم توانایی در پرداخت هزینه های هنگفت اجاره خانه داد. او با اشاره به افزایش شدید و نجومی قیمت مسکن و در نتیجه هزینه اجاره آن گفته بود: «این مساله چنان برای مردم مشکل ایجاد کرده که دیگر توان پرداخت اجاره خانه را نیز ندارند تا جایی که تماس های بسیاری از سوی همشهریان برای دریافت چادر از هلال احمر و ادامه زندگی با نصب چادر در پارک ها با من برقرار شده است».
بحرانی که مهرداد سالاری معاون عمرانی استاندار کرمانشاه نیز آن را معضلی بزرگ و جدی با توجه به افزایش ۴۰۰ درصدی نرخ اجاره در برخی از مناطق این استان خوانده بود. تنها یک ماه از اعلام چادر نشینی به عنوان پدیده ای جدید در بحران مسکن ایران نگذشته بود که محسن پور سیدآقایی معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران خبر از پدیده ای دیگر در این شهر داد: ماشین خوابی. او گفته بود: «این روزها به دلیل افزایش بیش از حد هزینه های زندگی و رشد بیکاری، جوانان برخی استان ها به پایتخت پناه آورده اند؛ آن ها روزها با ماشین کار می کنند و شب ها در همان ماشین می خوابند». وضعیتی که به شدت با افزایش سرسام آور هزینه اجاره خانه حتی در مناطق حاشیه ای تهران مرتبط است.
پیش از آن اما در بهمن ماه سال گذشته پدیده پشت بام نشینی نیز به عنوان صورتی از معضل مسکن مورد تایید شهرداری تهران قرار گرفت. پدیده ای که از سوی مشاوران مسکن در تهران لقب «کانکس نشینی» نیز گرفته بود. چرا که در این روش کانکس هایی با قطعات پیش ساخته بر روی پشت بام خانه ها قرار داده شده و برای زندگی به افراد اجاره داده می شود. علی نوذرپور، شهردار منطقه ۲۲ تهران همان زمان با اشاره به این پدیده، آن را نوع جدید از «حاشیه نشینی» در پایتخت خوانده بود. او گفته بود افرادی که این کانکس ها یا اتاق های ساخته شده بر روی پشت بام را اجاره می کنند، معمولا جزو پایین ترین دهک های جامعه هستند.
ظهور این سه پدیده در میان بحران مسکن ایران که در نتیجه مستقیم افزایش شدید قیمت مسکن و نرخ اجاره آن است خود بدون هیچ توضیحی نشان از وضعیت این بحران دارد. بحرانی که اگرچه زمانی نقطه امیدش به پایان اجاره نشینی و خانه دار شدن همه بود؛ امروز اما توانایی اجاره نشینی در آن خود رویایی دست نیافتنی می نماید.
رابطه مستقیم عدم دسترسی به مسکن مناسب و کاهش کیفیت زندگی
ایرانیان در حالی سال جاری را آغاز کردند که آمارهای رسمی نشان از افزایش ۱۰۰ درصدی قیمت مسکن دستکم در شهرهای بزرگ داشت. البته این افزایش ۱۰۰ درصدی که خود تابعی از افزایش ۵۰ درصدی نرخ تورم بود سبب افزایش دستکم ۲۵ درصدی نرخ اجاره بها در شهرهای بزرگ از جمله تهران در سه ماهه اول امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل شد. نرخی که البته به گفته مشاوران املاک در تهران و دیگر شهرهای بزرگ بیشتر از آن چیزی بود که از سوی مراجع رسمی به مانند بانک مرکزی اعلام می شد.
همین نرخ نیز تاکنون ثابت نمانده و مجددا نزدیک به ۵۰ درصد دیگر افزایش یافت. به گزارش مرکز آمار ایران قیمت مسکن در شهری مانند تهران در پایان تابستان سال جاری ۱۴۸ درصد نسبت به مدت مشابه سال پیش از خود افزایش داشته که در نتیجه آن نرخ اجاره بها نیز از ۲۵ درصد به ۵۰ درصد افزایش رسیده است.
در این میان اگر نرخ افزایش نسبی مسکن را در کل کشور ۳۰ درصد در نظر بگیریم، این بدان معنی است که دستکم یک سوم از هزینه مخارج خانواده های اجاره نشین در ایران نسبت به سال گذشته افزایش یافته است. این در حالی است که بر اساس آمار ۳۷ درصد از خانوارهای ایرانی اجاره نشین بوده و هرگونه تغییری در قیمت مسکن، به ویژه افزایش آن، به طور مستقیم بر بیش از یک سوم جمعیت ایران تاثیر می گذارد. از طرف دیگر بر اساس گزارش ها هزینه مسکن، به ویژه مسکن های استیجاری، در حدود ۴۰ تا ۵۵ درصد از هزینه کل یک خانواده را تشکیل می دهد. از این رو روشن است که افزایش این هزینه به معنی کاهش قدرت اقتصادی اجاره نشین ها است و فشار اقتصادی وارده در نتیجه آن باید به شکل دیگری از جمله کاهش سبد خوراک، پوشاک، تفریح و سلامت تامین شود.
این مساله آن جایی وخیم تر می شود که بدانیم بر اساس آمارهای رسمی بیش ترین هزینه برای مسکن از سوی اولین دهک جامعه که فقیر ترین دهک است پرداخت می شود و به همین ترتیب تا دهک چهارم جامعه مسکن اولین اولویت در پرداخت هزینه است. از سوی دیگر از آن جا که یک سوم جمعیت کشور از نظر اقتصادی در بین دهک های اول تا چهارم هستند، بیشترین هزینه مسکن از سوی دهک هایی پرداخت می شود که از نظر اقتصادی کم توان ترین در ایران هستند.
این بدان معنی است که فشار اصلی افزایش قیمت ملک، زمین و مسکن و در نتیجه آن اجاره خانه، بر قشری وارد می شود که اساسا نقشی در مناسبات اقتصادی جامعه ندارند. در این میان از آن جا که اولویت اول در اختصاص منابع مالی و صرف هزینه برای این قشر مسکن است(چرا که بدون مسکن از اساس امکان زندگی برای آنان فراهم نیست)؛ آن ها مجبورند با صرفه جویی در دیگر هزینه ها و کاستن از آن به ویژه هزینه خوراک، پوشاک و مراقبت های پزشکی و درمانی بر فشار اقتصادی وارده فائق آمده و بدین طریق به جبران کسری بودجه خود در تامین هزینه مسکن اقدام کنند.
از طرف دیگر این مشکل در شهرهای بزرگ به مانند تهران خود را به شکل افزایش حاشیه نشینی در نتیجه کوچ اجاره نشینان به مناطق حاشیه ای نشان می دهد. این کوچ خود سبب افزایش تقاضا در مناطق حاشیه ای و در نتیجه افزایش قیمت در آن مناطق شده و خود مجددا باعث به وجود آمدن مناطق حاشیه ای جدید می شود. تاجایی که عده ای از مردم در عمل از شهر و دسترسی به خدمات آن از جمله خدمات اجتماعی، بهداشتی و پزشکی محروم خواهند شد.
ناهید تاج الدین دبیر کمیسیون اجتماعی مجلس در ایران خرداد ماه امسال در همین زمینه با ابراز نگرانی از رشد حاشیخ نشینی «درون و برون شهری» نسبت به وخیم تر شدن آسیب های اجتماعی ناشی از آن هشدار داده بود. محمد حسین بوچانی رییس مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران نیز مهرماه جاری با اشاره به این که ۴۲ درصد از جمعیت تهران مستاجر هستند، گفته بود: «با افزایش قیمت رهن و اجاره مسکن و تورم، این افراد در معرض حذف از شهر هستند».
افزایش حاشیه نشینی از یک سو و گسترش مناطق حاشیه ای که خود در نتیجه کوچ اجباری حاشیه نشینان به مناطق دروتر روی می دهد، جدای از تاثیرات مخربی که بر روی کیفیت زندگی فردی و خانوادگی آن ها دارد، سبب آسیب های اجتماعی بیش تر مانند رشد اصطلاحا «حلبی آبادها»، بیکاری ناشی از دوری از فرصت های شغلی، ترک اجباری تحصیل و رشد بزهکاری نیز خواهد شد.
بر همین اساس اگرچه روزی بحران مسکن در ایران و تجلی آن در هنر و سینما در حد رویا برای خریدن خانه شخصی و خلاصی از اجاره نشینی بود، امروز و با اجرای نزدیک به ۴۰ سال سیاست های غلط در زمینه مسکن، افزایش شدیدتورم، کاهش غیرقابل باور ارزش پول ملی و تبدیل شدن زمین و خانه به یک هدف سرمایه گذاری؛ این رویا به شکل آرزویی برای داشتن تنها یک سقف بالای سر و چهار دیوار در دور آن هست. حال می خواهد این سقف از چادر باشد، یا کانکس پیش ساخت یا حتی سقف یک خودرو.
نظرها
نظری وجود ندارد.