دنیای مجازی؛ پس از پایان حکومت نظامی
اگر سیاست گرانی بنزین یک «جراحی اقتصادی» بود، هیچ وقت بدون یک «بیهوشی اجتماعی» ممکن نمیشد: قطع اینترنت، به مثابه عمل مثله کردن شریانهای عصبی جامعه. اما بازگشت اینترنت نیز بدون پیامد نخواهد بود.
اکنون پس از یک هفته بیخبری و کُمای ارتباطی، اینترنت پهنباند ثابت در ایران، به استثنای چند منطقه، در حال بازگشت است، اما اینترنت پهنباند سیار هنوز در دسترس همه نیست.[1]
برخی مدافعان حقوق بشر، قطع شدن اینترنت به مدت یک هفته در ایران را به محدودیت آزادی بیان تعبیر کردند. واقعیت این است که هیچ اصطلاح حقوقی یا سیاسی، از جمله محدودیت آزادی بیان نمیتواند عمق جراحتی را که قطع کردن اینترنت بر جای گذاشته توضیح دهد.
پس از بازگشت تدریجی اینترنت، ویدئوها و عکسها و خبرهایی به دستمان رسید که در این چند روز انباشت شده بود، و اکنون، بیزمان و بیمکان، مثل دردی که حالا بدل به «تروما» شده، به نمایش درمیآیند. نهادهای حکومتی نیز با آغاز بازگشت اینترنت، با ایجاد پلتفرمهایی از «مردمی» که پلیس را «امین» خود میدانند خواستهاند تا تصاویر و اطلاعات معترضان را ارسال کنند - این سنخ از «مردم» همیشه سر و کلهاش پیدا میشود، همانطور که «آن دیگر مردم» هر بار از زیر خاکستر جان دوباره میگیرد و بلای جان حاکمان میشود.
جمهوری اسلامی با حذف اینترنت تا حدی موفق شد که برخی تجمعات را برهمبزند، ارتباط میان معترضان را مشکل کند، و از اطلاعرسانی در مورد فاجعهای که رخ داد جلوگیری کند - فاجعهای که عمق آن از این پس بیشتر روشن خواهد شد.
تا اینجا میدانیم که نزدیک به چهار هزار نفر بازداشت شدهاند. بیش از ۱۱۵ تن در عرض چند روز با تیر مستقیم ماموران امنیتی کشته شدند. و احتمالاً صدها تن دیگر مجروح، که آمار مستندی درباره تعداد آنها وجود ندارد.
حال که اینترنت در حال بازگشت است شاید بتوان درباره ابعاد رخداد اخیر در ایران گمانهزنیهای دقیقتری کرد و از عمق آن مطلع شد.
تصاویری که شهروندان از نحوه سرکوب و رفتار نیروهای ضدشورش گرفتهاند به مرور با بازپس آمدن اینترنت دارند منتشر میشوند. کاربران از این تصاویر به عنوان مدارکی برای پاسخگویی به بخش تبلیغاتی نظام سرکوب استفاده میکنند. به عنوان نمونه علی فدوی، جانشین فرماندهکل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، روز یکشنبه سوم آذر، گفت که معترضان مسلح بودند و از فاصله نزدیک یک متری و دو متری به هم شلیک میکردند. او گفت کشتارها کار خود معترضان است. این ادعا کاربران را عصبانی کرد و فیلمهای دلخراشی از شلیک نیروهای سرکوب به سمت معترضان منتشر کردند (هشدار: فیلم حاوی خشونت و صحنههای دلخراش است):
— Ahmad Jalali Farahani (@AjFarahani) November 24, 2019
اما نباید فراموش کرد که تنها یکی از تبعات بازگشت اینترنت، امکان اطلاعرسانی، و روایتگری از خشونتهاست.
امروز در ایران تلفن سیار و تکنولوژیهای متصل به اینترنت به بخشی از بدن اجتماعی بدل شده است. گوشی هوشمند، امتدادی بر اعضای بدن فردی، و یک نقطه اتصال مهم برای تشکیل بدن جمعی است. در سالهای اخیر در ایران نفوذ اینترنت رشد قابل توجهی داشت؛ رشدی چنان که کودک و نوجوان و سالمند را هم در بر گرفته و «برخط» کرده است.
طبق آمار رسمی ضریب نفوذ اینترنت از ۱۰ درصد در سال ۹۲، به ۹۰ درصد در سال ۹۸ رسید؛ و تعداد کاربران فضای مجازی، ۷۳ درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهند. در این میان ۵۷ درصد از مردم ایران عضوی از یکی از شبکههای اجتماعی شدهاند، و دقایق بلکه ساعتهایی از روز خود را در دنیای مجازی سپری کردهاند. زندگی اجتماعی در ایران در سالهای اخیر پذیرای تکنولوژی و ابزارهای ارتباط جمعی بوده و با استفاده از چنین ابزارهایی بدنهای جمعی حاضر در این جامعه شکل گرفته است. [2]
انفصال یک جامعه همچون جامعه ایران از اینترنت، مثل یک جراحی بزرگ اجتماعی است. مثل ساقط کردن بدنهای جمعی از یکی از امکانهای حیاتی شان. مثل وارد کردن یک زخم بزرگ بر جمعیتها، «تحقیر» یک جامعه، از ریز و درشت اعضای آن، حکومتیها و معترضان آن. «تنبیه» جمعی یک ملت ممکن است به سکوتی موقتی بینجامد، اما زخم این تحقیر رد خودش را میگذارد.
قطعی اینترنت؛ مثله شدن بدن اجتماعی
حالا یکییکی افراد به اینترنت وصل میشوند و از تجربه نداشتن اینترنت میگویند. هر کسی از یاس یا حقارتی میگوید که در این هفته متحمل شده است. حتی کسانی که از رفتن به خیابان ترسیدند، یا حتی آن را مذموم دانستند، نداشتن اینترنت را دردناک و توهینآمیز توصیف میکنند. این درد به راحتی قابل التیام نیست، برگشتن اینترنت آن را بهبود نخواهد داد.
روایت آنچه از نظر روانی و احساسی در بیاینترنتی بر کاربران ساکن ایران گذشته است در شبکهها غالب است. محمد ملاعباسی که جامعه شناس است با بازگشت به اینترنت از یاس وجودی و انزوای دردناک از دست دادن ارتباطها و تعلقها نوشت:
— محمد ملاعباسی (@MMollaabbasi) November 24, 2019
حمید گرمابی، نماینده نیشابور در مجلس و عضو کمیسیون صنایع و معادن، در روزهای گذشته سیاست افزایش ناگهانی قیمت بنزین را به یک جراحی اقتصادی تعبیر کرد که دیر یا زود باید وقتش میرسید. این تعبیر را میتوان با کمیدستکاری دوباره صورتبندی کرد: حاکمان ایران برای نجات خود در میانه بحران اقتصادی ناچار شدند ماسک حکیمان را به چهره بزنند و بدن جمعی ملت ایران را زیر تیغ ببرند.
اگر سیاست گرانی بنزین جراحی اقتصادی بود، بدون یک «بیهوشی اجتماعی» ممکن نمیشد: قطع اینترنت؛ مثله کردن یکی از شبکههای مهم عصبی تا درد گرسنگی و فقر برای مدتی احساس نشود. دستکاری اجتماعی به این شکل، همزمان با یک جراحی بزرگ اقتصادی، همزمان با یک سرکوب تمام عیار سیاسی، قماری بزرگی است که یک حکومت متزلزل «بیتدبیر» به آن تن داد.
در جریان این جراحیهای عمده که نتیجهاش جراحت و درد و تروما بر بسیاری از مردم بوده، مسئولان کشور مدام یکی پس از دیگری از ضرورت فرهنگسازی، و اصلاح و تربیت اجتماعی حرف زدند. آنها به دوران بازپروری فکر میکنند، به دورانی که غول مردم از زیر داروی بیهوشی و تیغ جراحی بیرون بیاید و به خالق خود بتازد.
و این اتفاق در حال افتادن است. حتی کاربرانی اینترنتی که پیش از این زاویهای ملی به سیاستهای تادیبی حکومتی اعتراض چندانی نمیکردند، بعد از بازگشت اینترنت به معترضان اینترنتی پیوستند:
— Fereshteh Sadeghi فرشته صادقی (@fresh_sadegh) November 24, 2019
اگر بخواهیم سخنرانی مقامات بالای کشور از جمله ریاستجمهوری، معاون او، و سایر مسئولان در خصوص «وضعیت بازار» را به زبانی دیگر خلاصه کنیم چیزی شبیه این خواهد بود: «چیزی نیست، همه چیز ردیف میشود، قیمتها همین میماند، تو فقط فکر میکنی که گرانی است، گرانی نیست، تورم نخواهد شد، فقط یک بنزین است، میتوانی تحمل کنی.» این همان سخنان حکیمانه است که بعد از جراحی اقتصادی و قطع شریانهای عصبی، زمانی که غول مردم دارد هنوز دست و پا میزند، به گوشش خوانده میشود.
در این زمان، محمد مساعد، خبرنگار مستقل راه خود را، از میان همه تیغها و تبرها، به شبکه باز کرد و نوشت: «تق تق، سلام دنیای آزاد! ۴۲ پراکسی مختلف را امتحان کردم تا اینجا بنویسم! میلیونها ایرانی اینترنت ندارند. میتوانید صدای ما را بشنوید؟» او کمی بعد از نوشتن این کلمات دستگیر شد.
اما اینترنت فقط شریان عصبی این جامعه نیست، افیون تودهها نیز هست. وسیلهای است برای اینکه یک ملت همه کم و کسریها و مشکلات خود را به فراموشی بسپارند، یا خود مستقلاً بدون کمک گرفتن از دولت جراحاتش را ترمیم کند. در برابر همه جرح و تعدیلهای حکومتی گذشته که بر جامعه تحمیل شد، فعالیتهای اینترنتی نقش تسهیلگر برای انتقال انرژیهای جمعی داشت و بخش بزرگی از احساسات فردی و جمعی با مدیوم تکنولوژیهای جمعی به بیان در میآمد.
ممکن است که حکومت بر اساس محاسبات خود این طور برآورد کند که قطع کردن اینترنت روشی برای بیهوشی موقتی برای اجرای جراحی اقتصادی است، اما از جانب توده مردم این اقدام مثل گرفتن افیون از آنها و وارد کردن حس رخوت، خستگی و سرماخوردگی است. بازگرداندن این افیون به کشور غیرقابل اجتناب است، اما بدنی که افیونش را بار دیگر به دست میآورد آن بدن سابق نیست و تجربهای که از سر گذرانده، و تحقیری که متحمل شده را به راحتی هضم و فراموش نخواهد کرد.
اینکه تاثیر چنین جراحیها و جراحاتی چه خواهد بود هیچ کس نمیداند، اما میتوان گفت «انرژی عظیمی آزاد خواهد شد، به شیوهای ظفرمندانه یا فاجعهبار.»
قطعی شریانهای اقتصاد الکترونیک
مستقل از جنبه سیاسی و اجتماعی قطع اینترنت، جنبه اقتصادی اینترنت نیز در میان است.
رشد استفاده از اینترنت در ایران در سالهای اخیر، نه فقط به خاطر اقبال عمومی به استفاده از وسایل ارتباط جمعی، بلکه تا حد زیادی به علت سرمایهگذاری گسترده در حوزه مخابرات و اینترنت بوده است. در دهه گذشته یکی از پررونقترین بخشهای اقتصاد ایران مخابرات بوده، و بازگشت سرمایهگذاری در این بخش را کاربران اینترنتی متقبل شدهاند. کاربران با ایجاد یک گردش مالی خیرهکنندهای در این حوزه، ناخواسته سهم زیادی در اقتصاد ایران ایفا میکنند.
بنابراین اگر اینترنت بار دیگر به سفرههای مردم بازمیگردد، نه لزوماً به خاطر فشار جهانی یا گردن نهادن به خواست مردم، بلکه مهمتر از همه از قبل یک اجبار اقتصادی کلان است.
خسارتهایی که تجارتهای اینترنتی دیدهاند (و همچنان هم ادامه دارد)، آنها را عصبانی کرده و موجب شده که بسیاری از مدیران استارتآپهای اینترنتی ایران به سراغ محمد جواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات بروند و در توییتر به او شکایت کنند:
با توجه به تعداد زیاد کاربران، و درصد نفوذ بالای اینترنت در ایران، کاربران ایرانی تنها شامل افرادی از طبقه متوسط یا مرفه جامعه نیستند. بسیاری از کاربران بخشی از طبقه فقیر و متوسط فقیری هستند که با وجود داشتن سواد، مدرک تحصیلی و آموزش از بیکاری و بحران اقتصادی در کشور به زیر خط فقر کشیده میشوند، اما همچنان از گوشی همراه هوشمند استفاده میکنند، و با وجود اینکه نان شب ندارند، پول اتصال به اینترنت را میپردازند.
برای بسیاری از کاربران اینترنت در ایران، دسترسی به نت از نان شب هم واجبتر است. به دو علت عمده: گسترش نفوذ اینترنت موجب شده که بسیاری از نیازهای روزمره مردم از این طریق برآورده شود، و رشد کسبوکارهای الکترونیک نیز بخشی از نیروی کار سرگردان را به خود جذب کرده است:
آمار رسمی قابل استنادی از نیروی کار شاغلی وجود ندارد که حتی نان شب خود را هم از کسبوکار اینترنتی در میآورند، اما با رشد کسبوکارها در اینستاگرام و تلگرام به خصوص برای زنان و گروههای در حاشیه از جمله کمتوانهای جسمی و حرکتی آمار اشتغال اینترنتی رو به افزایش است. تصور کنید با وجود میلیونها نفر بیکار در ایران که هیچ آمار رسمی تعداد حقیقی آنها را نشان نمیدهد، صدها هزار نفر دیگر هم در این روزها به جمعیت بیکار پیوستند. تا بازگشتن کامل اینترنت این افراد همچنان کسب و کارشان کساد است.
پیامدهای حیاتی برای بیماران
از طرف دیگر کاربران اینترنتی از محرومیتهایی میگویند که به خاطر قطع شدن اینترنت متحمل شدند. از جمله در پستهای اخیر کاربران، تاثیر قطعی اینترنت بر زندگی شهروندان در حوزه بهداشت و درمان خدمات پزشکی بیشتر روشن شد:
رازیه مهدویان، مدیر فروش شرکت «پویان تجهیز طب آسیا»، که تجهیزات پزشکی مانند محصولات بیهوشی و تنفسی، پورتهای شیمیدرمانی، داروهای شیمیدرمانی و ادوات و داروهای مدیریت درد به ایران وارد میکند به صنعت نیوز گفته است که قطع اینترنت کار این شرکت را کاملا مختل کرده است. مهدویان توضیح میدهد که پس از قطع اینترنت هیچ محصولی به این شرکت نرسیده است و بیماران سرطانی بدون دارو ماندهاند: «مریض به ما زنگ میزند، به شرکت میآید و ما با به شرمندگی به آنها میگوییم که از تجهیزات خالی هستیم.»
کاربری به نام آینا هم از مشکلات شخصی خود در دسترسی به خدمات درمانی به عنوان یک بیمار سرطانی در نبود اینترنت نوشته است. آنیا در شبکه توئیتر نوشته است که قبل از هر جلسه شیمیدرمانی نیاز هست که تصویر آزمایش شمارش گلبولهای خون را به مرکز آنکولوژی (سرطان شناسی) که به بیمار خدمات میدهد بفرستند. با توجه به دادههای آزمایش خود این مراکز در مورد ضرورت انجام شیمیدرمانی تصمیم میگیرند. به گفته آنیا فرستادن دادهها به مراکز آنکولوژی از طریق اینترنت است. معمولا خود بیماران از طریق واتساپ دادهها را میفرستند، اما در هفته گذشته این امکان وجود نداشته و بیماران ناچار بودند از طریق خطوط محدود تلفنی با مراکز تماس بگیرند و مدتها منتظر پاسخ بمانند:
بیماران ساکن شهرستانها نیز با مختل شدن تماس با مراکز درمانی، ناچار شده اند که مسافت زیادی طی کنند، و هزینه زیادی برای این سفر متحمل شوند.
تحقیر اجتماعی، تنبیه جمعی، و وارد کردن شوک اقتصادی به دهها میلیون نفر: باید منتظر پاسخی حتی طوفانیتر از رخدادهای آبان ۹۸ ماند.
زیرنویس:
[1] طبق گزارش گروه نتبلاکس که گروه ناظر بر ترافیک جهانی اینترنت است، از میان سه اپراتور اصلی اینترنت همراه در ایران (همراه اول، ایرانسل، و ریتل) تنها اینترنت ایرانسل متصل شده است. البته کاربران ایرانسل با گذاشتن کامنت در نمایش زنده وضعیت اتصال اینترنت در ایران، این موضوع را زیر سوال برده اند و بسیاری میگویند که هنوز خط ایرانسل آنها اینترنت ندارد.
[2] بر اساس آخرین آمارهای سازمان تنظیم و مقررات ارتباطات رادیویی در ایران، تا پایان سال ۹۷، حدود ۷۴,۵ میلیون مشترک اینترنت پهنباند در ایران وجود دارد، که از این میزان، حدود ۶۴,۱ میلیون مشترک اینترنت پهن باند سیار، و حدود ۱۰,۴ میلیون مشترک پهن باند ثابت هستند. این آمار نشان میدهد که ضریب نفوذ اینترنت در ایران حدود ۹۰ درصد است، آماری که در سال ۹۵، تنها ۵۳ درصد بود، و در سال ۹۲ در حدود ۱۰ درصد. با افزایش ضریب نفوذ اینترنت، میزان کاربران اینترنت نیز رو به افزایش بودهاند، تخمین تعداد کاربران چندان آسان نیست، زیرا برخی کاربران از دو یا سه روش (بلکه بیشتر) به اینترنت دسترسی دارند. اما بر اساس آمارهای وزارت اطلاعات و فناوری ایران و آمار بانک جهانی حدود ۷۳ درصد از جمعیت کل ایران کاربر اینترنت هستند، این در حالی است که طبق آمار رسمی ضریب نفوذ شبکههای اجتماعی در میان مردم ایران ۵۷ درصد است.
نظرها
کاوه
ملت به خاک و خون کشیده شدند از فاصله نزدیک شلیک میکردند به مردم بی دفاع رسما اعلان جنگ کردند بعد یه عده که معلوم نیست تو مغزشون چی میگذره میگن کسب و کارمون فلان شد یا دارو نداشتیم خفت آوره واقعا ! هیچ همدردی و همدلی ای نیست بین این مردم! تا هم بهشون میگی میگن ما که سیاسی نیستیم دیالکنیکـ استمرار طلبی نویسنده قشنگ نشون داده موضعشو ! این نظام رفتنی هست خانم دهقان !