«ما در کشور زندانی سیاسی نداریم!» - حکایت سانسور
سهیل سهلآبادی – در ایران حتا فیلم «حکومت نظامی» کوستا گاوراس را سانسور میکنند. آنجایی که ژنرال میگوید: ما در کشور زندانی سیاسی نداریم.
به سال ۱۹۷۲، کوستا گاوراس فیلمی به نام «حکومت نظامی» (État de siege)، ساخت که در سالهای دهه شصت از تلویزیون ایران پخش شد. داستان فیلم دربارهی جنبش چپگرای توپامارو، معروف به MLN-T، در اروگوئه است (هر چند در فیلم به طور مستقیم از جنبش و کشور نامی برده نمیشود). این گروه شهری در اروگوئه مشی مسلحانه داشت و در ۳۱ جولای ۱۹۷۰ چریکها دانیل میتیرون، مشاور دولت امریکا در اروگوئه و چند نفر دیگر از جمله دو دیپلمات برزیلی و انگلیسی، را ربودند و خواستار آزادی ۱۵۰ نفر از زندانیان چپگرا شدند[1]. دولت اروگوئه، با حمایت آمریکا، از انجام این معامله سر باز زد و سرانجام دانیل میتریون کشته شد و چریک ها نیز بعدتر با حفر تونل از زندان فرار کردند.
کوستا گاوراس این اتفاقات را دستمایهی ساخت فیلم خود، حکومت نظامی، کرد.
اروگوئه که در خلال دو جنگ جهانی، سوئیس آمریکاییها خوانده میشد بعد از جنگ جهانی دوم دچار بحران اقتصادی شد و توپامارو ها عمدتا از دانشجویان شکل گرفت.[2] آنها در ابتدا از اسلحه و خشونت پرهیز میکردند، اما رفته رفته که حکومت شکنجه و خشونت را پیشه کرد، توپاماروها هم شروع به ربودن افرادی کردند که در این خشونتها دست داشتند. یکی از این افراد مهم امریکایی، میتیرون بود که پلیس اروگوئه را در خشونت و شکنجه آموزش میداد.[3]
در تیزر زیر صحنهای از این شکنجهها را میبینید:
البته خشونتی که توپاماروها در پاسخ به پلیس نشان دادند باعث شد که محبوبیت آنها بین مردم کاهش پیدا کند چون برای مثال به پایگاههای نظامی حمله کردند و در این میان سربازان نیز کشته شدند. خشونتی که آنها در مقابل پلیس نشان دادند باعث سرکوب شدید آنها نیز شد؛ و سرانجام در اواسط ۱۹۷۲ گروه عمدتا سرکوب شد و در نهایت در سال ۱۹۸۴ وقتی که انتخابات دموکراتیک برقرار شد به باقی ماندهی آنها عفو دادند.
این فیلم در امریکا با سر و صدای مخالفین به نمایش درآمد و بسیاری از مسئولین وقتِ امریکا از فیلم اعلام انزجار کردند و گفتند اتفاقات این فیلم یک مشت دروغ است و حتی در مرکز فرهنگی جان اف. کندی از نمایش آن خودداری شد.[4]
این فیلم در ایران دوبله شد و در دهه شصت و بعد از آن چندین بار از تلویزیون پخش شد. ظاهرا در همین چند سال اخیر و اعتراضات گستردهی مردمی نیز باز پخش کرده بودند که البته یک تفاوت ظریف و مهم با نسخهی قبلی داشت. یک دیالوگ از فیلم حذف شده بود که شاید خیلیها توجه نکردند: «ما در این کشور زندانی سیاسی نداریم».
بخشی از این فیلم را ببینید.
بدون سانسور:
با سانسور[5]:
برای ما ایرانیها سانسور کاملا عادی است. یعنی با آن بزرگ شدهایم. از سانسور کتاب گرفته تا هر گونه کالای فرهنگی دیگر. خوب، سانسور صحنههای کمتر و یا بیشتر سکسی از ویژگیهای بارز صدا و سیما است اما گفتن این جملهی «ما در این کشور زندانی سیاسی نداریم» از دهان وزیر کشور اوروگوئه خیلی مهم است.
چرا این جمله را از فیلم حذف کردند؟ بینندههای حرفهای سینما حتمن مخاطب آنها نیستند که شاید اصلن تلویزیون نگاه نکنند.
بیشتر بینندههای عام تلویزیون و اخبار هستند که با شنیدن این جمله- در حالی که فیلم پُر است از صحنههای شکنجه زندانیان سیاسی- ممکن است در ذهن آنها چیزی تداعی بشود و جملهها را با هم مقایسه کنند و به یکدیگر بگویند: «چه جالب، سیاستمداران ما هم که همین را میگویند!!». اما صدا و سیما و سانسورچیان خوب میدانند که شرایط کشور ما هم همین است. زندانهای فعلی جمهوری اسلامی مملو از زندانیان سیاسی اعم از چپ و غیره است که هرگونه شکنجه و سختی را تحمل میکنند و مسئولین کشور، همچون ظریف، صادق لاریجانی، سخنگوی قوه قضاییه و غیره میگویند: «ما در ایران زندان سیاسی نداریم!»
ظریف میگوید: «کسی به دلیل عقایدش زندانی نمیشود و اینها مجرمانی هستند که قانون کشور را زیر پا گذاشتهاند».
سخنگوی قوه قضاییه میگوید: «ما زندانی سیاسی نداریم... اینها جرم علیه امنیت ملی انجام دادهاند... اینها بخشی از جریان تروریستی کشور و بلکه جهان هستند.»
قضیه خیلی ساده است. اگر در ایران زندانی سیاسی نداریم، چرا سانسورچیان به این جمله در این فیلم حساس شده و آن را سانسور کردهاند؟
به جملههای تکراری سردمداران حکومت توجه کنید که در سال ۹۶ و ۹۸ چقدر شبیه هم بود: «اینها مشتی خرابکار بودند»، «اینها از مردم شریف ایران نبودند».
چون صحبت بر سر سینما است بهتر است یادی کنیم از فیلم ترن که در سال ۶۶ به کارگردانی امیر قویدل ساخته شد.
داستان فیلم دربارهی قطار حامل سوختی است که باید توقیف شود تا سوخت به مردم نرسد اما لوکوموتیو ران تصمیم میگیرد هر طور شده، سوخت را به مناطق سردسیر برساند و در نهایت جان خود را نیز از دست میدهد.
در بخشی از این فیلم که ناظر به حضور مردم و اعتراض و خشونت در خیابان است ترمزبان رادیو را روشن میکند و گویندهی رادیو میگوید: «...و با تمام قوا در مقابل اغتشاش و بینظمی خواهد ایستاد. در اعلامیه فرمانداری تهران و حومه آمده است: خواستهای مشروع مردم مورد بررسی قرار گرفته و دولت نیز در این زمینه قول مساعد داده است، فرمانداری نظامی تهران و حومه هرگز چند عمل تروریستی و خائنانه را به پای مردم شریف ایران نگذاشته، ضمن حمایت از آنها با آشوبگران و اختلالگران برخورد قانونی خواهد کرد....».
کاملا مشهود است که لزومی ندارد جملههای رادیو و تلویزیون آن زمان را حتما شنیده باشید فقط چند واژه را جابهجا کنید میشود همان. دیکتاتورها به هیچ عنوان زیر بار نمیروند حتا اگر همهی مردم بگویند: «ما میخواهیم خودمان برای خودمان تصمیم بگیریم». دیکتاتورها در جواب میگویند: «این هشتاد میلیون، عددی نیستند، اصلن اینها مردم شریف ایران نیستند، مشتی خرابکار هستند که از طرف سرویسهای اطلاعاتی غرب پول گرفتهاند!»
پانویسها
[1] Langguth, A. J. (1978). Hidden terrors. New York: Pantheon Books.
[2] Meade, Teresa A. (2016). A history of modern Latin America : 1800 to the present (Second ed.). Wiley-Blackwell. pp. 270–71
[3] Uruguayan Clears Up 'State of Siege' Killing". The New York Times. 21 June 1987. Retrieved 25 May 2019.
[4] Miller, Michael R. (18 April 1973). "State of Siege: Undesirable". The Cornell Daily Sun.
نظرها
غ.
بعد از دوران سرهنگان، در سالهای اخیر، بعضی از بازماندگان توپامارو ها در احزابی کار کردند که یکی از رهبرانشان به اسم خوسه موخیکا بالاخره به ریاستِ جمهوری رسید و دورانِ خوشنامی را برای کشورِ اوروگوئه رقم زد. او به رواقی و ساده زیست بودناش و طرفداری از فرودستان شهرت داشته است. بخشی از صحبتهای او را در Human project میتوانید ببینید. مصاحبهاش با شبکه ی الجزیره هم بسیار شهرت دارد. کلیپ خاصِ پیام او در مصاحبه با پروژهی هیومن را هم به فارسی در آپارات میتوانید ببینید. لطفا اول در یوتیوب jose mojica را جستجو بفرمایید. او هنوز به آرمانهای جوانی اش وفادار مانده، اما ابزارهای نویی را هم کشف کرده. صحبت های اش برای همه ی ما و بخصوص برای چپ ایرانی قابل تامل است.